چکیده |
روابط معنایی از جمله رابطهی شمول معنایی، از اهمیت زیادی در شکلگیری و توسعهی خزانهی واژگانی یک کودک برخوردار میباشد. شمول معنایی از جمله روابط مفهومی است که آگاهی از آن درک زبانی ما را افزایش داده و به یادگیری اطلاعات دریافتی سرعت میبخشد. از سن دو سالگی به بعد که تعداد واژگان کودک روبه فزونی میگذارد، نیاز به شکلگیری روابط و شبکههای معنایی حیاتیتر شده و تنها راهی است که به کودک امکان فراگیری، ذخیره و بازیابی حجم وسیع کلمات و مفاهیم جدید را میدهد. همچنین درک وجود رابطه بین معانی کلمات و مقولهبندی مفاهیم در ذهن یک فرایند کاملاً انتزاعی و نشاندهندهی رشد ذهنی کودک است و جزء فرایندهای شناختی در انسان محسوب میگردد. هدف اصلی این تحقیق بررسی میزان درک و بیان رابطه شمول معنایی در کودکان کم توان ذهنی آموزشپذیر و مقایسهی آن با کودکان عادی است. در پژوهش حاضر توانایی درک و بیان رابطه شمول معنایی توسط سه زیرآزمون درک شمول معنایی، بیان زیرطبقه و بیان طبقهی فراگیر در سه بخش اسامی، افعال و صفات در دانشآموزان کمتوان ذهنی و دانشآموزان عادی مورد بررسی قرار گرفته و عملکرد این دو گروه با یکدیگر مقایسه شده است.با بررسی نتایج حاصل از این پژوهش مشخص میشود که در توانایی بیان طبقهی فراگیر در هر یک از مقوله-های اسامی، افعال و صفات بین دانشآموزان عادی و کمتوان ذهنی تفاوت معنیداری وجود دارد. همچنین در توانایی بیان زیرطبقه و درک شمول معنایی در هر یک از مقولههای اسامی، افعال و صفات بین دانشآموزان عادی و کمتوان ذهنی تفاوت معنیداری وجود دارد. در مقولههای صفات و افعال نیز تفاوت عملکرد دانش-آموزان کمتوان ذهنی و عادی بیشتر از مقولهی اسامی بود. دانشآموزان عادی در زیرآزمونهای درک شمول معنایی و بیان زیرطبقه در بخش اسامی بهتر از بخش افعال و صفات عمل کردند. عملکرد این دانشآموزان در بیان طبقهی فراگیر در بخش صفات بهتر از امتیاز این زیرآزمون در بخش اسامی و افعال بود.
|