کد | bk-22909 |
---|---|
نوع | کاغذی |
عنوان | جسمیت و قدرت: مباحثی در معلولیت و تحول اجتماعی |
نویسنده | سعید سبزیان |
ناشر | انتشار الکترونیکی |
محل نشر | توانا |
سال انتشار | 2015میلادی |
تعداد صفحه | 129 |
زبان | فارسی |
قطع | وزیری |
چکیده |
سعید سبزیان در دانشگاه واترلو در کانادا در رشته بلاغت و نظریه ادبی دکترا گرفته است. او به مطالعات فرهنگ، روانشناسی سیاسی، جامعه مدنی، ساز و کارهای قدرت به ویژه در زمینه مسائل معلولین علاقه دارد و پژوهشهایی انجام داده است. کتاب جسمیت و قدرت را در 2015م به چاپ سپرده و آموزشکده آنلاین برای جامعه مدنی ایران (توانا) آن را در همان سال منتشر کرد. این اثر در سایت توانا قابل دسترسی است. به دلیل جدید بودن مطالب این کتاب و مخصوصاً متوجه شدیم همین مطالب در سخنرانیهای استادان دانشگاههای ایران و نیز پایاننامههای دانشجویان در ایران درج شده، از اینرو درصدد برآمدیم اصل کتاب را معرفی کنیم و چکیده انتقادی آن را منتشر کنیم. مشخصات مأخذشناسی این کتاب که به صورت الکترونیکی در سایت توانا درج شده اینگونه است: جسمیت و قدرت: مباحثی در معلولیت و تحول اجتماعی، سعید سبزیان، انتشار الکترونیکی، توانا، 2015م، 129ص. رشته «مطالعات معلولیت» هنوز در ایران وجود ندارد، از اینرو مباحث مدرن و مسائل نوین که در جهان پیرامون معلولیت مطرح است در ایران عمومیت ندارد و فقط در برخی محافل دانشگاهی که اطلاعات از سایتهای غربی دارند، اینگونه مباحث تا حدی مطرح است. به هر حال مباحث و موضوعات و داوریهای گذشته درباره معلولیت کاملاً در حال دگرگون شدن است و لازم است ما هم همگام زمانه نسبت به اینگونه مباحث مطالعه و شناخت داشته باشیم. اما کتاب حاضر شامل مقدمه و شش فصل و نتیجهگیری است. مقدمه کتاب با عنوان «قدرت و معلولیت» به این مباحث میپردازد: معلولیت یک وضعیت غیر قابل اجتناب در تاریخ بشریت و نیز ایران است و معلولان ایران و نیز کوشندگان مدنی حتی غیر معلول در تلاش هستند روایات تحقیرآمیز، حمایتی، تضعیفی و سالم سالاری را کنار زده و راه را برای تقویت گفتمان حقوق مدنی و پیشرفت و بسط مساوات همگانی آماده نمایند. (ص 15-16). سپس وارد مباحث نگاه و قدرت میشود. نویسنده معتقد است در دوره جدید، قدرت افراد و معلولین ذاتی و یک امر عینی و در درون انسان نیست بلکه با نگاه افراد و به دست آوردن مقولات قدرتی و قدرتمند، قدرت معلولین به دست میآید. معلولین یعنی فقدان قدرت انجام اموری، و تعیین و تشخیص آن با نگاه ممکن است. مبحث دیگر نگاه و معلولیت است. به معلولیت نگریستهاند و آن را بر اساس بینش پزشکی و اخلاقی تفسیر کردهاند؛ از اینرو معلولیت منفعل نگاه افراد است و در سایه سالم سالاری منتظر تعریف دیگران است. تاکنون معلولیت فرصت نیافته خودش با نگاه درست به خودش هویت واقعیاش را تعریف کند یعنی عناصر فاعلی، کنشگری، عاملیت و تعیین کننده سرنوشت خود را مطرح سازد و به کوشندگی و فعالیت در جامعه برسد. اما معلولین تحت ایدئولوژی ترحم و حمایت سرکوب و تضعیف شدهاند. در پرتو سالم سالاری، برای معلولین ایجاد هراس شده و آنان را ترساندهاند که بیرون خانه جانشان و بقیه تواناییشان هم از بین میرود. نیز مردم را از آنان ترساندهاند. مبحث سوم تقسیم کار و مشارکت معلولان در جامعه است. نویسنده از جمهوری افلاطون آغاز میکند و افلاطون پنج طبقه فعال در جامعه را نام برده که دهقانان کارهای سخت را بر عهده داشتند. البته معلولان در این نظام اجتماعی جایگاه و جایی نداشتند. از اینرو طرح افلاطون برای جامعه ترویج عدم مساوات بود. و معلولان را از نظام اشتغالی و شغلی اخراج کردند. با اینکه میتوان نظام اجتماعی را به گونهای شامل و همگان تعریف کرد به طوری که هر کس با هر درجه از توانایی که دارد مشغول به فعالیت و کار شود. و البته افرادی که هیچ توانایی ندارند، تحت تأمین اجتماعی قرار گیرند. بعداً آدام اسمیت نظریهپرداز سرمایهداری با انتقاد افلاطون نظریه دیگری ارائه کرد که امکان صعود و پیشرفت و رقابت را ممکن میساخت. اما نظریه اسمیت مبتنی بر مرد سالاری و سالم سالاری بود و طرحی برای معلولان نداشت. از اینرو از اوایل قرن بیستم نهضت فمینیسم و معلولان پدید آمد و خواستار مشارکت شدند و کمکم طرحهایی عرضه کردند که مهارتآموزی و در مشاغل گوناگون به کار گرفته شوند. اما هنوز الگو و نظام جامع مبتنی بر عدالت و مساوات همگانی که معلولان نه به دلیل ترحم بلکه به دلیل استحقاق ذاتی از حقوق اجتماعی برخوردار شوند. در پایان این بخش چهار تصویر که در منابع آمده را تجزیه و تحلیل کرده است. این تصاویر نشان میدهد در گذشته جامعه بیشتر تحت تأثیر سالم سالاری بود ولی به مرور زمان کمتر شده و رو به کمتر شدن است. فصل اول درباره تعریف و اهمیت و آمار معلولیت است. نویسنده معتقد است 11 میلیون معلول در ایران داریم و 100 تا 120 هزار نفر سالانه به آمار معلولان افزوده میشود. از اینرو معلولیت در ایران شایع و فراگیر است و نیاز به تدبیر و برنامهریزی دارد. این فصل به چند مبحث میپردازد: جایگاه معلولیت در فرهنگ و سیاست؛ اهمیت آمار و ایدئولوژیک بودن آمار؛ چیستی معلولیت. خلاصه همه مباحث این است که در اروپا و آمریکا معلولیت به صورت یک رشته دانشگاهی و یک جنبش اجتماعی مطرح شد و توانست معضلات را در سطح بالا بررسی و تجزیه و تحلیل کند. در ایران آمار معلولان شفاف نیست که نشانگر بیاهمیت بودن معلولان برای سیاستمداران است. لازم به یادآوری است که وزیر کار و تعاون آقای شریعتمداری چند بار درباره اهمیت و ضرورت بانک اطلاعات برای معلولان صحبت کرده است. فصل دوم درباره پیدایش معلولیت در نظامی با باورهای سالم سالاری است. این فصل نقد سالم سالاری و سنجش مسائل معلولان با معیارهای سلامت و سپردن مدیریت معلولان به افراد معتقد به نظام سالم است. فصل سوم به نقد فرهنگ موجود و الگوهایی که در این فرهنگ برجسته شدهاند میپردازد. عنوان این فصل فرهنگ و معلولیت است. تلقی پزشکی، دین و حقوقی و سه الگوی پزشکی، اخلاقی یا خیراتی، الگوی اجتماعی و الگوی حقوق مدنی در این فصل به تفصیل نقادی شدهاند. پزشکان تلاش دارند نرمال سازی کنند و با گسترش توانبخشی مورد نظر خودشان، معلولان را هم سطح بقیه افراد جامعه بسازند. خیریهها روشی مثل سالم سالاری و پدر سالاری مطرح میکنند و در حدّ اضطرار و ضرورت به مشکلات معلولان رسیدگی میکنند. البته نویسنده بر اساس مسیحیت و کتاب عهدین به داوری پرداخته است. و هیچ رفرنسی از اسلام و سیره نبوی نیاورده است. فصل چهارم درباره حقوق مدنی معلولیت است و به این مباحث میپردازد: وضعیت قوانین معلولان در ایران، قانون جامع حمایت از حقوق معلولان و مشکلات آن؛ مهمترین مشکلات معلولان؛ دسترسی و عدالت اجتماعی؛ معماری شهری؛ فقر و معلولیت؛ استخدام و اشتغال. فصل پنجم (معلولیت و چالش فرهنگ سالم سالاری)؛ نویسنده ابتدا به مسائل جنسی و سکس در زندگی معلولان میپردازد و در ادامه مشکلاتی مثل مرد سالاری و سالم سالاری را در روابط عاشقانه معلولان موثر میداند و به بررسی ریشهها و علل و عوامل بروز مشکلات میپردازد. در پایان آزار زنان و دختران معلول را بررسی میکند و طیف گسترده از آزارها از زخم زبان تا دهها مورد دیگر را به اجمال نام برده است. فصل ششم درباره معلولیت و هنر است. معلولان همیشه در عرصههای شعر و نقاشی حضور داشتهاند. شاعران غیر معلول از ادبیات در جهت تحقیر و مذمت معلولان استفاده کرهاند. اما معلولان چه کار کنند و چگونه از هنر برای پیشرفت خود بهره ببرند؟ نویسنده در پاسخ مسئلهای به نام هنر توانبخش را مطرح کرده است. در پایان چند صفحه نتیجهگیری کرده و معتقد است همانطور که تغییرات اجتماعی و فرهنگی در زندگی معلولان غرب به تغییرات گسترده انجامید و موجب ترقی گسترده معلولین گردید، در ایران هم نهضت فعالیتهای مدنی در معلولیت شروع شده و خواستار تغییرات گسترده هستند. تأملات نویسنده با اتکا بر فرآیند نهضت معلولیتی در غرب و نیز با توجه به مسائلی که دغدغههای معلولان غربی است به سراغ معلولین ایرانی رفته و درصدد برآمده به بررسی معلولین ایرانی بپردازد. از این نظر که تجارب و دستاوردهای اروپا و آمریکا بعضاً برای معلولان ایرانی سودمند است و میتواند دست مایه برای تغییر در زندگی آنان باشد، اما همیشه و همه جا آن دستاوردها سودمند نیست، از اینرو لازم است گزینشی و حساب شده از آنها استفاده کنیم. نویسنده بدون مطالعه گسترده درباره فرهنگ بومی معلولان ایرانی یعنی اسلام و تشیع و خود فرهنگ ملی ایرانی و بر اساس دادههای مسیحیت به عنوان دینی که غربیها به آن باور دارند درصدد تجزیه و تحلیل ایران بوده است. در حالی که معتقدات مردم کاملاً با غرب متفاوت است. سیره نبوی و قرآن کریم مثلاً در سوره عَبَسَ کوچکترین توهین، بیاحترامی و تحقیری حتی در حدّ رو برگرداندن از یک نابینا را برنمیتابد و در سنت ایرانی نکات فراوان در تعامل انسانی با آنان به چشم میخورد. به هر حال چنین آثاری مناسب است علنی در ایران و در محافل علمی و مدنی مطرح شود و موضوعات آن به بحث و گفتوگو گذاشته شود. |
تاریخ ثبت در بانک | 4 دی 1397 |
فایل پیوست |