کد bk-22521  
نوع کاغذی  
عنوان طنین آغاز  
نویسنده سمیرا علیپور‌موسی‌آبادی  
ناشر متخصصان‫  
محل نشر مشهد  
سال انتشار 1397شمسی  
نوبت چاپ 1  
تعداد جلد 1  
تعداد صفحه 62  
زبان فارسی  
قطع رقعی  
موضوعات نثر فارسی -- قرن 14 ، شعر فارسی-- قرن 14  
شابک 978-622-99239-2-4  
چکیده کتاب «طنین آغاز» نوشته سمیرا علیپور موسی آبادی است. خانم علیپور جزء جامعه معلولین است و دارای معلولیت SMA می‌باشد. او متولد 1368 در اصفهان است. این کتاب توسط انتشارات متخصصان (مشهد) در 1397 در قطع رقعی و 62 صفحه منتشر گردید.
نویسنده پس از دیپلم در رشته نرم‌افزار کامپیوتر در دانشگاه مشغول تحصیل شد و گاه به دلیل علاقه به نویسندگی در برخی نشریات مطالبی می‌نوشت. بعداً تصمیم گرفت گزیده‌ای از نوشته‌ها و اشعارش را در یک کتاب منتشر کند. از این‌رو کتاب طنین آغاز را که در واقع مجموعه 31 نوشته کوتاه و اشعار درباره موضوعات مختلف است به چاپ سپرد. تا همین‌جا باید همت بلند و اهتمام خانم علیپور را تحسین کرد.
این مجموعه بیش از هر چیز گویای طرز فکر و دیدگاه یک نفر دارای معلولیت است که تمام عمرش را روی ویلچر بوده و با سختی‌ها و مشکلات معلولیت ساخته است. از این نظر، این کتاب منبع خوبی برای شناخت معلولان ایران و دغدغه‌های آنان است. از این‌رو لازم است مسئولین و مدیران در سمت‌ها و مشاغل مختلف به مطالعه آن بپردازند.
از طرف دیگر این کتاب منبع الهام بخش، توان آفرین و امید دهنده به خود معلولین است و مطالعه آن بر همه معلولین توصیه می‌شود.
سمیرا علیپور در پیشگفتار کتاب می‌نویسد: «اگر من از سختی‌ها، از دردها و از ناملایمات می‌نویسم، فقط برای این است که بگویم با وجود تمام اینها می‌شود امید داشت»

محتوا و متن کتاب
نویسنده پس از پیش‌گفتار، مطلبی با نام «مثل طوفان» دارد و از مشکلات و سختی‌های کسانی می‌نویسد که SMA دارند و به معرفی این نوع معلولیت می‌پردازد.
به نظر می‌رسد نویسنده در حداقل کلمات، با احساس و موثر این بیماری و پیامدهای آن را معرفی کرده است. در ادامه شعری با عنوان طنین آغاز آورده که این‌گونه شروع می‌شود:
ز مردمان زده‌ام، هر کسی جفا دارد
شکسته این دل من، حسرت شفا دارد
و با این مصرع به پایان می‌رسد: تمام ثانیه‌هایم طنین آغاز است.
«سفیر انرژی» مطلب دیگری است که علیپور جهت روحیه دادن به خانواده رادین پسر کوچکی که SMA نوع یک دارد نوشته است.
چهارمین مطلب با عنوان «متفاوت» صحنه‌هایی را ترسیم می‌کند که پدر و مادر آرزوهایی دارند ولی واقعیت چیز دیگر است و در آخر می‌گوید همه باید بپذیرند که فردی که این نوع معلولیت را دارد همه چیزش با دیگران متفاوت است؛ حتی احساس، درد، لذت‌های او متفاوت است، ولی همه اینها شیرین و لذت بخش است.
دیگر مطالب و اشعارش دارای این عناوین است، البته هر یک حال و هوا و زیبایی خاص خودش را دارد:
من یک دخترم
می‌خواهم از تو بنویسم پدر
قهرمان زندگی‌ام
جلوه آرامش
اعتماد یک فرشته
هم دانشگاهی مهربان
حس‌هایی فقط در ذهن
اگر روزی
پل رویایی
برای مریم
خودت را دوست بدار
فریناز ناز
خیال خوش
امید به زندگی
ساده باشیم
نامه عاشقانه
این ثانیه‌های طلایی
نوستالوژی
به مناسبت 12 آذر روز جهانی معلولان
تمام این من‌ها
عشق‌هایی فراتر از جسم
جور دیگر ببینیم
موسیقی
اردی به عشق
پاییز قشنگ سلام
هستی
عسل نویس
بابا لنگ دراز
نامه‌ای از یک دوست
خانم علیپور ذیل عناوین فوق حتی یک مورد گلایه و شکایتی مطرح نکرده، همواره از مهربانی، عشق، خوبی‌ها و محاسن زندگی نوشته است. او بر این باور است که افراد دارای معلولیت هر مقدار هم مشکلات و موانع داشته باشند، باز با تلاش و کوشش می‌خواهند مستقل باشند، می‌خواهند پیشرفت کنند، اشتغال و کسب درآمد داشته باشند.

در پایان
این کتاب را به همه خانواده‌ها، پدر و مادرانی که فرزند دارای معلولیت دارند، توصیه می‌کنیم حتماً مطالعه کنند؛ مدیران بهزیستی، مسئولین نهادهایی مثل کمیته امداد حتماً باید به مطالعه این اثر بپردازند تا شناخت آنان از معلولیت و معلولین افزایش پیدا کند. متن کتاب ساده و روان و دلنشین است، خوب است خود معلولین مطالعه و هر قسمت آن را برای هم بازگو کنند. مربیان و معلمان در مدارس استثنایی این اثر را به بچه‌ها معرفی کنند و هر هفته قسمتی از آن را سر کلاس بخوانند و تجزیه و تحلیل کنند.
از همه کسانی که توانایی و تمکن مالی دارند تمنا می‌کنیم تعدادی از این اثر را خریداری و در کتابخانه‌ها پخش کنند.
امید است خانم علیپور بیشتر بنویسد و شاهد آثار دیگری از او باشیم. نیز ضروری است تجارب خودش در زمینه نویسندگی را به جامعه هدف انتقال دهد تا افرادی مثل خودش دست به قلم شوند و آثاری خلق کنند.
درباره سمیرا علیپور
سمیرا علیپور، 16 شهریور 1368 در یکی از روستاهای اطراف شهر اصفهان چشم به جهان گشود. به گفته مادرش، وقتی تقریباً هشت ماهه بود، متوجه شدند مثل بقیه هم سن و سالانش نمی‌تواند بنشیند و چهار دست و پا حرکت کند و حدس زدند حتماً باید مشکلی وجود داشته باشد. چون آن زمان، بیماری سمیرا به خوبی شناخته شده نبود، تشخیص درستش در همه جا ممکن نبود؛ اما از همان زمان، بررسی‌های پزشکی و درمان آغاز شد. بعدها آزمایش‌های ژنتیکی نشان داد سمیرا به بیماری آتروفی عضلانی نخاعی (SMA) نوع دو مبتلاست. وقتی هفت ساله شد، خانواده تصمیم گرفتند برای پیشرفت تحصیلی و پزشکی او، از روستا به شهر اصفهان مهاجرت کنند. سمیرا با تلاش و با وجود سختی‌ها در مدارس ویژه کودکان دارای معلولیت جسمی تحصیل کرد و در مقطع دیپلم در رشته برنامه نویسی کامپیوتر فارغ التحصیل شد. سپس، در رشته نرم‌افزار کامپیوتر در دانشگاه آزاد خمینی شهر پذیرفته شد و مدت دو نیمسال به تحصیل مشغول بود؛ اما متأسفانه در ترم سوم و پس از فوت پدرش و سخت‌تر شدن شرایط، تحصیل را رها کرد. با این حال، سمیرا بی‌کار ننشست و در انواع دوره‌های طراحی سایت و فتوشاپ و برنامه‌نویسی شرکت کرد و آنها را با موفقیت گذراند. او به مدت دو سال در یک مدرسه ویژه کودکان استثنایی در بخش کامپیوتری همکاری داشت و یک نیم سال نیز معلمی و تدریس کامپیوتر به کودکان را تجربه کرد. در این سال‌ها او در کنار دیگر کارهایش، در نوشتن و وبلاگ نویسی نیز فعال بود و به دلیل علاقه زیادش به نوشتن، تصمیم گرفت بر نویسندگی و داستان نویسی و سرودن شعر بیشتر تمرکز کند. تعدادی از داستان‌ها و شعرهای او در چند مجله مطرح کشور به چاپ رسیده است و برخی خوانندگان برای استفاده از شعرهای او ابراز تمایل کرده‌اند. این روزها او همچنان می‌نویسد و تمرین می‌کند به این امید که روزی نویسنده بزرگی شود. او همچنین، در اوقات فراغتش طراحی روی سفال انجام می‌دهد. (برگرفته از کتاب طنین آغاز)

مصاحبه با خانم سمیرا علیپور
توسط دفتر فرهنگ معلولین، تیر ماه 1397

1٫ از طریق کتاب خوبتان “طنین آغاز” با شما آشنا شدیم، زندگی نامه تان اول کتاب آمده است و دیگر به آن نمی پردازیم، بفرمایید چرا این کتاب را طنین آغاز نامیده اید؟
با سلام و خسته نباشید خدمت شما. اسم طنین آغاز برگرفته از یکی از اشعار من که داخل همین کتاب هم به چاپ رسیده است. این اسم را انتخاب کردم تا هدفی را که همیشه دنبال آن بودم آغاز کنم و همچنین سبک زندگی جدید و تازه ای را به خوانندگان کتاب منتقل کنم

2٫ این کتاب مجموعه ای از نوشته های متنوع و نیز اشعار گوناگون است، در مجموع چه می خواسته اید بگویید و در پی چه هدفی بوده اید؟
اول از همه معرفی خودم و توانمندی هام و معرفی بیماری من یعنی همان sma چون بسیار ناشناخته هست و تعداد محدودی فقط اسمش را شنیده اند و بعد صحبت من با کسانی که دارای معلولیت هستند اما انگیزه و روحیه خودشان را از دست دادن تا بگویم در اوج سختی و مشکلات و درد ها می توان زندگی کرد دنبال علایق و اهداف مورد نظر رفت ‌و موفق شد ‌و همچنین تلنگری به کسانی که زندگی را خیلی سخت گرفته اند.

3٫ در اول کتاب نوشته اید برای مجلات هم مطلب می نویسید، نویسندگی برای شما چه سودی و آثاری داشته که در پی آن هستید؟
من سالهاست مینویسم از دفترچه خاطرات و وبلاگ نویسی شروع شده تا به امروز من برای مجلات بصورت رایگان می نوشتم و هیچگونه سود مالی برای من نداشت اما انسان به یکباره موفق نمی شود برای اینکه بتوانم انسان موفقی شوم باید مسیر طولانی و سختی را طی می کردم و همچنان تلاش کنم.

4٫ تجربه‌هایی که در این راه کسب کرده اید چیست؟
کلا تمام اتفاقات پیرامون ما تجربه هایی هستند که در راه رسیدن به اهداف ما نقش مهمی دارند. برای رسیدن به قله باید فراز و نشیب های زیادی را پشت سر گذاشت

5٫ آیا به معلولین توصیه می‌کنید این راه را بروند؟
توصیه من به معلولین این هست که هیچگاه منتظر دستی نباشیم تا به ما کمک کند قبول دارم سخت است خیلی سخت اما غیر ممکن نیست خودمان باید به فکر خودمان باشیم. من وقتی تمام راه ها به رویم بسته شد و فقط در چارچوب اتاقم بودم نوشتن را انتخاب کردم پس همیشه راهی وجود دارد به دنبال علایق خودتان بروید

6٫ به نظر می‌رسد نویسندگی بهترین راه برای معرفی توانمندی‌ها و نیز برای معرفی کاستی‌ها و مشکلات در معلولین است، چگونه می‌توان معلولین را جذب این حرفه کرد؟
انسان در هر مسیری که قرار گرفت می تواند توانمندی ها و کم و کاستی ها و مشکلات را معرفی کند فرقی نمیکند از چه طریقی باشد. هر کسی باید دنبال علاقه خودش برود کسی را نباید وادار به کاری کرد

7٫ آیا سازمان‌ها و مراکز دولتی از شما حمایت کرده‌اند؟ مثلاً برای نویسندگی شما را تشویق کرده‌اند، لوح تقدیر یا حمایت از شما کرده‌اند؟
هیچ ارگان و مرکزی از من هیچ گونه حمایتی نکرد. من صفر تا صد این مسیر را خودم به تنهایی گذراندم حتی انجمنی که در آن عضو هستم و بهزیستی از این کتاب خبری نداشت ‌و من حمایتی ازشان نخواستم چون می دانستم چه پاسخی می دهند. ‌و با افتخار بدون هیچ کمکی تمام مسیر را خودم سپری کردم.

8٫ در پایان چه سخن و توصیه ای دارید؟
ضمن عرض تشکر از توجه و محبت شما برای شما و تمام دوستان آرزوی آرامش و موفقیت دارم.
 
تاریخ ثبت در بانک 26 آبان 1397  
فایل پیوست
تصویر
 
تصویر
 
تصویر