چکیده |
بشار بن برد شاعر نابینای دورهی عباسی است که علیرغم محدودیت حسی خود توانسته، توصیفات بدیعی مبتنی بر حس بینایی ارائه کند و به وصف پدیدههای دیداری و رنگ و شکل آنها بپردازد. با مطالعه شعر شاعر، آنچه شگفتی خواننده را برمیانگیزد، این است که «وی با وجود آنکه هرگز نور را درک نکرده و نابینایی مادرزاد بوده، چگونه توانسته به بیان تصاویر دیداری در قصاید خود بپردازد؟». نگارنده در راستای پاسخ به سوال مذکور تلاش نموده، با تکیه بر روشهای تحلیلی-توصیفی و گاه روانشناختی-آماری به مطالعهی موضوع بپردازد. بیشک بشار با تکیه بر حس شنوایی و شنیدههای خود از توصیف شاعران دیگر در زمینهی تصاویر دیداری، توانسته است پرندهی خیال خود را به پرواز درآورد. در جستاری که در پیشروست، نگارنده، این موضوع را در دو باب مورد مطالعه قرار داده است. در باب اول به مطالعهی خیال شاعر و عوامل غنای آن پرداخته و در این زمینه سعی شده که چگونگی عملکرد تخیل شعری بشار و درک بصری او از فضا بررسی شود و در ادامه نقش موسیقی و جایگاه سازههای شعری شاعران دیگر در وسعتبخشی به تخیل شعری وی تبیین گردد. در باب دوم، پس از آشنایی با عملکرد خیال شاعر، محصول آن یعنی تصویر شعری مورد کاوش قرار می گیرد و به اهمیت و کارکرد آن اشاره میشود. سپس انواع تصاویر حسی-خصوصا- تصویرهای دیداری از قبیل: زیبایی، رنگ و حرکت بررسی می گردد.
|