چکیده |
آموزش برای همه و فراهمکردن فرصتهای برابر از مهمترین اهداف نظام آموزشی است. کودکان کمشنوا باید مانند کودکان عادی به نظام آموزش و پرورش عمومی دسترسی داشته باشند. امروزه کودکان با هر نوع معلولیت جسمی-حرکتی و شنوایی، حتی کودکان کاملا ناشنوا اگر دارای بهره هوشی نرمالی باشند برای تحصیل به مدارس عادی می روند اگرچه سن تقویمی آنها با کودکان عادی برابر است اما سن شنوایی این کودکان از همسالان عادی آنها پایینتر میباشد. لذا هدف از پژوهش حاضر مقایسه مهارتهای زبانی در کودکان عادی با کودکان کمشنوایی است که ناشنوایی پیش زبانی داشته، قبل از 2 سالگی دستگاههای کمک شنیداری (سمعک و یا حلزون شنوایی) را دریافت نمودهاند و به تدریج با آموزشهای توانبخشی شنیداری-کلامی قادر به تکلم شدهاند. در این تحقیق مهارتهای زبانی که شامل مهارتهای معناشناسی (واژگان تصویری، واژگان ربطی و واژگان شفاهی) و مهارتهای نحوی (درک دستوری، تقلید جمله و تکمیل دستوری) میباشد در کودکان سمعکی و کاشت حلزون با کودکان عادی مقایسه میشود. به این منظور تعداد 39 کودک که شامل 16 کودک عادی، 13 کودک کاشت حلزون شنوایی و 10 کودک سمعکی میباشند به کمک آزمون رشد زبان told-p3 مورد بررسی قرار گرفتند. پس از تجزیه و تحلیل دادهها از طریق آزمونهای کروسکال والیس و مان ویتنیU ، نتایج نشان داد که اگرچه کودکان کمشنوا تحت آموزشهای توانبخشی شنیداری-کلامی قرار میگیرند و دانش آموز مدارس عادی میشوند اما براساس آزمون رشد زبان میان کودکان عادی و کودکان کمشنوا از لحاظ مهارتهای معناشناسی و نحوی اختلاف معنیداری وجود دارد و کودکان عادی به صورت معنیداری عملکرد بهتری نسبت به کودکان کاشتی و سمعکی دارند اما بین کودکان کاشتی و سمعکی از لحاظ مهارتهای معناشناسی و مهارتهای نحوی تفاوت معنیداری مشاهده نشد و این دو گروه در سطح یکسانی قرار میگرفتند. ضعف در مهارتهای زبانی کودکان کمشنوا میتواند اثر نامطلوبی بر پیشرفت تحصیلی آنها داشته باشد، لذا از آنجا که در نظام آموزشی کودکان کمشنوا و عادی در محیطی یکسان آموزش میبینند لازم است که این کودکان تا رسیدن به سطح کودکان عادی تحت آموزشهای توانبخشی گفتاری و شنیداری قرار بگیرند.
|