چکیده |
طبق گزارشهای وزارت بهداشت و درمان ، آمار نابینایی در کشور رو به افزایش است و اگر برای پیشگیری بیماریهای چشمیبرنامه ریزی نشود ، در بیست سالاینده ارقام نابینایی تا دو برابر افزایش مییابد . از طرفی تعداد دستگاهها و فضاهایی که به طور خاص برایاین قشر ساخته شده باشد ، به تناسب جمعیت آنها ، بسیار اندک و پراکنده میباشد.این موضوع لزوم ساخت مراکز درمانی برای بیماریهای چشمیو نابینایی را بیشتر نمایان میکند و تمامیموارد دغدغه فکری برایاین سوال گردید که معماری به عنوان رشتهای که با همه اقشار جامعه در ارتباط است ، چگونه میتواند با طراحی فضای خاص درمانی برای بیماریهای چشمیدر پیشگیری از اختلالات بینایی و نابینایی تاثیرگذار باشد؟ دراین راستا ابتدا به تعاریفی از بیمارستان و انواع آن پرداخته خواهد شد ؛ چراکه برای طراحی یک مرکز درمانی آشنایی بااین مراکز و علل اهمیت آنها حیاتی میباشد . در صورت وجود مراکز تخصصی بیماریهای چشمیمیتوان آمار نابینایی را تا حد بسیاری کاهش داد و برعکس در صورت کمبوداین گونه فضاها ، امکان وقوع نابینایی بیشتر خواهد بود واین خود عواقب بسیاری از لحاظ روحی ، روانی و جسمیدر فرد نابیناایجاد میکند . سپس اصول و ضوابطی برای طراحی مراکز درمانی نابینایان ذکر خواهد شد که با استفاده از آنها بتوان فضاییایجاد کرد که از هر جهت برایاین قشر آسیب دیده مناسب باشد؛کهاین به نوعی رسیدن به معماری فراگیر است . دراین راستا نظریهای که میتواند برای ساخت چنین فضایی بسیار هدایت کننده باشد ، معماری عصبی است ؛ که به چگونگی دریافت مغز از معماری میپردازد . برای رسیدن به طراحی مناسب ،این تئوری از روانشناسی محیط و پلاستیسیته مغز بهره میبرد . در نهایت با استفاده ازاین موارد و اصول میتوان فضایی را خلق کرد که حس مکان در آن وجود داشته واین حس تعلق ، امنیت و آسایش را برای بیماران ، همراهان و حتی کارکنان به همراه خواهد داشت .این موضوع به خصوص در قشری که مهمترین ابزار ادراک محیطی شان آسیب دیده ، از اهمیت بالایی برخوردار است .بدینترتیب با به کارگیری اصولی فاکتورهای محیطی و معماری از جمله نور ، آب ، صوت، طبیعت و ... در کنار تاثیرات روانی محیط بر فرد ، میتوان باعث بهبود سریعتر و بهتر بیماران در محیطهای درمانی شد.
|