کد ts-3333  
عنوان اول معماری احساسات : رویکردی پدیدارشناسانه به ادراکات حسی، در طراحی مرکز فرهنگی- آموزشی کودکان نابینا  
نویسنده نجمه زبردستان  
استاد راهنما کاوه بذرافکن  
اسناد مشاور علی‌اکبر صارمی  
دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی  
مقطع کارشناسی ارشد  
رشته معماری  
سال دفاع 1390شمسی  
تعداد صفحه 186  
زبان فارسی  
موضوعات پدیدارشناسی ، روان‌شناسی ، طراحی معماری ، مراکز فرهنگی ، مراکز آموزشی ، احساس ، ادراک‌ ، معماری ، فضاسازی ، کودکان نابینا  
چکیده معماری هنری است بی انتها که مسیری را از یک حادثه تا بی نهایت بدون خستگی می پیماید تا افقی نو برای شروع دیگری باشد. ما موجوداتی تاریخمند هستیم که حواسمان از ازل و طی صدها هزار سال بر شرایط و موقعیت های خاص سکونتگاه های انسانی وفق یافته اند. اعضای ادراکی و حسی ما با دنیایی صرفا تکنولوژیک انطباق نمی یابند. معماری هنر میانجیگری است. وظیفه معماری اینست که مابین شخص و نهادهای بشری، قلمروهای عمومی و خصوصی، گذشته و آینده و... وساطت کرده و فضا، زمان و تکنولوژی را برای اهداف زندگی بشر در اختیار گیرد. در این تحقیق ملاک عمل و هدف اصلی که به عنوان هدف پژوهشی مطرح است، بررسی پدیدارشناسانه موضوع حس و بکارگیری آن در حیطه معماری و در راستای آن در رسیدن به اهداف موضوع طراحی و در اولویت دوم، وارد ساختن کودک نابینا به وادی خلاقیت و باز گرداندن وی به اجتماع و تلاش برای ایجاد فضایی متکی بر حواس غیر بصری و استفاده بهتر از آن در خلق یک فضای معماری ماندگار در خاطره افراد بینا و نابینا، خواهد بود. در پژوهش پیش رو با توجه به این پرسش ها که رویکرد پدیدارشناسانه حس در طراحی فضای معماری چگونه عمل می نماید و به چه طریقی می توان به وسیله حواس غیر بصری در فضاهای معماری برای افراد بینا و نابینا، محیطی کاراتر از حیث معماری و روانشناسی ایجاد نمود، چهار چوب نظری و برنامه طرح شکل می گیرد. با توجه به موارد ذکر شده مبنای این تحقیق بر اساس این فرضیه شکل می گیرد: نگاه پدیدارشناسانه به موضوع حس در طراحی، با ارتقاء کیفیات فضای معماری قابلیت ادراک محیطی را افزایش می دهد و در صورت بهره گیری از حواس غیر بصری در فضای معماری می توان حس تعلق به فضا را افزایش داد و به درک بهتر فضا کمک نمود. این پایان نامه با علم به واقعیت اجتماعی نابینایان سعی دارد تا با خلق فضای معماری و بررسی مطالعاتی آن از دیدگاه پدیدارشناسانه به اهداف مختلف اجتماعی، معماری و روانشناسی دست یابد. چرا که ایجاد چنین مرکزی قابلیت نزدیکی این دو گروه اجتماعی را با یکدیگر، از سنین اولیه رشد خلاقیت فکری فرد یعنی کودکی، ایجاد می کند. مطالعات اصلی آکادمیکی این پروژه معطوف به نظریات علمی روانشناسی و فلسفی در باب خلق فضای ادراکی و رابطه ی متقابل ادراک و فضا و نیز بررسی توانایی حواس از دیدگاه پدایدر شناسی و مطالعه نظریات علمی مرتبط با موضوع در شاخه معماری خواهد بود. در راستای رسیدن به اهداف پژوهش حاضر روش های زیر در سه بخش مد نظراند: روش پدیدارشناسانه و بررسی موضوع حس از این دیدگاه. روش کیفی که در آن تمرکز بر موضوع و آشکار کردن هر چه بیشتر جزئیات و طرز نگرش به موارد مطرح شده در رویکرد اصلی و ماهیت تجربه ها مورد نظر می باشند. بکارگیری روش های کمی در راستای مطالعات شناختی پروژه. در نهایت در پژوهش حاضر تلاش گردیده پدیده ادراک حسی با تکیه بر چارچوب نظری پدیدارشناسی و رویکرد تفسیری، از منظری متفاوت با دیدگاه اثباتی مورد بررسی و چالش قرار گیرد. چارچوب نظری مورد استفاده، دیدگاه پدیدارشناسی بوده و سعی شده با استفاده از منابع دست اول علاوه بر بررسی نظریات بنیانگذاران این تفکر، معماران و شهرسازان و جغرافیدانان پدیدارشناس نیز مورد بررسی قرار گیرد و تحلیلی جامع از پدیده حس و متدولوژی پدیدارشناسی ادراک حسی در غالب طرحی معمارانه ارائه گردد.
 
تاریخ ثبت در بانک 14 اردیبهشت 1395  
فایل پیوست
تصویر