چکیده |
مبحث هنردرمانی از دیرباز مورد توجه اندیشمندان و فیلسوفان از جمله ارسطو بوده و کارکردهای هنردرمانی با عناوینی چون «کاتارسیس» و «پالایش روانی» از هزاران سال قبل مطرح گشته، اما کاربرد روانشناسانه هنر به شکل امروزی نخستین بار توسط زیگموند فروید ارائه شده و دیری نپایید که هنر و روانکاوی از تأثیرات متقابل یکدیگر بهرهها بردند. دیدگاه درمانی، درمانگر در انتخاب نوع هنر، وسیله یا ابزار و تکنیک اجرا و کاربرد آن برای درمانجو نقش مهمی دارد. روان درمانگر از انواع هنر مثل هنر نقاشی، موسیقی، نمایش، پسیکودرام، عکس، کلاژ، مجسمهسازی، داستان، شعر، رقص، رنگ و ... بنابر وضعیت درمانجو میتواند بهره جوید. در روانکاوی از نقاشی به اندازه تستهای فرافکن شخصیت، تداعی آزاد میتوان استفاده نمود که از آن طریق دستیابی به اعماق ذهن فرد امکانپذیر میگردد. نقش نقاشی درمانی کمک به بیماران برای بیان احساس و درک خویش از طریق استفاده از تصاویر نمادین است، این مساله در مورد کودکان مبتلا به اوتیسم کمی متفاوت است، این کودکان معمولاَ فاقد مهارتهای پایه ای مورد نیاز در زمینه های تمرکز، توجه، بازی، ارتباطات ، شناخت، تقلید و هماهنگی حرکتی برای درک و شرکت در جهان هستند، بنابراین نقاشی درمانی احتیاج دارد که شرایط را با نقاط قوت و نیازهای این کودکان وفق دهد. در کل هنر شکلی از درمان است که نیازمند تعامل کلامی نیست و میتواند دروازه ارتباطات این کودکان باشد. این مهم است که اول کودک این مهارتها را در یک دستورالعمل بیاموزد، که قبل از انتظار کودک برای شرکت در یک پروژه هنری چند مرحله ای است. مجموعه ای از تمارین و موضوعات آنالیز شده، بر گرفته از پژوهش های بدست آمده از کالج اورسولاین در فصل چهارم گنجانده شده است. هنر درمانی می تواند عرصه ای برای کودک مبتلا به اوتیسم ارائه کند که برای هماهنگی حرکتی و مهارت تقلید مفید واقع شود، از طریق انواع فعالیتهای هنری مانند : برش، چسباندن، طراحی و نقاشی. واژگان کلیدی: هنر درمانی، نقاشی درمانی، کودک اوتیسمی
|