کد ts-19800  
عنوان اول ایده پردازی انیمیشن برای کودکان ناشنوا با استفاده از حس جایگزین برای شنوایی  
نویسنده مینو علوی درچه  
استاد راهنما سید حسن سلطان  
نوع کاغذی  
دانشگاه دانشگاه هنر تهران  
مقطع کارشناسی ارشد  
رشته پژوهش هنر - پژوهش هنر  
سال دفاع 1395شمسی  
زبان فارسی  
چکیده (شرح ابعاد واهمیت مسأله- نحوه برخورد بااین مسئله تاکنون وپیامدها وعوارض ناشی از تداوم شرایط کنونی، بیان جنبه های مجهول ومبهم، منظورازتحقیق، محدوده زمانی ومکانی تحقیق به صورت خلاصه) شنوایی یکی از راههای بسیار مهم آموختن و فهمیدن است.اگر از نعمت شنوایی محروم باشیم هر چند آموختن برای ما نا ممکن نمی شود ولی بسیار دشوار است.شیوه رفتار اعضای خانواده و جامعه با کودک ناشنوا ، در رشد عاطفی ، سازگاری اجتماعی ، آمادگی آموزش مهارت های زبانی و تحصیل او بسیار مهم و تعیین کننده است.خانواده و اجتماع با پذیرش واقع بینانه مشکل فرد ناشنوا باید در راه پرورش استعدادها و توانایی های او یاریش دهند.وضعیت مطلوب برای ناشنوا ، استفاده از موقعیت های در دسترس افراد عادی است .به یقین یکی از عوامل دست نیافتن مربیان ناشنوا و نیز خود ناشنوایان به این هدف ، نقص ارتباطی موجود در رفتارهاست.بنابراین نادرستی ارتباط ها اجتماعی شدن ناشنوایان و به تبع آن تعلیم و تربیت آنان را خدشه دار ساخته است.سخن گفتن یکی از ویژگیهای ممتاز بشری است. انسان از راه سخن گفتن با دیگر افراد جامعه رابطه برقرار می کند ، می فهمد و می فهماند. ناشنوایان نیز می کوشند با شیوه های خاص با دیگران ارتباط برقرار کنند. زبان اشاره ، زبان ارتباط ناشنوایان است که سب می شود این افراد با دیگران و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. ناشنوایی به معنای ناتوانی و ضعف در شنیدن است نه در هوش. بیشتر کودکان ناشنوا اشتیاق زیادی به یادگیری مهارت خواندن دارند. زیرا خواندن درهای دنیاهای جدیدی از ناشناخته ها را به رویشان می گشاید.با مطالعه و بررسی پژوهشهای انجام شده در زمینه کودکان ناشنوا این چالش پیش می آید که چرا کودکان مبتلا به آسیب شنوایی نمی توانند دانش و مهارت های متناسب با هوش خود را کسب کنند ؟ و آیا میزان کسب دانش و مهارت در بین ناشنوایان متفاوت است ؟نتایج به دست آمده از آزمون های هوشی به خصوص آزمون های غیر کلامی نشان می دهند کودکان ناشنوا هیچ تفاوت هوشی با کودکان شنوا ندارند و فقط در زمینه پیشرفت تحصیلی تفاوت معنی داری بین آنها مشاهده می شود.کاترین میدو ارلانز (1980) بیان می کند که ناتوانی اولیه کودک ناشنوا محرومیت از صدا نیست ، بلکه محرومیت از زبان است. مشکلات ناشنوایان در برخی مفاهیم ، به خاطر نبود نسبی ارتباط بین آنها و جامعه شنواست.پس آنچه کودک ناشنوا را از کودک شنوا متفاوت می کند آسیب هوش یا آسیب مهارت های شناختی نیست بلکه شیوه های ارتباط با آنهاست.حال اگر بتوان راه ارتباطی غیر از زبان اشاره برای این کودکان فراهم کرد ، کودکان ناشنوا در زمینه ادراک و یادگیری نسبت به کودکان شنوا دیگر عملکرد محدودی ندارند و از نظر جنبه های کیفی کارکرد ادراکی و مفهومی ، می توان تفاوت موجود در کودک ناشنوا با کودک شنوا را کم کرد.از آنجا که تحقیقات در زمینه کودکان و افرادی که مادرزادی ناشنوا هستند ، نشان داده آنها از بخش شنوایی مغز خود ، برای حس لامسه و مشاهده اشیاء استفاده می کنند و نشان داده افراد ناشنوا از کورتکس شنوایی برای حرکت های بصری و لمسی بیش از افراد دارای قوه شنوایی استفاده می کنند. این تحقیق بر آنست که نشان دهد چگونه و به چه شیوه هایی انتقال داده های صوتی به کودکان ناشنوا وجود دارد و چگونه می توان از سایر حیطه های شناختی یا حس های دیگر در ناشنوایان برای درک انیمیشن استفاده کرد ؟ در حقیقت اگر تعامل بینایی و لامسه در مغز افراد ناشنوا بیشتر است پس شاید بوان از حس لامسه و بینایی استفاده کرد تا دانش آموزان ناشنوا بتوانند خواندن و ری
 
تاریخ ثبت در بانک 6 خرداد 1397