کد ts-19794  
عنوان اول عملکرد ناشنوایان فارسی زبان درکاربرد فرآیندهای تصریفی و اشتقاقی غیرفعلی براساس رویکرد زایشی  
نویسنده الهام نیکروش  
استاد راهنما عامر قیطوری  
اسناد مشاور شجاع تفکری رضایی  
اسناد مشاور یاسمن چوب ساز  
نوع کاغذی  
دانشگاه دانشگاه رازی  
مقطع کارشناسی ارشد  
رشته زبان‌شناسی همگانی  
سال دفاع 1395شمسی  
زبان فارسی  
چکیده شنوایی به عنوان اصلی ترین عامل تجزیه و ادراک اصوات نقش بسیار حیاتی در برقراری ارتباط دارد. سلامتی این حس در سال های اولیه ی زندگی تأثیر بسزایی در رشد گفتار و زبان و همچنین توسعه ی مهارت های ذهنی دارد. این مساله به قدری حائز اهمیت است که در صورت بروز محرومیت شنیداری در دروه ی بحرانی فراگیری زبان، نقایص جبران ناپذیری بر فرد وارد می شود و پیامدهای آن از برقراری ارتبا ط های روزانه گرفته تا تأخیر در بهره گیری از زبان و گفتار، وضعیت آموزشی، شغلی و اجتماعی می تواند زندگی کودک را تحت الشعاع قرار دهد. به عبارت ساده تر، محرومیت شنیداری می تواند منجر به عدم فراگیری زبان و مهارت های ارتباطی مربوط به آن درکودکی گردد. چنین کودکی نیز در سال های آتی زندگی خود با مشکلات نحوی رو به رو خواهد شد. درحقیقت این مساله نقش قابل توجهی بر فراگیری زبان اول درکودک دارد، چرا که فرد ناشنوا از مهم ترین مرحله ی یادگیری زبان و فراگیری قواعد دستوری که پیش از دوران مدرسه اتفاق می افتد، محروم است. کلارک (2000) معتقد است که کودکان درسن بین 2 تا 6 سالگی قادرند به خوبی قواعد دستوری را فراگیرند به طوریکه در سن 6 سالگی استعدادهای زبانی به خوبی پرورش می یابد و از سن5 سالگی به تدریج این قابلیت کاهش پیدا می کند و تا 12 سالگی به پایان میرسد. پس از آن فرد دیگر توانایی افزودن دانش زبان اول را نداشته و تمامی فراگیران بعد از 12 سالگی دچا ر نقایص مشابهی خواهند شد. پژوهش مربوط به دانش نحوی افراد ناشنوا در ایران جزء آن دسته از موضوعاتی است که همواره مورد غفلت قرار گرفته است و یکی از زمینه هایی که کمترین میزان توجه را به خود جلب کرده، توانایی در فراگیری و به کارگیری فرآیندهای تصریفی و اشتقاقی است. در واقع یکی از معدود پژوهش های مرتبط با موضوع حاضر پژوهشی است که توسط قیطوری و همکاران (2012) صورت گرفته است. در این مطالعه قیطوری و همکاران بر این عقیده اندکه فرآیند اشتقاق در مقایسه با فرآیند تصریف دچار آسیب کمتری می شود. با ارزیابی تولید زبان نوشتاری در یک مورد ناشنواکه دوره خاص فراگیری زبان را از دست داده بود، این نتیجه حاصل شدکه این فرد در تولید نوشتاری جملات صرفی و نحوی دچارآسیب بسیار جدی است، به گونه ای که هنگام مرتب سازی جملات نامنظم ساخت های غیر دستوری نحوی و صرفی تولید می کرد. بنابراین با تاکید بر مطالعه ذکر شده، افراد آسیب دیده شنوایی معمولاً دچار اشکالات زبانی در سطوح مختلف نحوی، معناشناسی وکاربرد شناختی می باشند. در این افراد تمامی مولفه های زبانی بطور یکسان آسیب نمی بینند، بلکه آسیب اصلی بر روی بخش صرف، نحو و واج شناسی است درحالی که معنا دچار آسیب کمتری می شود. در این پژوهش تلاش بر آن است که بروی صرف، مقوله های تصریفی و اشتقاقی که افراد ناشنوا اغلب با درک و تولید آن مشکل فراوان دارند، تمرکز شود. در حقیقت این مطالعه با هدف بررسی دشواری هایی که ناشنوایان در بکارگیری این دو فرآیند دارند، کار خود را شروع می کند و نگارنده بر آن است تا با تکیه بر مفاهیم موجود در نظریه زبان زایشی، عملکرد افراد ناشنوا را درکاربرد فرآیندهای تصریفی و اشتقاقی غیر فعلی بررسی کند. نتایج چنین پژوهشی می تواند به درک عمیق تر توانایی ناشنوایان در به کارگیری فرآیندهای اشتقاقی و تصریفی بینجامد.
 
تاریخ ثبت در بانک 6 خرداد 1397