چکیده |
زمینه و هدف:افراد نابینا به دلیل محروم بودن از حس بینایی نسبت به همسالان سالم خود از هماهنگی و تعادل ضعیفتری دارند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینهای محوری بر تعادل و هماهنگی نابینایان بود.روش پژوهش:پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون است. شرکت کنندگان در این پژوهش افراد نابینای (18- 29 سال) عضو در انجمن نابینایان شهرستان اراک بودند که به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (10نفر) قرار گرفتند. به منظور ارزیابی تعادل ایستا از آزمون لکلک و جهت ارزیابی تعادل پویا آزمون تعادلی Y و برای مشخص نمودن میزان هماهنگی از آزمون راه رفتن تاندم استفاده شد. گروه تجربی در برنامه تمرینی 8 هفتهای (سه جلسه در هفته) شرکت کردند و گروه کنترل در هیچ برنامه تمرینی سازمان یافتهای شرکت نکردند. قبل از شروع دوره تمرینی از هر دو گروه پیشآزمون و بلافاصله پس از اتمام آن پس آزمون گرفته شد. برای تعیین طبیعی بودن توزیع دادهها از آزمون شاپیرو-ویلک، برای محاسبه میانگین و انحراف استاندارد از آمار توصیفی و برای تعیین اختلاف درونگروهی و بینگروهی پیشآزمون و پسآزمون به ترتیب از آزمونهای تی همبسته و تی مستقل در سطح معناداری 95 درصد و 05/0≥P استفاده شد.یافتهها:آزمون تی همبسته تفاوت معنادار متغیرهای تعادل ایستا، پویا و هماهنگی حرکتی را در گروه تجربی نشان داد (05/0≥P). درحالیکه نمرات تعادل ایستا و پویا و هماهنگی گروه کنترل اختلاف معناداری را نشان نداد (05/0≤P). همچنین در پیشآزمونهای تعادل و هماهنگی بین دو گروه تجربی و کنترل اختلاف معناداری مشاهده نشد (05/0≤P)، اما در پسآزمون، گروه تجربی عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشت (05/0≥P).نتیجهگیری:نتایج پژوهش حاضر بیانگر این بود که تمرینهای محوری بر بهبود هماهنگی و تعادل نابینایان تأثیر دارد. بنابراین به نظر میرسد تمرین های محوری روش سودمندی جهت بهبود تعادل و هماهنگی باشد و همچنین استفاده از این تمرینها در برنامههای ورزشی و توانبخشی افراد نابینا میتواند فواید قابل توجهی را برای آنها داشته باشد.
|