چکیده |
نابینایان به عنوان قشری از جامعه همواره مورد تبعیض ها و نگاهی ترحم آمیز بوده اند.اگر چه نابینایی به عنوان عارضه ای جسمانی شناخته می شود اما از توانایی های نابینایان نمی کاهد .از سوی دیگر بناها به گفته ی چرچیل انسان ها را می سازند و به عنوان ظرفی برای شکل گیری شخصیت ها و رفتار های فضایی انسان ها شناخته می شود.در این نوشتار ابتدا نابینایان به عنوان جامعه ی آماری مورد نظر تعریف شده اند.پس از آن به بررسی رابطه ی میان انسان و ادارک وی از محیط اطراف پرداخته شده است و سیستم های ادراکی و احساسی در انسان مورد بررسی قرار گرفته است همچنین به معرفی اجمالی نظریه های ادراکی پرداخته شده است و پس از آن به ادراک محیط در صورتی که یکی از درگاه های حسی و سیستم های ادراکی دچار اختلال شوند پرداخته شده است. مهمترین نیاز نابینایان پس از ادراک محیط،نیاز به تحرک و جابه جایی در محیط است. از این جهت نیاز به راهیابی ونقشه های شناختی در نابینایان پرداخته شده است و عوامل موثر در این نقشه ها مطرح شده است و استراتژی های راهیابی نابینایان مورد بررسی قرار گرفته است. ادراک نابینایان از محیط اطراف در گروی قرار گیری در برابر محرکهای محیطی است.و باید محرکهای حسی از شدت و کیفیت لازم برخوردار باشند تا بتوانند ادراک نابینایان را از محیط اطراف کامل کنند. اصول معماری و غنای حسی ،می تواند محرکهای حسی را در شرایطی قرار دهد که نابینایان توانایی ادرک حداکثری از محیط را داشته باشند.بنابراین بررسی غنای حسی را نیز می توان به عنوان یکی از لازمه های ادراک محیط توسط نابینایان دانست.در این نوشتار پس از معرفی و بررسی غنای حسی به رابطه ی میان غنای حسی و نقشه های ذهنی در نابینایان پرداخته خواهد شد و به طور خاص به بررسی تاثیر فضای رایحه در نقشه های شناختی نابینایان پرداخته خواهد شد.
|