چکیده |
از جمله مباحثی که در زمینهی پردازش زبان، بسیار چالشبرانگیز است، مسئلهی دستیابی به واژگان است. ازآنجاییکه تعداد جملاتی که هر فرد روزانه با آنها مواجه میشود، بینهایت است؛ نمی-توان ادعا کرد که هر شخص تمام جملات و معنی تکتک آنها را در ذهن ذخیره میکند؛ بلکه آن چیزی که در حافظهی انسان ذخیره میشود، معانی واحدهای پارهگفتار است که در کنار هم قرار می-گیرند و پارهگفتار را تشکیل میدهند. ما این واحدها را واژه مینامیم. یکی از سوالهایی که همواره مورد بحث بودهاست، این است که انسان چگونه به واژگان ذهنی خود دست پیدا میکند؟ چه عواملی در پیدا کردن واژهی درست نقش دارند؟ آیا واحدهای زبرزنجیری، نظیر الگوی تکیه، تکیهی زیر و بمی و امثال آن نیز میتوانند در دستیابی واژگانی نقش داشته باشند؟ در این تحقیق به بررسی نقش تکیه در دستیابی واژگانی فارسیزبانان پرداخته شده است. پایان-نامه حاضر، پژوهشی در چهارچوب روانشناسی زبان است و به بررسی درک الگوی تکیه در زبان فارسی و وجود ناشنوایی تکیه در فارسیزبانان میپردازد. درک وجود یا عدم وجود ناشنوایی تکیه در فارسی-زبانان، به یادگیری زبان دوم، مخصوصا زبانهایی که تغییر الگوی تکیه در آنها باعث تغییر معنایی می-شود، مانند زبان انگلیسی، کمک بسزایی میکند. نتایج این تحقیق نشان داد که فارسیزبانان دارای ناشنوایی تکیه هستند و گرچه کلمات معدودی در زبان فارسی وجود دارند که در آنها تغییر الگوی تکیه باعث تغییر معنایی و تغییر مقولهی نحوی میشود، فارسیزبانان به این الگوی تکیه حساس نیستند و با توجه به بافت تصمیم میگیرند که کدام کلمه را شنیدهاند.
|