کد | pr-9970 |
---|---|
نام | فاطمه |
نام خانوادگی | بزرگ نیا |
سال تولد | 1317 |
وضعیت جسمی | فقدان حرکتی |
نوع فعالیت | علمی-فرهنگی |
زبان | فارسی |
تحصیلات | لیسانس |
اهم فعالیت ها | وی همزمان با تحصیل در رادیو نیز مشغول به کار شد. او از سال 1347 تا 1357 کنترل برنامهها را به هنگام پخش در رادیو بر عهده داشت. بعد از انقلاب در سازمان بهزیستی کارشناس، مسئول معلولان شد. بانو فاطمه بزرگ نیا اولین زن مدیر مسئول جامعه معلولان ایران است که خود معلول بود. از جمله کتابهای ترجمه شده توسط ایشان، میتوان به کتب زیر اشاره کرد: «صبح آوریل اثر هوارد فاوست»، «ماه و آتش اثر چزاره پاویزه»، «ضایعه نخاعی نوشته دو پرستار مارسیاهاناک و آن اسکات»، «پرواز بدون بال اثر دکتر آرنولد بیسر» و «زندگی با معلولیت جسمی همراه با تصویر اثر جیل کرمتس». |
کشور | ایران |
استان | تهران |
متن زندگی نامه |
بانو فاطمه بزرگ نیا در سال 1317 در تهران به دنیا آمد. چهار ساله بود که در نیشابور دچار بیماری شد. پزشکان به تصور اینکه سرماخوردگی است، معالجه را شروع کردند اما ناموفق ماندند. در تهران هم بهترین پزشکان نتوانستند درست تشخیص بدهند و ناموفق در تشخیص بیماری اصلی او یعنی فلج اطفال (پولیو) ماندند و به این ترتیب سرنوشت متفاوت و سختی برای بانو فاطمه بزرگ نیا رقم خورد. سالهای کودکی و نوجوانی را با معلولیت و مشکلات خاصش پشت سر گذاشت و به دلیل مشکلات، در منزل درس خواند و دوره دبیرستان را با موفقیت طی کرد. او سرانجام در سال 1355 لیسانس ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران دریافت کرد. وی همزمان با تحصیل در رادیو نیز مشغول به کار شد. او از سال 1347 تا 1357 کنترل برنامهها را به هنگام پخش در رادیو بر عهده داشت. بعد از انقلاب در سازمان بهزیستی کارشناس، مسئول معلولان شد. بانو فاطمه بزرگ نیا اولین زن مدیر مسئول جامعه معلولان ایران است که خود معلول بود. متأسفانه معلولیت او بسیار زیاد بود و تقریباً فقط سر و یک دستش حرکت میکرد اما او با پشتکار توانست علاوه بر کار اجرایی به عنوان مترجم موفق در جامعه فرهنگی ایران نیز خوش بدرخشد. وی در بخشی از خاطراتش چنین گفته است: زندگی سختی را گذراندم و به تدریج که معلولیتم بیشتر شد به دلیل مشکلات دسترسی، به مدرسه نرفتم و در منزل درس خواندم. فقط برای امتحانات در جلسات متفرقه حاضر میشدم. این صحبت مربوط به سال 1325 است که معلولیت من بسیار شدید بود و امکان جذب من در جامعه دشوار بود. به هر ترتیبی بود به این امید که دانشگاه، مدینه فاضله است وارد دانشگاه شدم. اما مشکلات در دوران دانشگاه هم همواره همراهم بود. کلاسها در طبقه چهارم برگزار میشدند و باید همه را راضی میکردم که کلاسها را پایین تشکیل دهند. همه تلاشم در زندگی این بود که برای بچههای مانند خودم کاری بکنم. بانو فاطمه بزرگ نیا با همه خاطرات خوب و بد بسیاری که در زندگی پر فراز و نشیبش داشته در خاطراتش به دو نمونه اشاره میکند: بهترین خاطرهام زمانی بود که درآمدی پیدا کردم و به استقلال مالی رسدیم و این استقلال مالی احساس خوبی برایم داشت. اما خاطره شاید بد من مربوط به روزهای نخست انقلاب بود که بعد از انقلاب، اعلام کرده بودند که یک روز در میان از ماشین شخصی استفاده کنیم. من هم تصمیم گرفتم با صندلی چرخدار بروم. درست به یاد دارم که در چهار راه ولیعصر- حافظ فردی به من نزدیک شد و یک 5 ریالی کف دستم گذاشت. مانده بودن که چه کنم؟ پول را انداختم و به راهم ادامه دادم. این صحنه را هرگز فراموش نمیکنم. لحظاتی به 5 ریالی خیره شده بودم و فکر میکردم که آدمها چطور با دیدن هر معلولی تصور میکنند نیاز مالی دارد و گداست. بانو فاطمه بزرگ نیا پس از 22 سال کار اجرایی، در سال 1375 تقاضای بازنشستگی کرد و بعد از آن، تمام وقتش را صرف ترجمه کرد و به قول خودش در این سالها سعی کرد تا با خواندن و ترجمه کردن، اثر مثبتی از خود به یادگار بگذارد. از جمله کتابهای ترجمه شده توسط ایشان، میتوان به کتب زیر اشاره کرد: «صبح آوریل اثر هوارد فاوست»، «ماه و آتش اثر چزاره پاویزه»، «ضایعه نخاعی نوشته دو پرستار مارسیاهاناک و آن اسکات»، «پرواز بدون بال اثر دکتر آرنولد بیسر» و «زندگی با معلولیت جسمی همراه با تصویر اثر جیل کرمتس». سرانجام این بانوی سخت کوش ایرانی در پاییز 1381 چشم از جهان فروبست. مجله توان یاب شماره 49 |
تاریخ ثبت در بانک | 14 مرداد 1395 |