کد pr-9708  
نام محمد رضا  
نام خانوادگی دین پرور  
سال تولد 1368  
وضعیت جسمی نابینا  
نوع فعالیت علمی-فرهنگی  
زبان فارسی  
تحصیلات کارشناسی ارشد حقوق جزاء و جرم شناسی  
مهارت کامپیوتر (نرم افزار و سخت افزار)  
اهم فعالیت ها پژوهش های حقوقی  
کشور ایران  
استان قم  
شهر قم  
توضیحات لیسانس حقوق از دانشگاه بین المللی قزوین
ارشد حقوق جزاء و جرم شناسی از دانشگاه قم  
متن زندگی نامه
توضیح
محمدرضا دین‌پرور در رشته تحصیلی‌اش تجارب سودمندی کسب کرده همچنین در جریان شغل و اشتغالش، به جمع‌بندی‌های قابل توجه رسیده است. از این‌رو به منظور معرفی توانمندی‌ها و تجارب و دستاوردهایش، درصدد شدیم تا گفت‌وگویی با او داشته باشیم. مریم قاسمی در فروردین 1400 به گفت‌وگو با او نشست. سپس این گفت‌وگو توسط آقای سعید محمدیاری پیاده و آماده انتشار شد.

متن مصاحبه
* لطفاً مختصری از زندگی‌نامه خود یعنی سال و مکان تولد و تحصیلات از ابتدایی تا دانشگاه را بفرمایید.
ـ من محمدرضا دین‌پرور، متولد 9 فروردین 1368 هستم. دوره کارشناسی‌ام را در دانشگاه بین‌المللی امام خمینی گذرانده‌ام، کارشناسی ارشدم را دانشگاه تهران در رشته حقوق و تخصص اصلی‌ام حقوق جزا و جرم شناسی است.

* نوع معلولیت شما و علت آن چیست؟
ـ به طور مادرزادی نابینای مطلق هستم.

* تحصیلات دانشگاهی را در رشته حقوق جزا ادامه دادید، علت انتخاب این رشته چه بوده است؟
ـ علاقه داشتم به رشته حقوق، هرچند به کار حقوقی خیلی علاقه ندارم. یک مدت هم در قسمت حقوقی اداره خودم کار کردم، منتها فضای حقوقی و کار حقوقی خیلی علاقه‌ام را جلب نکرد و به همین دلیل دنبال کار حقوقی نرفتم.

* شما الآن کجا شاغل هستید؟
ـ من در هلال احمر کار می‌کنم، قسمت آموزش هلال احمر. در معاونت آموزشی هلال احمر در صفائیه در آنجا در قسمت آموزش کارشناس آموزش هستم.

* چه مدتی است آنجا مشغول به کار هستید؟
ـ من از دی‌ماه 1395 در هلال احمر مشغول به کار هستم، تقریباً از اردیبهشت خرداد 1396 در قسمت آموزش مشغول به کار هستم.

* برای دستیابی به این شغل چه تجربیاتی را به دست آوردید؟ و چه موانعی برای رسیدن به این کار داشتید؟
ـ آن اوایل که وارد قسمت آموزش شدم، اتکای آموزش به کاغذ زیاد بود. ما هم تا زمانی که کاغذ باشد یک مقدار محدودیت داریم، و نوشتار روی کاغذ را نمی‌توانیم بخوانیم. ولی الحمدالله تقریباً در یکی دو سال اول کارها خیلی سیستمی شد و اتکایمان به کاغذ کم شد، این شد که دیگر من هم قسمت آموزش به عهده گرفتم.

* پس سیستم برای شما کار را خیلی راحت‌تر کرده است؟
ـ بله، سیستمی که باشد دیگر کار راحت می‌شود دیگر. دیگر وقتی نرم‌افزار جاز و NVDA چیزی را پشتیبانی کند ما مشکل نداریم. الحمدالله ما هم الآن تقریباً نود درصد کارهایمان سیستمی شده و به راحتی از طریق نرم‌افزارها و سیستم کامپیوتری، کارها را انجام می‌دهیم.

* در مورد رشته تحصیلی‌تان بپرسم، به نظر می‌آید این رشته برای حل برخی از مشکلات معلولان می‌تواند کمک کند. توضیح دهید که به نظر شما معلولان چه نیازی به این رشته دارند؟
ـ کتابهای حقوقی درباره مسائل حقوقی معلولان کم است و آثار علمی در زمینه معلولین اندک است. دکترا شرکت کرده‌ام، و یکی از برنامه‌های من این است که پایان‌نامه دکترایم را در حوزه حقوق معلولان کار کنم. معلولان به ویژه نابینایان، صدها مسئله حقوقی دارند ولی درباره این مسائل کمتر کتاب حقوقی داریم.

* به نظر شما مهم‌ترین مشکلاتی که در جامعه نابینایی وجود دارد چیست؟
ـ مشکلات بچه‌های معلول، حالا چه نابینا چه غیر نابینا، یک سری مشکلات ذاتی معلولیت است، یک سری مشکلات هم هست که اجتماعی است، یعنی یا مردم ایجاد می‌کنند و قابل رفع است. مشکلات ذاتی ما هم انتظار نداریم. برای مثال مثلاً من انتظار ندارم که یک نابینا مثلاً خلبان بشود، یا یک نابینا راننده بشود، یا یک کارهایی از این دست که با ذات نابینایی تعارض دارد، و ما دنبال رفع اینها نیستیم. ولی واقعاً قالب مشکلاتی که بچه‌های معلول دارند مشکلاتی هستند که قابل رفع هستند. مثلاً بحث ازدواج بچه‌های معلول است که به خاطر ناآگاهی مردم نسبت به بچه‌ها، و اینکه بچه‌های نابینا و بچه‌های معلول را نمی‌شناسند، ازدواج بچه‌های معلول یک مقدار سخت می‌شود.
بحث کار است. مثلاً چندین سال پیش در دوره احمدی‌نژاد قانون تصویب کردند که سه درصد معلولین حق اشتغالشان است. ولی اولاً کدام اداره اجرایش کرد بعد از این همه سال؟ الآن مثلاً اداره ما 120 تا کارمند دارد که قاعدتاً با احتساب این سه درصد باید الآن چهار پنج تا کارمند معلول داشته باشد، که ندارد.

* اگر این قانون اجرا می‌شد اشتغال معلولان تقریباً حل می‌شد.
ـ بله. مگر ما چقدر معلول داریم؟ دقیقاً اگر این سه درصد اجرا می‌شد من تقریباً می‌توانم به جرأت بگویم نه فقط نابینا، بلکه ما معلول تحصیل کرده‌ای نداشتیم که بیکار بماند. البته بحثی هم است، این قانون واقعاً مطالعه نشده تصویب شده. چون الآن اداره ما ظرفیت سه درصد را هم ندارند. یعنی الآن مثلاً جمعیت خودمان را می‌خواهم مثال بزنم، الآن اداره باید سه چهار تا معلول داشته باشد که ندارد. ولی حالا من فرض می‌گیرم می‌خواهد استخدام بکند. واقعاً شرایط کار طوری نیستش که مثلاً معلول بتواند. یعنی کسانی که این قانون را تصویب کرده‌اند نیامده‌اند زیرساختهایش را هم فراهم بکنند. یعنی بگویند مثلاً این مشاغل در اداره‌ها و مجموعه‌ها تعریف شده برای بچه‌های معلول است. یا نه، یک سری امکانات را فراهم بکنیم. مثلاً فرض کنید خود من آمدم در جمعیت کار بکنم، ما بچه‌های نابینا نسبت به معلولین دیگر وضعیتمان بهتر است. معلولین دیگر بندگان خدا خیلی اوضاعشان خراب است. مثلاً فرض کنید نابینا کامپیوتر ویژه که نمی‌خواهد، ما یک کامپیوتر خانگی می‌خواهیم، با یک نرم‌افزار جاز و یک نرم‌افزار حالا ماهور یا پارس‌آوا نصب بکنیم کار بکنیم. حالا جاز که رایگان است. ولی مثلاً فرض کنید من پارس‌آوا را می‌خواستم بگیرم برای اداره از جیب خودم گرفتم. درست است هزینه‌ای ندارد، ولی بحثم این است که اداره امکانات لازم برای اینکه یک فرد نابینا بخواهد در مجموعه کار بکند را فراهم نمی‌کند. این برای همه بد است.

* بله. مثلاً بحث مناسب سازی است برای معلولین جسمی حرکتی که همین موضوع اولین چیزی که برای کار کردنشان مانع می‌شود.
شما حالا چه مهارت‌های دیگری دارید، در زمینه هنر و ورزش. کامپیوتر را تا حدودی اشاره کردید؟
ـ کامپیوتر که عالی کار می‌کنم و هیچ مشکلی ندارم، و حالا من به خاطر نیازم در اداره به آفیس کامل مسلط هستم، وُرد، اِکسل، اَکسز، پاورپوینت. یک مقدار هم برنامه نویسی پایتون کار می‌کنم، یکی دو سالی است که دارم کار می‌کنم، هرچند خیلی حرفه‌ای نرفته‌ام سراغش. چون بیشتر واقعیتش می‌خواهم درسم را تمام بکنم.

* الآن شما دانشجوی ارشد هستید؟
ـ نه، ارشد را تمام کرده‌ام، برای دکترا آزمون داده‌ام، هرچند امسال یک جورهایی آزمایشی شرکت کرده‌ام، و واقعاً امسال برنامه نداشتم برای دکترا. این است که برنامه اصلیم امسال است، که اگر خدا بخواهد امسال دکترا شرکت کنم. می‌خواهم درسم را تمام کنم ان‌شاءالله، و دیگر علاقه ندارم در جمعیت بمانم اگر خدا بخواهد.

* توصیه شما برای دوستان به ویژه افراد نابینا چیست که بتوانند در جامعه پیشرفت کنند؟
ـ شرایط الآن برای همه سخت است، چه بینا چه نابینا. ولی اگر امیدی باشد که بچه‌های معلول مثلاً بچه‌های نابینا دیگر حتماً درسشان را ادامه بدهند. متأسفانه بعضی بچه‌های نابینا، حالا در بین دوستان خودم در قزوین و تهران هستند که درس را رها کرده‌اند. (حالا من خیلی با بچه‌های قم ارتباط ندارم.) حالا بعضی‌ها تا دیپلم خوانده‌اند، بعضی‌ها هم را می‌شناسم که از سوم راهنمایی رها کرده‌اند. ببینید، این یعنی بستن درب دیگر. اگر قرار باشد وضعیت شغلی برای بچه‌های نابینا فراهم بشود حتماً باید تحصیلات داشته باشند.
مهارت آموزی هم متأسفانه ما برای بچه‌های نابینا به آن صورت نداریم. من با اینکه خودم الحمدالله یک شغلی دارم و خیلی نیاز به مهارت دیگری برای کسب درآمد ندارم، ولی خیلی دوست دارم کار هنری یاد بگیرم. خیلی هم پیگیری کردم، از طریق بهزیستی خودمان، با موسسه رعد الغدیر هم تماس گرفتم که آن هم چیز خاصی نداشت.

* تا جایی که من اطلاع دارم بیشتر برای بچه‌های جسمی حرکتی در زمینه آموزش هنرهای مختلف خیلی فعال هستند. حالا رشته‌هایی که برای نابینایان است را اطلاع ندارم.
ـ من یک بار تماس گرفتم گفتند آموزش قرائت قرآن و تجوید، گفتم اینها برای بچه‌ها نان و آب نمی‌شود. مگر چند تا از بچه‌های نابینا دباغ هستند؟ اینها باید یک چیزی یاد بدهند، نمی‌دانم، باید بررسی هم بشود. مثلاً فرض کنید نجاری، منبت کاری، سفالگری. البته اینها را من مثال می‌زنم، باید هرکدام از این رشته‌ها بررسی بشوند، و ممکن است این رشته‌ها ذاتاً با نابینایی در تعارض باشند.

* اصلاً خیلی از دوستان، کم‌بینا هستند و حتی از عهده این کارها هم برمی‌آیند.
ـ بله. ولی متأسفانه در بحث مهارت آموزی خیلی کار نشده، و جا داشت که بهزیستی در این زمینه کار بکند که متأسفانه بهزیستی به امور روزمره گرفتار شد و در مسائل اساسی کار نمی‌کند.

* شما کتاب یا مقاله‌ای ننوشته‌اید؟
ـ خیر، فعلاً چیزی ندارم.

* اگر نکته‌ای باقی مانده ما می‌شنویم.
ـ ما الآن در بحث نرم‌افزار برای بچه‌های نابینا واقعاً مشکل داریم. یعنی آخرین نرم‌افزاری گویا که برای بچه‌های نابینا آمد پارس‌آوا 3 بود که تقریباً دو سه سال پیش آمد. دیگر ماهور که خیلی قدیمی شده، و الآن روی ویندوز 10 ماهور دیگر جواب نمی‌دهد. یعنی با یک دست‌کاری‌هایی می‌شود از ماهور استفاده کرد در ویندوز 10 که همان دست‌کاری‌ها باعث می‌شود جاز محدودیت پیدا بکند در ویندوز.
در بحث ارتقاء صفحه خوان‌های ایرانی من با شرکت عصر گویش پرداز که آریانا را ارائه می‌داد، من چند وقت پیش با آنها صحبت کردم درباره اینکه یک صفحه‌خوان جدید و مناسب، نه مثل صفحه‌خوان، حتی ماهور موتور صوتیش بد نبود، ولی ایرادهای زیادی هم داشت. پارس‌آوا بعضی از آن ایرادها را نداشت، ولی موتور صوتیش بد بود. این است که می‌گویم اگر دفتر فرهنگ معلولین بتواند در این زمینه وارد بشود، قراردادی ببندد، مثلاً شرکت عصر گویش پرداز می‌گفت که بهزیستی از ما حمایت نمی‌کند، ما هم نمی‌توانیم هزینه بکنیم نرم‌افزار بسازیم، بعد بیاییم بگوییم آیا می‌خرند آیا نمی‌خرند. من هم جای آنها باشم چنین ریسکی نمی‌کنم. حالا من نمی‌دانم ظرفیت مالی دفتر فرهنگ معلولین چقدر است، یا مستقیماً وارد بشوند قرارداد ببندند پول بدهند بعد بفروشند به بچه‌های نابینا، یا اینکه نه، به هر حال نابیناهای زیادی با شما در ارتباط هستند، مثلاً فرض کنید شما می‌توانید هزار نفر از نابیناها را ثبت نام بکنید، یک پیش پرداختی انجام بدهید، بعد قرارداد ببندید در حوزه اینکه یک صفحه‌خوان جدید برای ما ارائه بدهند شرکت عصر هوش پردازش، خیلی خوب می‌شود.

* این هم ایده خوبی است. ولی دفتر ما بیشتر در زمینه کارهای فرهنگی و چاپ کتاب فعال است، ولی شما می‌توانید پیشنهادتان را به آقای نوری بدهید.
با تشکر از اینکه در این مصاحبه شرکت کردید.
 
تاریخ ثبت در بانک 29 تیر 1395  
فایل پیوست
تصویر
 
تصویر