کد pr-9071  
نام مرضیه  
نام خانوادگی دهقان  
سال تولد 1369  
وضعیت جسمی فقدان حرکتی  
نوع فعالیت هنری  
زبان فارسی  
مهارت شاعر  
کشور ایران  
استان اصفهان  
شهر مبارکه  
توضیحات مرضیه دهقان در پاییز سال 1369 در شهر مبارکه اصفهان به دنیا آمد. به هنگام زایمان به دلیل کمبود اکسیژن، دچار معلولیت شد و به سی‌پی (فلج مغزی) مبتلا شد. اما سی‌پی او بسیار شدید است به طوری که دست‌ها و پاهایش را نمی‌تواند حرکت دهد، نمی‌تواند بنشیند، نمی‌تواند راه برود، نمی‌تواند با کسی صحبت کند. تنها راه ارتباطش فشار دکمه موبایل با دندان‌هایش است. به همین دلیل نتوانسته به مدرسه برود. چون نمی‌تواند روی نیمکت بنشیند. در واقع فقط سرش تکان می‌خورد و بقیه اعضاء و اندام‌های او سکون دارند. اما با کمک مادرش توانسته مداد را با دهانش بگیرد و روی کاغذ تمرین حروف را بکند.
تنهایی‌هایش را با شعر سرودن و گوش دادن به رادیو یا برنامه‌ها می‌گذراند. شعرهایش را جمع‌آوری کرد و کتابی به نام سکوت را به چاپ رساند.
در خاطراتش می‌گوید: من همان کودکی هستم که از کودکی عاشق شعر بودم و بیشتر اوقاتم را در خانه شعر می‌سرودم.
مأخذ
ماهنامه الکترونیکی پیک توانا، شماره دوم، ص23.
 
متن زندگی نامه شاعری با دل مهربان
نامش مرضیه است دختری شاعر که کتاب شعرش به زودی منتشر می‌شود.مرضیه دهقان شعرهایش را با دندان هایش تایپ می‌کند.از نوک بینی و چانه‌اش کمک می‌گیرد و موس کامپیوترش را حرکت می‌دهد تا نوشته‌هایش را در فیس بوک به اشتراک بگذارد.
او خودش را درفیس بوکش اینطور معرفی کرده: «کاملا ناتوان جسمی هستم، نه می توانم درست حرف بزنم و نه توان حرکت کردن دارم و تقریبا انجام هر کاری برایم غیر ممکن است. من شاعر هم هستم، دلنوشته هایم را به کمک تلفن همراه و با استفاده از دندانم می نویسم.»
مرضیه عکس های زیادی هم از خودش در فیس بوک به اشتراک گذاشته،صورت آراسته پر از لبخندش وجه مشترک همه عکس‌های اوست،او در عکس صفحه اول فیسبوک خود نوشته است : یک شب به خدا گفتم چرا من ؟؟ خدا گفت تو چرا نه ؟؟؟
او می گوید،هر روز از صبح تا شب خوابم.تو خونه نمی تونم هیچ کاری بکنم، فقط می تونم با لب تاپ و با گوشیم،با دندان هام کار کنم، ولی یه پدر و مادرم عالی دارم … 25سال واسم همه کار کردن خیلی دوسشون دارم
مادرش می‌گوید: من فکر نمی‌کنم که فیس بوک برای هیچ کس به اندازه مرضیه مفید بوده باشد.مرضیه واقعا اجتماعی است. خوشبختانه با این که از خانه بیرون نمی‌آید با افراد مختلف از طریق فیس بوک معاشرت می‌کند و خبر می‌گیرد. شعرهای دیگران را می‌خواند و شعرهایش را می‌گذارد.
موقع به دنیا آمدن مرضیه، زایمان بسیار سختی داشتم، پزشکان بیشتر به فکر من بودند که جانم را حفظ کنند و مرضیه دچار کمبود اکسیژن شده بود.او را در دستگاه گذاشتند اما متاسفانه دستگاه آلوده بوده و مرضیه دچار عفونت شد. تب شدید می‌کرد و مدام بیمارستان بستری می‌شد.
یک شب حین پاشویه از شدت تب زیاد تشنج شدیدی کرد و به کما رفت. در بیمارستان بودیم وسریع به او اکسیژن زدند و برگشت.وقتی حال عمومی اش بهتر شد و به خانه رفتیم، دیدم گردن و دست و پایش مثل قبل نیست و مدام ول می‌شود.
خانوم دهقان در آخرین پست فیسبوکی خود نوشته است :
سلام دوستان خوبید؟
دوستان این روزها و شبها فراموشم نکنید برام خیلی دعا کنید
دعا کنید که صبرم کم نشه……
دعا کنید که صبورتر بشم……….
دعا کنید که با خودم کنار بیام با این امتحان سخت بتونم کنار بیام
عاشقتونم
یکی از شعر های خانوم دهقان :
خواستم فرامشت کنم دیدم نمیشه
چون شمع خاموشت کنم دیدم نمشه
دیوانه ی تو شد دلم ای عشق سوزان
هم خانه ی تو شد دلم ای عشق سوزان
آتش زدی بر دل ولی مرهم ندارم
میسوزم و از سوختن من غم ندارم
 
تاریخ ثبت در بانک 15 تیر 1395  
فایل پیوست
تصویر
 
تصویر
 
تصویر