کد pr-46889  
نام آرش  
نام خانوادگی آقایی  
سال تولد 1367  
وضعیت جسمی نابینا  
نوع فعالیت علمی-فرهنگی  
زبان فارسی  
تحصیلات کارشناسی آهنگ سازی  
مهارت موسیقی – نوازنده عود  
اهم فعالیت ها دارنده دو آلبوم موسیقی  
کشور ایران  
توضیحات رتبه 7 کنکور رشته هنر در سال 95
متولد اصفهان، ساکن تهران  
متن زندگی نامه آرش آقایی – برنامه آوای تلاش
پیاده شده توسط آقای محمدیاری به تاریخ 17 مرداد 1400

مجری: آرش جان سلام، خیلی خوشحالم می‌بینمت.
آقایی: من هم سلام عرض می‌کنم خدمت شما و شنوندگان سوینا، و خوشحالم که امروز اینجا حضور دارم.

مجری: متولد چه سالی هستید؟
آقایی: دی‌ماه 1376

مجری: از ابتدا مشکل بینایی داشتی، یا بعداً برایت مشکل پیش آمد؟
آقایی: نه، من مادرزادی مبتلا به آر‌پی بودم.

مجری: در اصفهان به دنیا آمده‌ای، درست است؟
آقایی: بله.

مجری: از چه زمانی متوجه نابینایی یا کم‌بیناییتان شدید؟
آقایی: خب من از زمانی که نوزاد بودم و پدر و مادرم مرا بغل می‌کردند همیشه خیره می‌شدم به چراغ و اینها و خیلی به چرا علاقه داشتم، و این همینجوری خودش یک مقدار مشکوک بوده، و دیگر ار اولین چکاب‌های بینایی این آر‌پی مشخص می‌شود. حالا البته خوشبختانه شانسی که داشتم چندان پیش رونده نبوده آر‌پی تا این سن، و خب به‌جز شب و تاریکی در روز آن‌قدر برایم مشکل ایجاد نمی‌کند.

مجری: واکنش پدر و مادرت چه بود؟
آقایی: واکنششان طبیعتاً در بدو امر ناراحتی بوده، ولیکن در ادامه به‌طور کلی یک نکته خیلی مهم راجع به خانواده من این بوده که هیچ وقت نه حالا خودم باعث شدم این اتفاق بیفتد، نه آنها، که این مسأله محدودیتی در زندگی من بوجود بیاورد.

مجری: خب خودت چطوری متوجه شدی؟
آقایی: نمی‌دانم.

مجری: بچگی شیطنت‌آمیزی داشتی؟
آقایی: نه خیلی. خیلی فوتبال بازی می‌کردم. کلاً از آن بچه‌هایی بودم که خیلی زود زبان باز کردم، و خیلی پرحرف بودم مثل اینکه.

مجری: حالا برویم سراغ مدرسه رفتن شما. مدرسه ویژه نابینایان رفتی یا تلفیقی رفتی؟
آقایی: نه، من اصلاً مدرسه عادی رفتم، و حتی از این بابت خب یادم است که در تست‌های بینایی سنجی اینها به من پیشنهاد شد که مدارس نابینایان بروم، ولی من مدرسه عادی رفتم. خب اولش یک مقدار چالش‌هایی داشت، ولی تا انتها در مدارس عادی درس خواندم.

مجری: چه چالش‌هایی داشتی مثلاً؟
آقایی: مثلاً من یادم است که از اول دبستان همیشه من ردیف اول می‌نشستم که تخته را خوب ببینم. چیزهای اینجوری.

مجری: یک تقسیم‌بندی ورزشی وجود دارد که افراد با آسیب بینایی را به سه دسته تقسیم می‌کنند. افراد نابینای مطلق را می‌گویند ب1، افرادی که تا یک حد خاصی بینایی دارند ب2، و افرادی که بینایی‌شان خیلی بیشتر از گروه دوم باشد را می‌گویند ب3. شما جزء کدام یک از این دسته‌بندی قرار می‌گیرید؟
آقایی: من با این تقسیم‌بندی فکر کنم ب3 به حساب بیاین. چون من معمولاً در روز خیلی مشکل دیدم کم است، حتی گاهاً دوچرخه‌سواری می‌کنم، تیم‌های ورزشی دانشگاه،

مجری: پس ورزشی هم هستید.
آقایی: حالا نه خیلی، ولی یک کمی. ولی خب مشکل اصلی من در شب و تاریکی است، و خب حالا بحث دید لوله تفنگی.

مجری: حالا خودت به‌عنوان کسی که مدرسه تلفیقی را تجربه کرده‌ای، به من بگو ببینم درواقع مدارس تلفیقی بهتر است برای نابینایان یا مدارس استثنایی یا همان ویژه نابینایان؟
آقایی: خب من شاید خیلی صلاحیت پاسخگویی به این سوال را نداشته باشم. چون اولاً من مدرسه نابینایان را تجربه نکرده‌ام. دوماً با توجه به این تقسیم‌بندی و ب3 و اینها، خب من شرایطم به من اجازه می‌داد که مدرسه عادی تحصیل بکنم، خب حالا شاید در مورد یک شخص نابینای مطلق تصمیم‌گیری به شکل دیگری باشد.

مجری: شما الآن در جامعه نابینایان رفت و آمد دارید؟
آقایی: خیلی کم متأسفانه.

مجری: شروع رفت و آمدت و ارتباطت در جامعه نابینایان به چه زمانی برمی‌گردد؟
آقایی: خب من مثلاً از دوره نوجوانی در انجمن آر‌پی عضو بودم. از طرفی خب سال کنکور هم درواقع یک مراوداتی داشتم با این انجمن‌های نابینایی و اینها.

مجری: در اصفهان انجمن‌های خوبی داریم. انجمن موج نور و انجمن روشن‌بین، با اینها ارتباط دارید؟
آقایی: نه متأسفانه، کم سعادت بودم.

مجری: در خدمت آرش آقایی هستیم، و تازه می‌خواهیم برسیم به نقطه اوج زندگی آرش آقایی. یعنی جایی که آرش دارد خودش را برای کنکور آماده می‌کند و می‌خواهد وارد دانشگاه بشود.
آقایی: کنکور به نظرم نقطه مهمی بود در زندگی من. البته شاید لزوماً قله یا مهم‌ترین بخش زندگی من نباشد، ولی یک تایمی بود که واقعاً برایش تلاش کردم و مثمر ثمر بود. من دانشجوی آهنگ‌سازی هستم، و اصولاً رشته‌ام یک مقدار قبولیش سخت بود، ولی نیاز به تلاش زیاد داشت.

مجری: علاقه داشتی به موسیقی، درست است؟
آقایی: بله، من اصلاً هنرستان موسیقی درس خوانده‌ام، و دیپلمم هم موسیقی است.

مجری: در زمان هنرستان وارد نوازندگی سازی هم شدی؟
آقایی: بله، من همان موقع نوازنده عود بودم.

مجری: همان سال اول قبول شدی با یک رتبه خوب.
آقایی: بله، رتبه هفت کنکور هنر.

مجری: در جمع‌آوری منابع برای کنکور دادنت دچار مشکل بودی؟
آقایی: خیلی نه، چون از کتاب‌های عادی استفاده می‌کردم. ولی خب بخش زیادی از کنکور هنر هوش بصری و هوش تصویری اینها است. خب برای کنکور هنر هم از پرسشنامه آ3 استفاده کردم، و خیلی از تصاویر را هم مجبور شدم که پرینت بزرگ‌تر بگیرم که بتوانم تسلط پیدا بکنم.

مجری: چه سالی کنکور دادید؟
آقایی: سال 1395

مجری: کدام دانشگاه را انتخاب کردی برای تحصیلت؟
آقایی: دانشگاه هنر تهران را انتخاب کردم، به خاطر اینکه خب می‌خواستم رشته آهنگ‌سازی هم بخوانم، و بهترین دانشگاهی بود که این رشته را داشت.

مجری: و بعد دیگر از اصفهان مهاجرت کردی آمدی تهران.
آقایی: بله.

مجری: در خوابگاه بودی؟
آقایی: تقریباً دو و نیم سال در خوابگاه بودم، دیگر الآن خانه گرفته‌ام زندگی می‌کنم.

مجری: جو خوابگاه و اینها چطوری بود؟ مشکلی نداشتید؟
آقایی: نه، مشکل خاصی نبود، من خیلی راحت بودم.

مجری: الآن در حال حاضر کارشناسی را به اتمام رسانده‌ای یا نه؟
آقایی: نه، ترم هفت هستم.

مجری: چطوری است اوضاع دانشگاه؟
آقایی: جو دانشگاه واقعاً خوب است، و من خیلی زیاد آموختم از حالا چه بحث کلاس‌ها چه بحث محیط، و خب تجربه مهمی برای من به حساب می‌آید.

مجری: از چه زمانی وارد کار در حوزه موسیقی شدید؟
آقایی: درواقع کار حالا به معنی شروع آهنگ‌سازی و پروسه ضبط و اینها را از قبل از دوران دانشگاه انجام داده بودم. اما خب اگر اشتباه نکنم سال 1396 بود که تصمیم گرفتم یک مجموعه‌ای از کارهای دوره هنرستانم را جمع و جور کنم و در قالب یک آلبوم منتشر بکنم، که خب آن برمی‌گردد به دوره دانشجویی انتشارش. ولی خب کارها مربوط به قبل از دانشگاه بود، و آن اولین آلبوم من اصلاً برمی‌گشت به دغدغه‌های موسیقایی حالا قبل از دانشگاه.

مجری: باکلان بود یا بی‌کلام؟
آقایی: آن آلبوم خواننده داشت، و خواننده‌اش دوست عزیزم احمد نونهال است، و آهنگ‌سازش هم من هستم.

مجری: آقای نونهال که از همنوعان خودمان نیستند، نه؟
آقایی: نه، از جامعه کم‌بینایان نابینایان نیستند.

مجری: فضای آلبومت چطوری بود؟
آقایی: در حوزه موسیقی ایرانی بود و خب در واقع یک مجموعه گروه نوازی بود به همراه خواننده.

مجری: از چه سازهایی استفاده کرده‌اید؟
آقایی: خب خودم آنجا نوازنده عود بودم. سازهای کوبه‌ای، کمانچه، قیچک آلتو، تار،

مجری: اشعار کارتان را بگویید که چطوری انتخاب کرده بودید؟
آقایی: مجموعه اشعار از بیدل دهلوی و مولانا بودند، که همان دوره‌ای که این کارها را می‌ساختم، خب درواقع اصولاً شیوه آهنگ‌سازی من اینجوری است که در کارهای باکلام معمولاً از شعر شروع می‌کنم، و شعر به جلو بردن موسیقی کمک می‌کند، این است که اصلاً اول شعر را انتخاب کرده بودم.

مجری: جدیداً در موسیقی اول ملودی ساخته می‌شود، بعد روی ملودی شعر گفته می‌شود. ولی شما کاملاً روش دیگری انتخاب کرده‌اید، اول شعر را انتخاب کرده‌اید، و بر اساس شعر ملودیتان را ساخته‌اید، درست است؟
آقایی: بله.

مجری: درواقع این آلبوم‌ها را منتشر کردید و روانه بازار کردید برای فروش، درست است؟
آقایی: بله.

مجری: چطوری بود؟ شما توانستید به مبلغی هم دست پیدا کنید بابت فروشش یا نه؟
آقایی: حالا خب اصولاً بازار موسیقی به لحاظ اقتصادی در این حوزه خیلی جالب نیست، به خاطر این قضیه کپی رایت و دانلود غیرمجاز و اینها. ولی خب حالا به هر حال یک عوایدی هم داشته.

مجری: آلبومتان چه سالی منتشر شد؟
آقایی: آلبوم اول من سال 1396 منتشر شد.

مجری: بعد یک آلبوم دیگر هم به‌جز این دارید، درست است؟
آقایی: بله.

مجری: اصلاً اسم آلبوم اولتان را بگویید چه بود.
آقایی: اسم آلبوم است «به عاشق آن‌چنان زیبد» که درواقع از بخشی از همان غزل بیدل دهلوی که در آلبوم استفاده شده این عنوان را استخراج کرده‌ایم.

مجری: برویم سراغ آلبوم دومت. آن ماجرایش چطوری بود؟ از کی شروع کردی؟
آقایی: آن را هم از اسفند ماه 1395 شروع کردم،

مجری: یعنی قبل از اینکه آلبوم اول را منتشر کنی؟
آقایی: بله، قبل از انتشار آلبوم اول ساخت آلبوم دوم را شروع کرده بودم، و تا مثلاً مهر و آبان 1396 که دیگر حالا آن آلبوم اولم منتشر شد، ساخت این آلبوم را تمام کرده بودم. تقریباً یک شش ماه هفت ماه بحث تمرینات و اینها طول کشید، و قبل از اینکه حالا بخواهد منتشر بشود در غالب کنسرت اجرا شد چندین جا. و بعد از آن در بهار 1397 تصمیم گرفتیم که ضبطش بکنیم، و باز آن هم در تابستان 1397 منتشر شد.

مجری: آن آلبوم چطور بود فضایش؟ باکلام بود یا بی‌کلام؟
آقایی: نه، آن آلبوم بی‌کلام یک دو نوازی است برای تار و عود.

مجری: چند تا ترک دارد؟
آقایی: نُه تا ترک، که سه تا مجموعه سه‌تایی است.

مجری: حالا چه شد که دیگر برای آلبوم دومت رفتی سراغ کار بی‌کلام؟
آقایی: خب من اصولاً در کارم خیلی تجربه‌گرا هستم، و به‌طور کلی دوست دارم به دست آوردن فضاهای جدید را، و ترجیح می‌دهم این را نسبت به حالا پافشاری بر فضایی که قبلاً هم امتحانش کرده‌ام، ولو حتی نتیجه هم داده باشد.

مجری: استارت آلبوم سومتان را هم زده‌اید، درست است؟
آقایی: بله، آلبوم سوم من هم ساختش تمام شده. این آلبوم یک مجموعه‌ای از دو نوازی‌های عود و سازهای کوبه‌ای است که در یک بازه زمانی طولانی مدت نوشته‌ام. یعنی از سال 1393 در آن آلبوم قطعه وجود دارد تا حتی سال 1397 1398. قطعات این آلبوم در غالب کنسرت تقریباً چهار ماه پنج ماه پیش در دو شهر ایران اجرا شد، و الآن در مرحله ضبط آلبوم هستیم، احتمالاً تا پایان سال 1398 منتشر می‌شود.

مجری: آن هم قرار است بی‌کلام باشد دیگر، درست است؟
آقایی: بله.

مجری: یک خرده از جزئیاتش برای ما بگو، چند تا ترک دارد؟ چه شکلی است؟
آقایی: هفت یا هشت تا ترک دارد، حالا این را در ضبط تصمیم می‌گیریم. همه ترک‌ها بی‌کلام هستند، و نوازنده عود آن کار خودم هستم، نوازنده سازهای کوبه‌ای‌اش هم دوست عزیزم {بنان گلکار}

مجری: یک مقدار در مورد کنسرت‌هایی که تا الآن برگزار کرده‌ای توضیح بده.
آقایی: کنسرت‌های مستقل من خب یکی درواقع شاید همین کنسرت آلبوم تار و عود بوده در شهر تهران در سالن امارت روبرو. این مجموعه دو نوازی عود و کوبه‌ای هم که در شرف انتشار است، اینها را هم تهران باز امارت روبرو هم اصفهان در قالب کنسرت اجرا کردم. و خب حالا قبل از آنها هم در یک دوره‌ای قبل از دانشگاه کنسرت‌هایی داشتم که کنسرت‌های مستقل خودم نبوده.

مجری: چجوری بوده شرایط کنسرت‌هایت؟ استقبال مردم چگونه بود؟
آقایی: استقبال مخاطب‌ها خوب بوده معمولاً، و همیشه لطف داشتند به من و موسیقی بنده، و همیشه مایه امیدواری و خوشحالی بوده.

مجری: نکته جالب این است که تمام این فعالیت‌های هنری و ساخت موسیقی و ساخت آلبوم‌های مختلف توسط آرش آقایی در شرایطی انجام شده که آرش دانشجو هم بوده. بعد اینها به دَرسَت خللی وارد نمی‌کرد؟ یا اصلاً به خاطر اینکه رشته‌ات آهنگ‌سازی بود در راستای تحصیلت بود، درست است؟
آقایی: خب، بی‌ربط نبود. ولی خب به هر حال زمان‌بر بود و از این جهت با کار دانشگاه گاهی منافات هم پیدا می‌کرد.

مجری: برای آینده چه برنامه‌هایی داری؟
آقایی: برای آینده برنامه زیاد دارم، حالا هم برنامه‌های مطالعاتی هم برنامه‌های هنری و امتداد همین سیستم آلبوم‌ها و اجراهای مختلف.

مجری: در زمینه موسیقی با جامعه نابینایان همکاری‌هایی داشته‌ای یا نه؟
آقایی: نه متأسفانه، در این حوزه کم سعادت دارم. حالا دوستانی که با آنها فعالیت کرده‌ام درواقع جزء این جامعه نبودند، ولی خب حالا این به معنی عدم همکاری نیست.

مجری: اگر نکته‌ای باقی‌مانده می‌شنویم.
آقایی: نکته‌ای که می‌خواهم بگویم، به‌عنوان درواقع بزرگ‌ترین چیزی که به خودم انگیزه داده این است که دوستان نابینا و کم‌بینا سعی بکنند کنشگر و انتخاب‌گر باشند، و به شکلی انتخاب‌گری بکنند که خب اولین چیزی که به واسطه‌اش شناخته می‌شوند نابینایی یا کم‌بینایی نباشد. دست به فعالیت بزنند.

مجری: الآن تو را بیشتر به خاطر رتبه‌ای که در کنکور آورده‌ای می‌شناسند یا به خاطر فعالیت‌های موسیقی؟
آقایی: خودم ترجیح می‌دهم به خاطر رتبه نشناسند، و به خاطر فعالیت موسیقی بشناسند. نمی‌دانم، حالا بستگی دارد جامعه هدف چه باشد.

مجری: خیلی متشکرم.
 
تاریخ ثبت در بانک 18 مرداد 1400