کد pr-43204  
نام سید وفا  
نام خانوادگی ربیعی  
سال تولد 1324  
مرتبط با معلولان عمومی  
نوع فعالیت اجتماعی  
زبان فارسی  
تحصیلات کارشناسی حقوق  
کشور ایران  
استان کردستان  
متن زندگی نامه اشاره
در روزهای پایانی سال 1395 به همت رعد الغدیر و تلاش‌های آقای مهندس سلطان‌زاده و دکتر مطهری و مهندس آتشک تشکل‌های مردمی فعال در عرصه معلولین در شهرهای مختلف در تهران، پارک چیتگر تجمع نمودند و روزهای چهارشنبه و پنجشنبه به گفتگو پرداختند.
آقای سید وفا ربیعی مدیرعامل موسسه آموزشی ـ نیکوکاری رعد سنندج هم در این نشست هم‌اندیشی مشارکت داشت. ایشان روز شنبه به قم تشریف آوردند و ابتدا با هماهنگی پیشین به ملاقات جناب حجت الاسلام والمسلمین سید جواد شهرستانی نماینده آیت الله العظمی سید علی سیستانی رفت. سپس به دفتر فرهنگ معلولین آمده و تا شب در دفتر حضور داشتند.
فرصت را غنیمت دانسته و به گفت‌وگو درباره وضعیت معلولان کردستان و فعالیت‌های موسسه رعد سنندج پرداختیم. آقای سید وفا ربیعی شافعی مذهب و خدمتگزار و فعال در عرصه خدمات اجتماعی به ویژه معلولین است.
وقتی از او خواستیم خودش را معرفی کند چنین گفت:
اینجانب سید وفا ربیعی، از خاندان سید کردستان هستم. نسب و تبار ما به مرحوم بابا سید محمود اصفهانی می‌رسد که مرقدشان در پاوه است. طبق شجره‌نامه موجود، نسب ما به ایشان برمی‌گردد. متولد سال 1324ش در یک خانواده متوسط بازاری و مذهبی هستم. بر اثر تربیت دینی، اعتقادات و باورهایی از کودکی داشته و دارای گرایش‌های دینی و نیز باور به اینکه مساعدت به مردم نیازمند ضروری است، هستیم.
از سال 1332 به مدرسه رفته و سال اول ابتدایی را شروع کردم و در سال 1341-1342 موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته طبیعی شدم. بعد از دیپلم به علت پاره‌ای مشکلات خانوادگی، نتوانستم تا سال 1351 ادامه تحصیل دهم. ولی با تلاش مستمر، در سال 51 در دانشگاه اصفهان پذیرفته شدم. ابتدا در رشته حقوق، تحصیل را آغاز کردم. اما به دلیل عدم موافقت سازمانی که در آن کار می‌کردم موفق به تحصیل در این رشته نشدم و مجدداً در کنکور شرکت کردم و در رشته زبان فرانسه در دانشگاه اصفهان پذیرفته شدم. اما این رشته از نظر اطلاعاتی و اعتقادات درونی و اهدافم در زندگی مرا راضی نمی‌کرد. و ناچار به تغییر رشته شدم و رشته ایران‌شناسی و تاریخ را انتخاب کردم. بالاخره در سال 1353 فارغ التحصیل شدم.
آنگاه به کارهای اداری وارد شدم و در اداره فرهنگ و هنر مشغول به کار شدم. تا اینکه در سال 1357 به عنوان رئیس فرهنگ و هنر گلپایگان مشغول به کار شدم. در آن زمان خدمت آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی رسیدم؛ ایشان فرمودند، در این شرایط این پست برای شما مناسب نیست، و در صورت اصلاح وضعیت حکومت می‌توانید. از این‌رو اداره‌ام را عوض کردم. و در وزارت بازرگانی مشغول شدم. بعد از مدتی مدیریت سازمان صنایع دستی استان کردستان و بعداً مدیریت سازمان غلّه استان را داشتم. و بالاخره در سال 1374 بازنشسته شدم و دوباره با موافقت وزیر وقت مجدداً دعوت به کار شدم و در شرکت حمل و نقل بین‌المللی گندم و آرد ابقاء به کار شدم و مسئولیت این قسمت را در استان کردستان به عنوان مدیر استان به من محول کردند. بالاخره در آخرین مرحله در سال 1384 از این شرکت هم بیرون آمدم و مدتی به مطالعات پرداختم. با توجه به سابقه 42 ساله خدمت که قبل و بعد از انقلاب داشتم به پیشنهاد چند تن از دوستان در تهران به تأسی از موسسه نیکوکاری رعد تهران، موسسه‌ای با جمعی از خیرین و فرهیختگان همشهری و کردستانی به نام موسسه آموزشی ـ نیکوکاری رعد سنندج را در سال 1387 تأسیس کردیم. روز 12 آذر 1387، به عنوان که روز جهانی معلولین، این موسسه افتتاح شد. این موسسه طی 8 سال فعالیت، اقدامات و کارهای بسیاری برای معلولین انجام داده است. که در خلال این مصاحبه به توضیح آنها می‌پردازم. سپس این توضیحات درباره خودش و درباره مصاحبه به گفت‌وگو با او پرداختیم.

متن گفت‌وگو
* جنابعالی از چه زمانی با معلولین و معلولیت آشنا شدید؛ منظور این است که این اندیشه که معلولیت موضوعی مهم و قابل توجه است و معلولان نیازمند اقدامات کارشناسی می‌باشند، کی به ذهن شما آمد؟
– انسان از روز اول زندگی که چشمش را باز می‌کند، بد و خوب را تشخیص می‌دهد. خود به خود با توجه به فرهنگ ما ایرانی‌ها و آن رابطه عاطفی که بین ما وجود دارد هر کجا ما نقصی در انسان‌ها می‌دیدیم، احساسات و عاطفه ما برانگیخته می‌شد. لذا از همان روز اول که بنده توانستم بد و خوب را تشخیص دهم در محافل و مجالس و کوچه و خیابان با افرادی که از نظر جسمی دارای معلولیت بودند، توجهم جلب می‌شد. اما بر اساس آموزش غلط که داشتیم این شخصیت‌ها را عقب مانده می‌شناختیم؛ از توانایی‌های آنها خبر نداشتیم. بعدها بیشتر فکر کردیم و بررسی کردیم متوجه حقایق مهمی شدیم. در استان کردستان نزدیک به 200 موسسه خیریه وجود دارد، منتها این موسسات کارشان خدمات‌دهی است. و بر اساس ضوابط و تجارب جدید کار نمی‌کنند، تنها به فکر جمع‌آوری اموال و دادن خدمات می‌باشند. اما شیوه تربیت معلولان آموزش مهارت به آنان و تبدیل آنان به عناصر کارآمد و فعال را نمی‌دانند و اجرا نمی‌کنند.
یک معلول، چندین سال عمر می‌کند و از این نظر نیازمند شغل و امکانات است. عدم امکانات، ممکن است او را به سوی انحرافات سوق دهد. اگر راهنمایی و هدایت نشوند و از توانایی‌های او در جهت مثبت استفاده نشود، ممکن است به جهت منفی و آسیب‌های اجتماعی کشیده شوند. و مشکلاتی برای خودشان و جامعه ایجاد کنند. لذا تصمیم گرفتیم از روش مدرن جهانی استفاده کنیم و بر اساس دیدگاه و فرهنگ جدید بتوانیم معلولین را به جهات خوبی هدایت کنیم. از نظر کار و علم هدایت کنیم تا بتوانند به جامعه برگردند و آینده خود را بسازند و از نظر روحی و روانی در آنها اعتماد به نفس ایجاد کنیم و هم معضلات خانواده‌های این معلولین را شناسایی و سامان‌دهی کنیم.
به قول شاعر: در محفل خود راه مده همچو منی را/ افسرده دل، افسرده کند انجمنی را
افراد دارای معلولیت در خانواده‌هایشان مشکل و معضل زیادی برای خانواده فراهم می‌کنند. ما اگر بتوانیم این افراد را به مراکز آموزشی بیاوریم و به این افراد کمک کنیم تا به جامعه برگردند. از نظر شخصیتی و هم از نظر کارکرد مثبت‌شان در جامعه، لازم به مطالعه و تدبیر و برنامه‌ریزی است.
بالاخره با آمدن این افکار به ذهن من و دیگر همکارانم، شروع به تلاش کردیم و این موسسه را ایجاد نمودیم.

* گفتید ممکن است معلولین برای خانواده خود مشکل ایجاد کنند چطور؟
– بر اساس آمارهایی که مراکز توانبخشی گرفته‌اند، اثبات شده، 60 درصد از خانواده‌هایی که در آنها یک نفر دارای معلولیت بوده، پدر یا مادر یا یکی از اعضای خانواده دیسک کمر یا مشکلات در پا و دست و گردن آنها به وجود آمده است. این مرکز توصیه می‌کند که خانواده رکن و محور فعالیت‌های مرتبط با معلولین است و لازم است ابتدا خانواده آموزش ببیند تا معلولیت مضاعف نشود و معلولان دو برابر نگردند. مثلاً باید به پدر یا مادر یا برادر و خواهر نابینا گفت روش راه بردن یک نابینا چگونه است یا اگر معلول دارای ضایعات نخاعی دارند چگونه او را بلند کنند و به دستشویی ببرند. با دستورالعمل ساده که آموزش می‌دهیم بسیاری از مشکلات قابل حل و رفع شدن است.

* یعنی شما 8 سال است که با معلولین و خانواده آنها ارتباط دارید؟ روش ارتباط شما با آنها چگونه است؟
– بله، 8 سال است. با برگزاری کلاس‌های آموزشی، با برپایی نشست‌ها و همایش‌ها، به سر زدن به آنها و خلاصه به هر روش بتوانیم انتقال تجربه می‌کنیم.

* ارتباط شما با موسسه نیکوکاری رعد الغدیر تهران به چه صورت است؟
– از سال 87 که این کار را شروع کردیم اقدام به ثبت آن کردیم. اساسنامه تدوین کردیم و مهم‌ترین ارتباط ما با رعد الغدیر در زمینه تجربه و دستاورد و اطلاعات است. اینها را از آقایان رعد تهران می‌گیریم و به کردستان و مردم آن منطقه منتقل می‌کنیم. دانش معلولیت بسیار مهم است مثلاً چگونه معلولین را مشغول به کار کنیم و به آنها مهارت یاد بدهیم.

* مرکز شما در کجا ثبت شده است؟
– مجوز را از سازمان بهزیستی کسب کردیم، در ثبت شرکت‌ها هم به ثبت رساندیم اول هیئت موسس و امنا، بعد هیئت مدیره را فرستادیم و مجوز دریافت کردیم.

* از اداره بهزیستی چه مجوزی گرفتید؟
– مجوز آموزش 300 نفر را گرفته‌ایم.

* اگر پروانه آموزش گرفتید سازمان بهزیستی باید به شما هزینه هم بدهد. آیا تا کنون هزینه دریافت کرده‌اید؟
– اصلاً پول نمی‌دهد. من تهران خدمت آقای ربیعی وزیر کار و امور اجتماعی هم رسیدم عرض کردم به ایشان، و اخیراً به آقای بندپی هم که کردستان بودند در جلسه‌ای که در خدمتشان بودیم عرض کردم که حتی از این یارانه‌ای که طبق تحقیقاتی که به عمل آمده و طبق بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌هایی که خودشان دارند حتی ما را از این کمک یارانه‌ای نسبت به معلولین محروم کرده‌اند. یعنی تمام هزینه‌های ما به صورت مشارکت مردمی است.

* یعنی بهزیستی تا حالا به شما هیچ کمکی نکرده است؟
– نه، هیچ کمکی نکرده است. فقط کارهایی از طرف بهزیستی کردستان به ما ابلاغ می‌شود، مثل لیست پرونده معلولین خودشان را برای کارهایی که از نظر خودشان خصوصی سازی است این را بر عهده ما گذاشته‌اند. و ما هزینه جزئی دریافت و در واقع به افرادی می‌دهیم که این کارها را انجام می‌دهند.

* یعنی پرونده‌ها را چه کار کنید؟ تحقیق کنید؟
– بله، تحقیق می‌کنیم و هم کارهای خدماتی آنها را انجام دهیم. به ازای هر صد نفر یک نفر مددکار اجتماعی استخدام کردیم. خدمت‌هایی که بهزیستی می‌تواند به آنها انجام دهد از طریق این مددکارها انجام می‌دهد. نامه‌ها و مشکلاتشان را بررسی می‌کنند.
یعنی به ازای هر نفر تا اول مهر امسال نفری سه هزار تومان می‌دهند. که قرار شده بیشتر شود. این پول که می‌دهند حقوق این مددکاران را هم پوشش نمی‌دهد. یعنی ماهانه برای ملزومات و هزینه‌های آب و برق هم باید بدهیم. در مجموع برای 300 پرونده به ما ششصد هزار تومان در ماه می‌دهند، حقوق دو نفر، کرایه ماشین آنها و هزینه‌های جنبی آنها چند برابر مبلغ مزبور است.

* آیا شما به بهزیستی اینها را اعلام کردید؟
– بله، خودشان هم می‌دانند. در جلسه‌ای که بیست روز پیش در خدمت آقای بندپی بودیم من خدمتشان عرض کردم که ما از این یارانه محروم هستیم. حتی کتباً هم نوشتم به بهزیستی مراجعه می‌کنیم می‌گویند چنین اعتباری را نداریم. تکلیف ما چیست؟ گفتند ما در سال جاری نمی‌توانیم کاری بکنیم. در سال آینده بررسی کنیم ببینیم چه کاری می‌شود انجام داد.

* مراکزی که از بهزیستی مجوز دارند یعنی مجوز فعالیت دارند، مبلغ ماهانه دریافت می‌کنند. شما خوب است با مهندس سلطان‌زاده مشورت کنید و راه اینکه چگونه از سازمان بهزیستی دریافتی داشته باشید را پیدا کنید.
– آقای سلطان‌زاده با آقای مهندس روحانی به سنندج آمدند، ما به آنها توضیح دادیم. ولی ایشان راه‌کاری به ما ندادند و درباره اینکه چگونه بتوانیم از بهزیستی دریافتی داشته باشیم حرفی نزدند.

* بهزیستی قانون دارد. باید راه قانونی را کشف کنید. و راه آن را به دست آورید و بعد به دنبال اجرای آن بروید.
– بله، اینها را می‌دانیم. اتفاقاً معاون و همکار من آقای بلوریان، زمانی مدیرکل بهزیستی بوده است. همکلاس آقای خسرو منصوریان بوده و ایشان کاملاً به قوانین بهزیستی آشنایی دارد، علی‌رغم تمام این مسائل ما نتوانستیم از بهزیستی بودجه‌ای بگیریم.
اگر پروانه فعالیت نداشتیم این 7 سال چگونه می‌توانستیم فعالیت کنیم. اساسنامه ما بر همین اساس است. بله قوانین پیچیدگی دارد و باید تلاش کنیم راه قانونی آن را کشف کنیم. چون در کردستان وضع مردم خوب نیست و نمی‌توانند مساعدت کنند، اگر دولت از طریق بهزیستی هم مساعدت نکند، ما نمی‌توانیم ادامه دهیم.

* تا کنون در چه زمینه‌هایی فعالیت داشته‌اید؟
– همانطور که گفتم اولین و مهم‌ترین نیاز در جامعه معلولین کردستان آموزش و انتقال تجربه است. آموزش به معنای عام منظور است. یعنی مهارت‌های اولیه زندگی، توانایی‌های شغلی، مهارت‌های توانبخشی و حتی مشاوره‌های ژنتیکی و راه‌های پیشگیری را باید به معلولین و خانواده‌ها و عموم مردم یاد داد.
تا کنون حدود 700 نفر را در رشته‌های مختلف آموزش دادیم. با گرفتن گواهینامه مهارت از سازمان فنی و حرفه‌ای در این رشته فعال بوده‌ایم و الآن در حال حاضر موسسه ما فعال است و ان‌شاءالله بتوانیم در آینده نزدیک این کارها را توسعه بدهیم و بتوانیم بخش‌هایی از فیزیوتراپی و گفتار درمانی، یعنی آن قسمت‌هایی که به معلولین بر می‌گردد را ایجاد بکنیم. و به امید خدا بتوانیم در شهرستان‌های وابسته به استان هم فعالیتی انجام دهیم و تجهیزاتی را در مورد رعد یا با نام دیگر در شهرستان‌هایمان تأسیس کنیم.
توجه دارید که به دلیل فقر و به دلایل دیگر آمار معلولیت در کردستان بالاتر است و نیاز به تلاش و بودجه بیشتر هست، با اینکه هیچ کمکی از هیچ منبعی به ما نمی‌شود.

* آیا با مسئولین نظام جمهوری مثل ریاست جمهوری مکاتبه داشته‌اید؟
– من کتباً به ریاست سازمان بهزیستی نامه نگاری کرده‌ام و به ایشان نوشتم آقای بندپی رئیس سازمان بهزیستی کشور، ما از سال 1387 با این هدف و اساسنامه آموزش معلولین جسمی ـ حرکتی بین 15 تا 20 سال تا مرحله اشتغال، به ما اجازه فعالیت داده‌اند، لذا از این تاریخ تا الآن سازمان بهزیستی بابت این فعالیت‌ها به ما هیچ‌گونه یارانه‌ای نداده است. من این را به ایشان دادم، بعد به ایشان گفتم که این مطلب را به آقای وزیر هم گفته‌ام، متأسفانه به من جواب ندادند. گفتند یعنی این را به آقای ربیعی بدهم؟ گفتم نه، این را خودتان تصمیم‌گیری کنید. گفتند پس صبر کنید تا سال آینده، چون هیچ اعتباری برای امسال نداریم.
موسسه ما ماهانه 15 میلیون هزینه دارد. 7 میلیون هزینه جاری، 7 میلیون هم برای پرسنل و حق بیمه است. 9 نفر کارمند داریم. البته این حداقل است و اگر این بودجه تأمین نشود سال آینده مشکل جدی داریم.

* این 9 نفر کارمند چه کارهایی انجام می‌دهند؟
– دو نفر مددکار اجتماعی، 6 نفر مستخدم و سرایدار، مربی داریم. بعضی مربی‌ها استخدامی هستند که بیمه برایشان رد می‌کنیم، بعضی حق التدریسی هستند. فوق لیسانس کامپیوتر هست، استاد معرق کاری و نازک کاری داریم، استاد کار خیاطی داریم. مربی زبان انگلیسی و حسابداری داریم که به صورت حق التدریس است.

* حسابداری برای چی هست؟
– مثلاً یک معلول می‌آید که لیسانس یک رشته است. در بازار کار، شغلی برایش وجود ندارد. مثلاً لیسانس ادبیات که معلول است. حسابداری یاد می‌دهیم تا بتواند شغلی پیدا کند.

* خط‌مشی شما چیست؟ آیا آیین‌نامه‌ای برای موسسه دارید؟ مثلاً طرحی داشته باشید که می‌خواهید به چه اهدافی برسید، خط‌مشی شما چیست؟
– خط مشی اصلی ما انتقال تجربه و مهارت افزایی و آموزش انواع مهارت‌ها است. آیین‌نامه هم داریم که من خلاصه‌اش را خدمت شما عرض کردم، اساسنامه‌ای که 37 ماده است، یکی از ماده‌های اصلی آن، که اهداف ما را مشخص می‌کند، آموزش معلولین جسمی ـ حرکتی بین 15 تا 35 سال.

* پس این نشان می‌دهد موسسه شما اصالتاً آموزشی است. الآن سازمان بهزستی ایران بیشترین هزینه‌ای که می‌دهد، بابت توانبخشی است. یعنی معاونت توانبخشی بهزیستی بزرگترین معاونت است. شما هم اگر در زمینه توانبخشی فعال شوید و آموزش توانمند یا آموزش انواع شیوه‌های تقویت جسم و عضلات و راه رفتن داشته باشید و با بهزیستی ارتباط برقرار کنید فکر کنم، بتوانید دریافتی داشته باشید.
– یعنی همین کار آموزش کامپیوتر نوعی توانبخشی است. یعنی توانایی‌های افراد را بالا می‌برد، مهارت یادشان می‌دهد. زبان انگلیسی و حسابداری هم همینطور، یعنی بالا بردن توانمندی‌هایشان.در واقع تمامی کارهای ما، نوعی توانبخشی است و به بچه‌ها مهارت یاد دادن است. توانایی‌شان را افزایش می‌دهیم. لازم است با معاونت توانبخشی نامه‌نگاری کنم و خودمان و کارهایمان را معرفی کنم.

* آیا تا کنون تجهیزات توانبخشی از بهزیستی دریافت کرده‌اید؟
– متأسفانه تا کنون به رغم اصرارها و درخواست‌ها چیزی نداده‌اند. موسسه ما از معاونت توانبخشی بهزیستی کردستان درخواست کرد تا وسایل فیزیوتراپی و توانبخشی که در انبارهایشان خاک می‌خورد را به ما بدهند تا بخش توانبخشی را راه‌اندازی و فعال کنیم ولی گفتند ما چنین چیزی نداریم. با اینکه خبر داشتیم که دارند.
در استان کردستان مدیران بعضاً جای خودشان نیستند، با اینکه رهبری بر شایسته سالاری تأکید دارند. لذا یک بی‌اعتمادی عجیبی پیدا شده است.

* فرمودید در کل کردستان 200 موسسه معلولین است.
– طبق آماری که من با آقای قریشی صحبت کردم و خانم دکتر مشفق پرسیدم می‌گویند، 200 موسسه خیریه وجود دارد. موسسه معلولین در زمینه آموزش فقط ما هستیم. موسسات دیگر به معلولین هم خدمت‌رسانی می‌کنند ولی اینکه خاص معلولین باشند، فقط موسسه ما هست. در زمینه علمی هم موسسه‌ای هست بچه‌هایی که نیازمند باشند معدل‌شان را ببرند حمایت می‌کند. موسسه ژیاهه که یک NGO مردمی است. توجه کنید در تمام استان کردستان، فقط ما برای معلولان تلاش می‌کنیم و خدمات ما مطابق ضوابط کارشناسانه است.

* شما اطلاعاتی از مراکز و خدمات ویژه معلولین در استان کردستان و آمارها به بانک ویژه معلولین بدهید تا در بانک اطلاعاتی و سایت اطلاع‌رسانی شود، وقتی مشخصات، ضعف‌ها و مشکلات معلولین و موسسه رعد سنندج به گوش نیکوکاران برسد و نیز مسئولین محترم متوجه مشکلات این منطقه شوند، حتماً امدادی خواهد رسید.
– ما اطلاعات لازم را در سایت خودمان گذاشتیم. البته در کشور سوئد، آلمان، فرانسه، اتریش، کانادا و استرالیا کردهای فرهیخته، باسواد و برجسته زیاد هستند. اگر دولت راه‌کاری بدهد، آنان می‌توانند، مساعدت کنند. یا خودشان از طریقی که می‌شناسند اقدام کنند.

* مشارکت مردمی و مساعدت مردم به موسسه رعد سنندج چگونه است؟
– در کردستانی که درصد زیادی زیر خط فقر هستند، چطور می‌توان انتظار مشارکت مردمی داشت. من گفتم مگر یک کودک معلول که به خاطر مقدار کمی پول و فقر در بهمن و برف می‌ماند با کودکی که در سر چهار راه و غیره گل فروشی می‌کند و کودک کار است برای شما فرقی می‌کند. در همین همایش سماوات یکی از خیرین گفت این پولی که من می‌دهم تنها صرف اصفهان شود، من حرفم این است که شما که قصد کار خیر دارید یه نگاهی هم به شهرهای دیگر مثل کردستان بیاندازید. وضع معلولین را در این شهرها ببینید. متأسفانه بعضی خیرین تصورات خوبی ندارند. شما بودجه‌های جاری و غیر جاری را بررسی بکنید می‌بینید سرانه‌ای که به معلولین و فعالیت‌های آنها داده می‌شود در شهری چون اصفهان بیشتر از شهر کردستان است تقریباً نزدیک 70 برابر است.

* شما با آقای سید محمد موسوی رئیس کانون توانا قروین و کارخانه محصولات بهداستی فیروز صحبت کردید؟
– با ایشان هم صحبت کردیم ولی فایده‌ای نداشت. حتی من به ایشان گفتم ما کمک مالی نمی‌خواهیم مثلاً شما سفارش لباس می‌گیرید بچه‌های خیاط ما هم کمک می‌کنند و درصدی بدهید، یا مثلاً قسمتی از کارهای ساخت شامپوهایتان را به رعد سنندج بدهید. ولی عملاً استقبال نشد.

* شما گفتید می‌خواهید بخش توانبخشی را ایجاد کنید. الآن گفتار درمانی دارید؟
– متأسفانه نداریم، احیاناً بچه‌هایی که مراجعه می‌کنند با چند پزشک صحبت کردیم و به آنها معرفی می‌کنیم. حتی برای موارد دندانپزشکی و عینک هم به پزشکان نیکوکار معرفی می‌کنیم.

* بفرمایید چه کلاس‌هایی دارید؟
– کلاس کامپیوتر در سطوح مختلف تا فتوشاپ. نزدیک 700 نفر در رشته‌های خیاطی، حسابداری، کامپیوتر، نازک کاری و نجاری، تئاتر و موسیقی، آموزش زبان انگلیسی کار می‌کنند.

* قرارداد شما با سازمان فنی و حرفه‌ای چگونه است؟
– هیچ قراردادی نیست، یک تفاهم نامه است. در اصل باید مربی و هزینه‌اش را بدهد ولی حتی برای ثبت نام هم از ما نفری 10 هزار تومان می‌خواهند. مثلاً ما کلاس خیاطی بگذاریم باید وسایل پارچه و چرخ را آنها فراهم بکنند، یا در کلاس‌های دیگر. از بچه‌های ناشنوا هم آمدند و در کارهای هنری شرکت کرده‌اند و برنامه داشته‌اند که در نهایت ما از آنها با هدیه‌ای تقدیر کردیم. بچه‌های خودمان که آموزش می‌بینند، کلیه هزینه‌ها را ما خودمان می‌دهیم، حتی ایاب و ذهاب. تقریباً ماهی یک میلیون هزینه ایاب و ذهاب می‌دهیم. در حال حاضر 70 نفر در حال آموزش هستند. چون مدت زمان دوره‌ها متفاوت است. ولی بعضی رشته‌ها مثل کامپیوتر 3 ماهه هست.

* ساختمان شما در چند طبقه است، متراژ آن چقدر است؟
– در یک طبقه است. تقریباً نزدیک به مرکز شهر است. یک جایی هست به اسم سایت اداری، اکثر ادارات را در یک مجتمع متمرکز کردند به اسم سایت اداری به آدرس بلوار جانبازان، سایت اداری، مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد سنندج، روبروی سازمان تأمین اجتماعی. اینجا ابتدا یعنی حدود سال 74 که می‌خواستند تأسیس کنند به نام شیرخوارگاه بود بعد استفاده نشده، دادند برای باز پروری معلولین. حدود 450 متر است، با بررسی‌های ما دیدیم این مکان بی‌استفاده است، پیش آقای نجار استاندار آن زمان رفتیم، خیلی محبت کرد و گفت ما جای دیگر زمین می‌دهم ولی ما گفتیم همین را می‌خواهیم. صورت جلسه کردیم و آمدیم بهزیستی ولی گفتند که از ما قبول نمی‌کنند باید اجاره بدهید ابتدا از 300 تومان شروع شد، تا پارسال که 620 هزار تومان اجاره گرفتند. تا اینکه آقای مهندس شهبازی به عنوان استاندار به کردستان آمد، پیش ایشان رفتیم بالاخره موفق شدیم این ساختمان را طبق مصوبه‌ای که در دوران آقای احمدی‌نژاد بود که گفته شد سازمان‌هایی که احوال منقول و غیر منقول که اضافه است باید فروخته شود و به خزانه برگردد، این ساختمان را خریدیم.

* شهرهای دیگر دفتر ندارید؟
– ما برای سقز هم رفتیم. افتتاحیه‌ای هم شد. و سخنرانی هم کردیم. ولی به دلیل مشکلات مالی هنوز فعال نیست.

* در پایان نکته‌ای اگر دارید بفرمایید.
– کار در عرصه فرهنگ و جامعه معلولین بسیار دشوار است. به ویژه وقتی فقر و عدم توانایی مالی خانواده‌ها را پیش رو داریم؛ گاه شب‌ها خواب به چشم ندارم و به مشکلات این مردم و معلولین فکر می‌کنم.
اگر ریاست محترم بهزیستی، یا دفتر محترم مقام معظم رهبری یا ریاست محترم جمهوری ماهانه دو میلیون به معلولین کردستان اختصاص بدهند با قناعت و تدبیر می‌توانیم بسیاری از مشکلات را رفع کنیم. از همه مسئولین محترم که صدای من را می‌شنوند ملتمسانه می‌خواهم گوشه چشمی به ما داشته باشید.

* با تشکر از اینکه در این گفت‌وگو شرکت کردید.

 
تاریخ ثبت در بانک 15 آذر 1399