کد | pr-37361 |
---|---|
نام | مرضیه |
نام خانوادگی | جانقربان |
سال تولد | 1370 |
وضعیت جسمی | کم بینا |
نوع فعالیت | هنری |
زبان | فارسی |
تحصیلات | دیپلم |
مهارت | آشپزی |
کشور | ایران |
استان | اصفهان |
متن زندگی نامه |
مرضیه جانقربان مصاحبه با بانک جامع اطلاعات معلولان توضیح مرضیه جانقربان در 12 بهمن 1370 در اصفهان متولد شد. پس از اخذ دیپلم متوسطه به کارهای هنری روی آورد. هر گروه از افراد دارای معلولیت مشکلات خاص خود را دارند و نیاز است کارشناسان امور معلولان تدبیرهای جزئی و همه جانبهنگر داشته باشند. خانم مرضیه جانقربان از گروه معلولانی است که به امور فرهنگی و درس گرایش ندارد و در مقابل به حرفههای هنری و عملی بسیار علاقهمند است. این گفتوگو را با او انجام دادیم تا از مشکلات بگوید، راهکارش و تجربهاش برای حل مشکلات را معرفی کند. از ظرف دیگر شایسته است که مسئولین و مدیران در بهزیستی، در استانداری و در نهادهای دیگر دولتی به مشکلات این گروه رسیدگی کنند. موقوفاتی فراوان در اختیارشان هست، و به راحتی میتوانند یک بازارچه دائمی برای معلولان تأسیس کنند تا آنان تولیدات خودشان را در آنجا در معرض فروش بگذارند و از این طریق کسب درآمد کنند. به هر حال نکات و تجارب خوبی را خانم جانقربان مطرح کرده است و برای عموم قابل مطالعه است. تجربه کسانی که از مسیر رسمی و متداول پیش نرفتند و با ابتکار و خلاقیت راه جدیدی برگزیدند، لازم است در اختیار دیگران قرار گیرد. مسیر متداول در ایران مشاغل دولتی است مثل اپراتوری تلفن، دفتر اداری و امثال اینها راه رسیدن به این مشاغل هم آسان نیست. اما کسانی مثل جانقربان ابتکار کرده و راه جدیدی را رفتهاند و به شغل و درآمد رسیدهاند. این مصاحبه از این نظر اهمیت دارد. متن گفتوگو * به منظور آشنایی بیشتر جامعه با شما اگر خودتان را معرفی کنید، ممنون میشویم. ـ من مرضیه جانقربان هستم، در 12 بهمنماه 1370 متولد شدم. از تولد کم بینایی داشتهام. * نو ع معلولیت شما چیست و علت آن چه بوده است؟ ـ معلولیت بینایی و درجهاش متوسط است. علتش آبمروارید مادرزادی است. البته چندین بار هم عمل کردهام. شانزده روزم بود که من را عمل کردند، از آن موقع از عینک استفاده کردهام. ولی از بچگی به بهزیستی نرفتم. من با افراد عادی درس میخواندم، خیلی هم سختم بود، ولی تا دیپلم درس خواندم و بعدش رفتم در بهزیستی و پرونده تشکیل دادم، یعنی مرا به عنوان معلول شناسایی کردند و برایم پرونده تشکیل دادند. * تحصیلاتتان چیست؟ ـ تحصیلاتم دیپلم امور اداری است. ولی بعدش رفتم فنی حرفهای چند تا مدرک هنری گرفتم چون کارهای هنری را خیلی دوست داشتم. * شما دوره ابتدایی و راهنمایی را در چه مدارسی تحصیل کردید؟ ـ کلاً در مدارس عادی تحصیل کردهام و به مدارس استثنایی نرفتم. * یعنی کتابهای درشت خط استفاده میکردید، یا نه؟ ـ چون با بچههای عادی درس میخواندم همیشه نمراتم پایین بود. ولی راستش را بخواهید من درس نخوان هستم، به خاطر همین هم دانشگاه نرفتم. * فکر نمیکنید علت مشکلات درسی و عدم موفقیت در تحصیل، مربوط به محیط آموزشی بوده نه مربوط به استعداد و شخص شما؟ یعنی چون در مدارس استثنایی نبودید و امکانات مثل کتاب درسی متناسب با خودت را نداشتی، بنابراین نتوانستی موفق بشوی؟ ـ اگر تحلیل شما درست باشد که فکر کنم همینطور است. چون من هوش و استعدادم خوب است، من مقصر نیستم، مدیریت مدرسههایی که تحصیل کردهام و هستههای مشاوره که در مدارس بودند باید مرا راهنمایی میکردند و به من میگفتند باید به کدام مدرسه بروم. * در چه زمینههای دیگری مهارت دارید؟ ـ من دو تا مدرک آشپزی دارم، سنتی و بینالمللی. دسر هم دو تا مدرک دارم، باز هم سنتی و بینالملل. بعد مدرک قالیبافی هم دارم، مدرک بافتنی با ماشین و مدرک چرم دوزی هم دارم. * در این زمینهها فعالیت جدی هم دارید؛ یعنی با هدف درآمدزایی و اشتغال اقداماتی داشتهاید؟ ـ بله، من الآن دارم کیف میدوزم، ولی متأسفانه به خاطر کرونا دو سال است که کار ما کساد و بیرونق است. یعنی من قبلاً نمایشگاه میگرفتم، اتفاقاً الآن ستهای خیلی خوبی هم دارم، تولید میکنم. الآن سه تا ست دارم میزنم، یکی کیف پول است، یکی کیف آرایش است، یکی هم جا دستمال کاغذی است، هر سه را باهم میدهم صد هزار تومان. اما پول چرمم هم درنمیآید، چون مواد اولیه و وسایل و ابزارآلات گران شده است. بنابراین از نظر شخصی، من بسیار کوشیدم و مدرک گرفتم و تجربه کسب کردم ولی اینکه مشکل درآمد دارم به دلیل این است که مسئولین ساماندهی نمیکنند. * مسئولین چه وظایفی دارند و باید چه کار کنند؟ ـ وظیفه من چیزی است و وظیفه آنها چیز دیگر. آنان باید مواد اولیه و ابزارآلات را به قیمت مناسب در اختیار افراد خواهان قرار دهند. دوم بازارچهای مهیا کنند و به تولید کنندگان جا بدهند و سوم زمینههای فروش را برای ما مهیا کنند. این سه چیز وظیفه آنان است ولی هیچ کدام را انجام ندادهاند. * در زمینه آموزش آشپزی و دیگر هنرهایی که میدانید اقدامی کردهاید؟ ـ همین الآن یک کانال دارم به نام مادر امام زمان است، و الآن دارم آشپزیهایی را که دوست دارم و مردم دوست دارند دارم آموزش میدهم، ولی هزینهای دریافت نمیکنم. با اینکه باید هزینه کنم. * الآن که کرونا هست شما آنلاین آموزش میدهید و در گذشته آیا آموزش حضوری داشتید؟ ـ بله ثبت نام میکردم و افرادی را جذب و آموزش میدادم ولی در این زمینه هم چند مشکل داشتم. یکی مجوز است. زیرا بدون مجوز هم مردم استقبال نمیکنند چون اعتماد نمیکنند و دوم مسئولین مربوط دائم سر میزنند و ایراد میگیرند. مشکل دوم جا میخواهد. این جا هم باید مناسب باشد و طبق ضوابطی باشد که مسئولین میگویند و سوم وسایل و امکانات که گران است. شنیدهام در کشورهای دیگر دولت کمک میکند تا فرد به درآمد برسد و پس از چند سال هزینههای دولت را بازپرداخت میکند. ولی اینجا اینگونه کمکها را نمیکنند. * قبلاً در چه جایی کار و آموزش آشپزی را راهاندازی کردید؟ ـ مکانی را پدرم تهیه کرده بود که از اداره کار آمدند و نظارت کردند و ایراد گرفتند و بالاخره مانع شدند. اگر دولت اندکی کمک کند، مثلاً از بین همه مشکلات در یکی دو مشکل کمک بدهد بقیه مشکلات را خودمان میتوانیم حل کنیم مثلاً چند نفر بشویم و با هم شریکی کار کنیم. با این روش هزینهها بین همه تقسیم میشود و فشارها کمتر میشود. * برای همین راهاندازی اشتغال بهزیستی با شما همکاری داشته، کمکی به شما کرده است؟ ـ بهزیستی هیچ کمکی به من نکرده است. پدرم برایم لوازم، یخچال، حتی لوازم سرویس بهداشتی و توالت خرید. ولی وقتی کارم نگرفت، پدرم گفت: این بود کارت؟ به خاطر یک تابلو تو نتوانستی این کار را راه بیندازی. اما وقتی برای تابلو به فنی و حرفهای رفتم و با مدیرکل فنی و حرفهای صحبت کردم، به من گفت: خانم شما لیسانس نداری، فوقلیسانس نداری. گفتم: شش سال تجربه دارم یعنی بیشتر از فوق لیسانس تجربه دارم ولی شما از من لیسانس میخواهید؟ گفت: بله، کارگر اینجا که دارد طی میکشد لیسانس دارد. گفتم لیسانس اصلاً ربطی به آموزش ندارد، استعداد میخواهد، که من دارم، ولی شما میخواهید ایراد بگیرید. * شرایط مجوز گرفتن این است که تحصیلات دانشگاهی باید داشته باشید، درست است؟ ـ بله. * گویا یک روش هم این است که امتحان میگیرند و مدرک معدل میدهند؟ ـ من اطلاع ندارم. * در زمینههای دیگر چطور؟ مثلاً در زمینه ورزش شما فعالیت داشتهاید؟ ـ خیر، در زمینه ورزش فعالیتی نداشتهام. البته به مرکزمان «فاطمه زهرا» گفتم میشود من بیایم اینجا چرم دوزی آموزش بدهم با قیمت خیلی کم؟ گفتند خیر. مملکت ما اینجوری است که حتماً باید مدرک فوق لیسانس و لیسانس داشته باشی و خیلی واقعاً سخت است. یعنی افرادی که به هر دلیل استعداد و توانایی دارند ولی تحصیلات کلاسیک ندراند، جایی برای آنها نیست. البته کسانی که مدرک دارند، بسیاری از آنها تجربه و استعداد ندارند. * تا الآن برای فعالیتهایتان از طرف بهزیستی یا حالا سازمانی از شما تقدیر شده یا نه؟ تقدیرنامهای دارید یا نه؟ ـ تقدیرنامه نه. در دبیرستان از من تقدیر شد، به خاطر اخلاق برتر. تا الآن استعدادها و تجربههایی که دارم و در دیگر کشورها به آن اهمیت میدهند، نادیده گرفته شده و به آن توجهی نشده است. * چه توصیهای برای دوستان همنوع خودت داری؟ ـ توصیه میکنم که این رشتههایی که من رفتهام این رشتهها را دنبال کنند، چون خیلی از نکات آشپزی را متوجه میشوند. تغذیه و خوراک در زندگی مردم موثر است و تغذیه بد موجب بیماری است. مثلاً ظروف تفلون به دلیل موادی که دارد ضرر بسیار دارد. بالاخره آشپزها جایگاه مهمی میتوانند در جامعه داشته باشند مشروط به اینکه حمایت شویم. * آیا روش کار جمعی را تجربه کردهای؟ ـ بله مدتی به این فکر بودم و دوستانم را جمع کردم و واقعیت را به آنها گفتم ولی تا وقتی حمایتها ضعیف باشد کسی ریسک نمیکند. حتی من دوست داشتم اگر در زمینه آشپزی کار نمیکنم، کسانی را که چرم میدوزند در یک مکانی جمع بکنم و به آنها بگویم هرکس یک کاری انجام بدهد، یعنی یک تولیدی راه بیفتد. ولی پشتوانه نیست. حتی این را هم من نتوانستم. * شما اگر چند نفر باشید، میتوانید یک کارگاه چرم دوزی بزنید، درست است؟ ـ بله. ولی کسی نیست و هرکس میبینی برای خودش دارد کار میکند. ولی زمانی که به دوستان گفتم «بچههای بهزیستی، چه کسانی میآیند کارهایشان را بدهند من برایشان بفروشم در نمایشگاه؟» همگی گفتند «ما میدهیم کارهایمان را.» همگی بیایید باهم کار بکنیم، یک تولیدی میشود. چین چه کار میکند؟ چین دارد همین کار را میکند. آن وقت ما نشستهایم و رئیس و روسا نمیتوانند برای ما این کارگاه را راه بیندازد و تشویق بکند، اینجاست که هرکس برای خودش چند تا چرم میدوزد و میتوانم بگویم خیلیها درجا میزنند. من حتی افراد عادی هم داشتم برای آموزش. واقعاً کامل داریم آموزش میدهیم، ولی متأسفم از اینکه کارگاه هنوز نزدهایم. * با شبکههای مجازی شما میتوانید هم فروشتان را کمکم راه بیندازید. حالا نیاز به کارگاه عمده هم نیست. ـ وقتی که من در دیوار تبلیغ میکنم، یک نفر دو نفر پیدا میشوند. اینجوری نیست که مثل تولیدی باشد. چرم بهشتیان سی الی پنجاه نفر دارند پشت کار میدوزند. یک چنین تولیدیای باید باشد برای نیمه بیناها. بعضی از نیمه بیناها قدرت این کار را دارند، من دیدهام که دارند، ولی یکی نیست که پشت کارش را بگیرد بگوید مثلاً «شما کار بکنید، من پشتیبانتان هستم.» چیزهایی نیمه بیناها میتوانند بدوزند که بهترین فروش را دارند. من الآن یک کیفهای مردانه که کیفهای کُتی به آن میگویند، خودم طراحی کردهام، کسی به من نگفت این الگو را بکش، معلم من نگفته. من این کیف را تهیه کردهام، خودم الگویش را کشیدهام، الآن هر مردی میبیند میگوید «این چند است؟ من میخواهم بخرم.» چون همه چیز داخلش جا میشود، در جیب شلوارش هم جا میشود راحت. ببینید، یک تولیدی اگر شما میتوانستید پشتوانه نیمه بیناها باشید خیلی خوب بود. حتی من میتوانم آموزششان بدهم. * وظیفه مردم در این زمینه چیست؟ ـ در شرایطی کنونی که دولت کار نمیکند خوب است مردم و نیکوکاران اقدام کنند. کسی که در ایام محرم دهها گوسفند قربانی میکند و سفره سنگین میاندازد. اگر یک سال پولش را در آن یک بازارچه برای معلولین دایر کند مثلاً در یک زمین صد متری و دهها نفر تولیدات خود را بیاورند و بفروشند، فکر کنم تأثیر و ثوابش بیشتر است. بالاخره مردم بسیار میتوانند موثر باشند و پشتیبانی کنند. * مشخصاً از مدیریت بهزیستی و دیگران مدیران دولتی چه مطالبهای دارید؟ ـ اگر میخواهند معلولان خودکفا و مستقل باشند و از دولت انتظار نداشته باشند تا ماهانه به آنها بدهد باید چند کار اساسی انجام دهند: در هر شهر یک مرکز کارآفرینی برای معلولین دایر شود که در آنجا هر کس یک جایی داشته باشد و به آموزش و امور اداریاش بپردازد. دوم بازارچهای در هر شهر باشد تا محصولات در آنجا به فروش رسد و سوم امکانات مثل وسایل کار و مواد اولیه را با قیمت نازل در اختیار قرار دهند و چهارم صدا و سیما روی کارهای ما تبلیغ کند. چهارم ارتباطات جهانی است اگر در ایران برای صنایع دستی مشتری نداریم به دلیل فقدان توریسم است. دولت باید در کشورهایی که توریسم رونق دارد، بازارچه و غرفه ایجاد کند و مسیر ما را تسهیل کند تا به آنجا برویم و فروش داشته باشیم. یک بار شرکت در نمایشگاهی در مثلاً ترکیه و فروش خوب یک نفر تولید کننده را یک سال تضمین و تأمین میکند. * با تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید. |
تاریخ ثبت در بانک | 16 مرداد 1399 |