کد | pr-24037 |
---|---|
نام | احمد |
نام خانوادگی | بیضایی |
سال تولد | 0 |
وضعیت جسمی | فقدان حرکتی |
نوع فعالیت | علمی-فرهنگی ، اجتماعی |
زبان | فارسی ، فارسی |
تحصیلات | کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی |
اهم فعالیت ها | مهندس اطلاعرسانی و معاون اداره امور مالیاتی خراسان رضوی |
کشور | ایران |
شهر | مشهد |
متن زندگی نامه |
مصاحبهای با آقای بیضایی در توان شهر منتشر شده که عیناً میآورم: توضیح شاید بارها در این صفحه بنویسیم که معلولیت، محدودیت هست اما به معنای ناتوانی نیست و دلیل آن هم وجود افراد توانمندی در جامعه است که با وجود معلولیت پشت هرگونه ناتوانی را به خاک مالیدهاند. یکی از این افراد نخبه و توانمند، مهندس «احمد بیضایی» است. بیضایی اولین روز از یازدهمین ماه سال 1349 در روستایی نزدیک نیشابور متولد شده است. به دلیل نبود شرایط تحصیل در روستا، از 9 سالگی با حمایتهای بیدریغ آقای صالح آبادی (دایی خود) به مشهد مهاجرت کرد و در آسایشگاه معلولان عبدالله هنری (فیاض بخش کنونی) مشغول به تحصیل شد. او تحصیلات خود تا مقطع راهنمایی را در همان مرکز گذراند و دوره دبیرستان را در محله آزادشهر سپری کرد. با توجه به نبود زیرساختهای مناسب، دوره دبیرستان را به سختی سپری کرد و پس از کسب مدرک دیپلم موفق به قبولی کنکور در دانشگاه بابلسر شد اما به دلیل نبود شرایط مناسب برای اسکان، به ناچار در رشته کامپیوتر دانشگاه آزاد اسلامی مشهد ادامه تحصیل داد. بیضایی پس از پایان تحصیلات مقطع کارشناسی، در مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت صنعتی نیز موفق به اخذ مدرک از مرکز آموزش مدیریت دولتی شد. سال 1373 در اداره کل امور مالیاتی استان خراسان مشغول به کار شد و اکنون معاون امور اجرایی فناوری اطلاعات اداره امور مالیاتی استان است. «احمد بیضایی» که این روزها برای ادامه تحصیل در خارج از کشور حضور دارد، با خوشرویی پیشنهاد گفت وگو با توان شهر را پذیرفت. نتیجه این گفتوشنود در ادامه آمده است. نوع و شدت معلولیت شما چیست؟ معلولیت من از نوع پولیو یا همان فلج اطفال است که با توجه به شرایط روستا و نبود دانش کافی در آن زمان، از ناحیه دو پا دچار معلولیت شدید و برای همیشه ویلچرنشین شدم. دوران تحصیلتان در دانشگاه چگونه گذشت؟ آنچه که در زمان دانشجویی من اتفاق افتاد، به ویژه در دانشگاه آزاد که ابتدای راهاندازی آن بود، تحصیل در ساختمانهای استیجاری و عمدتاً مسکونی بود که حداقل 8 پله داشت که این موضوع مشکلات زیادی را برای حضور من در کلاس ایجاد میکرد. دانشکده محل تحصیل من، یعنی دانشکده مهندسی هیچ کلاسی در طبقه همکف نداشت. طی کردن فیزیکی این دوره 4ساله با کمک همکلاسیهایم میسر شد و به جرأت و صادقانه میگویم که من روی دوش همکلاسیهایم درس خواندم و موفق شدم. خلاصه اینکه سراسر دوران تحصیل به ویژه دبیرستان تا مقطع کارشناسی ارشد، انگیزه تحصیلی من برگرفته از همکلاسیها و هم دورهایهایم بود که جا دارد از تک تک آنها تشکر کنم. روی باز، برخورد عالی، کمک بیدریغ و بدون تعلل سبب شد تا با انگیزهای مضاعف تمرکزم روی تحصیلم باشد. نگاه جامعه با معلولیت شما و البته قابلیتهایتان چگونه بود؟ نمیتوان به برخورد جامعه و محیط با افراد دارای معلولیت کوتاه و گزینشی پرداخت و باید جامعتر به آن نگاه کرد. متأسفانه جامعه سنتی ما هرگاه که من را میدیدند، خدا را شکر میکردند که به آنها سلامتی داده است و با دست به من اشاره میکردند و برایم افسوس میخوردند. این نگاه دیگر برای من تبدیل به طنزی اجتماعی شده است و به آن عادت کردهام. البته امیدوارم با کمک رسانههایی مانند شما، زمینههای فرهنگسازی و شیوه ارتباط مناسب با افراد دارای معلولیت شکل و ساختار خوبی به خود بگیرد. افراد تحصیل کرده نگاه بهتری به معلولان و معلولیت دارند و ما را آدمهای توانمندی میدانند. نگاههای اداره حتی در زمان استخدام من و دوستم، آقای عباسعلیپور، ذی حسابی بهزیستی خراسان رضوی، پذیرشی برای ما نداشت و برایشان قابل قبول نبود که کارمندان ویلچری داشته باشند و حتی کارشکنیهای بسیاری کردند و استخدام ما را به تعویق انداختند و حتی نوع استخدام ما را تغییر دادند! اما با گذشت سالها و پیگیریهایم مفتخرم که طی 25 سال خدمت در اداره کل امور مالیاتی، 32 فرد دارای معلولیت جسمی- حرکتی را جذب کردم. این را مقایسه کنید با دورانی که ما 2 نفر اولین معلولان سازمان امور اقتصاد و دارایی بودیم. معتقدم که اگر دِینی بر گردن ما نسبت به افراد دارای معلولیت بود، با فراهمسازی اشتغالشان به سرانجام رسید. موفقیتهای شما در محیط کار به چه ترتیبی بوده است؟ کارم را ابتدا به عنوان حسابدار و پس از آن کارشناس مالیاتی آغاز کردم و بعد از آن نیز کارشناس ارشد مالیاتی، سپس وارد اداره فناوری اطلاعات شدم و بعد از آن رئیس اداره نرمافزار شدم و در نهایت نیز به عنوان معاون امور اجرایی فناوری اطلاعات اداره امور مالیاتی مشغول خدمت شدم. امروز نیز به مدت یک سال با اخذ مرخصی و برای ادامه تحصیل و دستیابی به تجربیاتی گران بهاتر، در کشور لهستان حضور دارم. شرایط دسترسپذیری در کشور فعلی محل سکونتتان چگونه است؟ امروز که در ورشو به عنوان یک شهر بسیار قدیمی در لهستان و اروپا زندگی میکنم، میبینم که ساختمانهایی با پیشینه 100 سال را چگونه مناسبسازی میکنند و به وضعیت افراد دارای معلولیت مانند خودم در ایران غبطه میخورم که امکان دسترسی حداکثری را ندارند. افسوس میخورم که پس از سالها جنگیدن برای حقوقمان، هنوز موفق به کسب حداقل امکانات شهری هم نشدهایم. مهندسی شهرسازی در قسمتهای جدیدتر شهرهای اروپا به سمتی میرود که کاملاً دوستدار معلولان است و کمک میکند که تا با هر مقدار از ناتوانی در آن زندگی کنند. بدون استثنا تمام بستههای غذایی در فروشگاههای این شهر، توضیحاتی به خط بریل نیز دارد. تمام مراکز عمومی شهر ورودی ویژه معلولان دارد و غرفهها و فروشگاههایی ویژه انواع معلولیتها هستند که خدماتی را ارائه دهند و حتی رابط ناشنوایان دارند. ارائه خدمات حمل و نقل شهری به سهولت در دسترس است و رمپهایی هم به صورت الکترونیک و هم دستی در متروها و اتوبوسهایشان موجود است. محل پارک ویژه معلولان حتی در خیابانهای شلوغ همیشه برای ما خالی است و گرمایش از کف برایش مهیاست تا در زمستان نیز علامت آن دیده شود و کسی آن جا پارک نکند. اینها نکاتی است که من را بسیار مشتاق کرد و نوع ارتباطشان با معلولان همیشه توأم با احترامی خاص بوده است. ورشو شهری است که به جای آنکه پر از آسایشگاه برای معلولان باشد، سرشار از مناسبسازی است تا هیچ معلولی خانهنشین نباشد و به او شخصیتی اجتماعی و درخور میدهند. اوج احترام اجتماعی به معلولان آن جاست که در مدارس عمومی این کشور، کودکان استثنایی باید در مدارس عادی باشند تا کودکان عادی از همان ابتدا تعامل و احترام به آنان را بیاموزند. اگر شرایط مهیا باشد، توانمندیهای معلولان ایرانی هم بروز میکند؟ واقعیت این است که من خودم را هیچگاه معلول ندانستم و ندیدم و آنچه را که برایم رخ داده است، یک موهبت میدانم و فرصتی برای دیده شدنم بود. شاید ترددم مشکل و حرکاتم کندتر بوده و دسترسیام به خیلی جاها کم بوده است اما اینها را دلایلی مبنی بر نبود قابلیتهایم نسبت به دیگر افراد جامعه نمیدانم. از افتخاراتم این بوده است که با همراهی برخی دوستان همچون آقای رضایی، عباسعلیپور و خانم ترابی موفق به نظارت و ساخت مجتمع مسکونی موعود برای تعدادی از افراد دارای معلولیت شدیم و این همان قابلیت بالایی است که خداوند در نهاد ما گذاشت. بنابراین معتقدم آنچه که به ما مربوط است، همان ارادهای است که نیاز داریم تا افراد مفیدی لقب بگیریم. مأخذ: توان شهر، شماره3، 29 بهمن 1397، ص7. |
تاریخ ثبت در بانک | 3 مرداد 1398 |