کد | pr-20379 |
---|---|
نام | امیرحسین |
نام خانوادگی | حاجی شاهوردی |
سال تولد | 1355 |
وضعیت جسمی | نابینا |
نوع فعالیت | علمی-فرهنگی ، اجتماعی |
زبان | فارسی |
تحصیلات | کارشناسی روانشناسی کودکان استثنایی، کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی |
مهارت | روزنامه نگاری؛ مشاوره و کارشناس |
کشور | ایران |
استان | تهران |
متن زندگی نامه |
آقای شاهوردی متولد 1355و نابینا میباشد. او کارشناسی روانشناسی کودکان استثنایی را در دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی را در دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز به پایان رساند. از سال 1390 مجوز نظام دارد و در انجمن تجلی توانای ری، فرهنگسرای بهمن و موسسه عصای سفید به عنوان مشاور فعالیت و همکاری داشته است. کارمند شهرداری نیز میباشد. قبلا در شهرداری به عنوان مشاور بوده اما در حال حاضر به نوعی مددکاری است. علاوه بر این او دوره روزنامه نگاری را نیز گذرانده و مدتی با روزنامه ایران سپید و همشهری همکاری داشته است. همچنین بازرس انجمن تجلی توانای ری و عضو موسس انجمن دانش آموختگان نابینای ایران نیز میباشد . سابق بر این عضو هیأت مدیره و هیأت امنای انجمن هم بوده است. او در سال 1383 از طرف سازمان ملی جوانان جزء چهارصد نفر نخبه استان تهران معرفی شد. عضو شبکه پیراپزشکی شهرداری تهران و نماینده معلولین منطقه شش نیز میباشد. مدتی عضو کمیته مناسب سازی شهرداری تهران بود. عضو کارشناس پیگیری حقوق معلولین در مجلس شورای اسلامی بوده و در فراکسیون معلولین به عنوان عضو مهمان در آن جلسات شرکت میکرده است. از سال 1383 تا 1390 به عنوان کارشناس توانبخشی و مشاور با موسسه عصای سفید همکاری داشت و به عنوان کارشناس از طرف NGOها در جلسات سازمان بهزیستی، جلسات وزارت کار و جلسات مجلس حضور داشت. همچنین در صداوسیما چندین جلسه هم بصورت برنامه تولیدی و هم برنامه زنده در شبکه یک، خبر و شبکه رادیویی جوان و ایران به عنوان کارشناس در برنامه زنده یا به صورت تلفنی حضور داشته است. ------------ بر اثر برخورد سرش به پنجره، اختلال در بینایی پیدا میکند و به تدریج نابینا میگردد. او در مراسم 12 آذر و همایش حقوق معلولین سخنرانی کرد. متن سخنان او را ذیلاً میآورم: خلاصه سخنرانی آقای شاهوردی روانشناس روشندل یک روز تابستان من برای دوره دبیرستان داشت آماده میشدم در زیر پنجرهای نشسته بودم که فکر نمیکردم آن پنجره باعث شود که من بیناییام را از دست بدهم وقتی صدایم کردند. ناگهان بلند شدم و سرم به پنجره خورد و همان برخورد سرنوشت مرا تغییر داد و وارد یک دنیای دیگر شدم که آن هم در تصورم نمیگنجد چرا که خیلی در مسیر زندگی من آمدند و دیدند که نمیتوانند دوام بیاورند و از این مسیر کنار کشیدند یعنی نتوانسته با زندگی و این شرایط بجنگند ولی خیلی خوشحالم که این اتفاق برای من افتاد. من حدود 2 سال بیمارستان بودم 1 سال خانه و 4 بار چشمم مورد عمل جراحی قرار گرفت و دوران خیلی سختی را گذراندم ولی یک نیرویی و یک توان خاصی یک جوشش درونی باعث شد که من حرکتم را از نو شروع کنم روی پای خودم بایستم و خط بریل را یاد بگیرم. اولین کتابی که خواندم گلستان سعدی بود و بعد حتی در دانشگاه خط بریل را آموزش بدهم توی نمایشگاهها مثل نمایشگاه قرآن که نمایشگاه قرآن امسال این کار را کردم توانستم تحصیل کنم و وارد دانشگاه شوم لیسانسم را بگیرم. کار روزنامهنگاری انجام دهم و حتی در زمینه نابینایان و کمبینایان انجمنی را تأسیس کنم و عضو هیئت امنا و بازرس اصلی آن انجمن باشم که تمام دوستان ما هم همینطور مشکل بینایی دارند چندین یک گروه چندین نفره هستیم که این کار را انجام میدهیم ولی وقتی که من فکر میکنم میبینم که این حرکت، حرکت من نبوده قبل از من دکتر خزائلی که در واقع پایهگذار آموزش نابینایان و کمبینایان در ایران بودند. ایشان این حرکت را شروع کردند. آقای دکتر محمدرضا نامنی که موسسه عصای سفید را در سال 69 در خانه کوچک خودش تأسیس کرد و نابینایان را دور هم گرد آورد و به آنها آموزش داد. فکر میکنم آنها باید اینجا میبودند، آنها باید از توانمندیهایشان صحبت میکردند، آنها باید میگفتند که چهها کردند و چه مقدار تلاش کردند تا ما به اینجا برسیم. ما شاگردان آنها هستیم از همه شما عزیزان تشکر میکنم و صحبتهایم را که خیلی دوست داشتم بیشتر در حضور شما باشم و صحبت کنم و از اتفاقاتی که برایم افتاد بیشتر بگویم با جمله آقای نامنی حرفهایم را به پایان میرسانم که میگویند: راهم را هموار کن آنگاه همه چیز را خواهیم دید. منبع: مقالات و سخنرانیهای همایش حقوق معلولین، 12 آذر 1384، تهران، موسسه خیریه سبز پارسیان، 1384، ص 38-39. |
تاریخ ثبت در بانک | 25 تیر 1397 |