کد | pr-1846 |
---|---|
نام | کارل |
نام خانوادگی | آنتان |
سال تولد | 1848 |
وضعیت جسمی | فقدان حرکتی |
نوع فعالیت | علمی-فرهنگی ، هنری |
زبان | انگلیسی |
مهارت | موسیقیدان و نویسنده بدون دست |
کشور | ایران |
متن زندگی نامه |
کارل آنتان (1848-1929م) موسیقیدان، نویسنده بدون دست کارل آنتان در 5 آوریل 1848م. در زومر فیلد، واقع در شرق آلمان متولد شد. آقای آنتان، پدر کارل، نهایت جدیت و تلاش خود را برای تربیت فرزندش به کار گرفت. برای تربیت او سه قانون وضع کرد که عامل اصلی موفقیتش شد: 1ـ هیچ کس نباید نسبت به کارل احساس تأسف و ترحم نماید چون در شکلگیری شخصیت او بسیار موثر است. 2ـ بگذارید کارل کارهایش را خودش انجام دهد، تا قدرت توان و راه انجام آنها را پیدا نماید. 3ـ به کارل هرگز کفش و جوراب نپوشانید تا بتواند هرچه بیشتر و بهتر از پاهایش استفاده نماید. کارل بدون دست، کارهای بیشماری با پاهایش صورت میداد؛ مثل نوشتن و شنا کردن، که بچههای دیگر حتی با دستانشان قادر به انجام آنها نبودند. هنگامی که شش ساله شد پدرش او را به مدرسه برد. او خواندن و نوشتن را قبلاً آموخته بود. برای نوشتن از پاهایش استفاده میکرد. او با سعی و تلاش، شنا کردن را به خوبی دیگران یاد گرفته بود. بعدها در فیلمی به نام «مرد بدون دست» بازی کرد که در یک صحنه آن زن جوانی را که در حال غرق شدن بود، نجات داد. کارل خط بسیار زیبایی داشت که همیشه موجب تعجب کسانی میشد که نامهای از او دریافت میکردند. او استفاده از ماشین تحریر را نیز آموخته بود. روش او منحصر به خودش بود. چون انگشتان پاهایش برای تایپ کردن کوتاه بود، به جای دو انگشت از دو مداد استفاده میکرد. کارل آنتان عاشق موسیقی بود. او ویولونی قرض کرد و آن را به پایه صندلی در آشپزخانه بست. آنگاه در حالی که آرشه را با انگشتان پای چپش گرفته بود، با لغزاندن انگشتان پای راستش بر روی سیمها شروع به نواختن ویولون کرد. در شانزده سالگی، کارل به کنسرواتور فرستاده شد. تا سرانجام توانست آمادگی آن را پیدا کند که در کنسرتی به رهبری یوهان اشتراوس به عنوان نوازنده ویولون شرکت نماید. آنتان به دلیل مهارتی که در نواختن ویولون با پاهایش به دست آورده بود به (ویولون زن بدون دست) شهرت یافت، وی یکی از بزرگترین نوازندگان دوران خودش به شمار میآمد. هزاران طرفدار مشتاق و عاشق موسیقی از تمامی جهان برای دیدن کنسرت او به وین میآمدند. در پراک، آنتان با خانم جوانی به نام آنتونی بشتارا، آشنا شد، که در تئاتر آواز میخواند. به او پیشنهاد ازدواج کرد، او نیز پذیرفت. با این ازدواج فصل دیگری در زندگی آنتان آغاز شد و او روز به روز موفقیتهای بیشتری به دست آورد. در سال 1914م. هنگامی که جنگ جهانی اول شروع شد، ارتش آلمان برنامهای برایش تنظیم نمود تا به دیدار سربازان و زخمیهایی که در جنگ دستها و پاهایشان را از دست دادهاند برود و ضمن دلجویی به آنان آموزش دهد که چگونه با اراده و تلاش میتوانند از پاهایشان به جای دست و از دستانشان به جای پا استفاده کنند. وی بسیار با علاقه این کار را دنبال کرد و برای این خدمت از دولت آلمان نشان لیاقت دریافت کرد. کارل آنتان در سال 1929 م. قبل از مرگش داستان زندگیش را نوشت و نام آن کتاب را «پانوشته» نهاد. روی جلد کتابش عبارتی به چشم میخورد که در حقیقت پیام زندگی او برای تمام کسانی بود که با تلاش و سر سختی به حیات خود ادامه میدهند و با اراده و پشتکار نامی نیک از خود بر جای میگذارند. او مینویسد: هر جا اراده باشد، راهی نیز وجود دارد. مجله توان یاب شماره 52-53 |
تاریخ ثبت در بانک | 30 فروردین 1395 |