کد | pr-1736 |
---|---|
نام | بیژن |
نام خانوادگی | شفیعی |
سال تولد | 1343 |
وضعیت جسمی | فقدان حرکتی |
نوع فعالیت | علمی-فرهنگی |
زبان | فارسی |
تحصیلات | کارشناسی ارشد آسیب شناسی و گفتار و زبان |
مهارت | عضو هیأت علمی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و معاون پژوهشی این دانشکده می باشند. 6 مقاله علمی پژوهشی و 8 عنوان کتاب دارد و 9 طرح پژوهشی دارد |
کشور | ایران |
استان | تهران |
توضیحات |
مصاحبه دفتر فرهنگ معلولین با دکتر بیژن شفیعی * ابتدا بطور خلاصه خودتان را معرفی کنید. - بیژن شفیعی هستم، عضو هیئت علمی گروه گفتار درمانی دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و مسئول مرکز تحقیقات اختلالات ارتباطی. متولد 9 دی 1343، در تهران، تا پانزده سالگی هم تهران بودم، و در همان زمان یعنی در سال 1358من تصادف کردم، و از پانزده سالگی از صندلی چرخدار استفاده میکنم. معلول پاراپلژی هستم. دیپلمم را در اصفهان تقریباً سال 1362گرفتم. سال 1365 وارد دانشگاه شدم، دانشکده علوم توانبخشی تهران میرداماد، و لیسانسم را سال 1370 در رشته گفتار درمانی به پایان رساندم. فوق لیسانس را نیز در سال 1376 از دانشگاه علوم بهزیستی در همین رشته گرفتم. در سال 1383 ازدواج کردم. در سال 1397 توانستم در مقطع دکترا در رشته روانشناسی آموزش کودکان استثنایی در دانشگاه اصفهان فارغ التحصیل شوم. پس از پایان دوره کارشناسی در سال 1370، از سال 1371 در دانشگاه مشغول تدریس بودم. مدتی مدیر گروه گفتار درمانی دانشگاه علوم پزشکی شعبه اصفهان بودم، و در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به مدت شش سال معاون پژوهشی دانشکده بودم، و شش سال بعدش مدیر گروه درمانی بودم. تا کنون نزدیک به هشت مقاله خارجی در ژورنالهای خارجی و نزدیک به 32 مقاله هم در ژورنالهای معتبر داخلی چاپ کردهام. چندین مقاله به خارج از کشور ارائه دادهام، و در کنگرههای داخلی هم در حدود 15 مقاله ارائه دادهام. تا به حال یازده جلد کتاب در حیطه لکنت، ADHD، اختلالات خواندن و گفتار درمانی نوشتهام، کتابهایی که غالباً کتابهای تخصصی و دانشگاهی است. کتاب دوازدهم هم به تازگی به چاپ رسیده است. بعضی کتابها به چاپ دوم رسیده و تمام شده است. تا کنون بیش از چهل پایاننامه با دانشجویان کارشناسی و نزدیک 15-20 پایاننامه هم با دانشجویان ارشد داشتهام. در دانشگاه یک قسمتی از وظایفمان برگزاری سمینارها و دورههای آموزشی است. تا به حال بیش از پانزده دوره آموزشی و کارگاه آموزشی برای پزشکها و همکارها برگزار کردهام. در دوران تحصیلم در مقطع لیسانس موفق شدم از وزیر بهداشت و درمان لوح تقدیر بگیرم. بقیه موارد یادم نیست. همچنین کلینیک شخصی تحت عنوان کلینیک گفتار درمانی اهورا در سال 1385 راه اندازی کردم و هم اکنون نیز در حال فعالیت میباشد. به تازگی در حال تأسیس اولین و تنها کلینیک تخصصی اختلالات صوت در اصفهان به نام کلینیک تخصصی رسا هستیم که تا چند ماه دیگر راهاندازی میشود. * در سخنرانیای که شما در مراسم رونمایی از کتاب خانم صوفی داشتید شما فرمودید که همه معلولان محدودیتهایی دارند. شما در این زمینه، در زمینه غلبه بر محدودیتها و دستیابی به موفقیت در امور فردی و اجتماعی چه تجاربی دارید که بخواهید برای دوستان همنوع خودتان داشته باشید؟ - به نظر من واقعاً معلولیت همراه با محدودیت است، اما محدودیت به معنای پایان زندگی یا ساکن شدن نیست، و برای غلبه بر آن هر کسی میتواند راهکارهای مخصوص به خودش را با توجه به نوع معلولیتش انتخاب کند. ولی بهترین کاری که میشود کرد، باید از ابزار و تجهیزاتی که در جامعه وجود دارد و ما میتوانیم استفاده کنیم بهره برد، مثلاً رانندگی کردن، یکی از آن چیزهایی است که محدودیت من را خیلی کم کرد. چون من روزی دو سه تا دانشگاه میروم برای کار کردن، و کارهای کلینیک شخصی خودم. برای غلبه بر مشکلات بهترین راه این است که آدم احساس کند با هر شرایطی باز هم زندگی ادامه دارد، و باید کاری کرد که بتوانیم با استفاده از امکانات موجود بر مشکلات خودمان غلبه کنیم. قطعاً برای وارد شدن به جامعه برای شخصی مثل من که نمیتواند راه برود ویلچر یک حسن خیلی بزرگ است. البته روزهای اول استفاده از ویلچر و برخوردی که در جامعه میشد برای من خیلی سنگین بود. وقتی از کنار کسی رد میشدی فقط میگفت افسوس یا خدا شفایش بدهد، و یک چنین چیزهایی. برای منی که قبل از اینکه تصادف کنم تیم والیبال داشتم، در فوتبال حرفی برای گفتن داشتم، وقوع این اتفاق خیلی برایم سنگین است که یک چنین برخوردی بشود. یک روز تصمیم گرفتم با توجه به همه اینها از خانه بیرون بیایم. من یک سال در خانه ماندم و بعد از تصادف بیرون نمیآمدم. یک روزی تنهایی آمدم بیرون و همه اینها تجربه شخصی من است. مثلاً وقتی رد میشوی یک کسی کف دستت پول میگذارد. او از دید خودش میخواهد کمک کند. ولی این خیلی بد است برای فردی که میخواهد خودش زندگیش را شروع کند و یک کسی کف دستش سکه بگذارد. یکی رد میشود میگوید این سیگار مال شما. گفتم سیگار برای چه؟! گفت دیدم شما روی صندلی چرخدار هستید، یک سیگار به شما بدهم! گفتم من سیگار استفاده نمیکنم. بعد آن فرد خودش خجالت کشید. وقتی فرد معلول اینها را بپذیرد و برای خودش حل کند، وقتی تصمیم گرفتی از خانه بیرون بیایی ، هر مانع کوچکی چه ذهنی چه جسمی چه فیزیکی ممکن است وجود داشته باشد و باید فکر کنی باید بر آنها غلبه کنی. وقتی بیرون آمدی کم کم اینها عادی میشود. هرچه جامعه بیشتر شما را میبیند، برای جامعه هم عادی میشود که این هم یکی از اعضای جامعه است و دارد زندگیاش را میکند، هیچ فرقی با دیگران ندارد و فقط محدودیت دارد. اگر از جوی میخواهی رد بشوی یا اینکه از پله میخواهی بالا بروی بگو کسی کمکت کند. اینها محدودیتهاییست که یک زمانی برای من خیلی سخت بود که بخواهم از کسی کمک بگیرم. الآن دیگر اینطور نیست. هر زمان احساس کردم نیاز دارم خیلی راحت و مودبانه از کسی کمک میگیرم و آنها هم خوشبختانه کمک میکنند. اینها محدودیتهاییست که ما با آنها سروکار داشتهایم، و تا اینها حل در ذهن من نشد، من نتوانستم از خانه بیرون بیایم. بعد از اینکه آمدم بیرون یکی یکی پلههای ترقی برای من هموار شد. یعنی مسیرها باز شد، دروازهها باز شد، دانشگاه رفتم، سر کار رفتم، آموزش الکترونیک دیدم. یک سال بعد از تصادفم در خانه خیلی خسته شده بودم و رفتم آموزش الکترونیک، تعمیر رادیو تلویزیون و وسایل برقی، و آن را هم خوب یاد گرفتم و توانستم انجام بدهم و یک مدتی با آن کار میکردم. بعد دیدم این مرا راضی نمیکند، کنار گذاشتم و دانشگاه رفتم. * شما به رغم معلولیتی که داشتید تلاشهای فراوانی کردید و موفقیتهای فراوانی هم به دست آوردید. شما چه توصیه و راهنماییهایی دارید برای افرادی که دارای معلولیت هستند دارید تا بتوانند از تجربیات شما استفاده کنند؟ - من تجربه خودم این بود که تا وقتی با خودم کنار نیامدم، تا وقتی نپذیرفتم این شرایط شرایطیست که پیش آمده و هیچ کاری نمیشود با آن کرد، باید با این شرایط بقیه زندگی را برنامه ریزی کرد. وقتی به این نتیجه رسیدم که این شرایط را بپذیرم، برای این فکر کنم، راهکار پیدا کنم و با توجه به این شرایط برنامه ریزی کنم. الآن نزدیک 38 سال از این قضیه میگذرد، و وقتی پذیرفتم این شرایط جزئی از زندگی من است، نمیشود کنارش گذاشت، نمیشود نادیده گرفت، نمیشود کتمانش و انکارش کرد، بعد گفتم با این شرایط یکی یکی برای خودم برنامه ریزی کنم. اگر همین اتفاق برای همه ما بیفتد که ابتدا در ذهن خودمان شرایط جدید را بپذیریم و با توجه به شرایط جدید برای خودمان برنامه ریزی کنیم که چه میشود انجام داد. کاری که خانم صوفی به خوبی این کار را انجام دادند. واقعاً هرکس که بتواند این کار را بکند میتواند بقیه مراحل زندگی خودش را پیش ببرد. هیچ انسانی در این دنیا بدون محدودیت نیست، حتی کسانی که ظاهراً تندرستند. اگر محدودیت نداشتند هواپیما درست نمیکردند. چون نمیتوانند پرواز کنند هواپیما را ساختند. * در زمینه اشتغالتان و مدیریت و جایگاه کاری که داشتهاید و در درمان بیمارانتان مختصری توضیح دهید. - من از سال 1368 وارد کار درمان شدم، و از آن زمان دوستان زیادی را که مبتلا به اختلالات گفتار و زبان بودند درمان میکردم. بعد از سال 1370 که من فارغ التحصیل شدم، هم درس میخواندم، هم کار بالینی انجام میدادم. صبحها دانشگاه برای کارشناسی ارشد درس میخواندم ، و بعدازظهرها برای تأمین زندگی کلینیک کار میکردم. بعد از آن سال 1376 یا 1377 آمدم اصفهان، اصفهان که آمدم کار کلینیک بعدازظهرها سر جای خودش بود، صبح دانشگاه کار میکردم، و بعدش سال 1383 ازدواج کردم. تقریباً از همان تاریخ من همیشه بعدازظهرها کار میکنم، همین الآن هم بعدازظهرها کار انجام میدهم. صبحها دانشگاه هستم، بعدازظهرها دو روز در هفته کلینیک دارم مریض میبینم، و علاقه دارم به این کار، نه اینکه الآن نیاز مالی داشته باشم. به هرحال آنها که مشکل گفتار دارند به نوعی معلولیت گفتاری دارند، و اگر بشود به آنها کمک کرد آدم احساس لذت میکند. این رضایت درونیای که در من ایجاد میکند باعث میشود که من فعلاً رهایش نکنم. اگر بخواهم جمع بندی بکنم، از سال 1368 تا الآن نزدیک 29 سال است که من دارم مریض میبینم، 29 سال است که دارم کار میکنم، از زندگی راضیم. خوشبختانه شرایط مالی و جایگاه اجتماعی خوبی هم دارم و مشکل خاصی هم الحمدلله دیگر وجود ندارد و این محدودیتم را دیگر اصلاً نمیبینم، یعنی خیلی وقتها اصلاً متوجهش نیستم. یک نکتهای که خیلی برای من جالب است این است وقتی که جایی کار میکنم، همکاران من که تندرست هستند به من میگویند که ما وقتی شما را میبینیم اصلاً نمیگوییم روی ویلچر نشستهای. چون همه کارهایی که داری انجام میدهی بیش از کارهاییست که ما داریم انجام میدهیم. تواناییها را میبینند، نه ناتوانیها را و این خیلی مهم است برای شخصی مثل من که این بازخورد را بگیرم، که ما وقتی شما را میبینیم نمیگوییم فقط روی ویلچر نشسته. یک نفر این تواناییها را دارد، اینقدر کتاب نوشته، اینقدر مقاله داده، اینقدر در کنگره شرکت داشته است. * در پایان از شما برای شرکت در این گفتوگو تشکر مینماییم. |
متن زندگی نامه |
بیژن شفیعی، عضو هیئت علمی دانشگاه بیژن شفیعی که مبتلا به آسیب نخاعی است، دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته آسیب شناسی گفتار و زبان است؛ ایشان در حال حاضر عضو هیأت علمی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و معاون پژوهشی این دانشکده می باشند. از جمله آثار علمی وی می توان به 6 مقاله علمی-پژوهشی و 8 کتاب با عناوین: – اختلال بیش فعالی و بی توجهی – اختلالات یادگیری – لکنت: راهنمای تشخیص، ارزیابی و درمان – آسیب شناسی گفتار و زبان – تند گویی (کلاترینگ) – اختلال ناروانی در گفتار کودکان – توانبخشی کاشت حلزون در کودکان – لکنت و ناروانی طبیعی در گفتار کودکان و نیز 9 طرح پژوهشی اشاره کرد. کسب عنوان پژوهشگر برتر دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1387 و پژوهشگر نمونه دانشکده علوم توانبخشی در سال 1383، کسب رتبه اول مقاله ارائه شده در اولین، هفتمین و هشتمین کنگره گفتار درمانی ایران( به ترتیب در سالهای 1372، 1383 و 1385)، کسب رتبه اول دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد گفتار درمانی(1375) و رتبه اول دانشجویی در رشته گفتار درمانی در مقطع فوق دیپلم (1367) و شناخته شدن کتاب ایشان به عنوان کتاب سال دانشگاه علوم پزشکی اصفهان( 1382) از جمله افتخارات ایشان می باشد. بیژن شفیعی که مبتلا به آسیب نخاعیست، دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته آسیب شناسی گفتار و زبان است؛ ایشان در حال حاضر عضو هیأت علمی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و معاون پزوهشی این دانشکده می باشند. از جمله آثار علمی وی می توان به 6 مقاله علمی-پژوهشی و 8 کتاب با عناوین: • اختلال بیش فعالی و بی توجهی • اختلالات یادگیری • لکنت: راهنمای تشخیص، ارزیابی و درمان • آسیب شناسی گفتار و زبان • تند گویی (کلاترینگ) • اختلال ناروانی در گفتار کودکان • توانبخشی کاشت حلزون در کودکان • لکنت و ناروانی طبیعی در گفتار کودکان و نیز 9 طرح پژوهشی اشاره کرد. کسب عنوان پژوهشگر برتر دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1387 و پژوهشگر نمونه دانشکده علوم توانبخشی در سال 1383، کسب رتبه اول مقاله ارائه شده در اولین، هفتمین و هشتمین کنگره گفتار درمانی ایران( به ترتیب در سالهای 1372، 1383 و 1385)، کسب رتبه اول دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد گفتار درمانی(1375) و رتبه اول دانشجویی در رشته گفتار درمانی در مقطع فوق دیپلم (1367) و شناخته شدن کتاب ایشان به عنوان کتاب سال دانشگاه علوم پزشکی اصفهان( 1382) از جمله افتخارات ایشان می باشد. اقتباس از سایت: mui.ofis.ir |
تاریخ ثبت در بانک | 29 فروردین 1395 |
فایل پیوست |