کد pr-1729  
نام حمید  
نام خانوادگی اکبری جوکار  
سال تولد 1354  
وضعیت جسمی فقدان حرکتی  
نوع فعالیت ورزشی  
زبان فارسی  
مهارت مربی پرورش اندام و وزنه برداری معلولان سال 1379 به مقام قهرمانی در کشور دست یافتم و یک سال بعد، درسال 1380، در مسابقات آسیایی، اول شدم. در چند تورنمنت بین المللی نیز شرکت کردم و موفق به کسب مقام اول شدم.  
کشور ایران  
متن زندگی نامه مربی پرورش اندام و وزنه برداری معلولان
معلولیتم مرا موفق تر کرد
حمید اکبری جوکار مربی پرورش اندام از زندگی با معلولیت می گوید
احتمالا تا حرف از پرورش اندام و وزنه برداری به میان می آید، تصویر فردی قوی هیکل و درشت اندام به ذهنتان خطور می کند. شاید به همین دلیل، اصلا نتوانید تصور کنید که مهمان این هفته ما در صفحه «بازگشت به زندگی» یک معلول باشد که در باشگاه بدنسازی، مربی پرورش اندام است و وزنه می زند….
حمید اکبری جوکار با تلاش و اراده اش نه تنها از پس مشکلات حرکتی اش برآمده، بلکه توانسته با تقویت قوای جسمانی اش به عنوان مربی باشگاه های بدنسازی فعالیت کند و مقام قهرمانی وزنه برداری آسیا را نیز کسب کند. او در کنار موفقیت های ورزشی، از کسب مدارج بالای تحصیلی نیز غافل نشده است. آنچه در «بازگشت به زندگی» این هفته می خوانید، ماحصل گفت وگوی «سلامت» با حمید اکبری جوکار، مربی پرورش اندام و وزنه برداری معلولان کشورمان است.
موافقید گفتگویمان را با یک معرفی مختصر شروع کنیم؟
ـ بله؛ من حمید اکبری جوکار هستم. سال 1354در تهران متولد شدم و فرزند چهارم خانواده ام هستم.
از کی دچار معلولیت شدید؟
ـ یک ساله بودم که بعد از یک تب شدید دچار معلولیت فلج اطفال شدم.
تا چه مقطعی درس خواندید؟
ـ تا کارشناسی ارشد علوم سیاسی. این را هم بگویم که من از سن 19 سالگی برای تامین مخارج تحصیلم مشغول به کارهای مختلفی از جمله حسابداری، کتاب فروشی و نجاری شدم و در نهایت به مربیگری روی آوردم. البته پدرم مشکل مالی نداشت اما برای اینکه بتوانم اعتمادبه نفس داشته باشم و روی پای خودم بایستم، در یک مقطع زمانی در این شغل ها مشغول به کار شدم. در واقع، این پدرم بود که باعث شد معلولیت را نوعی سکوی پرتاب قلمداد کنم و با پشتکار فراوان به یک آدم موفق تبدیل بشوم.
هیچ وقت در راه رسیدن به این موفقیت ها ناامید نشدید؟
ـ چرا؛ بارها ناامید شدم اما توکل به خدا و حمایت های خانواده ام این ناامیدی را از بین برد. در طول سال ها که با بلوغ ام همراه بود، با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کردم و هر وقت خودم را با سایر هم سن وسال هایم مقایسه می کردم، ناراحت می شدم اما به مرور زمان تصمیم گرفتم که تفاوت چندانی با افراد سالم نداشته باشم؛ هرچند که می دانستم این تصمیم نیاز به تلاش بسیار زیادی دارد. در نهایت، با تمرین و ممارست توانستم کارهایی را انجام بدهم که بسیاری از افراد غیرمعلول هم آنها را به سختی انجام می دهند. شاید اگر حمایت خانواده ام فقط جنبه مالی داشت، من به این همه موفقیت نمی رسیدم. مسوولیتی که پدرم از سنین نوجوانی بردوش من گذاشت، باعث تقویت اعتماد به نفسم شد و در واقع، شکست ناامیدی هایم را مدیون پدرم هستم.
شما متاهل هستید یا مجرد؟
ـ متاهلم. سال 1384 ازدواج کردم و همسرم هم مدرک کارشناسی ارشد مدیریت و تکنولوژی آموزشی دارند و مدرس دانشگاه هستند.
معلولیت شما روی ازدواج تان تاثیری نداشته؟
ـ خوشبختانه خداوند، همسر بسیار خوبی را سر راه من قرار داد. البته خانواده همسرم به شدت مخالف این ازدواج بودند و خانواده خودم هم فاصله فرهنگی را دلیل اصلی مخالفت شان با ازدواج ما عنوان می کردند. بالاخره با سختی های بسیار و برخلاف میل خانواده ها با هم ازدواج کردیم و من بسیار از زندگی مشترک ام راضی هستم. از طرفی معلولیت من باعث شد همسرم به من افتخار کند؛ چراکه در طول زندگی به او ثابت کردم که عاشقانه دوستش دارم و برای سرپا نگه داشتن این زندگی مشترک از هیچ تلاشی دریغ نکردم و نخواهم کرد.
چه شد که به رشته ورزشی بدنسازی روی آوردید؟
ـ به دلیل برخورداری از فیزیک مناسب برای این رشته ورزشی و با توجه به تشویق های پدرم، در سال 73 با وجود مشکلات و مشغله های فراوان در کنار کار و تحصیل شروع به تمرین در رشته بدنسازی کردم و یاد گرفتم که با اراده و عزم راسخ می توان بر مشکلات پیروز شد و به نشاط و سرزندگی دست یافت. پس از 7 سال تمرین و ممارست مداوم در سال 1380 به عنوان مربی بدنسازی و وزنه برداری مشغول به فعالیت شدم.
از موفقیت های ورزشی تان بگویید.
ـ من سال 1379 به مقام قهرمانی در کشور دست یافتم و یک سال بعد، درسال 1380، در مسابقات آسیایی، اول شدم. در چند تورنمنت بین المللی نیز شرکت کردم و موفق به کسب مقام اول شدم.
چه عواملی را در موفقیت خودتان موثر می دانید؟
ـ توکل به خدا، تلاش بی وقفه و تمرینات مداوم. من معتقدم با نشان دادن توانمندی ها می توان این باور را در اطرافیان ایجاد کرد که خواستن، توانستن است و همین که آنها به تلاش و پشتکار من ایمان آوردند، حمایت و تشویق هایشان نیز آغاز شد. همین مساله باعث شد به روحیه مضاعفی دست پیدا کنم.
استقبال معلولان از باشگاه های بدنسازی چطور است؟
ـ با توجه به مناسب سازی دستگاه های بدنسازی و وزنه برداری ویژه جانبازان و معلولان، استقبال این افراد از این باشگاه ها درحال افزایش است و می توان با تمرینات ویژه و کاردرمانی به وسیله این دستگاه ها، توانایی این افراد را بالا برد.
در حال حاضر، در چند باشگاه ورزشی مشغول به فعالیت اید؟ آیا مربیگری افراد غیرمعلول را نیز به عهده دارید؟
ـ من در حال حاضر در 3 باشگاه مشغول به فعالیت ام و از این 3 باشگاه، 2 باشگاه مختص افراد غیرمعلول است.
آموزش دادن به افراد معلول و غیرمعلول برایتان متفاوت است؟
ـ واقعیت این است که با توجه به مطالعات علمی و تجربیات مفیدی که طی سال ها ورزش کسب کرده ام، توانسته ام ارتباط خوبی از نظر اخلاقی و کاری با شاگردانم برقرار کنم و راهنمای خوبی برای آنها باشم. با اینکه افراد دارای معلولیت شرایط ویژه ای در تمرینات دارند اما از نظر من، آموزش و تمرین دادن به این گونه افراد با افراد غیرمعلول هیچ تفاوتی ندارد.
به نظر شما زندگی پرتحرک چه تفاوتی با زندگی کم تحرک دارد؟
ـ رخوت و سستی، عامل بروز انواع بیماری های روحی و جسمی است؛ در حالی که تحرک و ورزش به عنوان عاملی برای جلوگیری از بیماری ها محسوب می شود. اینکه انسان از 2 بُعد جسم و روح تشکیل شده و اینکه ورزش موجب تعالی انسان می شود، بر هیچ کس پوشیده نیست.
چه توصیه ای به معلولانی دارید که در خانه ماندن را بر فعالیت و تحرک ترجیح می دهند؟
ـ من از آنها یک سوال دارم: تاکنون از بی تحرکی و رخوت چه چیز مثبتی عایدتان شده؟ زندگی تشکیل شده است از سختی و آسایش و این تلاش و پشتکار است که به زندگی معنی و مفهوم می بخشد. هیچ گاه برای شروع دیر نیست. همه معلولان باید ابتدا توانایی های خود را بشناسند و با توکل به خدا اولین قدم را بردارند. البته برای شروع هر کاری باید تلاش کرد و پیروزی دور از دسترس نیست.
به عنوان نماینده ای از جامعه معلولان، چه انتظاری از مسوولان دارید؟
ـ انتظار دارم که امکانات ورزشی معلولان را گسترش بدهند و در تمام مناطق کشور با ایجاد باشگاه های مناسب سازی شده، معلولان را به ورزش کردن تشویق کنند. معلولی که مشکل ایاب و ذهاب و اشتغال و مسکن دارد، به سختی می تواند ورزش کند و حتی ورزش کردن برایش امری محال می شود. معلولان اگر حمایت شوند، قطعا به نتایج درخشانی دست پیدا می کنند؛ کما اینکه در مسابقات پارالمپیک 2008 معلولان کشورمان انواع مدال های رنگارنگ را کسب کردند و موج شادی و نشاط را برای جامعه ورزشی و عموم مردم ایران به ارمغان آوردند.
حرف آخر؟
ـ من سال ها پیش از طریق یکی از دوستانم با انجمن باور آشنا شدم و دیدم که در این انجمن، شرایطی برای معلولان فراهم می شود که آگاهانه فکر، تلاش و زندگی کنند و به این باور برسند که حتی معلولیت می تواند انگیزه ای برای موفقیت در زندگی محسوب شود. من از دوستان معلولم می خواهم که خودشان و توانایی های ذاتی و اکتسابی شان را باور کنند. همیشه مثبت فکر کنند و توکل شان به خدا باشد و از زندگی معلولان موفق، درس بگیرند و تلاش کنند. معلولیت، ناتوانی نیست؛ بلکه عاملی است برای تلاش بیشتر و انگیزه ای است برای موفقیت های بزرگ تر. شاید اگر من، خودم، دچار معلولیت نبودم، این قدر اراده نداشتم و مثل یک انسان معمولی زندگی می کردم و به موفقیت های روزمره در زندگی دلخوش بودم. اما معلولیت باعث شد بیشتر زحمت بکشم و از جامعه، لقب «موفق» را بگیرم.
منبع: گروه ورزش سایت تبیان زنجان
 
تاریخ ثبت در بانک 29 فروردین 1395