کد | pr-1606 |
---|---|
نام | حمیده |
نام خانوادگی | روحی نامقی |
سال تولد | 1367 |
وضعیت جسمی | نابینا |
نوع فعالیت | علمی-فرهنگی |
زبان | فارسی |
تحصیلات | کارشناسارشد حقوق خصوصی |
مهارت | 5-علمی و پژوهشی: حضور در نخستین همایش توانمندی های علمی-پژوهشی نابینایان و کم بینایان کشور آبان 1392/ شرکت در جشنواره رسانه، علم و فنآوری تیر 1392/ مقالاتی که این جانب تا کنون کار کرده ام: موضوع پایان نامه : رویکرد های حقوقی در خصوص معاملات نابینایان/ چگونه جامعه ای فراگیر برای افراد دارای اختلالات بینایی بسازیم؟ (دعوت شده به مسابقات سالانه ی مقاله نویسی آسیایی ژاپن) 2013/ حقوق معلولین در جمهوری اسلامی ایران 1386/ زوایای علمی و عملی از پزشکی قانونی 1389/ بررسی عقود پنهان و وانمود شده 1389/ تعهدات خریدار و مقررات مشترکه در کنوانسیون بیع بین المللی کالا 1391/ بررسی عقد هبه در قانون مدنی 1391/ بررسی تفاوت اصل و اماره (1391)/ بررسی فقهی بازاریابی شبکه ای (90-91)/ قومیت ها در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران 1392/ نابینا در آیات 15 و 16 سوره مبارکه فجر بهمن ماه 1392/ معاملات نابینایان در آیینه قرآن و احادیث بهمن ماه 1392/ همچنین دیگر مقالات بنده را می توانید در پایگاه های مجازی ذیل ملاحظه فرمایید: www.khrn.blogfa.com/www.golestanblind.tk دعوت شده به مصاحبه پذیرش دکتری استعداد درخشان دانشگاه اصفهان 1392/ کسب عنوان دانشجوی ممتاز در دوران کارشناسی ارشد/ کسب رتبه دانشجوی اول در دوران کارشناسی/ دانشجوی برتر استثنایی (9/9/89)/ دانش آموز ممتاز در دوران تحصیلی 2- تفسیر و حفظ قرآن کریم: مقام دوم در رشته تفسیر قرآن مسابقات دانشجویی 1391/ در حال حاضر حافظ بیش از 15 جزء قرآن کریم می باشم و انشا الله به زودی سعادت حفظ کل را نیز به دست خواهم آورد/ حضور در سی و ششمین دوره مسابقات سراسری حفظ، قرائت، مفاهیم قرآن کریم )شهریور 1392(/ حضور در اولین جشنواره سراسری نور )شهریور 1392(/ رتبه دوم در حفظ 5 جز مسابقات دانشجویی 1391/ رتبه دوم در رشته حفظ 1 جزء (14/9/88)/ رتبه دوم در حفظ 1 جزء (80-81)/رتبه دوم مسابقات قرآن دانش آموزی شهرستان گرگان 3- فرهنگی: چاپ کتابی با مضمون هویت اسلامی در قالب شعر و با عنوان طعم رسیدن در سال 1393/ رتبه اول در مسابقات فرهنگی-هنری یادواره امام علی (ع) در رشته شعر/ مقام برتر در مسابقات شعر پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر/ رتبه دوم در مسابقات فرهنگی-هنری شعر/ ه- هنر های دستی: دارای مهارت در هنر های دستی از قبیل بافت دو میل و تک میل مکرومه بافی و آشنا با بافت گلیم و قالی… کسب مقام دوم (مدال نقره) در مسابقات سراسری کشوری کلاس B1 (شهریور 1386) کسب مقام دوم (مدال نقره) جشنواره سراسری فرهنگی ورزشی معلولین 1387 کسب مقام سوم (مدال برنز) مسابقات قهرمانی کشور کلاس B1 تهران (88/5/26) شرکت در مسابقات اوپن شطرنج (1388/6/30) مسابقات شهرستان گرگان افراد بدون اختلال بینایی دعوت به اردوی برترین های شطرنج کشور سال 1389 به آموزش شطرنج نیز می پردازم! مدتی نیز تحت تعلیم C J ترانه وینگ چون -کونگ فوی چینی- دفاع شخصی را آموختم که به دلیل حساسیت ایجاد شده در آرنج دست چپ نتوانستم از این هنر رزمی بهره کافی را ببرم. 1385 1386و در حال حاضر دوره های شنا را می گذرانم/ 6 فعالیت های اجتماعی: عضو هیئت موسس انجمن نابینایان هم اندیش نور گرگان -1390/ نایب رئیس اولین دوره انجمن نابینایان هم اندیش نور گرگان به مدت 2 سال – 1391-1393 7- مهارت ها : الف- کامپیوتر کسب گواهینامه در آموزش حرفه ویندوز 1386/9/6 / کسب گواهینامه آموزش فنی وحرفه ای رایانه کار ICDL درجه دو 1388/10/19/به تدریس خصوصی رایانه و اینترنت و… به افراد دارای اختلال بینایی نیز میپردازم. ب- زبان های خارجه: کسب گواهی نامه اتمام دوره های کانون زبان ایران و تسلط به زبان انگلیسی/ انجام کار های ترجمه که نمونه های آن در وبلاگ این جانب در دسترس می باشد/ آشنایی با زبان عربی/ هم اکنون نیز زبان آموز زبان های فرانسه و ترکی استانبولی هستم ج- گذراندن دوره آموزش علمی و عملی گویندگی و فن بیان و اتخاذ مدرک آن -1393- د- کسب گواهینامه پایان دوره آموزش های کوتاه مدت (اپراتوری تلفن)/ کسب رتبه سوم در چهارمین جشنواره هنر های آوایی دانشآموزان با نیاز های ویژه کشور مرداد 89 ---------------------- ***/ تقدیر به مناسبت روز جهانی معلولین توسط آیت الله کاظم نور مفیدی نماینده ولی فقیه و امام جمعه استان گلستان )12/9/1392/ تقدیر به عنوان جوان برگزیده در جشنواره ملی حضرت علی اکبر )ع) سطح کشوری توسط دکتر عباسی وزیر ورزش و جوانان )تیر 1392/ تقدیر به عنوان جوان پر تلاش توسط سرکار خانم رقیه رحمانی مدیر کل بهزیستی استان گلستان )تیر 1392)/تقدیر به عنوان نفر اول محور هنری در پنجمین جشنواره ملی حضرت علی اکبر )ع) وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی اسد الله عباسی )1392)/ تقدیر به عنوان جوان برگزیده )1388/12/22)از طرف استاندار محترم استان گلستان/ تقدیر به مناسبت روز جهانی روشندلان از طرف شهردار و شورای شهر محترم شهرستان گرگان/ تقدیر به مناسبت روز عصای سفید 23 مهر از طرف مدیر کل محترم بهزیستی استان گلستان دکتر حسن رئیسی/ تقدیر به مناسبت روز جهانی معلولین 12 آذر از طرف مدیر کل محترم آموزش و پرورش استان گلستان )علی رضا نوروزی) و مدیر کل محترم بهزیستی استان گلستان )اصغر باقری)/ تقدیر به مناسبت روز تربیت بدنی سال 1388 از طرف مدیر کل محترم تربیت بدنی استان گلستان )قربان علی پاشا)/ تقدیر به مناسبت روز نابینایان از طرف رئیس انجمن نابینایان استان گلستان )محمد تقی باقری) و مدیر کل بهزیستی استان گلستان )حسن رئیسی)/ تقدیر به مناسبت هفته ی سالمند و نابینایان و ناشنوایان سال 1388 از طرف رئیس بهزیستی شهرستان گرگان )فرهاد پادری ثانی) |
اهم فعالیت ها | حمیده روحی نامقی نابینا متولد 1367 توضیح حمیده روحی نامقی از فعالین اجتماعی و فرهنگی است و چندی بود درصدد مصاحبه با ایشان بودیم. تا اینکه در مهرماه 1399 بخت یار شد و توانستیم گفتوگویی با ایشان داشته باشیم. این مصاحبه توسط مریم قاسمی در دفتر فرهنگ معلولین انجام یافته است. متن گفتوگو * لطف کنید خودتان را معرفی کنید. ـ حمیده روحی نامقی، متولد 30 شهریور 1367هستم. تقریباً از هشت سالگی نابینای مطلق شدم، تا اول دوره راهنمایی مدرسه استثنایی درس خواندهام، بعد به مدرسه عادی رفتم. دانشگاه چالوس کارشناسی حقوق خواندم، و ارشد را شاهرود خواندم. الآن هم از سال 1394 کتابدار کتابخانه شهرمان هستم در بخش نابینایان و کمبینایان به عنوان کتابدار و مشاور کتابخانه فعالیت میکنم. * علت نابینایی شما چه بوده است؟ ـ از بدو تولد چشمانم آب سیاه داشتند، ولی بینایی داشتم. بعد هشت سالگی حادثهای پیش آمد که یکی از چشمانم از بین رفت، آن چشمم که بیماری داشت هم عفونت کرد و به همین دلیل چشمانم نابینا شدند. * نحوه اشتغال شما چگونه است، آیا استخدام رسمی هستید؟ ـ نه، پیمانی هستم. * درباره فعالیتهای جانبی که دارید بیشتر برای ما توضیح میدهید؟ ـ من در دوران دبیرستان با یکی از دوستانم آشنا شدم که ایشان حافظ کل قرآن بود. من هم حفظ قرآن را شروع کردم؛ البته خیلی تنبلی کردم، فراز و نشیب زیاد داشت، و هنوز ادامه دارد. بعد فعالیت دیگرم یک کتاب بود که نوشتم، که مجموعه شعر دوران نوجوانیم بود، که قبل از اینکه بروم سر کار، یعنی سال 1392 فکر کنم منتشر کردم. و یکی دیگر از علایق زندگیام زبان است. سعی میکنم که زبانهای مختلف را یاد بگیرم، ترجمه انجام بدهم و از طریق اشتغال داشته باشم. * چه زبانهایی را یاد گرفتهاید و مسلط هستید؟ ـ انگلیسی را کامل مسلط هستم. اسپانیایی را تقریباً متوسط، یعنی متنها را فقط میتوانم ترجمه کنم و یک مکالمه معمولی. فرانسه هم در حد مکالمه بلد هستم. * آیا شما این زبانها را در همین آموزشگاههای عادی آموزش دیدهاید؟ ـ زبان را بله. یکی از دوستانم که به کانون زبان میرفت، من را به کانون زبان معرفی کرد، آن موقع دبیرستان بودم، رفتم دانشگاه و برگشتم بقیهاش را تمام کردم. ولی برای اسپانیایی با خانه دیالوگ قم (اگر اشتباه نکنم) که بیشتر فعالیتها و خدماتشان برای طلاب است، من در اینترنت با آنجا آشنا شدم، شرایطم را به آنها گفتم، استادمان خیلی استقبال کردند، و به صورت مجازی یاد گرفتم. فرانسه را هم خودآموز یاد گرفتم. * الآن حافظ چند جزء قرآن هستید؟ ـ من حافظ بیست جزء هستم، ولی همچنان ادامه میدهم. * آیا در مسابقات هم شرکت کردهاید؟ ـ در مسابقات دانشآموزی شرکت کردم. بیشتر در سطح شهرستان و استان مقام آوردهام. متأسفانه در سطح کشوری تا الآن هیچ مقامی نداشتهام. * چه شد که به نویسندگی روی آوردید؟ ـ نوشتن یکی از آن کارهایی است که نیازی به بینایی ندارد. به نظر من تنها زمینهای است که واقعاً میشود آن چیزی که تواناییات است، بدون هیچ دلسوزی، و نادیده گرفتن معلولیت، منتقل کنی. یعنی اصلاً به این توجه نمیشود که «حالا چون تو نمیبینی، باشد، اثرت را میخرم»، یا اینکه «تو نمیبینی و به همین دلیل چیز خوبی ننوشتهای و من نمیخوانم.». برای همین بود که من فکر کردم حالا در این زمینه میتوانم خودم را بسنجم و ببینم که تواناییام چگونه است. البته موفقیت آمیز نبود، نه اینکه بگویم کتاب روی دستم ماند، ولی دوست داشتم آثارم خوانده بشود، که چون شهرستان است انتشارات در حد محدودی است و زیاد نمیتواند کار بکند. برای همین تجربه زیاد دیرینی ندارم. ولی از یک طرف نوشتن مثلاً در فضای مجازی، مقالاتی که میگذاریم، اینها خیلی بیشتر خوانده شد، و این باز یک مقدار انگیزه به من داد. * در زمینه رشته تخصصیتان که کارشناسی ارشد خواندهاید فعالیتی داشتهاید، مقالهای، کتابی نوشته باشید؟ ـ نه. فقط بهجز پایاننامهام که در حوزه معاملات نابینایان بود، یک مقاله کوچک هم در مورد حقوق اقلیتها کار کردم، برای کنفرانسی فرستادم، ولی متأسفانه ارائه نشد، و فقط در حد پذیرش ماند. * در حال حاضر کتابی هم آماده چاپ دارید یا خیر؟ ـ بله، من همین را مزاحم شما شده بودم، و با انتشارات توانمندان صحبت کردم این بود که عرض کردم من چند تا مجموعه مقاله دارم، یعنی ترجمه مقالاتی که حالا خوشبختانه در حوزه معلولین است، یکی برای این موضوع از شما کمک خواستم، اگر صلاح بدانند و منتشر بکنند. یکی دیگر هم معلولیت عرصه دین است. یعنی، نمیدانم شاید گفتنش الآن و در اینجا درست نباشد، ولی به نظر من چیزی که الآن مثلاً ما بهعنوان حقوق بشر و از این چیزها داریم تعهدنامه امضا میکنیم، یک جورهایی همان حقالناس خودمان است. یک بررسی حقوق معلولین در زمینه دین است که دوست داشتم منتشر بشود. بعد دیگر چیزهای معمولی است. یکی دیگر از زمینههای خالی که کار کردم، معرفی معلولان و نیز آثار در زمینه معلولین است ولی برای سنین کم. یعنی من بر مبنای کارم مثلاً روز عصای سفید که میشود بچهها میآیند بازدید، واقعاً هیچ چیز در مورد حتی عصای سفید و نابینا نمیدانند. برای اطلاع دادن و افزایش آگاهی به جامعه هدف درصدد هستم کتابهایی را منتشر کنم. * در زمینه ورزش چطور، آیا فعالیتی داشتهاید؟ ـ یک مدت شطرنج میرفتم مسابقات، مقام هم داشتم، ولی متأسفانه دیگر ادامه نمیدهم. دفاع شخصی را کار کردم که البته آن ربطی به نابینایی نداشت و من با بچههای عادی کار میکردم و صرفاً علاقه خودم بود، و شنا، که در هیچکدام از این زمینهها مقام نداشتم. * فعالیتی دیگری بوده که حالا من نپرسیده باشم و شما بخواهید بیان بکنید؟ ـ خیر. * ممنون از اینکه در این مصاحبه شرکت کردید. کارنامه فعالیتها و پیشرفتها تحصیلات: کارشناس ارشد حقوق خصوصی مهارت: علمی و پژوهشی: حضور در نخستین همایش توانمندیهای علمی-پژوهشی نابینایان و کمبینایان کشور آبان 1392/ شرکت در جشنواره رسانه، علم و فناوری تیر 1392 مقالاتی که اینجانب تا کنون کار کردهام: موضوع پایان نامه : رویکردهای حقوقی در خصوص معاملات نابینایان چگونه جامعهای فراگیر برای افراد دارای اختلالات بینایی بسازیم؟ (دعوت شده به مسابقات سالانهی مقالهنویسی آسیایی ژاپن) 2013 حقوق معلولین در جمهوری اسلامی ایران 1386 زوایای علمی و عملی از پزشکی قانونی 1389 بررسی عقود پنهان و وانمود شده 1389 تعهدات خریدار و مقررات مشترک در کنوانسیون بیع بینالمللی کالا 1391 بررسی عقد هبه در قانون مدنی 1391 بررسی تفاوت اصل و اماره (1391) بررسی فقهی بازاریابی شبکهای (90-91) قومیتها در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران 1392 نابینا در آیات 15 و 16 سوره مبارکه فجر بهمن ماه 1392 معاملات نابینایان در آیینه قرآن و احادیث بهمن ماه 1392 همچنین دیگر مقالات بنده را میتوانید در پایگاههای مجازی ذیل ملاحظه فرمایید: www.khrn.blogfa.com/www.golestanblind.tk • دعوت شده به مصاحبه پذیرش دکتری استعداد درخشان دانشگاه اصفهان 1392 • کسب عنوان دانشجوی ممتاز در دوران کارشناسی ارشد • کسب رتبه دانشجوی اول در دوران کارشناسی • دانشجوی برتر استثنایی (9/9/89) • دانش آموز ممتاز در دوران تحصیلی 2- تفسیر و حفظ قرآن کریم: مقام دوم در رشته تفسیر قرآن مسابقات دانشجویی 1391 • در حال حاضر حافظ بیش از 15 جزء قرآن کریم میباشم و انشاءالله به زودی سعادت حفظ کل را نیز به دست خواهم آورد • حضور در سی و ششمین دوره مسابقات سراسری حفظ، قرائت، مفاهیم قرآن کریم شهریور 1392 • حضور در اولین جشنواره سراسری نور شهریور 1392 • رتبه دوم در حفظ 5 جز مسابقات دانشجویی 1391 • رتبه دوم در رشته حفظ 1 جزء (14/9/88) • رتبه دوم در حفظ 1 جزء (80-81) • رتبه دوم مسابقات قرآن دانش آموزی شهرستان گرگان 3- فرهنگی: چاپ کتابی با مضمون هویت اسلامی در قالب شعر و با عنوان طعم رسیدن در سال 1393 • رتبه اول در مسابقات فرهنگی-هنری یادواره امام علی (ع) در رشته شعر • مقام برتر در مسابقات شعر پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر • رتبه دوم در مسابقات فرهنگی-هنری شعر هنرهای دستی: دارای مهارت در هنرهای دستی از قبیل بافت دو میل و تک میل مکرومه بافی و آشنا با بافت گلیم و قالی… کسب مقام دوم (مدال نقره) در مسابقات سراسری کشوری کلاس B1 (شهریور 1386) کسب مقام دوم (مدال نقره) جشنواره سراسری فرهنگی ورزشی معلولین 1387 کسب مقام سوم (مدال برنز) مسابقات قهرمانی کشور کلاس B1 تهران (88/5/26) شرکت در مسابقات اوپن شطرنج (1388/6/30) مسابقات شهرستان گرگان افراد بدون اختلال بینایی دعوت به اردوی برترینهای شطرنج کشور سال 1389 به آموزش شطرنج نیز میپردازم! مدتی نیز تحت تعلیم C J ترانه وینگ چون -کونگ فوی چینی- دفاع شخصی را آموختم که به دلیل حساسیت ایجاد شده در آرنج دست چپ نتوانستم از این هنر رزمی بهره کافی را ببرم. 1385 1386و در حال حاضر دورههای شنا را میگذرانم فعالیتهای اجتماعی: عضو هیئت موسس انجمن نابینایان هماندیش نور گرگان -1390/ نایب رئیس اولین دوره انجمن نابینایان هم اندیش نور گرگان به مدت 2 سال – 1391-1393 7- مهارتها: الف- کامپیوتر کسب گواهینامه در آموزش حرفه ویندوز 1386/9/6 / کسب گواهینامه آموزش فنی و حرفهای رایانه کار ICDL درجه دو 1388/10/19/ به تدریس خصوصی رایانه و اینترنت و… به افراد دارای اختلال بینایی نیز میپردازم. زبانهای خارجه: کسب گواهی نامه اتمام دورههای کانون زبان ایران و تسلط به زبان انگلیسی/ انجام کارهای ترجمه که نمونههای آن در وبلاگ این جانب در دسترس میباشد/ آشنایی با زبان عربی/ هم اکنون نیز زبان آموز زبانهای فرانسه و ترکی استانبولی هستم ج- گذراندن دوره آموزش علمی و عملی گویندگی و فن بیان و اتخاذ مدرک آن -1393 کسب گواهینامه پایان دوره آموزشهای کوتاه مدت (اپراتوری تلفن)/ کسب رتبه سوم در چهارمین جشنواره هنرهای آوایی دانش آموزان با نیازهای ویژه کشور مرداد 89 اهم فعالیتها تقدیر به مناسبت روز جهانی معلولین توسط آیت الله کاظم نور مفیدی نماینده ولی فقیه و امام جمعه استان گلستان 12/9/1392/ تقدیر به عنوان جوان برگزیده در جشنواره ملی حضرت علی اکبر(ع) سطح کشوری توسط دکتر عباسی وزیر ورزش و جوانان تیر 1392/ تقدیر به عنوان جوان پر تلاش توسط سرکار خانم رقیه رحمانی مدیر کل بهزیستی استان گلستان (تیر 1392)/ تقدیر به عنوان نفر اول محور هنری در پنجمین جشنواره ملی حضرت علی اکبر(ع) وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی اسدالله عباسی (1392)/ تقدیر به عنوان جوان برگزیده (1388/12/22) از طرف استاندار محترم استان گلستان/ تقدیر به مناسبت روز جهانی روشندلان از طرف شهردار و شورای شهر محترم شهرستان گرگان/ تقدیر به مناسبت روز عصای سفید 23 مهر از طرف مدیر کل محترم بهزیستی استان گلستان دکتر حسن رئیسی/ تقدیر به مناسبت روز جهانی معلولین 12 آذر از طرف مدیر کل محترم آموزش و پرورش استان گلستان (علیرضا نوروزی) و مدیر کل محترم بهزیستی استان گلستان (اصغر باقری)/ تقدیر به مناسبت روز تربیت بدنی سال 1388 از طرف مدیر کل محترم تربیت بدنی استان گلستان (قربان علی پاشا)/ تقدیر به مناسبت روز نابینایان از طرف رئیس انجمن نابینایان استان گلستان (محمدتقی باقری) و مدیر کل بهزیستی استان گلستان (حسن رئیسی)/ تقدیر به مناسبت هفتهی سالمند و نابینایان و ناشنوایان سال 1388 از طرف رئیس بهزیستی شهرستان گرگان (فرهاد پادری ثانی) -------------------- حمیده روحی نامقی توضیح ما قبلاً با خانم حمیده روحی نامقی مصاحبهای درباره زندگی و فعالیتها و دیگر مسائل عمومی داشتیم. ولی چون ایشان فعالیتهای تخصصی دارد، درصدد برآمدیم در این زمینه هم با ایشان مصاحبه داشته باشیم. ایشان کتابدار هستند و در زمینه کتابداری و نیز امور کتاب و مسائل مربوط به کتاب بریل و کتاب گویا تجربه و مهارت دارد. متن گفتوگو * با توجه به اینکه کتابدار هستید، ممنون میشویم تجارب خودتان در زمینه کتابداری را در اختیار جامعه هدف قرار بدهید. به نظر شما وضعیت کتابخانهها برای استفاده نابینایان و معلولان چگونه است؟ ـ نمیدانم در چه حد شما در جریان هستید، ولی حدوداً فکر میکنم از سال 1385 اگر اشتباه نکنم، دقیقش را حضور ذهن ندارم، "نهاد کتابخانههای عمومی" که به صورت یک نهاد درآمد، یک بخشهای مجزایی برای استفاده نابینایان در نهاد تعریف شد. تقریباً صددرصد همه استانها حداقل یک بخش نابینایان را دارند. در این بخش نابینایان کتابهای بریل و کتابهای گویا موجود است و جدیداً کتابهایHTML یا کتابهایی که بچهها میتوانند با صفحهخوانها و با کامپیوتر بخوانند را قرار میدهند؛ و حدود فکر میکنم بیشتر از پنجاه تا کتابدار تخصصی نابینایان دارد؛ یعنی بچههایی که خودشان نابینا یا کمبینا هستند، مسلط به بریل هستند. این به نظرم یک شکل خیلی خوبی است؛ یعنی به عنوان یک نهاد عمومی که آمده یک بخش خاص نابینایان ایجاد کرده، این خیلی حرکت خوبی است و موفق هم تا حدودی بوده است. ولی در رابطه با سایر معلولین، چون نابینایان در اولویت کارش بودهاند، الآن جدیداً تا جایی که من اطلاع دارم دارند روی ناشنوایان هم کار میکنند. ولی بقیه معلولین کتابهای عادی استفاده میکنند. در حوزه مناسبسازی بیشتر به استانها ارتباط دارد؛ یعنی مثلاً نهاد از تهران این وظیفه را بر عهده خود استانها قرار داده که چقدر پیگیر مناسبسازی باشند. در استان خودمان با اینکه، به نتیجه آنچنانی نرسیدهایم؛ و همچنان داریم تلاش میکنیم و با کمیته مناسبسازی مستقر در استانداری و شهرداری همکاری داریم و امید است بتوانیم در زمینه مناسبسازی محیطی به هدفهای مطلوب برسیم. * در کتابخانهای که شما حضور دارید، چند نفر عضو نابینا یا معلولیتهای دیگر عضو هستند؟ ـ معلولین دیگر را باید گزارش بگیرم و به شما بگویم. ولی چون کار خودم با اعضای نابینا و کمبیناست، حدود صد و سی عضو نابینا و کمبینا داریم. * نیازها و خواستههای مهم آنها چیست؟ ـ نمیدانم شما چقدر در جریان هستید، ولی واقعاً در صنعت نشر برای این عطش و این چیزی که من در بچههای نابینا و کمبینا من میبینم سیری ناپذیر است و متأسفانه به هیچ وجه تمام تلاشهای ما، تمام تلاشهای نهاد، حتی شهرداریها، نتوانسته هنوز همه نیازهای آنها را مرتفع نماید. شاید پنجاه درصد نیازهای مطالعاتی بچهها را ما بتوانیم تأمین کنیم. چون کتابهای بهروز دارد چاپ میشود، بعد مسأله اینکه حالا ما قرار است یک تمدن اسلامی داشته باشیم این تازه دارد مطرح میشود و خیلی منابع در این زمینه جدید است، ولی ما هنوز مثلاً در بخش روانشناسی کتابخانهمان به جرأت میتوانم بگویم هشتاد درصد کتابهای گویای ما کتابهای دهه 90 و 2000 میلادی است و اکثراً ترجمه شده است و این یک ضعف خیلی بزرگی است. من این را اتفاقاً در جلسه مجازی که بین مسئولین و مدیرعامل نهاد عمومی کتابخانهها در روز جهانی نابینایان برگزار شد، گفتم. گفتم که درست است، نهاد خیلی تلاش میکند و لطف بزرگی میکند. ولی لطف بزرگتری دارد انجام میدهد و آن دسترس پذیری منابع مورد نیاز است. این خیلی بیشتر اهمیت دارد. به هر حال نشر کتابهای گویا سادهتر است. چرا اینقدر فرهنگ باید بیسر و سامان باشد و در کشور ما یک موسسه خاصی که پاسخگوی نیاز مطالعاتی ما باشد، وجود نداشته باشد؟ این بزرگترین نیاز است؛ یعنی تبدیل کتاب و در دسترس قرار دادن کتابها، حالا چه به صورت پَروَنجاهای متنی که بشود استفاده کرد، یا به صورتهای دیگر. من خودم از روی سایت شما مقالهها و کتب بسیار خواندهام، یعنی شما تلاش میکنید بهترین منابع را در اختیار جامعه هدف قرار دهید. و یک بحث دیگر که وجود دارد این است که بعضی از نویسندهها متأسفانه مخالفت میکنند؛ یعنی فکر میکنند حالا اگر کتابشان گویا شود، ارزش مالی آن کاسته میگردد. یا ناشر آن هم مخالفت میکنند. ولی نهاد کتابخانهها این مزیت را دارد و میتواند به این دلیل که حالا این کتاب را خریداری کرده و در مخزنش برای اعضای عادیش دارد، برای اعضای نابینایش هم این را تأمین بکند؛ و این خوب است که حالا نمیدانم به چه شکلی است. ولی این را داشته باشیم که مثلاً حالا در بحث ارشاد یا حتی موسسههای خصوصی بتوانند تازههای نشر را به روز دربیاورند. حداقل اینکه حالا بیست درصد تازهها را گویا کنند. این خیلی خوب میشود. این به نظرم بزرگترین نیاز است. سایر معلولین باور کنید خیلی راحتتر دسترسی به کتاب دارند. فرضاً کسی که مشکل جسمی دارد، حداقلش این است که اگر رفت و آمدش مناسبسازی شود، میتواند برود کتاب را بخواند. ولی نابینایان واقعاً معضل داریم. * به نظر شما وضعیت کتاب بریل به چه صورت است و چه مشکلاتی دارد؟ ـ کتاب بریل اولین مشکلش مثل همان کتابهای عادی بحث کاغذش است و گران بودن کاغذ مانع بزرگی است. به هر حال شما وقتی یک کتاب بیست صفحهای بینایی را بخواهی به خط بریل دربیاوری، اگر اشتباه نکنم حدود هفتاد هشتاد صفحه میشود؛ یعنی هزینه کاغذ چند برابر میشود. بعد اینکه چیزی که من خودم احساس کردم در بین بچههای خودمان، حالا درست است من خودم یک بریل خوان هستم، ولی همه بچهها آن تسلط و تمرکز را در بریلخوانی ندارند. به دلیل ضعف آموزشی و یا کمبود منابع بسیاری توانایی در بریل خوانی ندارند. مثلاً یک کتابی را که یک فرد بینا در یک ساعت مطالعه میکند، شاید یک فرد نابینا این کتاب را در پنج شش ساعت مطالعه کند. یک چیز نرمال را دارم میگویم. هستند کسانی که سریعتر هستند و خوب میخوانند. تمرکزش هم واقعاً سخت است، شما از لامسه بخواهید اطلاعات را منتقل کنید به مغز. باز با چشمخوانی خیلی راحتتر است. برای همین، این دو دلیلی که گفتم، استقبال از کتابهای بریل کمتر است. مثلاً ما در کتابخانهمان حدود هشتصد جلد کتاب بریل داریم که اینها خیلی دیر به روز میشوند؛ یعنی شاید حدود یک سال است ما کتاب بریل اضافه نکردهایم. هم به خاطر هزینهاش، هم به خاطر اینکه استقبال کمتر میشود. به دلیل اینکه بچهها کمتر از کتابهای بریل استقبال کردهاند یک مشکلی برای بچههای نابینا به وجود میآورد و آن هم اینکه دیکتههای بچهها خیلی ضعیف است، چون به هر حال کتاب را دارند صوتی گوش میدهند، ایرادی هم بهشان نیست. طرحی دارم و به مسئولین استانی خودمان پیشنهاد دادم، یعنی خرید چاپگر بریل و پرینت صفحاتی که مراجعه کنندگان نیاز دارند؛ یعنی همه کتاب را چاپ نکنیم بلکه فقط صفحات مورد نیاز را در اختیار کاربران قرار دهیم یا خلاصهای تهیه کنیم و خلاصه کتاب را به کاربران بدهیم. با اجرای این طرح، در هزینه صرفهجویی میشود. نیز به هدفمان که بچهها بریلخوانیشان قوی شود هم میرسیم، به نظرم خلاصه کتابها را چاپ کردن، حالا نه آنقدر خلاصه که منظور نویسنده کلاً برود، ولی یک سری حواشی را کم کردن میتواند کمک کند. * شما در کتابخانه پرینتر بریل ندارید؟ ـ نه، متأسفانه فعلاً موفق نشدهام، ولی امیدوارم در آینده موفق بشویم تهیه کنیم. * کتاب گویا چه مشکلاتی دارد و چه آسیبهایی را میتواند بپذیرد؟ ـ کتاب گویا منهای مزایایی که دارد، یکی از مشکلاتش این است که ارجاع نمیتوانیم بدهیم، دوم تأثیر آن در دیکته است. وقتی شما به مرور عادت کنید به کتاب گویا، خیلی روی نوشتار آدم تأثیر میگذارد. ارجاع نمیتوانیم بدهیم، از این لحاظ که عموماً کتابهای گویای فارسی این شکلی است که شما مثلاً اول تِرک میگوید فلان صفحه، دیگر تا بیست صفحه بعد شما نمیتوانید در بحث علمی و استناد سازی مثلاً بدانید کدام صفحه کتاب است و حتماً باید بروید با متن بیناییاش مقایسهاش کنید. البته این مشکل در بریل هم وجود دارد. بحث دِیزی کردن کتابها یک مدت در کشور مطرح شد که خیلی طرح خوبی بود، ولی احتمالاً به دلیل اینکه هزینهبر بوده یا امکانات نرمافزاریش نبوده منتفی شده است. با این روش شما میتوانستید همزمان کتاب را صفحه به صفحه و جمله جمله گوش بدهید و این خیلی خوب بود. فکر میکنم شرکت پکتوس داشت رویش کار میکرد، نمیدانم موفق شد یا نه؟ این بحث است در کتابهای گویا که یکی بحث استناد دادن بهشان خیلی سخت است که البته در بریل هم این مشکل وجود دارد. حرکت روی در کتابهای علمی سنگین است، یعنی کار سختی است که هِی بزنی متوجه نشوی و برگردی. ولی با این وجود تِرَکها تولید کتاب گویا نسبت به سایر کتابها راحتتر است. * برای مشکلات کتاب بریل و گویا چه راهکارهایی را پیشنهاد میکنید؟ ـ بریل را که گفتم، همان پیشنهاد خلاصه کردن تا حدی که منظور نویسنده از بین نرود. در حوزه کتابهای گویا هم حداقل پیشنهادی که میشود داشت این است که حالا که نمیشود به سمت کتابهای دِیزی حرکت کنیم، کتابهایی که زحمت کشیده میشود ضبط میشود، به صورت فصل به فصل ضبط بشود که دسترسی برای آن مخاطب بهتر باشد؛ و اینکه یک کار قشنگی که آموزش پرورش میکرد، اینکه آخر هر درسی میآمد کلماتی که سخت بود را دیکتهاش را میگفت که خیلی جالب بود. مثلاً میگفت «لذت» با «ذال». میتوانیم مثلاً این بخش دیکته را در آخر کتابهای گویا داشته باشیم. * به نظر شما اشتغال نابینایان و معلولان در کتابخانهها مناسب حال آنها است؟ اما چرا اشتغالشان در این نهادها کم است؟ ـ بله این نوع اشتغال مناسب آنها است. چون بحث تخصصی است. ولی نیاز به یک فرهنگسازی خیلی دسته جمعی دارد. حالا درست است بدنه نهاد موافق است، حالا من دارم کتابخانه امید که در آن حضور دارم را میگویم، ولی به هر حال کسانی که با آنها کار میکنیم برای اولین بار آشنایی چندانی ندارند، ایرادی هم بهشان نیست. به هر حال به نظرم رسانه اینجا کارش را ضعیف عمل کرده که حالا یک رئیس یا یک مدیر نمیداند که با یک کتابدار نابینا باید چطوری برخورد بشود. ولی در کل اینکه چرا این کار انجام نمیشود، باز هم برمیگردد به همان بحث فرهنگی. حالا در نهاد خوشبختانه این مشکل حل شده و دارد همینطوری بهتر و بیشتر پیش میرود. ولی سایر کتابخانههای دیگر همین مشکل فرهنگی میتواند باشد. اگر بشود یک تعاملی کرد، مثلاً موفقیتهایی که نهاد در این حوزه داشته را به سایر سازمانها انتقال داد، شاید بشود این فرهنگسازی به طور اساسی حل بشود. * به نظر شما کمبود یا فقدان کتاب مرجع معلولیتی یا نابینایی، مثلاً دانشنامه نابینایان، چه پیامدهای منفیای را میتواند داشته باشد؟ ـ همان بحث فرهنگی است. ما هرچه ضربه میخوریم از بحث فرهنگی ضربه میخوریم. همین است، آسیب خیلی زیادی دارد کتابهایی که حالا دارد نابینایان را معرفی میکند. یا تهیه نمیشود، یا اگر تهیه میشود به دست آنهایی که باید برسد نمیرسد و این است که نتیجه شاید نمیدهد. یک نکته دیگر را من بگویم. یک کار خیلی خیلی خوبی کتابخانه دیجیتالی قائمیه دارد انجام میدهد و آن اینکه تمام کتابها را به صورت HDML درمیآورد. البته آنها عمده کارشان کتابهای مذهبی است. خیلی کار قشنگی است. مثلاً من اصول کافی را نمیتوانم نه به صورت صوتی بدهم کسی برایم ضبط بکند، به هر حال هر کسی به عربی مسلط نیست و چون حجمش زیاد است خیلی هزینه وقت و انرژی میگیرد. اینها آمدهاند به صورت HDML درآوردهاند و ما خیلی راحت میتوانیم با صفحهخوان این کتابها را بخوانیم. این کار خیلی قشنگی است. اگر بشود مثلاً کتابهای حجیم و کتابهای رفرنس و مرجع را هم به همین صورت داشته باشیم خیلی خوب است. * اگر نکته و مطلبی باقی مانده که گفته نشد، میشنویم. ـ نه، همین بود که گفتم. * با تشکر از شما که در این مصاحبه شرکت کردهاید. |
کشور | ایران |
استان | گلستان |
شهر | گرگان |
متن زندگی نامه |
حمیده روحی نامقی نابینا متولد 1367 توضیح حمیده روحی نامقی از فعالین اجتماعی و فرهنگی است و چندی بود درصدد مصاحبه با ایشان بودیم. تا اینکه در مهرماه 1399 بخت یار شد و توانستیم گفتوگویی با ایشان داشته باشیم. این مصاحبه توسط مریم قاسمی در دفتر فرهنگ معلولین انجام یافته است. متن گفتوگو * لطف کنید خودتان را معرفی کنید. ـ حمیده روحی نامقی، متولد 30 شهریور 1367هستم. تقریباً از هشت سالگی نابینای مطلق شدم، تا اول دوره راهنمایی مدرسه استثنایی درس خواندهام، بعد به مدرسه عادی رفتم. دانشگاه چالوس کارشناسی حقوق خواندم، و ارشد را شاهرود خواندم. الآن هم از سال 1394 کتابدار کتابخانه شهرمان هستم در بخش نابینایان و کمبینایان به عنوان کتابدار و مشاور کتابخانه فعالیت میکنم. * علت نابینایی شما چه بوده است؟ ـ از بدو تولد چشمانم آب سیاه داشتند، ولی بینایی داشتم. بعد هشت سالگی حادثهای پیش آمد که یکی از چشمانم از بین رفت، آن چشمم که بیماری داشت هم عفونت کرد و به همین دلیل چشمانم نابینا شدند. * نحوه اشتغال شما چگونه است، آیا استخدام رسمی هستید؟ ـ نه، پیمانی هستم. * درباره فعالیتهای جانبی که دارید بیشتر برای ما توضیح میدهید؟ ـ من در دوران دبیرستان با یکی از دوستانم آشنا شدم که ایشان حافظ کل قرآن بود. من هم حفظ قرآن را شروع کردم؛ البته خیلی تنبلی کردم، فراز و نشیب زیاد داشت، و هنوز ادامه دارد. بعد فعالیت دیگرم یک کتاب بود که نوشتم، که مجموعه شعر دوران نوجوانیم بود، که قبل از اینکه بروم سر کار، یعنی سال 1392 فکر کنم منتشر کردم. و یکی دیگر از علایق زندگیام زبان است. سعی میکنم که زبانهای مختلف را یاد بگیرم، ترجمه انجام بدهم و از طریق اشتغال داشته باشم. * چه زبانهایی را یاد گرفتهاید و مسلط هستید؟ ـ انگلیسی را کامل مسلط هستم. اسپانیایی را تقریباً متوسط، یعنی متنها را فقط میتوانم ترجمه کنم و یک مکالمه معمولی. فرانسه هم در حد مکالمه بلد هستم. * آیا شما این زبانها را در همین آموزشگاههای عادی آموزش دیدهاید؟ ـ زبان را بله. یکی از دوستانم که به کانون زبان میرفت، من را به کانون زبان معرفی کرد، آن موقع دبیرستان بودم، رفتم دانشگاه و برگشتم بقیهاش را تمام کردم. ولی برای اسپانیایی با خانه دیالوگ قم (اگر اشتباه نکنم) که بیشتر فعالیتها و خدماتشان برای طلاب است، من در اینترنت با آنجا آشنا شدم، شرایطم را به آنها گفتم، استادمان خیلی استقبال کردند، و به صورت مجازی یاد گرفتم. فرانسه را هم خودآموز یاد گرفتم. * الآن حافظ چند جزء قرآن هستید؟ ـ من حافظ بیست جزء هستم، ولی همچنان ادامه میدهم. * آیا در مسابقات هم شرکت کردهاید؟ ـ در مسابقات دانشآموزی شرکت کردم. بیشتر در سطح شهرستان و استان مقام آوردهام. متأسفانه در سطح کشوری تا الآن هیچ مقامی نداشتهام. * چه شد که به نویسندگی روی آوردید؟ ـ نوشتن یکی از آن کارهایی است که نیازی به بینایی ندارد. به نظر من تنها زمینهای است که واقعاً میشود آن چیزی که تواناییات است، بدون هیچ دلسوزی، و نادیده گرفتن معلولیت، منتقل کنی. یعنی اصلاً به این توجه نمیشود که «حالا چون تو نمیبینی، باشد، اثرت را میخرم»، یا اینکه «تو نمیبینی و به همین دلیل چیز خوبی ننوشتهای و من نمیخوانم.». برای همین بود که من فکر کردم حالا در این زمینه میتوانم خودم را بسنجم و ببینم که تواناییام چگونه است. البته موفقیت آمیز نبود، نه اینکه بگویم کتاب روی دستم ماند، ولی دوست داشتم آثارم خوانده بشود، که چون شهرستان است انتشارات در حد محدودی است و زیاد نمیتواند کار بکند. برای همین تجربه زیاد دیرینی ندارم. ولی از یک طرف نوشتن مثلاً در فضای مجازی، مقالاتی که میگذاریم، اینها خیلی بیشتر خوانده شد، و این باز یک مقدار انگیزه به من داد. * در زمینه رشته تخصصیتان که کارشناسی ارشد خواندهاید فعالیتی داشتهاید، مقالهای، کتابی نوشته باشید؟ ـ نه. فقط بهجز پایاننامهام که در حوزه معاملات نابینایان بود، یک مقاله کوچک هم در مورد حقوق اقلیتها کار کردم، برای کنفرانسی فرستادم، ولی متأسفانه ارائه نشد، و فقط در حد پذیرش ماند. * در حال حاضر کتابی هم آماده چاپ دارید یا خیر؟ ـ بله، من همین را مزاحم شما شده بودم، و با انتشارات توانمندان صحبت کردم این بود که عرض کردم من چند تا مجموعه مقاله دارم، یعنی ترجمه مقالاتی که حالا خوشبختانه در حوزه معلولین است، یکی برای این موضوع از شما کمک خواستم، اگر صلاح بدانند و منتشر بکنند. یکی دیگر هم معلولیت عرصه دین است. یعنی، نمیدانم شاید گفتنش الآن و در اینجا درست نباشد، ولی به نظر من چیزی که الآن مثلاً ما بهعنوان حقوق بشر و از این چیزها داریم تعهدنامه امضا میکنیم، یک جورهایی همان حقالناس خودمان است. یک بررسی حقوق معلولین در زمینه دین است که دوست داشتم منتشر بشود. بعد دیگر چیزهای معمولی است. یکی دیگر از زمینههای خالی که کار کردم، معرفی معلولان و نیز آثار در زمینه معلولین است ولی برای سنین کم. یعنی من بر مبنای کارم مثلاً روز عصای سفید که میشود بچهها میآیند بازدید، واقعاً هیچ چیز در مورد حتی عصای سفید و نابینا نمیدانند. برای اطلاع دادن و افزایش آگاهی به جامعه هدف درصدد هستم کتابهایی را منتشر کنم. * در زمینه ورزش چطور، آیا فعالیتی داشتهاید؟ ـ یک مدت شطرنج میرفتم مسابقات، مقام هم داشتم، ولی متأسفانه دیگر ادامه نمیدهم. دفاع شخصی را کار کردم که البته آن ربطی به نابینایی نداشت و من با بچههای عادی کار میکردم و صرفاً علاقه خودم بود، و شنا، که در هیچکدام از این زمینهها مقام نداشتم. * فعالیتی دیگری بوده که حالا من نپرسیده باشم و شما بخواهید بیان بکنید؟ ـ خیر. * ممنون از اینکه در این مصاحبه شرکت کردید. ---------------------- حمیده روحی نامقی توضیح ما قبلاً با خانم حمیده روحی نامقی مصاحبهای درباره زندگی و فعالیتها و دیگر مسائل عمومی داشتیم. ولی چون ایشان فعالیتهای تخصصی دارد، درصدد برآمدیم در این زمینه هم با ایشان مصاحبه داشته باشیم. ایشان کتابدار هستند و در زمینه کتابداری و نیز امور کتاب و مسائل مربوط به کتاب بریل و کتاب گویا تجربه و مهارت دارد. متن گفتوگو * با توجه به اینکه کتابدار هستید، ممنون میشویم تجارب خودتان در زمینه کتابداری را در اختیار جامعه هدف قرار بدهید. به نظر شما وضعیت کتابخانهها برای استفاده نابینایان و معلولان چگونه است؟ ـ نمیدانم در چه حد شما در جریان هستید، ولی حدوداً فکر میکنم از سال 1385 اگر اشتباه نکنم، دقیقش را حضور ذهن ندارم، "نهاد کتابخانههای عمومی" که به صورت یک نهاد درآمد، یک بخشهای مجزایی برای استفاده نابینایان در نهاد تعریف شد. تقریباً صددرصد همه استانها حداقل یک بخش نابینایان را دارند. در این بخش نابینایان کتابهای بریل و کتابهای گویا موجود است و جدیداً کتابهایHTML یا کتابهایی که بچهها میتوانند با صفحهخوانها و با کامپیوتر بخوانند را قرار میدهند؛ و حدود فکر میکنم بیشتر از پنجاه تا کتابدار تخصصی نابینایان دارد؛ یعنی بچههایی که خودشان نابینا یا کمبینا هستند، مسلط به بریل هستند. این به نظرم یک شکل خیلی خوبی است؛ یعنی به عنوان یک نهاد عمومی که آمده یک بخش خاص نابینایان ایجاد کرده، این خیلی حرکت خوبی است و موفق هم تا حدودی بوده است. ولی در رابطه با سایر معلولین، چون نابینایان در اولویت کارش بودهاند، الآن جدیداً تا جایی که من اطلاع دارم دارند روی ناشنوایان هم کار میکنند. ولی بقیه معلولین کتابهای عادی استفاده میکنند. در حوزه مناسبسازی بیشتر به استانها ارتباط دارد؛ یعنی مثلاً نهاد از تهران این وظیفه را بر عهده خود استانها قرار داده که چقدر پیگیر مناسبسازی باشند. در استان خودمان با اینکه، به نتیجه آنچنانی نرسیدهایم؛ و همچنان داریم تلاش میکنیم و با کمیته مناسبسازی مستقر در استانداری و شهرداری همکاری داریم و امید است بتوانیم در زمینه مناسبسازی محیطی به هدفهای مطلوب برسیم. * در کتابخانهای که شما حضور دارید، چند نفر عضو نابینا یا معلولیتهای دیگر عضو هستند؟ ـ معلولین دیگر را باید گزارش بگیرم و به شما بگویم. ولی چون کار خودم با اعضای نابینا و کمبیناست، حدود صد و سی عضو نابینا و کمبینا داریم. * نیازها و خواستههای مهم آنها چیست؟ ـ نمیدانم شما چقدر در جریان هستید، ولی واقعاً در صنعت نشر برای این عطش و این چیزی که من در بچههای نابینا و کمبینا من میبینم سیری ناپذیر است و متأسفانه به هیچ وجه تمام تلاشهای ما، تمام تلاشهای نهاد، حتی شهرداریها، نتوانسته هنوز همه نیازهای آنها را مرتفع نماید. شاید پنجاه درصد نیازهای مطالعاتی بچهها را ما بتوانیم تأمین کنیم. چون کتابهای بهروز دارد چاپ میشود، بعد مسأله اینکه حالا ما قرار است یک تمدن اسلامی داشته باشیم این تازه دارد مطرح میشود و خیلی منابع در این زمینه جدید است، ولی ما هنوز مثلاً در بخش روانشناسی کتابخانهمان به جرأت میتوانم بگویم هشتاد درصد کتابهای گویای ما کتابهای دهه 90 و 2000 میلادی است و اکثراً ترجمه شده است و این یک ضعف خیلی بزرگی است. من این را اتفاقاً در جلسه مجازی که بین مسئولین و مدیرعامل نهاد عمومی کتابخانهها در روز جهانی نابینایان برگزار شد، گفتم. گفتم که درست است، نهاد خیلی تلاش میکند و لطف بزرگی میکند. ولی لطف بزرگتری دارد انجام میدهد و آن دسترس پذیری منابع مورد نیاز است. این خیلی بیشتر اهمیت دارد. به هر حال نشر کتابهای گویا سادهتر است. چرا اینقدر فرهنگ باید بیسر و سامان باشد و در کشور ما یک موسسه خاصی که پاسخگوی نیاز مطالعاتی ما باشد، وجود نداشته باشد؟ این بزرگترین نیاز است؛ یعنی تبدیل کتاب و در دسترس قرار دادن کتابها، حالا چه به صورت پَروَنجاهای متنی که بشود استفاده کرد، یا به صورتهای دیگر. من خودم از روی سایت شما مقالهها و کتب بسیار خواندهام، یعنی شما تلاش میکنید بهترین منابع را در اختیار جامعه هدف قرار دهید. و یک بحث دیگر که وجود دارد این است که بعضی از نویسندهها متأسفانه مخالفت میکنند؛ یعنی فکر میکنند حالا اگر کتابشان گویا شود، ارزش مالی آن کاسته میگردد. یا ناشر آن هم مخالفت میکنند. ولی نهاد کتابخانهها این مزیت را دارد و میتواند به این دلیل که حالا این کتاب را خریداری کرده و در مخزنش برای اعضای عادیش دارد، برای اعضای نابینایش هم این را تأمین بکند؛ و این خوب است که حالا نمیدانم به چه شکلی است. ولی این را داشته باشیم که مثلاً حالا در بحث ارشاد یا حتی موسسههای خصوصی بتوانند تازههای نشر را به روز دربیاورند. حداقل اینکه حالا بیست درصد تازهها را گویا کنند. این خیلی خوب میشود. این به نظرم بزرگترین نیاز است. سایر معلولین باور کنید خیلی راحتتر دسترسی به کتاب دارند. فرضاً کسی که مشکل جسمی دارد، حداقلش این است که اگر رفت و آمدش مناسبسازی شود، میتواند برود کتاب را بخواند. ولی نابینایان واقعاً معضل داریم. * به نظر شما وضعیت کتاب بریل به چه صورت است و چه مشکلاتی دارد؟ ـ کتاب بریل اولین مشکلش مثل همان کتابهای عادی بحث کاغذش است و گران بودن کاغذ مانع بزرگی است. به هر حال شما وقتی یک کتاب بیست صفحهای بینایی را بخواهی به خط بریل دربیاوری، اگر اشتباه نکنم حدود هفتاد هشتاد صفحه میشود؛ یعنی هزینه کاغذ چند برابر میشود. بعد اینکه چیزی که من خودم احساس کردم در بین بچههای خودمان، حالا درست است من خودم یک بریل خوان هستم، ولی همه بچهها آن تسلط و تمرکز را در بریلخوانی ندارند. به دلیل ضعف آموزشی و یا کمبود منابع بسیاری توانایی در بریل خوانی ندارند. مثلاً یک کتابی را که یک فرد بینا در یک ساعت مطالعه میکند، شاید یک فرد نابینا این کتاب را در پنج شش ساعت مطالعه کند. یک چیز نرمال را دارم میگویم. هستند کسانی که سریعتر هستند و خوب میخوانند. تمرکزش هم واقعاً سخت است، شما از لامسه بخواهید اطلاعات را منتقل کنید به مغز. باز با چشمخوانی خیلی راحتتر است. برای همین، این دو دلیلی که گفتم، استقبال از کتابهای بریل کمتر است. مثلاً ما در کتابخانهمان حدود هشتصد جلد کتاب بریل داریم که اینها خیلی دیر به روز میشوند؛ یعنی شاید حدود یک سال است ما کتاب بریل اضافه نکردهایم. هم به خاطر هزینهاش، هم به خاطر اینکه استقبال کمتر میشود. به دلیل اینکه بچهها کمتر از کتابهای بریل استقبال کردهاند یک مشکلی برای بچههای نابینا به وجود میآورد و آن هم اینکه دیکتههای بچهها خیلی ضعیف است، چون به هر حال کتاب را دارند صوتی گوش میدهند، ایرادی هم بهشان نیست. طرحی دارم و به مسئولین استانی خودمان پیشنهاد دادم، یعنی خرید چاپگر بریل و پرینت صفحاتی که مراجعه کنندگان نیاز دارند؛ یعنی همه کتاب را چاپ نکنیم بلکه فقط صفحات مورد نیاز را در اختیار کاربران قرار دهیم یا خلاصهای تهیه کنیم و خلاصه کتاب را به کاربران بدهیم. با اجرای این طرح، در هزینه صرفهجویی میشود. نیز به هدفمان که بچهها بریلخوانیشان قوی شود هم میرسیم، به نظرم خلاصه کتابها را چاپ کردن، حالا نه آنقدر خلاصه که منظور نویسنده کلاً برود، ولی یک سری حواشی را کم کردن میتواند کمک کند. * شما در کتابخانه پرینتر بریل ندارید؟ ـ نه، متأسفانه فعلاً موفق نشدهام، ولی امیدوارم در آینده موفق بشویم تهیه کنیم. * کتاب گویا چه مشکلاتی دارد و چه آسیبهایی را میتواند بپذیرد؟ ـ کتاب گویا منهای مزایایی که دارد، یکی از مشکلاتش این است که ارجاع نمیتوانیم بدهیم، دوم تأثیر آن در دیکته است. وقتی شما به مرور عادت کنید به کتاب گویا، خیلی روی نوشتار آدم تأثیر میگذارد. ارجاع نمیتوانیم بدهیم، از این لحاظ که عموماً کتابهای گویای فارسی این شکلی است که شما مثلاً اول تِرک میگوید فلان صفحه، دیگر تا بیست صفحه بعد شما نمیتوانید در بحث علمی و استناد سازی مثلاً بدانید کدام صفحه کتاب است و حتماً باید بروید با متن بیناییاش مقایسهاش کنید. البته این مشکل در بریل هم وجود دارد. بحث دِیزی کردن کتابها یک مدت در کشور مطرح شد که خیلی طرح خوبی بود، ولی احتمالاً به دلیل اینکه هزینهبر بوده یا امکانات نرمافزاریش نبوده منتفی شده است. با این روش شما میتوانستید همزمان کتاب را صفحه به صفحه و جمله جمله گوش بدهید و این خیلی خوب بود. فکر میکنم شرکت پکتوس داشت رویش کار میکرد، نمیدانم موفق شد یا نه؟ این بحث است در کتابهای گویا که یکی بحث استناد دادن بهشان خیلی سخت است که البته در بریل هم این مشکل وجود دارد. حرکت روی در کتابهای علمی سنگین است، یعنی کار سختی است که هِی بزنی متوجه نشوی و برگردی. ولی با این وجود تِرَکها تولید کتاب گویا نسبت به سایر کتابها راحتتر است. * برای مشکلات کتاب بریل و گویا چه راهکارهایی را پیشنهاد میکنید؟ ـ بریل را که گفتم، همان پیشنهاد خلاصه کردن تا حدی که منظور نویسنده از بین نرود. در حوزه کتابهای گویا هم حداقل پیشنهادی که میشود داشت این است که حالا که نمیشود به سمت کتابهای دِیزی حرکت کنیم، کتابهایی که زحمت کشیده میشود ضبط میشود، به صورت فصل به فصل ضبط بشود که دسترسی برای آن مخاطب بهتر باشد؛ و اینکه یک کار قشنگی که آموزش پرورش میکرد، اینکه آخر هر درسی میآمد کلماتی که سخت بود را دیکتهاش را میگفت که خیلی جالب بود. مثلاً میگفت «لذت» با «ذال». میتوانیم مثلاً این بخش دیکته را در آخر کتابهای گویا داشته باشیم. * به نظر شما اشتغال نابینایان و معلولان در کتابخانهها مناسب حال آنها است؟ اما چرا اشتغالشان در این نهادها کم است؟ ـ بله این نوع اشتغال مناسب آنها است. چون بحث تخصصی است. ولی نیاز به یک فرهنگسازی خیلی دسته جمعی دارد. حالا درست است بدنه نهاد موافق است، حالا من دارم کتابخانه امید که در آن حضور دارم را میگویم، ولی به هر حال کسانی که با آنها کار میکنیم برای اولین بار آشنایی چندانی ندارند، ایرادی هم بهشان نیست. به هر حال به نظرم رسانه اینجا کارش را ضعیف عمل کرده که حالا یک رئیس یا یک مدیر نمیداند که با یک کتابدار نابینا باید چطوری برخورد بشود. ولی در کل اینکه چرا این کار انجام نمیشود، باز هم برمیگردد به همان بحث فرهنگی. حالا در نهاد خوشبختانه این مشکل حل شده و دارد همینطوری بهتر و بیشتر پیش میرود. ولی سایر کتابخانههای دیگر همین مشکل فرهنگی میتواند باشد. اگر بشود یک تعاملی کرد، مثلاً موفقیتهایی که نهاد در این حوزه داشته را به سایر سازمانها انتقال داد، شاید بشود این فرهنگسازی به طور اساسی حل بشود. * به نظر شما کمبود یا فقدان کتاب مرجع معلولیتی یا نابینایی، مثلاً دانشنامه نابینایان، چه پیامدهای منفیای را میتواند داشته باشد؟ ـ همان بحث فرهنگی است. ما هرچه ضربه میخوریم از بحث فرهنگی ضربه میخوریم. همین است، آسیب خیلی زیادی دارد کتابهایی که حالا دارد نابینایان را معرفی میکند. یا تهیه نمیشود، یا اگر تهیه میشود به دست آنهایی که باید برسد نمیرسد و این است که نتیجه شاید نمیدهد. یک نکته دیگر را من بگویم. یک کار خیلی خیلی خوبی کتابخانه دیجیتالی قائمیه دارد انجام میدهد و آن اینکه تمام کتابها را به صورت HDML درمیآورد. البته آنها عمده کارشان کتابهای مذهبی است. خیلی کار قشنگی است. مثلاً من اصول کافی را نمیتوانم نه به صورت صوتی بدهم کسی برایم ضبط بکند، به هر حال هر کسی به عربی مسلط نیست و چون حجمش زیاد است خیلی هزینه وقت و انرژی میگیرد. اینها آمدهاند به صورت HDML درآوردهاند و ما خیلی راحت میتوانیم با صفحهخوان این کتابها را بخوانیم. این کار خیلی قشنگی است. اگر بشود مثلاً کتابهای حجیم و کتابهای رفرنس و مرجع را هم به همین صورت داشته باشیم خیلی خوب است. * اگر نکته و مطلبی باقی مانده که گفته نشد، میشنویم. ـ نه، همین بود که گفتم. * با تشکر از شما که در این مصاحبه شرکت کردهاید. |
تاریخ ثبت در بانک | 26 فروردین 1395 |
فایل پیوست |