کد pr-15847  
نام عارف  
نام خانوادگی ابراهیم پور  
سال تولد 1323  
وضعیت جسمی نابینا  
نوع فعالیت هنری  
زبان فارسی  
مهارت موسیقی‌دان.  
اهم فعالیت ها در دوره شاهنشاهی یعنی از س 12 سالگی در سال 1335 در کانون کار و آموزش مشغول به تحصیل بوده است. سال 1344 به همراه خانم گوگوش برای کنسرت به انگلیس و امریکا سفر کرد پیانو، آکوردیون و ویولن مسلط است. کتاب آموزش آکوردیون میشائل هاس به نت نویسی تبدیل کرده است. مصاحبه بیشتر در سایت  
کشور ایران  
متن زندگی نامه عارف ابراهیم پور

با درود خدمت شما جناب آقای عارف ابراهیم پور هنرمند خوش سابقه ایرانی ما و تشکر از این که این فرصت را به خوانندگان مجله ما دادید .
س: در ابتدا می خواستم از میزان رواج خط بریل در زمان شما بپرسم. چون همانطور که می دانید پاستور کریستوفل آن را به اصفهان آورده بود. آیا شما این خط را برای نامه ها و دیگر مراسلات خود مورد استفاده قرار می دادید یا این که در زمان شما هنوز این خط رواج چندانی نداشته است؟
ج: با سلام خدمت شما و دوستانی که این مصاحبه را گوش می کنند، باید بگویم که بله. ما خود با مشکلات فراوان اقدام به نوشتن کتب درسی خود می کردیم و همان ها را هم در اختیار دیگران قرار می دادیم تا در سال های بعد مورد استفاده قرار دهند. زیرا در آن زمان هنوز کسی اقدام به چاپ کتب نمی نمود.
س: شما در کدام آموزش گاه مشغول به تحصیل بودید ؟
ج: آموزش گاه نام خاصی نداشت. در آن دوره زیر نظر سازمان شاهنشاهی اداره می شد که آن را کانون کار و آموزش نام نهاده بودند. البته من بعد ها وارد آن جا شدم. پیش از من افرادی چون آقای دودانگه، آقای اسماعیلزاده، آقای حسن موسوی، آقای حسینی نوازنده عود، برادران کریم و موسی ترکمنی بودند که کریم هم تار و هم ماندولین می نواخت، آقای بهروز باقری که هم ماندولین و هم آکوردیون می نواخت. ایشان در آن زمان کوچک ترین دانش آموز آن جا بودند و بسیار از سوی دیگران از جمله ملوک ضرابی مورد تشویق و تحسین قرار می گرفتند.
س: شما خود در آن روز ها چند ساله بودید؟
ج: من از زمانی که 12 ساله بودم وارد آنجا شدم. یعنی از سال 1335 و در سال 1340 نیز آن سازمان به کلی منحل و سال ها بعد مدرسه رضا پهلوی تأسیس شد که در آن زمان شبانه روزی هم نبود. یعنی صبح ها بچه ها را از خیابان های شاه رضا (انقلاب کنونی) و 24 اسفند سوار ماشین کرده و به مدرسه می بردند و عصر ها هم به همان جا باز می گرداندند.
تمامی هم دوره های من در آن زمان موزیسین بودند و ما در آنجا یک ارکستر بسیار عالی داشتیم. در ابتدا مربی ما استاد زنده یاد وزیری تبار (همان قره نی نواز معروف) بودند و استاد بنان هم بار ها و بار ها از ایشان در مصاحبه هایشان به نیکی یاد کرده اند. پس از فوت ایشان هم برای درس هم نوازی استاد زنده یاد جواد معروفی را دعوت کردند.
س: یعنی خود شما هم نوازندگی پیانو را نزد ایشان آموخته اید؟
ج: بله. ولی بهتر است که چندان در این باره سخن نگویم. ایشان آن گونه که باید آموزش نمی دادند. برای مثال وقتی نت بمی در اکتاو پایین پیانو می نواختند آن را برای ما این گونه توصیف می کردند که پدری سر دخترش فریاد می زند و زمانی هم که نتی زیر در اکتاو بالا می نواختند این گونه آن را توصیف می کردند که دختری در حال گریستن است و مطالبی از این دست. به هر حال ایشان از این دنیا رفته اند. اما این را هم بگویم که تمام آن چه را که تنظیم خود زنده یاد بود و شما در برنامه های گل ها می شنوید، ایشان در ابتدا با ارکستر ما اجرا کرده و تمامی ایرادات و اشکالاتش را می گرفت و سپس برای ضبط به رادیو می برد. شاهد این گفته من نیز آقای حسینی است.
س: یعنی ایشان هم در آن زمان در ارکستر خوبی که شما داشتید ساز می زدند؟
ج: بله. البته. ایشان هم تار و هم ماندولین را به خوبی می نواختند. ما ارکستری ایرانی داشتیم که ایشان در آن تار می نواختند همچنین ارکستر دیگری هم با عنوان ارکستر فرنگی داشتیم که ایشان در آن به نواختن ماندولین مشغول بودند.
س: آیا شما خواننده هم داشتید؟
ج: نه. ما خودمان تمامی ترانه ها را به صورت کرال می خواندیم.
س: آموزش موسیقی در آن دوره برای شما به چه شکلی بود؟ آیا خود آقای وزیری تبار می توانستند کار آموزش شما را به خوبی انجام دهند؟
ج: در ابتدا خود آقای وزیری تبار در سال هایی که من هنوز به این کانون نرفته بودم آموزش بسیاری از ساز ها را خود به عهده گرفته بودند. تا این که بعدها استادانی از هنرستان برایمان آوردند که از جمله آنان می توانم از آقای ظریف که تار و تنبک یاد می داد و آقای محمود رحمانیپور که برای آموزش عود در نظر گرفته شده بود و بعد ها هم پوزیسیون ها در ویلون را به ما آموزش می داد یاد کنم.
بعد ها خانم سیمین آقا رضی برای آموزش ویلون آمدند و زمانی هم که خودشان کاری داشتند همسرشان آقای حسن منوچهری این کار را عهده دار می شدند.
در این میان آقای منوچهر رشیدی هم بودند که آموزش سلفژ و ترومپت را بر عهده داشته و به من، آقای دودانگه و چند نفر دیگر آکوردیون را نیز آموزش دادند. آقایان احمدزاده و دودانگه پیانو را نیز نزد ایشان آموختند.
س: در آن دوره استادان شما برای آموزش نت چگونه عمل می کردند؟ آیا شما در آن زمان می توانستید کتب موسیقی خود را نیز به خط بریل تبدیل نمایید؟
ج: آن وقت ها هنوز به شکل امروزی کتب موسیقی برای ما به خط بریل وجود نداشت. ما هر کدام علائمی را برای خود و دیگران قرارداد می کردیم. مثلاً خود من برای نت دو از حرف د برای نت رِ از ر برای نت می از م برای نت فا از ف برای نت سل از خ که در آن زمان حرف ص ما بود استفاده می کردم. در واقع در آن زمان خط بریل شکل دیگری داشت.
س: پیش آهنگان این کار چه کسانی بودند؟ به طور حتم خود شما یکی از آنان بوده اید.
ج: نه. پیش از من هم افراد بسیار دیگری بودند که به این ابتکار دست زده بودند کسانی مانند آقای احمدزاده که به جرأت می توان گفت یکی از بهترین نوازندگان آکوردیون و پیانو هم هستند.
س: شما اشاره ای هم به محاسن اخلاقی ایشان کردید.
ج: بله. ایشان در نوازندگی پیانو و آکوردیون تکنیک فوق العاده ای داشتند. هر چه را که می دانستند بی دریغ در اختیار دیگران نیز قرار می دادند.
س: مگر شما با اصفهان و سازمان کریستوفل ارتباطی نداشتید تا ببینید که آیا آنان نتی به خط بریل دارند یا نه؟
ج: نه. به هیچ وجه.
س: آیا شما می دانستید که اصولاً نت به خط بریل وجود دارد یا نه؟ در چه تاریخی بود که از وجود آن آگاه شدید؟
ج: به هر حال ما می دانستیم که باید چنین چیزی وجود داشته باشد. اما از آن اطلاعی نداشتیم تا این که در 24 اسفند ماه سال 1344 من به همراه خانم گوگوش برای کنسرت به انگلیس و امریکا سفر کردم. 24 اسفند از ایران به سمت انگلیس راه افتادیم و یک شب در لندن برنامه داشتیم. 25 اسفند به سوی امریکا رفتیم. در سانفرانسیسکو آقایی به نام مترجمی به استقبال ما آمدند که من مشکل نبود نت بین المللی را با ایشان در میان گذاشتم و به ایشان گفتم که به چنین چیزی احتیاج داریم. ایشان گفتند باری را می شناسند که مردی نابینا در آن پیانو می نوازد. ما هنوز به هتل نرفته به آن جا رفتیم. ایشان مرا به آن آقای نابینا معرفی کرده و گفتند که این نوازنده ایرانی است و به نت بین المللی به خط بریل نیاز دارد. آن آقا نیز نشانی جایی را به ما دادند که 28 اسفند من به همراه خانم گوگوش و آقای مترجمی به آنجا دفتیم و یک جلد کتاب از آن مرکز گرفتیم.
س: شما باید در زمان همکاریتان با خانم گوگوش 22 ساله بوده باشید.
ج: بله.
س: از چه زمانی با ایشان شروع به همکاری کردید؟
ج: از 17 سالگی.
س: به جز شما چه کسانی با ایشان بودند؟
ج: فقط من بودم و خانم گوگوش.
س: شما چه سازی می نواختید؟
ج: مقداری پیانو، قدری آکوردیون و قدری هم ویولن.
س: نام کتابی که آوردید خاطرتان نیست؟
ج: نه متأسفانه. زیرا زمانی که زندگی من مستقل شد چون بخشی از وسایلم را در خانه پدری گذاشته بودم دیگر هر چه گشتم نتوانستم آن را پیدا کنم. من در استدیو از این خط استفاده نمی کردم و همین باعث شد که دیگر توجه چندانی به این کتاب نشان ندهم و در نتیجه آن را گم کردم. اما پس از بازگشت از امریکا نزد آقای بهروز باقری رفتم و ماجرای گرفتن کتاب را با ایشان در میان گذاشتم. از ایشان خواستم اگر کسی را می شناسند که به زبان انگلیسی مسلط است با هم نزد او برویم تا کتاب را برای ما ترجمه کند. ایشان هم آقایی به نام آرمناک را که از هموطنان ارمنی بودند معرفی کردند که می توانستند این کار را برای ما انجام دهند. باهم نزد ایشان رفتیم و هر چه را که می گفت یادداشت کردیم. او علائم را برای ما توضیح می داد و ما توضیحات را به فارسی برای هر علامتی می نوشتیم. فکر می کنم آقای باقری یادداشت های خود را به مدرسه رضا پهلوی برده باشد.
س: و به این ترتیب بود که نت بریل به ایران آمد.
ج: بله.
س: و شما با توجه به علائم آن کتاب بود که از آن پس نت ها را می نواختید؟
ج: بله. درواقع من کتاب سلفژ رودولف را که با علائم قراردادی پیشین خود به این خط تبدیل کرده بودم با توجه به آن چه از این کتاب آموخته بودم تصحیح کردم. به طوری که حجم آن به یک چهارم کتاب قبلی من کاهش یافت. فکر می کنم این کتاب هم اکنون هم در ایران موجود باشد. من قصد دارم آن را اینجا بیاورم.
س: یعنی این کتاب در حال حاضر در میان وسایل شخصی خودتان است؟
ج: بله. من هنوز یک چمدان در ایران دارم.
س: با توجه به آن چه که گفتید شما باید با تسلطی که بر نت ها داشتید نت های قطعات مختلف را برای دیگران گفته باشید و آنان نوشته باشند.
ج: بله.
س: به عنوان سوال آخر بفرمایید که در تماس با نوازندگان نابینا در ایران آخرین کاری که به خط بریل نت نویسی کرده اید کدام است؟
ج: همین کتاب آموزش آکوردیونی که خودتان ترجمه کرده اید. (کتاب آموزش آکوردیون میشائل هاس) البته خود من به این گونه کار ها علاقه زیادی داشته و این روز ها هم وقت بیشتری برای انجامشان در آلمان دارم. به هر حال این ها کار هایی هستند که من انجام داده ام. اما شاید پیش از من نیز کسان دیگری به انجامشان پرداخته باشند که من اطلاعی ندارم. در سال 1347 زنده یاد آقای دودانگه برای گذراندن یک دوره کوک پیانو به انگلیس رفتند. ایشان هم با خود این کتاب را به همراه کتب دیگر به ایران آوردند. به همین خاطر فکر می کنم اگر آقای باقری نوشته هایشان را به مدرسه رضا پهلوی نداده باشند آقای دودانگه آن کتاب را در اختیار آن مجموعه قرار داده اند.
س: من هم امیدوارم این کتاب را که شما با گوش کردن از روی سیدی یک به یک قطعات آن را نت نویسی کرده اید در اختیار نابینایان علاقه مند قرار گیرد.
ج: من هم همینطور. چرا که نه؟

موفق باشید.

 
تاریخ ثبت در بانک 19 مرداد 1396