کد pr-13980  
نام جعفر  
نام خانوادگی حسینی  
سال تولد 1336  
وضعیت جسمی نابینا  
نوع فعالیت هنری  
زبان فارسی  
تحصیلات کارشناسی جامعه شناسی، دانشگاه تهران  
مهارت موسیقی سنتی، نوازنده ویولن و کمانچه و...  
کشور ایران  
استان تهران  
توضیحات متولد: 9/1/1336- اهل آرادان گرمسار
مدرک: کارشناس جامعه شناسی از دانشگاه تهران و فارغ التحصیل موسیقی از دانشگاه علمی ـ کاربردی
معلولیت: نابینا
فعالیت: مدیر و موسس گروه موسیقی شور آفرینان؛ نوازنده ویولن و کمانچه؛ استاد آواز سنتی؛ بازنشسته بهزیستی

هر روز که می‌گذرد و هرچه بیشتر با معلولان آشنا می‌شویم، بهتر می‌فهمیم، که انسان بودن به دست و پا و چشم و گوش نیست، بلکه انسان‌ها اعضاء بدنشان امتحان می‌شوند. و هرکسی با هر شرایط جسمی اگر بتواند نهایت توانمندی‌اش را زنده کند، آنوقت است که توانسته، قسمتی از شکر پروردگار را به جای آورد.
کمتر کسی وجود دارد، که جعفر حسینی را بشناسد، و یک رابطه متعهدانه و صمیمی با او را تجربه نکرده باشد. او فعال، مسئول و پدری مهربان برای پسرانش، پیام و پویا است.
او که در کودکی به دلیل بیماری نابینا شده است، هیچگاه نتوانستن را باور نکرده و از همه لحظات زندگیش برای پیشرفت خود و خوانواده‌اش تلاش می‌کند. همه اطلاعاتش به روز، همه انتقادهایش به جا و همه پیشنهادهایش مفید و قابل استفاده است. غصه ندیدنش را نمی‌خورد ولی برای مسائل قابل تأملش دغدغه دارد.

آشنایی با دنیای موسیقی
او نواختن ساز ویولن را از سال 1353، زمانی که خیلی از ما هنوز به دنیا نیامده بودیم، نزد علی اکبر دودانگه در مدرسه نابینایان شهید محبی امروزی در خیابان آیت اله کاشانی آموخت. ادامه آن را نزد استاد محمد مقدسی در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی صدا و سیما با پشتکار فراوان به انجام رسانید. همچنین ردیف میرزا عبداله را با کمانچه نزد استاد علی‌اکبر شکارچی و ردیف آوازی سید حسین طاهر زاده را نزد استاد محسن کرامتی که خود نیز از شاگردان برجسته استاد شجریان بوده، فرا گرفت. همکاری او با گروه‌های موسیقی پیک امید و مهرآوا قابل تحسین است. این در حالیست که گروه مهرآوا در جشنواره سراسری موسیقی معلولان در سال 1387 به مقام اول رسیده است. همه این سال‌های پر از تجربه، او را به تشکیل گروه شورآفرینان تشویق کرد. او این گروه را در سال 1390 تأسیس کرد و در همان سال جزء گروه‌های برتر جشنواره شمسه شد. این گروه کنسرت‌های فراوانی در تهران و شهرستان‌ها اجرا کرده است و به مناسبت‌های مختلف، اهالی منطقه چهار اجرای این گروه را دیده‌اند.

هنردرمانی معلولان دغدغه اوست
او می‌گوید: هنر درمانی یکی از مسائلی است که سازمان بهزیستی به وسیله آن می‌تواند، خدمات و تسهیلات بیشتری به معلولان بدهد. از جمله اشتغال زایی و برگزاری جشنواره ها. در سال 1387 دکتر فقیه، رئیس وقت سازمان بهزیستی بود که برای هنر و هنرمند و مسائل مربوطه ارزش ویژه‌ای قائل بود. در زمان او اولین جشنواره دو سالانه موسیقی در سطح بسیار بالا برگزار شد، که بعد از او به دلیل مخالفت‌های مدیران بعدی، دیگر برگزار نشد.
گوشه‌هایی از نامه حسینی و نمایندگان دیگر گروه‌های موسیقی به هاشمی، رئیس سازمان بهزیستی او که شخصاً نامه را به دفتر رئیس برده است، مسائل جالب و قابل تأملی را مطرح کرده است که کوشش برای به اجرا رساندن آنها، برای معلولان و نسل آینده می‌تواند مفید باشد.
در این نامه آمده است:در جشنواره های موسیقی، تجلیل از موسیقیدانان، نهال امید و پویایی را در دل آنها زنده می‌کند و نوید اهداف بلند مدت را به آنها می‌دهد. زیرا که استعدادهای معلول را شکوفا نموده و انگیزه یادگیری و قدرت بالندگی آنها را افزایش داده و از انزوای اجتماعی آنها جلوگیری می‌کند. همچنین به رشد شخصیت معلول و جامعه کمک می‌کند و همین طور فرد معلول، با ارائه توانمندیهای خویش سبب تقویت اراده مخاطب خود شده و شور و نشاط و انگیزه را در آنها بالا می‌برد.
همچنین با توجه به محدودیت شغلی و حدود هفتاد درصد بیکاری در قشر معلولان، پرداختن متعهدانه به موسیقی اصیل ایرانی و سنتی، می‌تواند به عنوان یک شغل برایشان محسوب شود.
در حال حاضر بیش از پنجاه هزار مهد کودک در کشور زیر نظر بهزیستی مشغول به کار است، و یکی از طرحهای او به کارگیری موسیقی در مهد کودک‌هاست، که ضمن ایجاد شغل یک معلول اهل موسیقی، دید یک کودک در مقطع زیر دبستان را نسبت به یک معلول تغییر می‌دهد و آن کودک از ابتدای کودکی با توجه به به دیدن فعالیت‌های یک فرد معلول، دیگر خود را دست کم نمی‌گیرد و نهایت استفاده از توانایی خود را می‌کند. چرا که در دوران کودکی، باورش نسبت به عدم توانایی خودش و یک فرد معلول تغییر کرده است. که این، خود نیز یک طرح با بازده بلند مدت است که به دنبال آن سالیان بعد شاهد بهبود فرهنگ مردم و روابط آنها با معلولان خواهیم بود.

کتاب‌های موسیقی با خط بریل
او در آخر از انتشاراتی‌های زیر مجموعه سازمان بهزیستی می‌خواهد که کتاب‌های موسیقی بیشتری را به خط بریل تبدیل، تا نابینایان بیشتری از این کتاب‌ها استفاده کنند.
*منبع: http://www.kmt22.org/telex-87.html
 
متن زندگی نامه جعفر حسینی متولد 1336 نابینا و دارای تحصیلات کارشناسی جامعه شناسی از دانشگاه تهران می‌باشد. من موقعی که دبیرستان بودم یه دو سه سالی ساز زدم، از سال 61 با رفتن به مرکز {سشای} موسیقی سنتی مال صدا وسیما دوباره فعالیت موسیقی آموزش موسیقی را شروع کردم پیش آقای مقدسی از نوازندگان خوب ویولن و کمانچه. یک هفت سالی ساز ویولن را ادامه دادم، بعد پهلوی آقای کریمی ردیف‌های آوازی را شروع کردم که البته ایشان فوت کردند.
بعد ساز کمانچه را پیش آقای علی‌اکبر شکاری، ایشان هم از اساتید کمانچه هستند، شروع کردم، بعدش هم پیش آقای کرامتی از شاگردان استاد شجریان ردیف‌های آوازی موسیقی سنتی را ادامه دادم. بعد از طی این مراحل وارد گروه‌های موسیقی شدم گروه‌هایی که آن موقع فعال بود. یکی از گروه‌هایی که توانست نظر مرا جلب کند گروه پیک امید بود که هم گروه نابینایی بود که رزومه خاصی دارد و یکی از بچه‌های نابینا سرپرستیش را به عهده داشت و فعالیت‌هایی در سطح ایران داشتیم از سال 76 به بعد. ما در جشنواره مهرآوا که سازمان بهزیستی همت کرد سال 87 تشکیل داد گروهمان گروه مهرآوا بود که اول شد، بعد سال 90 هم ما خودمان همین گروه موسیقی سنتی شورآفرینان را تشکیل دادیم و کنسرتی هم داشتیم درتالار ایوان شمس و به هرحال مجوزش را گرفتیم و با همه مشکلات و محدودیت‌هایی که وجود داشت آهسته و پیوسته تا اینجا آمدیم.
سرپرستی گروه شورآفرینان را بر عهده دارد و در تالار ایوان شمس هم اجرا داشته است. جشنواره فجر هم بود که شرکت کردیم که با گروه مهرآوا بود سال 89 اگر درست یادم باشد آن موقع جشنواره جنبی شرکت کردیم. گروه شور آفرینان علاوه بر آن کنسرت کنسرتهای دیگر هم داشته منتها به لحاظ اینکه امکانات نداشتیم و محدودیت‌هایی که وجود داشت نتوانستیم کاری ضبط بکنیم. و مناسبت‌های مختلف که بیشتر در رابطه با مسائل بهزیستی و معلولین پیش می‌آمد ما یاری می‌کردیم در رابطه با مسائل هنریش. بازنشسته سازمان بهزیستی می‌باشد کار ویراستاری کتاب انجام می‌داده است. بعد سال 76 {من ... کار موسیقی می‌کردم} یکی از مراکز دیگر بهزیستی مرکز توانبخشی خزانه من برای آموزش آنجا رفتم یک چیزی حدود هفت هشت سالی هم آنجا آموزش موسیقی انجام می‌دادم.
در جشنواره موسیقی بانه آنجا نوازندگی ویولن شرکت کرد سوم شد. البته گروه شورآفرینان دوم شد.
اساتیدی که من در خدمتشان تلمذ کردم آقای مقدسی بود آقای شکارچی آقای مقدسی این سه استاد بعلاوه نوارها و سی‌دی ها که از اینور و آنور پیدا می‌کردم و یاد می‌گرفتم.
مسلط به نواختن دو ساز زهی ویولن و کمانچه و در ضمن ردیف‌های آوازی موسیقی سنتی را تدریس می‌کند. بیشتر ردیف‌های آوازی را تدریس میکند، به عنوان خواننده فعالیت ندارد ولی ردیف‌ها را می‌خواند، خوانندگی با تدریس فرق می‌کند.
در زمینه قرآن و ورزش فعالیت خاصی ندارد و همچنین در زمینه کامپیوتری در حد معمول مهارت دارد.
مشوق من شاید بشود گفت بیشتر محیط و دوستان بودند. من از ابتدای طفولیت که نابینا شدم آمدم تهران. یک جورهایی از خانواده دور بودم و در مدرسه شبانه روزی شهید محبی درس خواندم.  
تاریخ ثبت در بانک 1 تیر 1396  
فایل پیوست
تصویر