کد pr-1358  
نام محمد  
نام خانوادگی خزائلی  
سال تولد 1292  
وضعیت جسمی نابینا  
نوع فعالیت علمی-فرهنگی  
زبان فارسی  
تحصیلات لیسانس ادبیات، حقوق، الهیات، دکترای حقوق و ادبیات فارسی  
اهم فعالیت ها تأسیس اولین آموزشگاه خزائلی را در اراک سال 1317، نیانگذار آموزشگاه‌های شبانه در ایران و همچنین موسس اولین انجمن حمایت و هدایت نابینایان و آموزشگاه نابینایان بزرگسال در ایران، کتابهای در زمینه روانشناسی، زیبا شناسی  
کشور ایران  
توضیحات مقدمه
مرحوم استاد محمد خزائلی با تلاش و ممارست فراوان به رغم فقدان بینایی به مدارج عالی دانشگاهی و اخذ مدرک دکترا دست یافت. امروز به دلیل وجود وسائل مدرن، کتاب گویا و وسائل الکترونیکی، تحصیل نابینایان آسان شده است؛ ولی در آن روزگار، واقعاً مشقتآور و بسیار مشکل بود. علاوه بر آن به کرسی نمایندگی مجلس دست یافت و به عنوان نماینده مردم اراک انتخاب شد. زیرا هدفی جز اصلاح جامعه نداشت و معتقد بود بدون حضور در مراکز و نهادهای اصلی قدرت این هدف عملی نخواهد شد. در مجلس با تمام وجود به اصلاح و تکمیل قوانین معلولین و نابینایان پرداخت. با نطق های خود و اطلاعرسانی تلاش نمود تا فرهنگ صحیح برخورد و تعامل با آحاد معلولین را به جامعه القاء کند.
او ابتکارات نوین و خوبی در عرصه جامعهشناسی، به ویژه قانونگذاری برای معلولین ایران داشت. زیرا نخستین نماینده نابینا در مجلس شورای ملی بود و پیش از نمایندگی، درایت و تدبیرهای راهگشایی را تجربه کرده بود، پس از رسیدن به کرسی مجلس، از این نهاد به خوبی برای ساماندهی و رفع مشکلات معلولین استفاده کرد.
خدمات، آراء و فعالیت های او می تواند الگوی مناسب و خوبی برای دیگران باشد. از این رو این دفتر برای معرفی این چهره تدوین و عرضه شد. از نخبگان و پژوهشگران انتظار هست، لغزشها و مشکلات این دفتر را گوشزد فرمایند.
محمد نوری

فصل نخست: زندگینامه

دوران کودکی
دکتر محمد خزائلی دانشمند و محقق نابینای معاصر، فرزند محمد رضا به سال 1292 در کرهرود اراک متولد شد. در هجده ماهگی بر اثر ابتلا به بیماری آبله بینایی خود را از دست داد. در آن زمان آموزش و پرورش در سراسر کشور مدارس ملی امروزی را نداشت، مکتبخانه ها به تعلیم و تعلم کودکان همت گماشته بودند. در این بین آنهایی از نعمت سواد بهره مند میشدند که خانواده متمکن داشته باشند.
وضعیت نابینایان بدتر از دیگران بود، آنها از مدارس خاص خودشان محروم بودند، باید در مکتب خانه ها، همراه با دیگران درس یاد می گرفتند یعنی تنها به حافظه خودشان باید تکیه می کردند. به همین دلیل محمد رهسپار مکتبخانه های قدیم شد. وی در هفت سالگی به مکتب شیخ حسین مدنی رفت. مدتی برای فراگرفتن قرآن نزد شیخ میرفت. ایشان در 12 سالگی قرآن را کاملاً حفظ بود، چنانچه آیه ای برایش تلاوت می شد بلافاصله ادامه آن را قرائت می کرد. وی روزی به پدرش گفت: «آقای معلم قرآن را غلط می خواند!» شاید این اولین انتقاد او نسبت به محیط تعلیم و تربیت بود. پدرش متوجه شد که مکتب خانه جوابگوی خواسته پسرش نیست.
تحصیل در مدارس دولتی
در آن زمان اولین مدرسه اراک به نام «مدرسه صمصامیه» تأسیس شد. پدر محمد تصمیم گرفت فرزندش را به این مدرسه جدید بفرستد، بنابراین محمد خزائلی که در سن 16 سالگی بود وارد مدرسه جدید شد.
در مدت تحصیل درس ها را برایش می خواندند و او به لطف داشتن حافظه ای قوی آنها را یاد می گرفت. وی در دوران ابتدایی همیشه شاگرد ممتازی بود.
رفقای دوران تحصیل وی نقل می کنند: هنگامی که برای بازی و تفریح به بیرون شهر می رفتند از آنان درخواست می کرد که نوشته های روی سنگ قبرها را به وی نشان دهند و او با لمس کردن آنها با اشکال مختلف حروف فارسی آشنایی پیدا کرد. در دوره ابتدایی همیشه شاگرد اول بود و با وجود عدم بینایی با اشکال زیادی مواجه نشد و به اخذ مدرک پایه ششم ابتدایی با معدل 20 نائل گردید.
تحصیلات متوسطه را در صمصامیه اراک ادامه داد ولی برای گذراندن پایه سوم متوسطه با مشکلات فراوانی مواجه شد. در این زمان بود که برای اولین بار فقدان بینایی خویش را بیشتر احساس کرد. امتحانات شفاهی دروس را با موفقیت گذرانید ولی نابینایی، مانع از امکان شرکت وی در امتحانات کتبی می شد. از این رو در آن سال موفق به دریافت مدرک سوم متوسطه نشد.
ایشان به مدت دو سال به مکاتبه با مرکز مشغول بود تا اینکه «آقای شکیبا» رئیس فرهنگ وقت اراک به تهران رفت و ترتیبی داد که محمد خزائلی بتواند با کمک منشی امتحانات کتبی را بگذراند. به این ترتیب معمایی بزرگ حل شد و از آن زمان، این شیوه امتحان برای همه نابینایان معمول گردید.
برای همه در آن زمان عجیب بود که فرد نابینایی بتواند تحصیل کند، ولی محمد خزائلی اهل مبارزه با مشکلات بود و آنی از تلاش غفلت نمی کرد تا اینکه بالاخره به تهران رفت و در امتحانات متفرقه پایه ششم متوسطه شرکت کرد و در رشته ادبی در سراسر کشور رتبه اول را به دست آورد و به دریافت مدال علمی نائل گردید.
آغاز رسمی فعالیت اجتماعی
محمد خزائلی در سال 1312ش اولین فعالیت اجتماعی خود را ضمن ادامه تحصیل در دبیرستان، با تشکیل کلاسهای درس در منزل آغاز نمود. در همین دوران بود که به یادگیری زبان فرانسه، خارج از محیط مدرسه نزد شخصی به نام ژوزف که از ارامنه جلفا و پدرش تاجر فرش بود، پرداخت. این معلم ابتدا الفبای زبان فرانسه را با کمک حروفی که از گچ و چوب درست کرده بود به وی یاد داد و سپس به تعلیم کتاب های مقدماتی فرانسه پرداخت.
روزی که محمد امتحان زبان فرانسه را در دبیرستان میگذرانید، طبق روال پیشین فقط یک نسخه سوال از مرکز برای آن حوزه امتحانی ارسال شده بود. اگر ممتحنین میخواستند سوالات را در جلسه عمومی قرائت کنند، آنگاه در دست منشی محمد نسخه ای از سوالات نبود تا برایش بخواند و اگر عکس قضیه را انجام می دادند، سایر شاگردان از سوالات مطلع نمی-شدند. در این جا حافظه و هوش سرشار محمد مددکار همه شد، وی به ممتحنین پیشنهاد نمود که ابتداً یک مرتبه دیکته و ترجمه فرانسوی را برایش بخوانند و بعد سوالات را برای امتحان سایر شاگردان ببرند، ممتحنین این کار را کردند و وی بدون اشتباه، مطالب قرائت شده را به منشی دیکته کرد و هجی نمود و نمره 20 هم گرفت.
وی با این کار خود توانست وزارت فرهنگ را قانع کند که نابینایان هم می توانند تحصیلات منظم داشته باشند و امتحانات رسمی را مانند یک نفر برجسته بینا بگذرانند.

استخدام وزارت فرهنگ
به دست آوردن کار دولتی برای نابینایان، مشکل بزرگتری بود که محمد خزائلی با آن مواجه گردید و مثل همیشه با تلاش و کوشش و نشان دادن لیاقت شخصی خود، در سال 1321ش به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به این ترتیب راه دیگری به روی نابینایان گشوده شد.
ایشان در دبستان های گلپایگان و خمین، و سپس در دبیرستان های اراک به تدریس پرداخت. در زمانی که معلم مدرسه «عظیمیه» اراک بود، وزیر فرهنگ وقت علی اصغر حکمت به اراک رفت و قرار شد معلمین هر کدام در مورد رشته و فن خود مطلبی را بیان کنند. وزیر فرهنگ از مدیر مدرسه پرسیدند معلم کلاس ششم کیست؟ مدیر، محمد خزائلی را معرفی نمود.
ایشان در حضور وزیر فرهنگ، هندسه را با ارائه اشکال هندسی به شاگردان تدریس نمود. نتیجه کار به قدری عالی بود که مورد توجه و تعجب وزیر فرهنگ قرار گرفت تا آنجا که مدال درجه اول علمی را به وی اعطا نمود.
محمد خزائلی در جوانی با هنر موسیقی آشنایی پیدا کرد و گهگاه نغمههایی برای آرامش دل خود می‌نواخت. تا اینکه روزی در مجلس جشن و سروری حاضر بود، ساز را به دامن او نهادند و از او خواستند که بنوازد، این عمل برایش ناخوشآیند بود، وی پس از اندکی تأمل، ساز را به کناری نهاد و از آن پس برای همیشه دست از نواختن برداشت.
ازدواج
در یکی از کلاس های درس بود که محمد خزائلی عاشق یکی از شاگردان خود به نام صدیقه عظیمی عراقی شد. علیرغم آن که این عشق دوجانبه بود ولی پدر و مادر دختر با این ازدواج مخالف بودند. بالاخره بعداز گذشت چند سال این ازدواج سر گرفت و در سال 1318ش زندگی مشترکشان را آغاز کردند. حالا دیگر همسرش کتاب ها را برایش می‌خواند و او مطالب را به حافظه اش می‌سپرد. ثمره این پیوند چهار پسر و چهار دختر می‌باشد.
متأسفانه از همسر و فرزندانش اطلاعاتی به دست نیاوردیم، به امید روزی که زندگی نامه کاملی از دکتر خزائلی توسط خانواده اش تهیه و به جامعه ارائه گردد.
تحصیلات دانشگاهی
محمد خزائلی که او را محمد نابغه لقب داده بودند، هیچ گاه در راه تحصیل علم از پای ننشست. ایشان در ضمن کار و تحمل مخارج زندگی به آموختن ادبیات عرب، فلسفه قدیم، عرفان، فقه و اصول، ملل و نحل، علم کلام و تاریخ اسلام پرداخت. آنگاه به تهران رفت و با وجود مشکلات فراوانی که در سر راهش بود در سال 1321ش در کنکور دانشگاه شرکت کرد و قبول شد و در دانشکده معقول و منقول مشغول تحصیل شد. و سرانجام در سال 1324ش موفق به اخذ درجه لیسانس با رتبه شاگرد اولی از دانشکده الهیات و نیز مفتخر به دریافت مدال علمی گردید. پس از آن بازهم در سال 1325ش از دانشکده حقوق و در سال 1329ش از دانشکده ادبیات به دریافت لیسانس توفیق یافت.
در واقع محمد نابغه در مدت 8 سال با تلاشی خستگی ناپذیرش موفق شد از سه دانشکده سه درجه لیسانس «ادبیات»، «حقوق»، و «الهیات» را با رتبه عالی اخذ کند و افتخاری برای جامعه نابینایان و شادی برای جامعه معلولین بوجود آورد.
این نابغه بزرگ با پشتکار عجیب و ذوق به تحصیل علم و دانش که در نهاد او منحصر به فرد بود، تحصیلات عالیه خود را ادامه داد تا این که درسال 1332ش در رشته ادبیات فارسی و در سال 1336ش در رشته قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران درجه دکتری گرفت، وی تشنه علم بود که به عالی ترین درجه علمی دست یافت. و با این کارش به همه ثابت کرد که نابینایی، ناتوانی نیست. بلکه نابینایان هوشی مضاعف دارند که باید آن را به کار گیرند تا به موفقیت های عالی دست یابند.
دکتر خزائلی به تصدیق اغلب دانشمندان و اهل فن، در زمینه علوم مذهبی، ادبیات عرب، معقول و منقول، تصوف، علم، تفسیر، حقوق اسلام و مذهب‌شناسی کم نظیر بود. به سه زبان عربی، فرانسه و انگلیسی تسلط کامل داشت و به زبان آلمانی نیز آشنا بود. می گویند ایشان اصول اولیه زبان انگلیسی را فقط در عرض دو هفته فرا گرفت.
خدمات فرهنگی اجتماعی
محمد خزائلی در سال 1311ش آموزشگاه خزائلی را در اراک تأسیس کرد و بعدها آموزشگاه های متعدد خزائلی را در تهران بنیان نهاد و تمام آنها را شخصاً مدیریت می‌کرد. او بنیانگذار اولین مدرسه شبانه در ایران است.
وی نه تنها به باسواد کردن افراد بینا سعی وافی نمود بلکه از باسواد نمودن نابینایان نیز غافل نبود. او اولین کسی بود که «انجمن هدایت و حمایت نابینایان ایران» و سپس «آموزشگاه نابینایان بزرگسال» را تأسیس نمود و سهم خود را در باسواد کردن روشندلان کشور تا سر حد امکان ایفا نمود. وی یک لحظه از تلاش در عرصه تعلیم و تربیت غافل نماند و به راستی عمر خود را در گرو تحصیل و تدریس علم و دانش نهاد.
درسال 1348ش «مجله روشندل» را برای اشاعه اخبار مربوط به نابینایان ایران و جهان منتشر نمود. از موسسات نابینایان کشورهای سیلان، هندوستان، فرانسه، جمهوری فدرال آلمان، عربستان سعودی، جمهوری دمکراتیک آلمان، روسیه و اسپانیا با هدف گسترش فعالیت‌های نابینایان ایران بازدید نمود. وی عضویت «کمیته اجرایی خاورمیانه» در «شورای ملی رفاه نابینایان»، «اتحادیه بین‌المللی نابینایان» و «کمیته اجرایی کنفرانس بین‌المللی تربیت مبتلایان به نقص بینایی» را برعهده داشته‌است.
محمد خزائلی علاوه بر تدریس در آموزشگاه های خود، در مراکز آموزشی عالی کشور نیز به تدریس ادبیات فارسی اشتغال داشت.
نماینده مردم اراک در مجلس
دکتر خزائلی در دوره بیست و دوم مجلس شورای ملی در سال 1346ش در حوزه اراک برگزیده شد و به مجلس راه یافت. گوشه هایی از دو نطق ایشان را با رعایت اختصار می آوریم:
* سخنرانی دکتر خزائلی در مجلس شورای ملی، دوره 22، جلسه 11، سال 1346
آقای دکتر خزائلی که خود روشندل و نابینا بود درباره حقوق معلولین به ایراد سخن پرداخت:
بنام خداوند قادر عالم سمیع بصیر، و با اجازه مقام ریاست و همکاران گرامی می‌خواهم به مناسبت هفته روشندلان که امروز دومین روز آن است مطالبی درباره علت وجودی هفته روشندلان گفتگو کنم و کمی همکاران گرامی را با وضع روحی و زندگی این طبقه مستعد و محروم که حرمان آنها قابل تدارک است و در تدارک آن مخصوصاً چشم امید به همکاران من دارند بیان کنم.
روشندلان طبقه‌ای مستعد هستند بنابر قانون روانشناسی هرگاه خداوند حسی را از کسی بگیرد حسهای دیگر را جانشین آن قرار می‌دهد و این مطلب در روانشناسی مسلم شده و گویندگان ما به آن توجه داشته‌اند.
خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری
لامسه جای بینائی را تا حد زیادی می‌گیرد منتهی عرض کردم نابینایان محروم و فراموش شده بودند زیرا حالات نفسانی آنها را کسی درک نمیکرد البته ما میدانیم در کشور ما پدر شعر، رودکی نابینا بود و باز می‌دانیم ابوالعلاء مَعَری فیلسوف بزرگ عالم اسلام نابینا بود. از جانب دیگر می‌دانیم در هندوستان و یونان شعر و ادب با نابینایان شروع شده است.
من از همکاران عزیزم دعوت میکنم که به آموزشگاه نابینایان خردسال در وقت فرصتی تشریف بیاورند و از نزدیک کارهای آنها را ببینند، بیائید با هم همدستی کنیم و اینها را آموزش بدهیم، به آنها کار یاد بدهیم و آنها را در اجتماع بگیریم تا آنها از زندگی شرافتمندانه بهره مند شوند تا هم اتمام حجتی بر بینایان شده باشد و هم این طبقه مستعد محروم نماند.
ایشان لایحه ای به همین مجلس درباره نابینایان ارائه داده بود و گفت حوزه انتخابی بنده شهر اراک محروم است، بنده از شهر انتخابی و طبقه محروم نابینایان در مجلس سخن می گویم و از همکاران عزیزم خواهشمندم که با من کمال مساعدت را داشته باشند هرجا که عنوان شهرها مطرح است شهر اراک ر ا بخاطر بیاورید و هر کجا که طبقات اجتماعی مطرح است طبقه فراموش شده نابینایان را در نظر داشته باشید.

** دومین سخنرانی دکتر خزائلی در مجلس شورای ملی، دوره 22، جلسه 157، 6 آذر 1348 بوده است. ایشان در صحن علنی به ایراد سخن درباره نابینایان و روشندلان پرداخت.
بنام خدای بزرگ جهان آفرین و با اجازه مقام معظم ریاست و همکاران بسیار گرامی، ‌چند دقیقه‌ای مزاحم اوقات شریفتان می‌شوم امروز روز وصل میان دو رویداد مقدس اسلامی ‌است. دیروز سبط اکبر امام مجتبی مظهر صلح و صفا متولد شدند و در آن شب بنا به اشهر روایات قرآن مجید کتاب آسمانی اسلام بر قلب پیغمبر اکرم نازل شد و تقارن دارد این دو رویداد با روز پایان هفته روشندلان است. موقع را مغتنم میشمارم و هر سه رویداد را تبریک عرض میکنم و توفیق همه ملت را در پیروزی از نیات مقدس خواستارم.
وقتی بنده در سفر سیلان، جهت شرکت در کنفرانس جهانی و بین‌المللی نابینایان بودم، در روز افتتاحیه، شخصی به نام دکتر ایزابل گرانت که خزانه دار این اتحادیه بود وقتی که خواست راجع به نابینایانی که راهنمای نابینایان هستند صحبت کند اول از ایران شروع کرد و از اینکه بنده در پارلمان ایران هستم ابراز خوشوقتی بسیار کرد.
همکاران محترم، جامعه روشندلان از ما می خواهد که روشندلان را به جامعه بشناسانیم. خواست روشندلان این است که جامعه بفهمد که در آنها چه استعدادهائی نهفته است و از چه استعدادهائی برخوردارند.
در جهان روشندلان یک رویداد بزرگ اتفاق افتاد، از 25 کشور جهان، نمایندگان روشندل برجسته، دور هم توانستند جمع بشوند و با هم توانستند تصمیماتی اتخاذ کنند و به خودشان و سرنوشتان بیاندیشند و واقعاً توفیقی بسیار عظیم است. همکاران محترم باید استعدادهای نابینایان و احتیاجات آنها را مورد مطالعه قرار بدهیم و احتیاجات آنها را به جامعه معرفی بکنیم تا به مشکلات نابینایان برسیم و بالاتر از همه رفع تبعیضاتی که به واسطه نابینایی وجود دارد بشود. البته خود بنده هم موقعی که میخواستم در مسابقات دانشیاری شرکت کنم بعلت نابینائی مانع شدند. یک نفر امسال در قسمت دانشسرای عالی موفق شد ولی چون نابینا بود آن را راه ندادند بعلت اینکه آئین‌نامه دانشسرای عالی نابینایان را منع کرده و محروم میدارد. یک دوشیزهای که الان آموزگار است بنام خانم صفاری که استعداد زیادی دارد چند سال پیش شرکت کرد و دوم شد ولی به او اجازه ندادند و حالا سنش از 25 گذشته و در کنکور طبق مقررات جدید در قسمتهای دیگر او را نمی‌پذیرند و مطلب دیگر تبعیض سنی در کنکور است که به عقیده من امر خوبی نیست و منافات دارد با این که هرکس به تناسب استعداد خودش بهره-ور بشود. تبعیض سن یا تبعیض بعلت دیگر نباید مانع کار باشد.
در خاتمه امیدوارم به حمایت نمایندگان عزیز که مسلماً اصلی از اصول مرام نامه آنها کمک به معلولین است طرحهایی راجع به استخدام نابینایان و راجع به صرف بودجه درباره نابینایان بدهند. می‌دانید که من به کشور خودم، علاقمند هستم و راضی نیستم که یک شاهی از پول مملکت به هدر برود. من متعهد میشوم هر دیناری که خرج نابینایان می‌شود سه ساله، ده برابرش عاید مملکت بشود توفیق همه را از خداوند خواهانم از اینکه به عرایض بنده توجه فرمودید تشکر می‌کنم.
تألیفات
دکتر خزائلی در دوران خدمتش، افتخار دریافت دو قطعه مدال درجه اول و یک قطعه نشان درجه دوم علمی را داشته است.
وی در مدت 62 سال زندگی پرثمر خود، چندین کتاب ارزنده تألیف کرد که اغلب آنها در دانشگاه ها و مدارس علمیه تدریس می شود.
تألیفات ایشان در چهار بخش تحت عناوین: رسالات، کتاب های درسی، سایر تألیفات، و آثار چاپ نشده به شرح ذیل است:
1٫ ایشان رساله دکترای ادبیات خود را به روشنگری درباره «اعلام قرآن» اختصاص داد و اکنون این کتاب ارزنده از جمله کتاب های منبع و مأخذ تحقیقات قرآنی و اسلامی است.
2٫ رساله دکترای حقوق او کتابی است به نام «مسئولیت مدنی کارفرما، ناشی از عمل کارگر» که این اثر پژوهشی نیز می‌تواند ملاک بسیاری از داوری های وزارت کار قرار گیرد.
3٫ ایشان تألیف ارزنده دیگری به نام «احکام قرآن» دارد، این کتاب جامع، مقام آن را دارد که رهنمود راستین حکام شرع قرار گیرد.
4٫ وی کتاب «فقه» را در شش جلد تدوین نموده است.
5٫ «فلسفه اسلام» و ترجمه «معالم القریه فی الحکام الحسبه» از آثار دیگر اوست.
6 و 7٫ او در گلستان و بوستان سعدی نیز عارفانه و محققانه سیر معنوی و علمی نموده و با تألیف دو جلد کتاب به نامهای «شرح گلستان» و «شرح بوستان»، هرگونه معضل و مشکلی را که ادب دوستان در بیانات و سروده‌های سعدی داشته‌اند، رفع کرده و پرده ابهام و ایهام را از آن به کنار زده‌است.
8٫ کتاب دیگری به نام «گلهای ادب» درچهار جلد، تقدیم علاقهمندان به ادبیات فارسی نموده‌است.
9٫ کتاب «دستور زبان جاویدان» از آثار گرانقدر ایشان است.
10٫ «خودآموز حکمت مشاء» یکی دیگر از تألیفات اوست که ترجمه‌ای بلیغ و رسا از «مقاصد الفلاسفه» امام محمد غزالی است.
11٫ «المنتخب فی ادب العرب» برگزیده‌هایی زیبا از آثار ادب عرب است که با طبع لطیف و حساس خود آن را جمع نموده است.
12٫ «نهج الادب» در صرف و نحو عربی را در شش جلد نوشت.
13٫ «الاسلوب الحدود» برای مکالمه عربی را در دو جلد تألیف نمود.
14٫ «منطق و مختصری از فلسفه شرق»؛
15٫ «منطق نظری»؛
16٫ «منطق عملی» این سه کتاب در رشته منطق است. که در حقیقت از راه دانش ثمر بخش منطق، دریچه‌ای به باغ فلسفه گشوده‌است.
17٫ «تاریخ مختصر فلسفه و زیباییشناسی» زیبایی‌شناسی یکی از رشته‌های فلسفه ‌است و این واقعیت را در کتاب که دکتر محمد خزائلی تدوین نموده‌است، می‌توان به نیکویی دریافت.
18٫ «مختصر روانشناسی»، کتابی است کامل که همگان را با دانش روانشناسی آشنا می‌سازد.
19٫ داستانهای «دایانا و ونوس» در ادبیات یونان، روم، انگلیس و ایران یکی از آثار زیبای اوست.
20٫ «بدیع و قافیه» را با همکاری دکتر حسن سادات ناصری تألیف نمود.
21٫ کتاب «مختارات» را با یاری دکتر محمد خوانساری نوشت.
22٫ «دستور جاویدان» را به مدد سید ضیاءالدین میرمیران تدوین کرد.
23٫ «اسلوب الحدیث» را با کمک سید عبدالباقی تنکابنی به مشتاقان هدیه نموده‌است.
24٫ کلید دانش ها
25٫ تاریخ حقوق ملل
26٫ تاریخ تحول نظرات فلسفی
27٫ ترجمه «تحافته الفلاسفه» غزالی
28٫ ترجمه «مفتاح العلوم» خوارزمی
29٫ «فرهنگ اصطلاحات روانشناسی و فلسفی» با استفاده از فرهنگ های روانشناسی و فلسفیِ فرانسه و انگلیس را می‌توان نام برد.
وی آثار مدون دیگری دارد که اکنون در کتابخانه‌ای که از او به یادگار مانده و به دانشگاه اصفهان هدیه شده موجود است.
فوت
دکتر محمد خزائلی نه تنها در راه نشر معارف دینی ایران و اسلام به راستی فعالیت می‌نمود، بلکه زندگانی و بهسازی و بهزیستی جامعه نابینایان ایران را نیز مدنظر داشت. وی طی بیست سال متوالی که انجمن ملی هدایت و حمایت نابینایان ایران را بنیاد نهاده بود و بعد منجر به تشکیل سازمان رفاه نابینایان ایران شد، خدمتی همیشگی و مستدام در حق این گروه نمود و آنچه داشت برای آنان در طبق اخلاص نهاد و هدیه کرد. ایشان، در 22 خردادماه 1353 پس از یک هفته اغما در سن 62 سالگی چشم از جهان فروبست.

فصل دوم: دیدگاهها

دکتر خزائلی در توصیف مشیر
دکتر محمد خزائلی دارنده آموزشگاه های خزائلی در تهران، در سال 1292خورشیدی در شهر اراک تولد یافت. در بیست ماهگی بر اثر بیماری آبله، بینائی هر دو چشم را از دست داد. از کودکی تحصیلات خود را در مکتبخانه آغاز کرد، شانزده سال داشت که از مکتب به مدرسه جدید رفت.
وی از سال 1312 در خانه و مدارس ملّی به تعلیم پرداخت و هم از محضر علما و زبان دانان بهره مند گشت. ایشان با این فعالیت ها توانست وزارت فرهنگ را قانع کند که نابینایان هم می توانند تحصیلات منظم داشته باشند و امتحانات رسمی را مانند یک فرد برجسته بینا بگذرانند.
از سال 1321 تحصیلات دانشگاهی او ضمن اشتغال به کار شروع شد. دوره های دانشکده معقول و منقول، دانشکده حقوق و دانشکده ادبیات را به ترتیب پیمود و در رشته های ادبیات و حقوق به دریافت درجه دکترا توفیق یافت.
دکتر خزائلی در پاسخ پرسشنامه این مولف ضمناَ متذکر شده اند: «به عقیده من نابینایان صنف مشخصی را تشکیل نمی دهند و فقدان باصره مانند فقدان سامعه یا محرومیت از نطق و تکلم است، همچنان که کران و لالان تذکره ای جداگانه ندارند کوران هم دفتری علی-حده نیستند».
«وی همچنین متذکر گردیده است که من خود را سخنور نمی دانم زیرا نوشته های من در باب موضوعات علمی و جدی است و اگر گاه گاهی طبع آزمایی می کنم فقط برای تسلی خاطر خویش است».
با استفاده از تذکر دکتر خزائلی و یا به استناد همان تذکار ایشان حق همین است که مولف تذکره مستقلی برای سخنوران نابینا یا کوران روشن بین ابتکار کرده تا اگر کسانی از قلم افتاده اند قلمداد شوند و آثار و فعالیت فوقالعاده آنان مایه تنبه و سرمشق بینایان قرار گیرد.
دکتر خزائلی برای خوانندگان بهترین نمونه است که برخلاف خیلی از نابینایان سه لیسانس و دو درجه دکترا گرفته، چندین کتاب علمی و جدی تألیف و تحریر نمود، چند دبیرستان و دبستان پسرانه و دخترانه روزانه و شبانه به تدریج بنیاد کرده است که سراسر کوچه ظهیرالاسلام را در خیابان شاه آباد تهران اشغال کرده و چند صد نفر دانشجو در این آموزشگاه ها تحصیل می-کنند و خود خزائلی نیز در آنجا تدریس می نماید.
وی در شعر، همان خزائلی تخلص می کند، بیشتر به پیروی از سبک قدیم غزل سروده اند. در ضمن خدمت دبیری و بالابردن سطح معلومات سالمندان که به هر دلیل از کاروان دانش عقب افتاده اند در تربیت هشت فرزند خود نیز کوشش دارند.
علاوه بر کتاب های درسی در زمینه تعلیمات دینی، قرائت فارسی، صرف و نحو عربی، تاریخ فلسفه، منطق و حکمت مابعدالطبیعه، کتاب های مفصل دیگری مانند: اعلام قرآن مجید، مسئولیت مدنی کارفرمایان از عمل کارگر، خودآموز حکمت، منشأ و کلید دانش ها، تاریخ حقوق ملل، تاریخ تحول نظرات فلسفی از جمله تألیفات و ترجمه های وی می باشد و دو کتاب اول طبع و نشر یافته است.  
متن زندگی نامه محمد نابغه
محمد خزائلی در اراک به دنیا آمد دو سالش نشده بود که دچار بیماری آبله شد و سوی چشمانش رفت و نابینا شد. پدرش که نمی‌خواست او بی‌سواد باشد او را به مکتب فرستاد. پس از مدتی پدرش که دریافت پسرش هوش بسیار زیادی دارد درصدد آن برآمد که در جایی بهتر از مکتب ثبت نامش کند حدود یکصد سال پیش که اولین مدرسه صمصامیه تأسیس شد محمد را در آنجا ثبت کرد. دوازده سالش که شد، قرآن را کامل حفظ بود، طوری که اگر یک آیه را می‌خواندی دنبالش را می‌گرفت و تا آخر می‌رفت.
در دوران متوسطه بعد از گذراندن امتحانات شفاهی دیگر نتوانست در امتحانات کتبی شرکت کند. به خاطر اینکه نمی‌توانست بنویسد، نتوانست مدرک متوسطه‌اش را بگیرد. البته محمد دست بردار نبود و دو سال تمام با کمک پدر و مادرش به این طرف و آن طرف نامه‌نگاری کرد تا توانست به کمک یک منشی امتحان بدهد.
چند وقت بعد به تهران رفت و در امتحانات متفرقه‌ی ششم متوسطه شرکت کرد. او موفق شد در رشته‌ی ادبی مقام اول کشور را کسب کند و یک مدال علمی گرفت! درخشیدن محمد خزائلی شروع شده بود. به یادگیری زبان فرانسه با حروف چوبی و گچی پرداخت.
آن قدر درس خواند تا معلم شد. محمد خزائلی توانست علوم متعددی را یاد بگیرد از جلمه: ادبیات عربی، فلسفه‌ی قدیم، عرفان، فقه و اصول، علم کلام، تاریخ اسلام و غیره.
وی موفق به اخذ دو مدرک دکترا شد: دکترای ادبیات فارس و دکترای حقوق قضایی. به زبان‌های عربی و فرانسه و انگلیسی نیز تسلط پیدا کرد.
بنیان‌گذار اولین مدرسه‌ی شبانه‌روزی در ایران و موسس اولین انجمن حمایت از نابینایان کشور شد.
شصت و دو سال از عمرش نگذشته بود که به اغما رفت و سپس دارفانی را وداع گفت. در زمان حیاتش سی و نه کتاب ارزنده تألیف کرد. هم اکنون موسسه‌های زیادی به یاد دکتر خزائلی و با نام او مشغول به فعالیت هستند.
منبع: پیک توانا ـ شماره55 ـ مهر و آبان 1393  
تاریخ ثبت در بانک 22 فروردین 1395