کد pr-1217  
نام فاطمه  
نام خانوادگی حمامی نصرآبادی  
سال تولد 1367  
وضعیت جسمی فقدان حرکتی  
نوع فعالیت هنری  
زبان فارسی  
مهارت کشیدن نقاشی با پاها  
کشور ایران  
استان کاشان  
شهر آران و بیدگل  
متن زندگی نامه اولین نمایشگاه او با عنوان شکوفه یی به وسعت سفیدشهر
دومین نمایشگاه او در محل دانشکده هنر و معماری کاشان
شرکت درمسابقات نقاشی سازمان بهزیستی و دریافت لوح تقدیر سال 1386
حضور در نمایشگاه گروهی با دیگر هنرمندان در سالهای 84 و 85
دریافت لوح تقدیر از فرماندار آران و بیدگل به عنوان جوان نمونه و موفق در بهمن 84
حضور در مراسم تجلیل از نخبگان و هنرمندان زن استان اصفهان و دریافت لوح تقدیر از آقای بختیاری- استاندار
و … .

آفتاب سوزان کویر همچنان می تابید و بر چهره های مظلوم و معصومانه ی بچه های روستا ها شلاق محرومیت از مواهب طبیعی نواخته می شد . کودکانی را دیدم که با پای پیاده در کوچه های خاکی روستا با یک توپ پلاستیکی ابراز حضور می کردند و کودکانه های خود را میان یکدیگر صادقانه تقسیم می کردند . فریادهایشان را که می شنیدم گویی نغمه های امید و آرزو بود که در آسمان طنین انداز می شد و جست و خیزشان نشانه ی حرارت ، شوق و اشتیاق زندگی آنها در بازی های کودکانه شان زندگی می کردند تا بزرگی را بیاموزند . زندگی فاطمه اما حکایتی داشت . متفاوت با آنچه در ذهن و وجود خود مرور می کردند . آشنایی با زندگی دختری معصوم در آخرین نقطه ی شهری ع آران و بیدگل و در دامان سفیدشهر – نصرآباد – مثل آفتاب سوزان کویر آتشی در دلم بر افروخت و نه من که همه ی آنان که از او می دانند و یا می شناسند حسی متفاوت – نه از روی ترحم – که به نشانه ی تکریم و تحسین یک اراده و انگیزه ی قوی به خود می گرفتند . در این میان او با دیگر دختران شهر متفاوت بود یعنی آنکه حتی از بازی های کودکانه در کوچه پس کوچه های سفیدشهر محروم بود اما این محرومیت نبود فرصتی برای حضور خردمندانه در عرصه ی اجتماع ، در صحنه ی زندگی.

فاطمه دختری 18 ساله ی سقیدشهری یک معلول جسمی – حرکتی است که از بدو تولد رنج معلولیت را به دوش کشیده و وقتی در مراحل بالاتر رشد قرار گرفت با همراهی زهرا خواهر دوقلویش و مادر فداکارش توانست دوره ی ابتدایی را پشت سر گذارد.

اما شرایط جسمی او امکان ادامه ی راه از او ستانیده بود . فاطمه این بار اما خود راه آینده اش را برگزید و در خلوت خویش به دنبال روئاهایی بود که بتواند آنها را برای دیگران باز گوید و خوشبختی های خلوتش را با دیگران تقسیم کند از این رو گاهی تنها به مدد انگشتان پایش می توانست احساسات خود را به زبان هنر بیان کند و با نقاشی آرزوهایش را به تصویر بکشاند.

کشف هنرمند و توانایی آدمی مهمتر از نقش هنر است و این دختر خوش استعداد سفیدشهری این اقبال را یافته بود که از پس نگاه مهرورزانه و هنرمندانه ی یکی از هنرمندان آران و بیدگل پا به دنیای جدید هنر هنرمندی بگذارد .( سعید بوجار آرانی ) نقاش هنرمندی است که وقتی فطمه را به طور تصادفی دید دیگر نتوانست از او فاصله بگیرد و کوشید بخشی از احساسات پدرانه و عاطفی اش را نثار او کند . او با درک شرایط جسمانی و کشف استعداد ذاتی این نوجوان توانست فاطمه را از انزوای خانه ی مادری رهایی بخشد و با برنامه ی منظم و منسجم آموزشی او را در صحنه های هنری بکشاند.

هفته ای یک روز برای فاطمه کلاس و تمرین عملی و استمرار آن در طول 2 سال و بلکه بیشتر نتیجه ای رضایت مندانه داشت.

فاطمه این بار به مدد استاد مربی خود سعید بوجار توانست به زودی پلکان ترقی را طی کند و چند نمایشگاه انفرادی در آران و بیدگل و کاشان بر پا کند و از مقامات محلی و استانی لوح تقدیر دریافت نماید.

نقاش های فاطمه که بیشتر با تکیه بر مضامین مذهبی و دینی نقش وجود یافته پیام دیگر را به همراه دارد : توکل به امیدواری او به حضرت حق و توسل خالصانه به درگاه اهل بیت که در روح و روان او موج می زند و اثر گذاری ویژه ای در آفرینش طرح ها و نقثاشی هایش داشته و با آن جلوه و طیبایی های خاصی بخشیده است . فاطمه اینک اگرچه از بازی های کودکانه ی هم سن و سالانش در کوچه های شهر محروم است اما در عین معلولیت دنیایی را برای خود خلق کرده که حاضر به تعویض آن با هیچ چیز دیگری نیست حتی گاهی با زبان دل و ضمن نقاشی هایش نوشته و دل گویی های زیبایی دارد که انگشت حیرت بر لبها می ماند . در جایی نوشته است : صدای پرندگان ر احساس می کنم ، صدای بهار را می بینم و در هنگام نماز اذان را می فهمم.

به نقل از: فرهنگنامه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان، شماره 11، اردیبهشت 86  
تاریخ ثبت در بانک 21 فروردین 1395  
فایل پیوست
تصویر
 
تصویر