کد | pr-11230 |
---|---|
نام | داوود |
نام خانوادگی | امامی |
سال تولد | 1343 |
وضعیت جسمی | نابینا |
نوع فعالیت | خدماتی |
زبان | فارسی |
مهارت | از سال 66 تا اواخر سال 92، در عین حال که مسئول پخش کتاب و لوازم التحریر بود. |
کشور | ایران |
متن زندگی نامه |
من از تاریکی به نور خدا رسیدم داوود امامی هستم، متولد سال 1343، ابتدا که به دنیا آمدم، تا 5 سالگی مشکل خاصی نداشتم، اما با شروع مدرسهها متوجه شدم که چشمانم به شدت ضعیف است. هر سال هم شمارهی چشم من زیاد میشد. در دوران نوجوانی هم با وجود اینکه از عینک استفاده میکردم و شمارهی چشمم هم زیاد بود، اما به فعالیت خودم ادامه میدادم؛ موتورسواری و دوچرخه سواری میکردم. بعدها که کمبیناتر هم شده بودم، در پادگان ولیعصر مشغول به خدمت بودم. در سالهای 61 تا 62 هم مشغول نیرو اعزام کردن به جبههها بودم و مسئول روابط عمومی در جبهه بودم تا اینکه خودم هم به جبهه اعزام شدم. در آنجا هم مسئول روابط عمومی عملیاتها بودم. چون بسیار کمبینا شده بودم. نمیتوانستم به خط مقدم اعزام بشوم، اما به خاطر احساس مسئولیتم، نمیتوانستم برگردم. نابینایی تولد دوباره بعد از نابینایی برای اینکه من گوشهنشین نشوم، از طریق پدرم مسئول توزیع کتابهای دورهی راهنمایی و متوسطه در مناطق محروم کرج در اشتهارد شدم. از سال 66 تا اواخر سال 92، در عین حال که مسئول پخش کتاب و لوازم التحریر بودم، باید برای خرید لوازم التحریر به بازار میرفتم. در همین حین با تجار محترم بازار و اهالی مساجد و قرضالحسنهها آشنا شدم، چون کار توزیع کتاب، محدود به زمان خاصی بود و فقط 1 تا 2 ماه کار برای انجام دادن بود. در اوقاتی که فراغت زیاد داشتم، به بازار میرفتم و از طریق دوستان با کسب و کار و تجارت آشنا شدم. منبع: پیک تواناـ شماره 58 ـ فروردین و اردیبهشت 94 |
تاریخ ثبت در بانک | 23 آبان 1395 |