متن |
در این نوشته به مهمترین جنبههای روانشناختی معلولیت یا ناتوانی جسمی توجه شده است. ناتوانی جسمی دارای ابعادی جسمانی و روانشناختی است. افراد ناتوان یک اقلیت بزرگ در هر جامعه را تشکیل میدهند. همانند دیگر اقلیتها، آنان اکثرا محروم بوده و مورد تبعیض و پیشداوری واقع میشوند. این مسائل نه تنها افراد مزبور بلکه خانوادهها و دوستان نزدیک آنان و تقریبا هر فرد جامعه را تحت تأثیر قرار میدهند. تعریفهای جدیدتر ناتوانی، نمایانگر یک تغییر از دیدگاه صرفا جسمی-طبی به دیدگاه یکپارچهٔ روانی–اجتماعی–اقتصادی میباشد. در متن حاضر، به برخی از دلایل نظری وجود تبعیضها اشاره شده است. نگرشهای منفی، پیشداوریها، تبعیضها، و رفتارهای غیرمنصفانه بر همهٔ جنبههای زندگی افرادی که از نوعی ناتوانی رنج میبرند تأثیر به جای میگذارند. بویژه، عوامل مزبور بر سه زمینهٔ مرتبط اشتغال، رضایت از کار و زندگی، سازگاری روانی- اجتماعی و سلامت روانی تأثیر دارند. اشتغال به کار، مهمترین عامل است. زیرا بر احساس رضایت، سازگاری، و سلامت روانی افراد نیز تأثیر به جای میگذارد. تدابیری چند به منظور غلبه بر نگرشهای منفی و موانع روانی-اجتماعی، بویژه در محیطهای شغلی، معرفی گردیدهاند، تدابیری نظیر آموزش یا کارآموزی و توانبخشی بویژه هنگامی اثر بیشتری دارند که مشارکت داوطلبانهٔ هر دو گروه افراد ناتوان و دیگر افراد جامعه را تسهیل نمایند. ظاهرا، ناتوانی یا معلولیت نه فقط در جسم افراد ناتوان بلکه بیشتر در طرز فکرها و نگرشهای آنان و دیگر افراد جامعه وجود دارد که همین امر حساسیت و مشارکت بیشتر روانشناسان و پژوهشگران دیگر را ضروری میسازد.
|