متن |
شخص نابینا یا دیگران فرقی ندارد،جز اینکه قادر به دیدن نیست.نابینایی چیزی نیست،آنچه که سخت است واکنش دیگران نسبت به شخص نابیناست.افراد نابینا خواهان برخوردی عادی و معمولی هستند،هرچند ممکن است در برخی موقعیتها نیازمند یاری باشند،اما در اصل ترجیح میدهند مستقل باشند تا وابسته. مشکل دیگری که فرا روی برخی از نابینایان قرار دارد این است که بسیاری از والدین به دلیل نگرانی از ایمنی کودک نابینای خود،اجازه کشف محیط را به آنها نمیدهند،و از آنجایی که نقص بینایی فیالنفسه،طیف محدود تعامل با محیط را به همراه دارد،این موضوع بر گستره مشکل نیز میافزاید. انطباق والدین با کودک نابینا،مسألهای است که در مقام بعدی قرار میگیرد.والدینی که در رویارویی با کودک نابینای خویش،احساس گناه،غم و اندوه مینمایند،به صورت غیرمستقیم این احساسات مخرب را به کودک خود منتقل خواهند کرد.واکنشهای از این دست،به همراه نقص بینایی به پیامدهای جدی فرا روی همهجانبه این افراد منجر میشود. یکی از ابعاد رشدی بسیار مهم و سرنوشتساز هویت و هویتیابی است.هویت عبارت است از یک مفهوم سازمان یافته از خود که از ارزشها،باورها و هدفهایی که فرد بدانها پایبند است تشکیل شده است(اریکسون1 1993).تشکیل هویت،احساسی ذهنی از تمامیت درونی فرد فراهم میکند و براساس آن زندگی برای وی هدف و معنا پیدا مینماید(برزونسکی2،1993). پرورش افراد دارای ارزشهای درونی و با هویت،یا به دیگر سخن پرورش نیروهایی که بیشتر بر مبنای ارزشها و باورهای درونی شده خود عمل کنند و به تعبیری معمار شخصیت خویشتن باشند،از جمله عوامل بسیار مهم پیشرفت فرهنگی،سیاسی،اجتماعی و اقتصادی هر جامعه است. در مطالعه حاضر سعی شد تا در قالب بحثی توصیفی،چگونگی شکلگیری هویت و مسایل موجود در هویتیابی افراد نابینا مورد کنکاش قرار گیرد.در این راستا نظریههای موجود پیرامون هویت،سبکهای هویت و عوامل موثر در شکلگیری هویت نابینایان به صورت مبسوط مورد بحث قرار گرفتهاند.
|