کد sr-22834  
عنوان اول این کودکان مرگشان عادی است  
نویسنده سمیه افشین فر  
نوع کاغذی ، الکترونیک  
مقاله نشریه روزنامه ایران، صفحه توانش  
شماره پیاپی 4 آبان 1396  
زبان فارسی  
متن «این کودکان مرگشان عادی است»، سمیه افشین‌فر، 4 آبان 1396.
کسی برایش ناراحت نمی‌شود، کسی به دنبالشان نمی‌آید، همچون محصوران جزیره‌ای، دنیایشان همان تخت‌های فلزی است در واقع کل سهم شان از دنیا چهارگوشه تخت فلزی است، تختی که دست و پاهایشان را با نوارهای محکم پارچه‌ای به آن زنجیر کرده‌اند، چرا که حرکتشان هم به صلاحشان نیست، انگار محکومند به اینکه همچون تخته سنگی با چشمانی با نفوذ و ناراحت نظاره گرت باشند، رد نگاه این بچه‌ها تا مدت‌ها در ذهن حک می‌شود به سراغشان که می‌روی حتی نمی‌توانند سلامت را علیک گویند، فقط نگاه می‌کنند و گاه گاهی با صداهایی نامفهوم چیزهایی می‌گویند که نمی‌فهمی واژه‌هایی که واژه نیستند ناله‌هایی مبهمند بدون مفهوم، قد و اندازه هایشان همانند کودکانی چهار پنج ساله است اما وقتی به کارت‌های مشخصات بالای سرشان نگاه می‌کنی می‌بینی که بسیاری از آنها از سنی که تصور می‌کردی بزرگترند و بعضی حتی بالغ شده‌اند روی همین تخت ها با دست و پاهایی بسته. به بیشترشان لوله‌هایی وصل کرده‌اند و با کمک سرنگ غذایی ته حلقشان می‌ریزند انگار تک تک این کودکان سرنوشتی دردناک دارند حتی مرگشان هم کسی را ناراحت نمی‌کند.
درست در روزی که برای بازدید از مرکز نگهداری نارمک رفتیم در دفتر مدیر خبر فوت کودکی را دادند، مدیر می‌گفت دو شب پیش تشنج کرده بود و به بیمارستان بردیم و امروز تمام کرد. زندگی همه این بچه‌ها همین است یکی امروز یکی فردا یکی پس فردا و.... مرگشان سر و صدایی ندارد مثل خودشان و تمام رنج هایی که در زندگی می‌کشند آرام و بی صداست چرا که بیشتر آنها نه کسی به سراغشان می‌آید و نه کسی خبری از آنها می‌گیرد.
بیشترشان با دستور مرجع قضایی و به خاطر نداشتن والدین یا عدم صلاحیت والدین به بهزیستی سپرده شده‌اند. اینها کودکان ایزوله‌اند، کودکانی که توان آموزش ندارند و از معلولیت‌های همزمان جسمی و ذهنی رنج می‌برند، شکی نیست که نگهداری از کودکان ایزوله کاری سخت و طاقت فرساست، هیچ کدام از این کودکان توان اجابت مزاج ندارند و با پارچه‌های بزرگ و ضخیمی آنها را بسته‌اند. مدیر مرکز می‌گوید: اگر بخواهیم این بچه‌ها را پوشک کنیم از پس هزینه‌ها بر نمی‌آییم برای همین در خیاط خانه برای آنها کهنه می‌دوزند و هر از چند گاهی این کهنه‌ها دور ریخته می‌شوند و کهنه‌های جدید استفاده می‌کنیم.
درست می‌گوید این بچه‌ها نیاز به پوشک‌های مخصوص بزرگسالان دارند که عمدتاً گران است و اگر گران هم نباشد برای تعداد زیاد این بچه‌ها به صرفه نیست اینجاست که وظایف «مادر یارها» سنگین تر می‌شود، زنانی که بیشترشان به هدف کار خیر پا در این راه نهاده‌اند و تمام تلاش شان را می‌کنند تا مادرانه از این کودکان نگهداری کنند بی خود نیست که وقتی به همراه مادریار به تخت‌شان نزدیک می‌شویم دخترک نابینای معلول ذهنی از میان نرده‌های آهنی دستانش را بیرون می‌آورد و مادریار را در آغوش می‌کشد، شاید دنبال دستان گرم مادری می‌گردد که رهایش کرده در واقع محبت گوهر کمیابی است که حتی این بچه‌ها هم با وجود همه مشکلاتشان حسش می‌کنند. دانش آذر مدیر مرکز می‌گوید: تعداد مادریارها کم است و نیاز به نیروهای بیشتری داریم «وقتی به ماجرای مرگ 15 کودک در سال 92 اشاره می‌کنم، دانش آذر ادامه می‌دهد» البته مرگ در این کودکان طبیعی است بیشترشان بجز معلولیت مشکلاتی از قبیل تشنج دارند.»
اما می‌گفتند علت این حادثه حضور نداشتن پزشک متخصص در شیفت شب بوده؟ بله شاید هم این باشد به هر حال ما کمبود نیرو داریم! مدیر مرکز نگهداری نارمک از کمبود نیروی انسانی نالان است و این را از اوضاع این مرکز نگهداری هم می‌توانی حدس بزنی چرا که نه تنها این مرکز بلکه بسیاری از مراکز نگهداری سازمان بهزیستی کشور متأسفانه از کمبود نیروی انسانی متخصص رنج می‌برند. شاهد این مدعا خبرهایی است که هر از چند گاهی در رسانه‌ها از اوضاع مراکز نگهداری به گوش می‌رسد که در یکی مثلاً کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته و در دیگری مربیان به بهانه عوض نکردن کهنه‌های بچه‌ها از دادن آب و غذا به آنها خودداری می‌کنند. در اینکه بودن و کار کردن برای این بچه‌ها روحیه‌ای قوی و عزم راسخی را می‌طلبد شکی نیست اما سازمان بهزیستی کشور باید بتواند از نیروهای متخصص در این حوزه استفاده کند و در تمام مراکز نگهداری کادر درمانی قوی و متخصصی بگمارد که دلسوزانه به رتق و فتق امور این کودکان بپردازند از طرف دیگر بجاست که با ارائه طرح‌های تشویقی مثل بازنشستگی پیش از موعد یا حقوق و درآمدی بالاتر افراد متخصص را برای حضور در مراکز نگهداری تشویق نمایند تا مربیان و بهیاران تنها برای داشتن نانی بخور و نمیر و از سر ناچاری به این حوزه وارد نشوند.
 
تاریخ ثبت در بانک 9 آذر 1397