کد sr-22784  
عنوان اول همه کودکان در شهر قصه‌ها برابرند: گزارشی از کتابخانه فراگیر «فدک»  
نویسنده محبوبه مصرقانی  
نوع کاغذی ، الکترونیک  
مقاله نشریه روزنامه ایران، صفحه توانش  
شماره پیاپی 25 شهریور 1395  
زبان فارسی  
متن در و دیوارهای رنگی، تابلوهای شخصیت های کارتونی، سر و صدای شادی بچه ها و...همه با هم تو را به کودکی هدایت می‌کنند. دلت می‌خواهد لحظه‌ای و تنها لحظه‌ای همه دنیای آدم بزرگ‌ها را کنار بگذاری و با بچه‌ها دست بزنی و ترانه‌های کودکانه را زمزمه کنی
خوشحال و شاد و خندانم ...
سارا دست چپت اول قرمز... زرد ... و بعد سبز ... آفرین سعی کن از دایره نخی که گذاشتم بیرون نزنی... آفرین سارا آفرین دخترم ادامه بده..... حالا نوبت توئه مهدی جان خب ببینم چی می‌خوای برامون بخونی پسرم .....
اینها نخستین کلماتی هستند که در بدو ورود به کتابخانه فراگیر فدک به گوش می‌رسد .کتابخانه‌ای که در پارک فدک در خیابان نظام آباد شمالی قرار گرفته است ؛ کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که از سال 80 به‌صورت فراگیر در آمد و قرار شد محفلی باشد تا همه کودکان در کنار یکدیگر بتوانند بازی کنند، شعر بخوانند و بخندند.
کودکان از کتابخانه‌های فراگیر می‌گویند
از میان قفسه‌های کتاب‌های قصه رد می‌شوم، صدای بچه‌ها توجه‌ام را جلب می‌کند سارا قلم مو را محکم در مشتش گرفته بود و با فشار داخل دایره نخی را رنگ می‌کرد دایره‌ای که نمی‌دید بلکه لمس می‌کرد.
خوبی سارا؟
با شنیدن صدا سرش را بالا می‌آورد.
نقاشی می‌کنی؟
سرش را به علامت تأیید تکان می‌دهد.
اینجا دیگه چی کار می‌کنید؟
مربی برامون قصه می‌گه، با بچه‌ها شعر می‌خونیم، نقاشی می‌کشیم و....
خیلی اینجا میای؟
نه.
چرا؟
خونمون دورتر از اینجاست و بابام نمی تونه من رو بیاره.
هفته‌ای چند بار می‌آیی؟
بستگی داره. گاهی وقت‌ها می‌بینی تا چند ماه نمی‌تونم بیام.
اینجا رو دوست داری؟
آره خیلی.
به گوشه دیگر سالن نگاه می‌کنم. ابوالفضل و رضا با هم جر و بحث می‌کردند، از همان جر و بحث های کودکانه که گاهی قهرهایی کوتاه و چند ثانیه‌ای هم چاشنی آن می‌شد.
ابوالفضل 10 سال دارد و از ناحیه دست دچار معلولیت حرکتی است اما با همان دستان کوچکش در حال گل بازی با دوستش است؛ دوستی که ظاهراً کم شنواست و ابوالفضل برای ارتباط بهتر با او بلندتر صحبت می‌کند.
این جوری غلطه من رو نگاه کن، بهت می‌گم غلطه، آهان آفرین این طوری باید درست کنی...
به دنیای کودکانه آنها نزدیک می‌شوم. بچه‌ها دارید چی کار می‌کنید؟
می خوایم با گل تفنگ بسازیم.
تفنگ؟ چرا؟
برای اینکه بریم بجنگیم.
با کیا؟
آدم بدا.
سفالگری دوست داری؟
آره دکتر بهم گفته با دستم زیاد کار کنم. بهم گفته خمیر بازی هم بکنم.
چرا؟ دستت چی شده؟
وقتی داشتم به دنیا میومدم دست چپم کشیده شده و الان حس نداره. گفتن اعصابش ضعیف شده. فیزیوتراپی هم خیلی رفتم. اینجا میام تا دستم بهتر بشه.
این دوستته؟
آره اسمش رضاست سمعک داره بعد رو به رضا کرد و با حرکت لب‌هاش، دستش و با صدای بلند گفت خانومه میگه خوبی؟
رضا لبخندی زد سری تکان داد و به سمعکش اشاره گرفت.
ابوالفضل بلدی با زبون اشاره حرف بزنی؟
نه زیاد ولی از خانوم بشیر یکم یاد گرفتم. به من میگه خیلی با رضا حرف بزنم. یادم داده چه جوری از لب‌هام استفاده کنم .بعضی وقتا هم رو کاغذ برای هم می‌نویسیم.
رضا چند سالشه؟
12سال
تو یه مدرسه اید؟
نه اینجا با هم دوست شدیم
چند روز تو هفته می‌آیید اینجا؟
زیاد نمی‌آییم الان که تابستونه مامانم دو بار من رو آورده ،رضا هم همین طور.
از ابوالفضل و رضا خداحافظی می‌کنم. در این کتابخانه فضا برای کودکان مناسب‌سازی شده است همه جا رمپ و مسیر ویژه بچه‌های نابینا و کم بینا به چشم می‌خورد. یک شش ضلعی کوچک بنفش توجه‌ام را جلب می‌کند. شش ضلعی ای که از طریق چند پله می توان به کف آن رسید. اینجا «گود قصه» است گودی که مربی در آن قرار می‌گیرد و در حالی که به همه بچه‌ها اشراف دارد برای آنها قصه می‌خواند یا با کمک بچه‌ها نمایش اجرا می‌کند گود قصه اما خالی بود.
خروج از انزوای کودکان معلول هدف کانون است
به سراغ طاهره بشیر مربی این کتابخانه می‌روم. او که از دوران دبیرستان دغدغه کمک به افراد معلول و افراد نیازمند را داشته پس از دبیرستان به هنر علاقه‌مند می‌شود، در مقطع کارشناسی رشته گرافیک تحصیل می‌کند و پس از دانشگاه در کتابخانه کانون مشغول به کار می‌شود.
از سال 80 که طرح فراگیر اجرا می‌شود چون این کار با علایق شخصی‌اش همخوانی داشته به کار مربیگری کودکان دارای معلولیت مشغول می‌شود. بشیر از ارتباط عمیق‌اش با کودکان دارای معلولیت و خدمات این کتابخانه برای این بچه‌ها می‌گوید و معتقد است این کارش جزو یکی از بهترین و برترین مشاغل است.
بشیر در مورد تاریخچه آغاز به کار کتابخانه‌های فراگیر می‌گوید: «15 سال قبل با همکاری یونیسف، سازمان بهزیستی، آموزش و پرورش استثنایی کشورو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نخستین کتابخانه فراگیر در ایران که کتابخانه پارک فدک بود به طرح فراگیرسازی پیوست.
این کار با هدف ایجاد فضایی مشترک برای تعاملات کودکان دارای معلولیت با کودکان عادی انجام گرفت. ما در این کتابخانه با توجه به آمادگی‌ها و آموزش‌هایی که دیده‌ایم به کودکان معلول که شامل ناشنوا، کم شنوا، نابینا، کم بینا و کودکان جسمی- حرکتی می‌شوند در کنار کودکان عادی خدماتی را ارائه می‌دهیم. همه تلاشمان این است که شرایطی فراهم کنیم تا کودکان معلول بتوانند از انزوا خارج شوند و در کنار کودکان عادی قرار گیرند. این تلفیق سال هاست که در دنیا انجام شده است ولی متأسفانه ما دیر شروع به این کار کرده‌ایم.»
این مربی باسابقه در ادامه با اشاره به آمار 14720 نفری اعضای کتابخانه می‌گوید: از این تعداد حدود 100 نفر به صورت دائمی با کتابخانه در ارتباط هستند که حداقل در هفته دو ساعت را در اینجا حضور دارند البته تنها 30 کودک دارای معلولیت هراز چند گاهی در اینجا حضور پیدا می‌کنند که البته تمایل ما این است که کودکان دارای معلولیت بیشتری به اینجا بیایند.بشیر آمار کتاب‌های موجود در این کتابخانه را 17513 کتاب مربوط به کودکان عنوان می‌کند که بجز کتاب‌های عادی شامل کتاب‌های صوتی، بریل، برجسته و کتاب‌های لمسی نیز می‌شود. وی اذعان می‌کند که تعداد کتب ویژه کودکان دارای معلولیت بسیار کمتر از کتاب‌های معمولی است.
منابع و وسایل توانبخشی از سال 80 به روز‌رسانی نشده است
خانم بشیر با اشاره به اینکه فضا در کتابخانه‌های فراگیر برای حضور کودکان دارای معلولیت مناسب‌سازی شده است می‌گوید: «پس از آنکه کتابخانه ما به حالت فراگیر درآمد شرایط محیطی خاصی برای کتابخانه فراهم شد. نصب سطوح شیب دار مقابل در کتابخانه برای استفاده کودکان ویلچری، ایجاد سنگ فرش‌های مناسب‌سازی شده، آماده‌سازی سرویس‌های بهداشتی، پوشاندن ستون‌های کانون برای جلوگیری از صدمه دیدن کودکان نابینا در برخورد با ستون‌ها و در کل مناسب‌سازی ساختمان کانون از مواردی بود که برای کتابخانه فراگیر درنظر گرفته شده است. جدا از شرایط محیطی، منابع آموزشی قابل استفاده کودکان دارای معلولیت نیز به کتابخانه اضافه شد. برای مثال کتاب های بریل، کتاب های گویا، کتاب های لمسی و کتاب های درشت خط برای کودکان کم بینا. برای کودکان ناشنوا نیز که نسبت به کودکان عادی از دایره واژگان محدود تری برخوردارند کتاب‌های پرده‌ای را آماده کردیم که در این کتاب‌ها واژگان سخت و دشوار با معنی علامت‌گذاری شده است. همچنین متن‌های ساده‌نویسی شده و نوارهای ویدیویی که شامل قصه گویی به زبان اشاره برای کودکان ناشنوا است به مجموعه اضافه شد. غیر از منابع آموزشی وسایل توانبخشی به مجموعه داده شده که از جمله آنها بهدید برای کودکان کم بینا (بهدید دستگاهی است که به رایانه متصل می‌شود و مجهز به چشم الکترونیک است و وقتی روی خطوط کتاب قرار می‌گیرد آن را تا هفتاد درصد بزرگتر روی مانیتور نمایش می‌دهد) و برجسته نگار (دستگاهی که به رایانه متصل می‌شود و خروجی بریل را روی کیبورد نشان می‌دهد) در اختیار ما قرار گرفت.» این مربی در ادامه با بیان اینکه وسایل توانبخشی موجود در این کتابخانه از سال 80 به‌روز رسانی نشده است می‌گوید: «با توجه به پیشرفت وسایل توانبخشی در دنیا پس از سال80 هیچ کدام از وسایلی که به ما داده شده به‌روز ‌رسانی نشده‌اند و دستگاه‌ها با توجه به اینکه کودکان زیادی از آنها استفاده کرده‌اند فرسوده شده‌اند و پاسخگوی نیازهای ما نیستند. کتب بریل موجود در این کتابخانه قدیمی هستند و کتب بریل از سال93 به دست ما نرسیده است هر چند کتاب‌های عادی سالی دو بار به کتابخانه تزریق می‌شود اما متأسفانه کتب بریل و گویا جزو آنها نیست.در مورد کتب گویا انتظار کمتری داریم چون همان سه نسخه کتاب گویایی که سال 80 به مجموعه اضافه شد محصول شورای کتاب کودک بود و خود کانون کتب را گویا‌سازی نمی‌کند ولی در مورد کتب بریل واقعاً ضعف بزرگی وجود دارد. به نظرم این حق کودکان دارای معلولیت هست که همانند سایر کودکان جدیدترین منابع آموزشی در اختیارشان قرار گیرد اصلاً نیاز این کودکان از کودکان عادی به کتاب و جدیدترین منابع آموزشی بیشتر است چون امکاناتشان و تفریحاتشان از کودکان عادی کمتر است. هر چند ما در کانون کلاس‌های آموزشی داریم و همه تلاشمان این است که کمبودها را از طریق آموزش برطرف کنیم. کلاس‌های آموزشی ما برای همه کودکان است و در این کلاس‌ها به همه کودکان در کنار هم آموزش داده می‌شود. کلاس‌های نقاشی، سفالگری، ادبیات و شعر، قصه گویی و مشاعره که کودکان نابینا خیلی به آن علاقه‌مند هستند.
بشیر با بیان اینکه اینجا هیچ محدودیتی برای هیچ کودکی وجود ندارد و بچه‌ها با هر معلولیتی هر کاری می‌توانند انجام دهند می‌گوید: «ما به بچه نابینا نمی‌گوییم تو نمی‌تونی نقاشی بکشی چون نابینا هستی اینجا دستش را می‌گیریم و قلم مو در اختیارش می‌گذاری و از رنگ‌ها برایش می‌گوییم تا بتواند ذهنیاتش را روی کاغذ بیاورد و حس شیرین نقاشی را همانند همه کودکان تجربه کند.مثلا شیوه آموزش ما در کلاس نقاشی برای کودکان کم بینا و نابینا به این صورت است که مربی ابتدا رنگ‌ها را برای کودکان شرح می‌دهد و سپس آنها را به ترتیب می‌چیند و ترتیب را به کودک نابینا و کم بینا می‌گوید. سپس با نخ یا کاموا شکلی را به صورت برجسته رسم می‌کند و پس از توضیح اینکه تصویر چیست از کودکان نابینا می‌خواهد آن را در ذهن مجسم کند و با لمس آن و یادآوری چینش رنگ‌ها به رنگ آمیزی داخل نخ بپردازد. در کلاس‌های سفال نیز مربی یک شی عروسکی را انتخاب می‌کند و از کودک نابینا و کم بینا می‌خواهد او را بخوبی لمس کند و تمام برجستگی‌ها را به کودک توضیح می‌دهد. سپس گل را به کودک می‌دهد و از او می‌خواهد که با انگشتانش گل را به شکل شیء مورد نظر در بیاورد. آن چه به وجود می‌آید زاییده حس و نگاه خاص آن کودک نابیناست و این ارزشمند است.
برای کار با کودکان دارای معلولیت 200 ساعت آموزش دیده ایم
بشیر به خصوصیات مربی ای که قرار است با کودکان معلول کار کند اشاره می‌کند: «آموزش‌های ما شامل نحوه کار با خط بریل، توانایی صحبت با زبان اشاره، همچنین کلاس‌های روانشناسی و ارتباط با کودکان معلول، کلاس تخصصی ویژه هر مأموریت، کلاس‌های آشنایی با وسایل توانبخشی مانند سمعک و... است. یک مربی باید بداند که چگونه با بچه‌ها تعامل داشته باشد و در کلاس‌ها به همه بچه‌ها باتوجه به محدودیتشان توجه کند مثلاً در کلاس قصه گویی و داستان باید لب و دهان خود را به گونه‌ای تکان دهد که بچه‌های کم شنوا نیز بتوانند استفاده کنند. البته ما فصلی یک بار جلسه مشاوره و پرسش در ارتباط با مسائل کودکان دارای معلولیت در کتابخانه کانون برگزار می‌کنیم و فراخوانی را میان والدین کودکان منتشر می‌کنیم تا بیایند با مشاور ما گفت‌و‌گو کنند. وی در خصوص آموزش‌هایی که خود و همکارانش برای دستیابی به توانایی مربیگری کودکان دارای معلولیت دیده‌اند نیز چنین می‌گوید: مربیان کانون 200 ساعت آموزش دیده‌اند و این آموزش فقط مختص سال 80 نمی‌شود. مربیان کانون‌های فراگیر یک گروه سی و چند نفره هستند که هر سال به صورت مداوم20 ساعت آموزش می‌بینند و آموخته‌های آنها به روز می‌شود. از این سی و چند نفر، پنج نفر در پنج کانون که در تهران وجود دارد مشغول به کار هستند مابقی دوستان که در کلاس‌ها حضور دارند مربیان کتابخانه‌های عادی کانون پرورش کودکان و نوجوانان هستند که کانون آنها را آماده می‌کند تا ان‌شاءالله کتابخانه‌های دیگرش را نیز فراگیر کند.
ای کاش بچه‌های بیشتری به اینجا بیایند
این مربی باسابقه کانون با بیان اینکه بسیاری از روزها این مرکز خالی از حضور بچه هاست و گاهی یکی دو نفر به اینجا می‌آیند می‌گوید: «بیشتر این بچه‌ها مشکل رفت و آمد دارند. باید به دلیل شرایط خاصشان خانواده‌ها آنها را بیاورند. خانواده‌ها هم درگیرند، خیلی هایشان ماشین ندارند و هزینه رفت و آمد بچه زیاد می‌شود پس ترجیح می‌دهند در خانه سر بچه را گرم کنند. بنابراین کودکانی که به ما مراجعه می‌کنند نسبت به انتظاراتمان کمتر هستند. مثلاً اگر بچه‌های نابینا بخواهند پس از مدرسه به اینجا بیایند طبق قانون آموزش و پرورش استثنایی به ازای هر سه دانش‌آموز باید یک همراه داشته باشند که این قانون کاملاً درست و بجا است اما عملاً با بودجه و نیرویی که آموزش و پرورش استثنایی دارد این کار بسیار دشوار است. البته ما برای حل این مسأله به صورت خود جوش هفته‌ای یک مرتبه به مدارس استثنایی می‌رویم و همین خدماتی که در کتابخانه برای بچه‌ها انجام می‌شود آنجا به بچه‌ها ارائه می‌دهیم. هر چند این کار مطلوبمان نیست چون همان‌طور که گفتم هدف کانون فراگیر حضور بچه‌های معلول در کنار بچه‌های عادی بوده نه اینکه ما خدمات را باز هم در مدارس خاص ارائه کنیم و متأسفانه در این کار از هدف اصلی مان که کنار هم بودن کودکان استثنایی با کودکان عادی است باز می‌مانیم. در اینجا تأکید می‌کنم که ما آمادگی این را داریم کودکان بیشتری بپذیریم و در واقع این ایده آل ماست اما متأسفانه رفت وآمد بچه‌ها مانع این شده تا از خدمات ما استفاده کنند. باور کنید شعار نمی‌دهم تأثیر آموزش ها و حضور در کنار بچه‌های عادی برای کودکان دارای معلولیت که به اینجا مراجعه می‌کنند بسیار مثبت و خوب ارزیابی می‌شود. کودکانی داشته‌ایم که قبل از مراجعه بسیار گوشه گیر و منزوی یا پرخاشگر و عصبی بودند که پس از حضور در کانون بسیار آرام شده‌اند و رفتارهای کاملاً معقولی مانند دیگر کودکان دارند. آرزویم این است که هر روز شاهد حضور تعداد زیادی از کودکان دارای معلولیت در این کانون باشم تا دستانشان را بگیرم و آنها را به دنیای خیال انگیز قصه‌ها ببرم.  
تاریخ ثبت در بانک 8 آذر 1397