کد sr-22701  
عنوان اول این سکانس را با من ببین: گزارشی از تجربه تماشای فیلم در سینما همراه با نابینایان  
نویسنده مجید سرایی  
نوع کاغذی ، الکترونیک  
شماره پیاپی 27 مهر 1396  
زبان فارسی  
متن دقیقاً مثل تمام مخاطبان پر و پاقرص سینما که سعی می‌کنند خیلی زودتر از سانس مد نظرشان در سینما حاضر شوند, لابی طبقه پنجم پردیس سینمایی آزادی را با سر و صدای آکنده از شور و حال خود پر کرده بودند. از همان سر و صدایشان راحت می توانستی بفهمی که عشق سینما هستند, اما وقتی با هر کدامشان گپ می زنی, از خیلی چیز ها مثل موانعی که سر راهشان برای حضور مستمر در سینما وجود دارد, ناراضی اند. در لا به لای واژه هایشان علاقه به تفریحات فرهنگی را حس می کنی, اما همان واژه ها را با آه و افسوسی ادا می‌کنند که احساساتت را تحریک می‌کند.
در بعد از ظهر سومین جمعه از مهر ماه، جمعی از نابینایان برای تماشای یکی از فیلم‌هایی که این روز‌ها سر و صدایی به پا کرده، به اتفاق همراهانشان در سینما آزادی گرد‌هم آمدند تا از قافله مخاطبان آن فیلم عقب نمانند. فیلم سینمایی «ملی و راه‌های نرفته اش» آخرین ساخته تهمینه میلانی که در روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها حسابی خبر ساز شده فرصت خوبی بود تا در کنار شهروندان نابینا فیلم را تماشا کنیم و بعد از تماشای فیلم، از نقد و نظر‌های این شهروندان آگاه شویم. جالب اینکه در طول صحبت با چند نفر از این دوستان، هم نقد بود و هم پیشنهاد؛ نقد و پیشنهادی که مخاطبانش، مسئولان سازمان بهزیستی و سازمان سینمایی کشور بودند.
بچه‌ها خودشان را دست کم نگیرند
شاهد پیوند، کسی است که هر چند وقت یک بار، جمعی از نابینایان علاقه‌مند به سینما را برای تماشای یکی از فیلم‌های پر سر و صدای سینما، به پردیس سینمایی آزادی می‌برد. متولد 1354 است و سال‌ها با بعضی از این افراد، در قالب گروه تئاتر«صدای باران» همکاری کرده است؛ آن سان که دوستانش او را استاد خود می‌دانند و این حس علاقه به تئاتر و سینما را مدیون همدلی او می‌دانند. او معتقد است که یکی از مهم‌ترین عوامل توجه مسئولان سازمان سینمایی به حضور نابینایان در سالن‌های سینما، خود نابینایان است: «بچه‌های ما متأسفانه در مواردی خودشان را دست کم می‌گیرند و همین نبود خودباوری، باعث می‌شود که مسئولان توجهی به این نیاز فرهنگی افراد دارای آسیب بینایی نکنند. این چندمین بار است که ما با همکاری آقای معین بخش، معاون اداری مالی حوزه هنری، جمعی از بچه‌ها را برای تماشای فیلم، به پردیس سینمایی آزادی می‌آوریم، اما متأسفانه با استقبال کم بچه‌ها مواجه می‌شویم؛ هرچند که برای اجرای این ایده اعلام فراخوان نمی‌کنیم و دهان به دهان دوستان علاقه‌مند را دعوت می‌کنیم، با این وصف می‌بینیم که استقبال باید و شاید، صورت نمی‌گیرد. در صورت عکس این موضوع، یعنی استقبال گرم بچه ها، قطعاً نه تنها نظر مسئولان، بلکه توجه رسانه‌ها به این موضوع جلب شده و نیاز نابینایان به تماشای فیلم و حضور در سینما، به یک اصل و قاعده تبدیل می‌شود.» این مدرس بازیگری و کارگردانی در ادامه صحبت‌هایش، تقویت انگیزه نابینایان را، آماده کردن بعضی زیر ساخت‌ها از سوی مسئولان می‌داند:«اما جدا از نبود خودباوری بعضی از نابینایان، نبود زیر ساخت‌های مناسب است. به‌عنوان مثال همین پردیس سینمایی آزادی فاقد اصول مناسب سازی ست. منِ بینا خودم وقتی داشتم می‌آمدم، دچار مشکل شدم، تا طبقه سوم پله برقی بود و بقیه راه را باید با آسانسور می‌آمدم، آسانسور هم درست در نقطه ای ست که واقعاً یک فرد بینا باید دقت به خرج دهد تا آن را پیدا کند. تصور کنید یک شهروند نابینا اگر بخواهد مستقلاً برای تماشای فیلم بیاید با چه مشکلاتی مواجه می‌شود.» شاهد پیوند ارائه پاره‌ای تسهیلات کم هزینه از سوی سازمان سینمایی را در ایجاد انگیزه نابینایان موثر می‌داند: «به نظر من ارائه تسهیلاتی مثل رایگان کردن بلیت‌های سینما برای نابینایان در صورت ارائه کارت معلولیت از طرف بچه ها، انگیزه آنها را تقویت می‌کند. فکر نمی‌کنم این امکان برای سازمان سینمایی کشور، هزینه چندانی داشته باشد. خیلی وقت‌ها فیلم‌هایی ساخته می‌شود که هزینه‌های زیادی هموار می‌کنند و نهایتاً به جای اینکه نمایش داده شوند روانه انبار‌ها می‌شوند، حال آنکه یکصدم آن هزینه‌ها برای این کار باعث فرهنگ‌سازی می‌شود؛ مگر نه این است که یکی از مهم‌ترین رسالت‌های سینما، فرهنگ‌سازی‌ست.» سرپرست گروه تئاتر صدای باران، مشارکت هنرمندان را هم اتفاقی فرخنده می‌داند:«خود هنرمندان در این زمینه تأثیر غیر قابل انکاری می‌توانند داشته باشند؛ مثلاً وقتی از خانم میلانی دعوت شود که در کنار نابینایان فیلمش را تماشا کند و با بچه‌ها گپ و گفت بکند، انگیزه بچه‌ها دوچندان می‌شود و کار به جایی می‌رسد خود اهالی سینما تقاضا کنند که در کنار این شهروندان فیلم‌هایشان را تماشا کنند.» شاهد پیوند، یکی از اصول مناسب‌سازی سالن‌های سینما را، فراهم کردن سیستم موسوم به آدیو دیسکریپشن یا «فیلم صدا» عنوان می‌کند: «سینما هنر به تصویر کشیدن است. بنا بر این، باید تصاویر برای شهروندان نابینا توضیح داده شود. این امکان با راه‌اندازی سیستم آدیو دیسکریپشن یا فیلم صدا امکان‌پذیر می‌شود. امکانی که سال هاست در کشور‌های پیشرفته فراهم شده است. من تا قبل از اینکه از وجود این سیستم در کشور‌های اروپایی و امریکا مطلع شوم، همیشه با خودم تصور می‌کردم که‌ای کاش امکانی بود که تصاویر فیلم، روی یک صفحه نازک به صورت برجسته پیاده می‌شد، اما از وقتی در جریان این سیستم قرار گرفتم، این آرزو را دارم که در کشور ما هم با اهتمام مسئولان سینمایی راه‌اندازی شود، گرچه رسانه‌ای مثل رادیو برنامه رادیو فیلم را در شبکه رادیو نمایش اجرا کرد و حتی خود ما در کانون فیلم فرهنگسرای تهران همین برنامه را در قالب سینما سپید اجرا کردیم، اما راه‌اندازی سیستم فیلم صدا در سالن‌های سینما، فرصت برابر برای نابینایان را فراهم می‌کند.»
‌ای کاش بخشی از امکانات خارج را داشته باشیم!
مرجان محبی، یکی از کسانی ست که به قول خودش به اندازه مو‌های سرش فیلم دیده است. نابینای مطلق و بازنشسته شهرداری ست. او به همراه پسرش در این جمع حاضر شده و فیلم تهمینه میلانی را برداشتی از قرمز فریدون جیرانی می‌داند: «فیلم خوبی بود، البته مثل خیلی از فیلم‌های ایرانی آخرش را می‌شد پیش بینی کرد. به نظرم این فیلم خانم میلانی برداشتی بود از فیلم قرمز فریدون جیرانی و نکته‌ای نداشت که نتوان حدس زد.» او هم مثل شاهد پیوند راه‌اندازی سیستم فیلم‌صدا را برای نابینایان در سالن‌های سینما یک ضرورت می‌داند: «الان می‌شنویم که در خارج از کشور سیستم آدیو دیسکریپشن را برای نابینایان راه‌اندازی کرده‌اند. خب وقتی ما صحبت از این می‌کنیم که دنیای سینما پهناور است و خیلی چیز‌ها را به مخاطبان یاد می‌دهد، باید امکانی وجود داشته باشد که ما هم مثل دیگران فیلم تماشا کنیم.» مرجان محبی این بخش از صحبت‌های پیوند مبنی بر تسهیلات ارائه بلیت برای نابینایان از سوی مسئولان سینما را تأیید می‌کند: «منظور من از ارائه تسهیلات بلیت، این نیست که کلاً بلیت‌های سینما برای نابینایان رایگان شود، اما حداقل امکان نیم بها کردن بلیت‌ها فراهم شود. به هر حال رفتن به سینما هزینه‌هایی غیر از بلیت، مثل ایاب و ذهاب و خرید تنقلات را هم دارد. شاید من توان آن را داشته باشم که به همراه پسرم دائماً فیلم‌ها را ببینم؛ چون نویسنده هستم و از فیلم‌ها الگو می‌گیرم، اما این امکان برای همه خانواده‌ها فراهم نیست که سینما را تفریح اول خودشان بدانند. نمی‌گویم همه امکاناتی را که در خارج از کشور به نابینایان ارائه می‌شود فراهم کنند، اما حداقل بخشی از آن امکانات ای کاش از سوی مسئولان امر فراهم شود.»
بچه‌های ما مرد‌ها و زن‌های خاموش هستند
در میان اظهار نظر‌های مخاطبان نابینای فیلم «ملی و راه‌های نرفته‌اش»، صحبت‌های ابوالفضل قاسمی قمصری – که بر قمصری اش خیلی تأکید می‌کند-، کمی متفاوت است. کارشناس بهزیستی ست و گروهی از نابینایان و ناشنوایان به نام «آوای نگاه» را که به آموزش‌های نابینایان و ناشنوایان در امور مختلف می‌پردازد سرپرستی می‌کند. او ابتدا فیلم را بیان درد‌های حاکم بر جامعه می‌داند و نظایر این فیلم را، زنگ خطری برای خانواده‌ها می‌شناسد:«به نظر من فیلم خانم میلانی، روایتی‌ست از درد‌هایی تلخ که همچنان در جامعه مشاهده می‌کنیم. من معتقدم این فیلم و فیلم‌های نظیر این، زنگ خطری برای خانواده‌هاست؛ اگر خانواده‌ها مواردی را که برای قهرمان داستان این فیلم اتفاق افتاده نادیده بگیرند اتفاقاتی بدتر از این‌ها را شاهد خواهیم بود. هنوز هستند خانواده‌هایی که به زنان و دختران نگاهی سنتی دارند و حاضر نیستند حضور بانوان در جامعه و استقلالشان را جدی بگیرند.» او در نگاهی آسیب‌شناسانه، خود و همنوعانش را مرد‌ها و زن‌های خاموش عنوان می‌کند: «من عنوان پروفایلم را گذاشته‌ام مرد خاموش و معتقدم همنوعان من هم مرد‌ها و زن‌های خاموشند. چرا من این تعبیر را از خودمان دارم؟ علتش کاملاً مشخص است؛ اغلب ما نابینا‌ها به اندازه‌ای دغدغه داریم که اصلاً انگیزه تفریح نداریم، چه برسد که نوع آن را انتخاب کنیم. دغدغه‌هایی مثل اشتغال، ازدواج، نبود مناسب سازی‌های محیط شهری. اما صدایمان در نمی‌آید و همین خاموشی باعث می‌شود که خیلی‌ها فکر کنند نابینا‌ها اصلاً نمی‌فهمند، حال آنکه خیلی هم می‌فهمند، اما از بس که به مسائلشان رسیدگی نمی‌شود، خاموشی را اختیار کرده‌اند. این خیلی درد آور است که دیده شوی، اما فهمیده نشوی. خیلی از بچه‌های ما دچار افسردگی شده‌اند.
مثلاً وقتی می‌شنوی گروهی از نابینایان را برای کوهنوردی جمع کرده اند، وقتی وارد آن جمع می‌شوی، می‌بینی که اغلب حاضران سواد لازم را ندارند، افراد باسواد هم وقتی می‌بینند بازیچه عده‌ای شده‌اند، دفعات بعد در آن جمع‌ها حاضر نمی‌شوند.» ابوالفضل نوک پیکان انتقاداتش را به سمت مسئولان تشکل‌ها نشانه می‌رود: «این جامعه نیست که بچه‌های ما را بیرون می‌برد، این مسئولان تشکل‌ها هستند که به نام بچه ها، اما به کام خودشان آنها را در برنامه‌های مختلف شرکت می‌دهند. شما امروز رفتار آقای شاهد پیوند را دیدید. کدام مسئول را تا به حال دیده اید که مثل ایشان دلسوزانه با بچه‌های ما همراهی کند، تا آنجا که زباله‌های خوراکی هایشان را جمع می‌کند. آقای پیوند سال‌هاست که با بچه‌های ما زندگی می‌کند، با آنها نفس می‌کشد و شریک درد هاشان است، اما مسئولان امر چنین عمل می‌کنند؟» ابوالفضل در کارنامه خود، فعالیت‌های هنری مثل حضور در برنامه رادیویی پیک امید که اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 توسط جمعی از نابینایان برای شبکه رادیو جوان تولید می‌شد و همچنین بازیگری در گروه تئاتر صدای باران به سرپرستی شاهد پیوند را دارد.
او در پایان صحبت‌های نقد آمیزش، وظایف متولیان امور معلولان نسبت به مسئولان سینمایی را مهم تر و ارجح می‌داند: «من قبل از اینکه از مسئولان سینمایی مطالبه‌ای داشته باشم، از مسئولان امور معلولان انتظار دارم که به دغدغه‌های اولیه نابینایان رسیدگی کنند تا بچه‌های ما انگیزه تفریح پیدا کنند. امروز من از این فیلم بهره لازم را نبردم، چون فصل‌هایی از فیلم تصویری بود و امکان اینکه مثل دیگر شهروندان در جریان لحظه به لحظه فیلم قرار بگیرم را نداشتم. این کم‌کاری هم در وهله اول متوجه متولیان امور معلولان است که آگاهی‌های لازم را در خصوص معلولان با تبلیغات از طریق صدا و سیما و روزنامه‌ها انجام نداده‌اند. طبیعی ست که نمی‌توان بلافاصله سراغ مسئولان سینمایی رفت.»
ما نمی‌دانیم هنوز مسئول چه کاری، چه کسی ست
نکته جالبی که در این جمع جلب‌نظر می‌کرد، حضور نابینایان از گروه‌های سنی مختلف، از میانسال بگیر تا خردسال بود. غفار تقی خانی، نابینای بازنشسته صدا و سیما که مثل ابوالفضل سابقه بازی در گروه صدای باران را دارد، یکی از میانسالان علاقه‌مند به سینماست. او هم در صحبت هایش، انتقاداتش را به سمت مسئولان و خود بچه‌ها معطوف می‌کند: «بچه‌ها کم کاری می‌کنند. ما امروز سالن را برای 80 نابینا به اضافه همراهانشان آماده کرده بودیم، اما متأسفانه کمتر از نصف این تعداد حاضر شدند. از طرفی، هنوز نمی‌دانیم واقعاً مسئول چه کاری چه کسی ست. آیا واقعاً مسئولان سازمان بهزیستی که مدعی تولیت امور معلولان را دارند، به خواسته‌های معلولان اهمیت می‌دهند؟ اگر امروز آقای شاهد پیوند این جمع را حاضر نمی‌کرد، آیا مسئولان این فرصت را پیدا می‌کردند که چنین برنامه‌ای اجرا کنند؟» غفار معتقد است که همه نابینایان ممکن است شرایط رفتن به سینما در قالب گروه‌های کوچک را نداشته باشند: «این که بگوییم نابینایان در قالب گروه‌های دو یا سه نفره به سینما بروند، شاید از نظر اقتصادی برای همه ممکن نباشد. اما سوال من از مسئولان سینمایی کشور این است که آیا حاضرند تسهیلات بلیت نیم بها برای نابینایان را جدا از روز‌هایی که برای عموم مردم تعیین کرده اند، ارائه دهند؟» او هم مثل شاهد پیوند به مناسب‌سازی محیط سینما اشاره می‌کند: «اصلاً محیط سینما برای ما مناسب‌سازی نشده است.
من خیلی با مشکل مواجه بودم. آسانسور‌ها نه تنها فاقد سیستم گویا هستند، بلکه علائم بریل روی کلید‌های اتاقک آسانسور نصب نشده؛ حال آنکه باید این اصل بین‌المللی در پردیس مهمی مثل آزادی رعایت شود.» بازیگر گروه صدای باران در پایان صحبت هایش، فیلم میلانی را به نقد می‌کشد: «به نظرم موضوع فیلم تکراری ست و چیز تازه‌ای ندارد. دیگر اینکه چرا باید خیانت موضوع اصلی فیلم‌های اجتماعی ما باشد؟ از طرفی، به قدری واژه‌های مستهجن و فحاشی در این فیلم‌ها رایج شده که واقعاً نمی‌دانم حضور خردسالان در سینما لازم است یا نه. نکته آخر این که، من فیلم را با قوه تخیلم و کمک همراهانم دیدم، اما برای اینکه بتوانیم به طور مستقل فیلم را ببینیم، باید جمع شویم و نامه‌ای خطاب به مسئولان سینمایی کشور بنویسیم تا سیستم فیلم صدا را راه‌اندازی کنند.»
یکی از نکات جالب، حضور مادری با دو فرزندش در این جمع بود. فاطمه کیوانی مارال، دختر 13 ساله‌اش که بیناست و غزال، دختر 4ساله نابینایش را برای تماشای فیلم با خودش آورده بود. او معتقد است که باید این کار را بکند تا فرزند نابینایش مثل دیگر شهروندان در تمام مشارکت‌های فرهنگی و اجتماعی حضور داشته باشد.
فیلم سینمایی «ملی و راه‌های نرفته‌اش»، آخرین ساخته تهمینه میلانی ست که داستان آن، نگاه سنتی به زن و دختر را به تصویر می‌کشد. در این فیلم میلاد کی مرام، ماهور الوند، افسر اسدی، جمشید هاشم‌پور و.... بازی می‌کنند.
نکاتی که نابینایان دوستدار فرهنگ و هنر در حاشیه تماشای فیلم مطرح کردند، قابل تأمل است. خواسته‌های این شهروندان، ایجاد فرصت‌های برابر از سوی متولیان امور معلولان و همچنین مسئولان امور فرهنگی کشور است تا به دور از هر نگاه خاصی، در کنار دیگر شهروندان جامعه، حضوری فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی داشته باشند.
نیم نگاه
غفار تقی خانی: اصلاً محیط سینما برای ما مناسب‌سازی نشده است. من خیلی با مشکل مواجه بودم. آسانسور‌ها نه تنها فاقد سیستم گویا هستند، بلکه علائم بریل روی کلید‌های اتاقک آسانسور نصب نشده؛ حال آنکه باید این اصل بین‌المللی در پردیس مهمی مثل آزادی رعایت شود.
ابوالفضل قاسمی قمصری: من قبل از اینکه از مسئولان سینمایی مطالبه‌ای داشته باشم، از مسئولان امور معلولان انتظار دارم که به دغدغه‌های اولیه نابینایان رسیدگی کنند تا بچه‌های ما انگیزه تفریح پیدا کنند. امروز من از این فیلم بهره لازم را نبردم، چون فصل‌هایی از فیلم تصویری بود و امکان اینکه مثل دیگر شهروندان در جریان لحظه به لحظه فیلم قرار بگیرم را نداشتم. این کم کاری هم در وهله اول متوجه متولیان امور معلولان است
 
تاریخ ثبت در بانک 7 آذر 1397