کد cf-23058  
عنوان ثمینه باغچه بان بانوی برگزیده ششمین سمینار سالیانه بنیاد پژوهش های زنان ایران  
تاریخ 1373شمسی  
برگزار کننده بنیاد پژوهش های زنان ایران  
محل برگزاری تورنتو کانادا  
توضیحات ثمینه باغچه‌بان بانوی برگزیده ششمین سمینار سالیانه بنیاد پژوهش‌های زنان ایران
کانادا، تورنتو، 2، 3 و 4 ژوئن 1995

بیش از صد تن زن و مرد در سالنی در دانشگاه تورنتو گرد آمدند تا با کارها و نظرات زنان پژوهشگر و هنرمندی که به دعوت بنیاد پژوهش‌های زنان ایرانی به تورنتو آمده بودند آشنا شوند و با آنها گفتگو و تبادل نظر نمایند.
بنیاد پژوهش‌های زنان ایران سازمانی غیرانتفاعی است و فعالیت‌های گوناگون زنان ایرانی را در بر می‌گیرد. بنیاد کوشش می‌کند از طریق چاپ نشریات، مقالات و رسالات پژوهشی و همچنین از راه حفظ و نگهداری اسناد، کتاب، عکس، فیلم، شعر و موسیقی زنان ایرانی دیدگاه متفاوتی از گذشته تاریخی ایران را فراهم آورد و زندگی، فعالیت‌ها و موفقیت‌های زنان ایرانی را در گذشته و حال در ایران و خارج از ایران منتشر و بازگو کند. خانم‌ها هما سرشار و گلناز امین هیئت مدیره بنیاد هستند و مسئولیت برنامه‌های آن را بر عهده دارند.
هر سال یک شهر میزبان سمینار است. امسال در تورنتو خانم‌ها شهین آسایش، پروانه رادمرد، شیرین نظر ضیائیان و آقای شجاع‌الدین ضیائیان اعضای کمیته محلی برگزاری سمینار بودند. آنها نیز به نوبه خود بر کمک و همیاری دیگر ایرانیان علاقمند به امور فرهنگی تکیه نمودند. نظم و کیفیت خوب برگزاری مرهون دلسوزی و علاقمندی تک تک دست اندرکاران بود و یادآور اینکه تلاش‌های علمی و فرهنگی و هنری نزد ایرانیان از ارج و قرب زیادی برخوردار است، چه یادآوری مطبوع و دلگرم کننده‌ای.
موضوع سمینار امسال بنیاد به زن، جنسیت و اسلام اختصاص داشت. در سخنرانی‌های مربوط به ارائه پژوهش‌ها. خانم‌ها عزیزه ارشادی (وکیل)، هایده درآگاهی (استاد دانشگاه)، شهلا شفیق (پژوهشگر و مدرس) و سوسن عمید (پژوهشگر) شرکت داشتند که از آلمان و فرانسه آمده بودند. سخنرانی‌های آنان به موضوعات "زن در قانون مدنی ایران""جنسیت و اخلاق اسلامی"،"اسلام"، "پدر سالاری"، چندگانگی و چند گونگی موقعیت کنونی زنان در دنیای اسلام و بنیادگرانی اسلامی و مسئله زن اختصاص داشت. آقای محسن سعید زاده از حوزه علمیه قم نیز در سمینار امسال شرکت داشت. آقای محسن سعید زاده که به نام‌های مینا یادگار آزادی و زینت السادات هاشمی در مجلات ایران و به ویژه مجله زنان مطالبی منتشر نموده است، درباره تطبیق فمینیزیم با مسائل دینی صحبت کرد. هر سخنرانی با بحث و پرسش و پاسخ همراه بود. خانم‌ها شیوا زرین مهر، نسرین الماسی و مرجان منتظمی گردانندگی جلسه‌ها را به عهده داشتند.
در بخش ادبی سمینار خانم فهمیه فرسانی که از آلمان آمده بود، قصه منتشر نشده‌ای به نام نگاه را برای حاضران خواند و نیز بخشی از یکی از کتاب‌های خود را، پس از آن فهمیه فرسانی با حاضران به گفتگو نشست. خانم غزاله علیزاده که به دلیل بیماری نتوانسته بود در سمینار شرکت کند، نواری از یک قصه منتشر نشده خود را به نام کشتی عروس برای بنیاد فرستاده بود که برای حاضران پخش شد.
پس از قصه خوانی، خانم نجمیه باتمانقلیچ که میز بسیار زیبایی را برای شرکت کنندگان تدارک دیده بود، درباره غذا و جامعه سخن گفت و از اینکه چگونه علاقه‌اش به آشپزی به جای آنکه او را در چهار دیواری خانه محصور کند، به جستجو برای شناخت و معرفی فرهنگ آشپزی ایرانی کشانیده است. بعد از چشیدن دست پخت عالی نجمیه باتماتقلیچ، خانم فرزانه میلانی، استاد دانشگاه و پژوهشگر فشرده‌ای از کار تحقیقی پر محتوای خود را درباره شب زفاف ارائه داد. گردانندگی نشست‌های این بخش از برنامه‌ها را خانم‌ها مرجان منتظمی و افسانه آسایش به عهده داشتند. مجموعه سخنرانی‌های ارائه‌شده در سمینار در نشریه سالیانه بنیاد منتشر خواهد شد.
به همراه برگزاری این نشست‌ها، در سیمنار امسال، در شب اول، آهو خردمند بازیگر تئاتر نمایش "به کجای این شب تیره بیاویزم...." را که خود نوشته اجرا نمود. در شب دوم خانم شکوه رضائی درباره زندگی، رسالت و اشعار طاهره قرة‌العین سخن گفت و با صدای زیبای خود به همراهی ویولن آقای منوچهر وهمن و نیز نوای ضرب، اشعار طاهره را اجرا نمود.
در سمینار امسال شرکت‌کنندگان فرصت یافتند تا با نقاشی‌های خانم‌ها سودابه اسفندیاری، دایان بابایان و پروانه رادمرد و کارهای عکاسی خانم‌ها مرجانه صدوقی و میترا مرتضوی آشنا شوند و با آنها به گفتگو بپردازند.
مجموعه برنامه‌های سمینار امسال بنیاد پژوهش‌های زنان ایران، نقطه نظرات ارائه‌شده در پژوهش‌های علمی و ادبی، قصه‌خوانی، نمایش و تئاتر، نمایشگاه نقاشی و عکس، موسیقی و آواز و سفره زیبای غذاهای ایرانی، ما را به گشت و گذاری در باغ سرسبز فعالیت‌های زنان ایرانی می‌برد. در این گشت و گذار، ما نه تنها به تماشایی فرح بخش بلکه به تفکر و تأمل دعوت می‌شدیم و به آشناتر شدن با چهره خلاق زن ایرانی. چهره‌ای که حرف‌ها، فکرها و اعمال فرهنگ مرد سالار مسلط، همواره خطوط آن را اگر نه محو. کم‌رنگ کرده و به حاشیه رانده است. بی‌گمان آنجا که سخن از خلاقیت است و تنوع نقطه نظرات و کارها امری طبیعی است و کوشش بنیاد در گرد هم آوردن و ارائه این گونه‌گونی، تلاشی است لازم و مهم.
اقدام بنیاد پژوهش زنان ایرانی برای انتخاب و معرفی و تجلیل از یکی از زنان برجسته ایرانی در هر سمینار سالیانه نیز بی‌گمان قدمی است بی‌نهایت با ارزش در جهت تقابل با چهره مسلط زن ایرانی در فرهنگ مرد سالار. مگر نه این است که شناختن و شناساندن زنان فعال و خلاق ایرانی خود رد همه آن جهان‌‌نگری‌هایی است که جایگاه شایسته زن را در "حجب" و سکون و سکوت، در پرداختن به وظایف خانگی یا در "جلوه فروشی" و "منبع الهام" مردان خلاق شدن خلاصه می‌کند؟
ثمینه باغچه‌بان بانوی برگزیده سمینار امسال بنیاد بود. او از جمله زنان شایسته‌ای است که نه تنها با کار و کوشش خویش قافله فرهنگ بشری را پربارتر می‌کنند، بلکه ثابت می‌نمایند که زن می‌تواند و باید زندگی اجتماعی فعال داشته و در زمینه‌های گوناگون مثمر ثمر باشد. مگر می‌شود کارنامه زندگی سراسر تلاش ثمینه را خواند، پای صحبت او نشست، شور و علاقه او را برای کار، برای آموختن و آموزاندن دید و درس نگرفت؟
از خلال فیلم زیبایی که هما سرشار از زندگی ثمینه باغچه‌بان تهیه کرده است، با او بیشتر آشنا می‌شویم. ثمینه جا به جا از پدرش می‌گوید: زنده یاد جبار باغچه‌بان بنیانگذار روش آموزش به ناشنوایان. ثمینه از پدر عشق به "مفید بودن" را می‌آموزد و حرمت "کار انسانی" را.
جبار باغچه‌بان در سال 1342 در مراسمی که به مناسبت تجلیل از علی دیانی، سرایدار دبستان کر و لال‌ها پس از مرگ او برگزار نموده است، در اهمیت تجلیل از آدمی اصیل سخن می‌راند و پرسش جالبی را در پیش رو قرار می‌دهد: واحد مقیاس اندازه‌گیری آدمیت چیست؟ در تفکر پیرامون این سوال، جبار باغچه‌بان به سه نوع یا سه دسته کار اشاره می‌کند: کار کرم‌وار، کار گاووار، کار آدم‌وار. کار گاووار کاری‌ست از روی اسارت و اجبار، و کار کرم‌وار کاری‌ست آزادانه ولی به عشق جیب خود، کار آدم‌وار آن کاری‌ست که با عشق و در جهت خدمت به خلق انجام شود. جبار باغچه‌بان بر اهمیت آدمیت اصرار می‌کند و می‌گوید که دانش و هنر و تدبیر اگر در خدمت آدمیت قرار گیرند، بزرگی آدمی را ده برابر و هزار برابر می‌کنند. به زبان دیگر، اگر دانشمندی آدم نباشد، بزرگ نیست. او در این باب از دهخدا نام می‌برد. آیا تصدیق نداریم که این واحد افتخار ایران به تنهایی کار هزار دانشمند و بلکه بیشتر را بدون اجر و منت انجام داد؟ اگر در نحوه کار این بزرگوار با یک نظر سطحی هم نگاه کنیم، خواهیم دید او برای خود طلا جمع نکرد. شور اشغال هیچ مقامی به سر او راه نیافت و در عیش و تفریحات زندگی را به روی خود بست و بدون اجر و منت این گنجینه گران‌بها را به فرهنگ ایران عزیز دو دستی تقدیم کرد. ولی وقتی که این نعمت خدابخش برای ایجاد این لغت‌نامه ریاضت می‌کشید، کسی از او خبر نداشت و گو اینکه همه در انتظار بودیم که این ستاره تابناک از آسمان فرهنگ ایران افول کند و آنگاه صنوف و صفوف روشنفکران به یاد این افتخار فرهنگ ایران مجالس برپا سازند... این است آخرین سوال من: پس چرا ما واحدهای بزرگ آدمیت میهن خود را تا زنده هستند در نمی‌یابیم؟
اگر زندگی ثمینه باغچه‌بان را با روش پدر ارزیابی کنیم، بی‌شک او را در شمار واحدهای بزرگ آدمیت میهن خود قرار خواهیم داد. ثمینه باغچه‌بان در ادامه راه پدر، زندگی خود را وقف فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی و آموزشی نموده است. نه تنها کودکان کر و لال بلکه همه کودکان ایران از خدمات ثمینه بهره برده‌اند. چه او علاوه بر مدیریت مجتمع آموزشی باغچه‌بان (از سال 1345)، جمعیت حمایت کودکان کر و لال (از سال 1345)، کلینیک شنوایی و گفتار باغچه‌بان (58-1347) و سازمان ملی رفاه ناشنوایان ایران (58-1350)، مسئولیت تهیه کتاب‌های اول فارسی و تربیت معلمین کلاس اول را نیز در سال‌های 1340 تا 1345 دارا بوده است. فعالیت‌های ثمینه فقط محدود به داخل کشور نبوده است. او در سال‌های 1350 تا 57، مدیرعامل چهارمین دبیرخانه منطقه‌ای فدراسیون جهانی ناشنوایان وابسته به سازمان ملل و مسئول اجرای برنامه تربیت معلم برای کشورهای جهان سوم قاره آسیا و آفریقا بوده است. در سال 1350 مدرسه کلارک Clark School, For the Deaf به پاس خدمات ثمینه، یکی از ده بورس تحصیلی خود را به آموزگاران خاورمیانه اختصاص داد و نام او را بر آن نهاد.
در سال 1362 ثمینه به آمریکا رفت و در شهر سانتاکروز در کنار همسر خود هوشنگ پیرنظر، دخترش مریم و پسرش سهراب، فعالیت‌های خود را از سر گرفت. او بر این مرحله از زندگی خود نام "مهاجرت اجباری" می‌نهد. آنچه اجباری‌ست نمی‌تواند دلخواه باشد. اما ثمینه علی‌رغم این نادل‌بخواهی، از کار و تلاش باز نمانده و ضمن ادامه فعالیت‌های آموزشی مشغول تحقیق درباره دشواری‌ها و ویژگی‌های آموزش زبان و خط فارسی به انگلیسی زبان‌هاست. به علاوه، ثمینه کتابی نیز درباره آموزش زبان ترکی که زبان مادری اوست، نگاشته است. و شب‌ها در آرامش خانه، ابریشم دوزی می‌کند. با الهام از مینیاتورهای ایرانی و به همراه حرکت نخ ابریشم به سفر می‌رود، در گوشه و کنار وطنی که به آن عشق می‌ورزد.
ثمینه با فروتنی از کارهای خود سخن می‌گوید. در حرف‌ها و فکرهای او یک نوع هماهنگی و پیوستگی میان "زن بودن" و "انسان بودن"، میان "ایرانی بودن" و "اهل جهان بودن" جاری‌ست. هنگامی که خودش پشت تریبون می‌آید تا با جمیعت دیدار کند، همین هماهنگی موزون را در قامت باریک و چهره روشنش می‌بینیم. شوری که در سخنش نهفته، هنگامی که از زبان فارسی، از زبان ترکی، از کودکان خویش، از کودکان ایران و از کودکان دنیا حرف می‌زند، این هماهنگی را بیشتر به جلوه در می‌آورد. در تمامی روزهای سمینار با علاقه و شور در جلسات شرکت می‌جوید و با حضور گرم و روشنش، به همه نیرو می‌دهد. هرگاه که به او می‌نگرم، تکه‌ای از شعر "درس تاریخ" سیمین بهبهانی را به یاد می‌آورم که از نام‌آوران فرهنگ ایران و خادمان هنر و ادب یاد می‌کند:
زیستن در خون ما آمیزه بود نیستی را روح ما هرگز ندید
ققنسی گر سوخت، از خاکسترش ققنسی پر شورتر، آمد پدید
(منبع: مجله نقطه، شماره 2، تابستان 1374، ص 87-88)  
تاریخ ثبت در بانک 15 دی 1397