کد co-4082  
عنوان انجمن کوهنوردی افق مشهد (ویژه معلولان)  
نوع خصوصی  
زمینه فعالیت ورزش معلولین  
دامنه فعالیت کشوری  
زبان فارسی  
وب سایت tivan85.blogfa.com  
پست الکترونیکی ofogh_nf@yahoo.com  
کشور ایران  
درباره سرپرست گروه کوهنوردی افق هدف از تشکیل این گروه را کمک به ارتقای توان روحی و روانی معلولان در کنار تقویت قوای جسمانی آنها عنوان کرد و افزود: این گروه، شش سال پیش، ابتدا کارش را با بردن معلولان علاقه مند به طبیعت به اردوهای بیرون شهر شروع کرد که با توجه به علاقه مندی که در بین اعضا به وجود آمد کم کم به سمت و سوی کوهنوردی کشیده شدند که ابتدا با برنامه های کوهنوردی در کوههای اطراف مشهد از جمله کوههای آب و برق شروع کردیم و در ادامه با نگاه حرفه ای تر تاکنون توانسته ایم با تلاش همین بچه های معلول بسیاری از کوههای مرتفع و معروف کشور از جمله سبلان با 4811 متر، تفتان با 4050 متر، بینالود با 3211 متر و شیرکوه با 4050 متر ارتفاع را صعود کنیم که البته با صعود به بام ایران یعنی دماوند، آلبوم افتخارات این گروه کوهنوردی در فتح قلل مرتفع کشور کامل شد.

ofogh_nf@yahoo.com


اسامی تیم افق عبارتند از:
تیم آقایان: هادی انصاری، محسن علیپور، جواد دوزنده، داود شفاعتی، حسین معین، مرتضی عبدی، روح ا… شریعتی، محمدرضا میری، علیرضا میری
تیم بانوان: طاهره صباغ، زهرا غلامی، بهجت السادات سجادی، فاطمه ثابتی
سرپرست: علی اصغر میری- فاطمه ثابتی

* گزارش صعود به دماوند در چهارشنبه 23 مرداد 87، از زبان انجمن افق:
حوالی 9 شب بود که به اولین قرارگاه هیأت کوهنوردی، از جبهه جنوب، در پای کوه دماوند رسیدیم، در شهر رینه اتراق کردیم و صبح پنج شنبه به راه افتادیم (پس از انجام هماهنگیهای معمول و ضروری)، در قرارگاه دوم که موسوم به گوسفندسراست بارها را تحویل باربران نموده و صعودمان را ادامه دادیم، صعود به دور دست ترین قله های ذهن، صعود به باورهایمان، صعود به دماوند. خوشبختانه به دلیل اعیاد شعبانیه و چند روز تعطیلی، کوهنوردان زیادی از سراسر ایران میهمان دماوند بودند با روحیات و فرهنگهای متفاوت که نشاطی بی نظیر را به کوه هدیه نمودند و همچنین به گروه کوهنوردی افق.
پس از 10 ساعت حرکت رسیدیم به بارگاه سوم حوالی ساعت 10 شب در ارتفاع 4150 متری و استراحت نمودیم. روز جمعه طبق برنامه هیچ برنامه ای برای بالا رفتن نداشتیم فقط اقدام به هم هوایی نمودیم.
ساعت 2 بامداد شنبه مسیر قله را از کمپ آغاز نمودیم. طولانی بودن مسیر و حرکت کند بچه ها بدون شک می توانست گروه را خسته و فرسوده کند اما گروههای مختلف کوهنوردی که تحت تأثیر بچه ها هر کدام به گونه ای سعی در بیان احساساتشان داشتند و گاه با ریزش اشک و گاه با فریادهای بلند و گاه با سردادن آوازهای محلی اقدام به تشویق گروهمان می کردند، موجب شدند از هجوم خستگی چیزی نفهمیم.
آبشار یخی در ارتفاع 4800 متری که گیسوانش را با تکه بلورهایی شفاف و براق آراسته بود حوالی ساعت 3 بعد از ظهر انتظارمان را می کشید! آبشاری که در تمام فصول سال یخ اندود است! در حضور این زیباترین آبشار لازم بود که دور هم و با هم تصمیم منطقی و به دور از احساسات گرفته شود زیرا به دلیل وجود عصا و بریس و دستها به جای پاهایی برای رفتن و رسیدن، قطعاً به سیاهی شب می خوردیم و اگر چه ماه و مهتاب در انتظارمان بودند اما چیزی جز خطرهایی به کمین نشسته، عایدمان نمی شد. ما برای فتح آمده بودیم نه برای تسلیم، پس به صحبت نشستیم و تصمیم گرفتیم آقای علیپور- معلول قطع عضو- به نمایندگی از معلولین جسمی، حرکتی به علاوه 2 نفر ناشنوا و 2 نفر کمکی و تیم تصویربرداری به نمایندگی از گروه افق به سوی قله به راه بیفتند و ما ناچار بودیم با وجود ناراحتی عمیق بچه ها و در میان اشکهایشان از همدیگر جدا شویم.
البته اگر می توانستیم جهت همراهی بچه ها گروهی باربر و قاطر و تجهیزاتی چون بی سیم و GPS و حداقل 7 نفر کمکی که نقش مهمی در برنامه های صعود بویژه برای معلولین ایفا می کنند، داشته باشیم که تمام اینها به ما اجازه می دادند نه با شرایط حاکم و اجبار که با شرایط بچه های معلول به جای 3/5 روز پنج روزه به فتح دست یابیم قطعاً نیازی به این جدایی نبود اما همه می دانستیم که لااقل 1/5 میلیون تومان برای تهیه چنین امکاناتی بر هزینه هایمان افزوده می شد و این برای ما مقدور نبود!
پس حرکت کردیم. ساعت 3 رسیدیم به پای مسیر گوگردی حوالی ساعت 5/5 عصر که تا قله یک ساعتی فاصله داشت، فضایی پوشیده از غبار گوگرد به دلیل وجود دهانه های فراوان و کوچک گوگردی، نفس کشیدنمان به مراتب سخت تر نموده بود و با درد فراوان و تحمل 24 ساعت گرسنگی سرانجام به قله رسیدیم.
زمان برگشت به مشهد برای دوستانمان در مرکز معلولین فیاض بخش، گفتیم آنچه بر ما گذشته بود و گفتیم آدمهایی که اگر ما را در پایین کوه می دیدند شاید خدا را آهسته شکر می کردند که چنین ناتوان نیستند، زمانی که بچه ها را در ارتفاع دماوند دیدند- در اوج قدرت یک انسان- و نیز کسانی که ناامید از صعود در مسیر برگشت بودند و با دیدنمان با خجالت دوباره راه صعود را پیش گرفتند، همگی با قدرتهای نهفته خویش معترف شدند!
گفتیم که توانایی و ناتوانی در اندیشه هاست و همین که اندیشه ای به توانایی های خویش ایمان آورد، جسم محلی از اعراب برای نتوانستنها ندارد !ما از اولین روزها به دنبال همین اندیشه سازی بودیم که ناتوانی اگر هست در نگاه است و بس و اگر نگاهمان را عوض کنیم دماوندها، تپه های کوچکی می شوند در راه عبورمان، در هدایتمان به مقصد و مقصود!

* اراده و پشتکار رمز صعود
سرپرست گروه کوهنوردی افق هدف از تشکیل این گروه را کمک به ارتقای توان روحی و روانی معلولان در کنار تقویت قوای جسمانی آنها عنوان کرد و افزود: این گروه، شش سال پیش، ابتدا کارش را با بردن معلولان علاقه مند به طبیعت به اردوهای بیرون شهر شروع کرد که با توجه به علاقه مندی که در بین اعضا به وجود آمد کم کم به سمت و سوی کوهنوردی کشیده شدند که ابتدا با برنامه های کوهنوردی در کوههای اطراف مشهد از جمله کوههای آب و برق شروع کردیم و در ادامه با نگاه حرفه ای تر تاکنون توانسته ایم با تلاش همین بچه های معلول بسیاری از کوههای مرتفع و معروف کشور از جمله سبلان با 4811 متر، تفتان با 4050 متر، بینالود با 3211 متر و شیرکوه با 4050 متر ارتفاع را صعود کنیم که البته با صعود به بام ایران یعنی دماوند، آلبوم افتخارات این گروه کوهنوردی در فتح قلل مرتفع کشور کامل شد.
سرپرست گروه کوهنوردی افق در تشریح مشکلات این گروه برای صعود به دماوند اظهار داشت: چون از ابتدا می دانستیم برای صعود به دماوند باید با برنامه ریزی درست و اصولی حرکت کنیم به همین دلیل در حدود ده ماه و با برگزاری اردوهای مختلف اعضای تیم به آمادگی لازم برای صعود به دماوند آماده شدند اما با این وجود آنچه که گروه را بیش از پیش آزار داد مشکلات مالی بود که اگر نبود حمایتهای خوب فرش مشهد شاید با همه تلاشی که بچه ها کرده بودند نمی توانستیم به این مهم دست یابیم.
وی ضمن اشاره به لزوم حمایت بیشتر مسوولان از ورزش معلولان گفت: در صورت حمایت و پشتیبانی از معلولان آنها توانایی های زیادی برای انجام کارهای بزرگ دارند و این قول را می دهم چنانچه شرایط مهیا باشد برنامه بعدی فتح قلل مرتفع سایر کشورهاست.

* به عشق غار حرا
مرتضی عبدی، یکی از اعضای گروه کوهنوردی افق نیز در خصوص این صعود گفت: چون هنوز بیش از یک سال و نیم از شروع فعالیتم در این گروه بیشتر نمی گذشت فکر نمی کردم بتوانم دماوند را فتح کنم اما با تشویق دوستان و برنامه ریزی خوبی که صورت گرفت توانستم به آنچه که روزی فکرش را هم نمی کردم دست یابم. این در حالی بود که همپای ما در این صعود 2000 نفر از کوهنوردان سالم حضور داشتند که با دیدن ما هم ما را به لحاظ روحی و روانی تقویت می کردند و هم اینکه در اواسط راه برخی از آنها که از صعود منصرف شده بودند با دیدن ما انرژی می گرفتند و برمی گشتند تا به راه ادامه دهند.
وی در تشریح چگونگی روی آوردنش به ورزش کوهنوردی اظهار داشت: همه چیز اتفاقی روی داد. زمانی که در یک مراسم قرعه کشی اسمم به عنوان زائر خانه خدا درآمد و خیلی دوست داشتم وقتی به آنجا رفتم غار حرا را از نزدیک ببینم به همین دلیل عزمم را جزم کردم تا به عضویت گروه کوهنوردی افق درآیم که با شرکت در برنامه های این گروه کم کم به این رشته علاقه مند شدم و با ادامه فعالیتم در کوهنوردی توانستم بلندترین قله کشورم را با کمترین امکانات و بدون حتی اکسیژن فتح کنم که فکر می کنم برای یک معلول افتخاری بزرگ به شمار آید.

* عظمت دماوند
محسن علیپور، یکی دیگر از اعضای گروه کوهنوردی افق که توانسته به قله دماوند صعود کند گفت: حدود 6 سال است که در برنامه های این گروه شرکت می کنم و تاکنون به قلل مختلف در کشور صعود کردم که اولین آن بر می گردد به قله تفتان که خود انگیزه ای شد برای ادامه راهم در آینده.
وی در ادامه گفت: قبل از اینکه صعود را شروع کنیم عظمت دماوند را حس نکرده بودم اما وقتی دو تا سه ساعت گذشت کاملاً جو روی من تأثیر گذاشت و آنجا بود که فهمیدم دماوند چه عظمتی دارد ولی در مجموع اگر چند سال پیش از من می پرسیدند می توانی به دماوند صعود کنی اصلاً فکرش را هم نمی کردم چه رسد به اینکه خودم برفراز این قله بایستم!  
تاریخ ثبت در بانک 23 اردیبهشت 1395  
فایل پیوست
تصویر