کد | bk-22462 |
---|---|
نوع | کاغذی |
عنوان | شور حسینی تا مرثیهسرایی |
عنوان دوم | مجموعه گفتوگو با مداحان نابینا استان قم |
نویسنده | محمد چراغی |
ناشر | انتشارات توانمندان و دفتر فرهنگ معلولین |
محل نشر | قم |
سال انتشار | 1397شمسی |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد جلد | 1 |
تعداد صفحه | 120 |
زبان | فارسی |
قطع | رقعی |
موضوعات | مداحان نابینا — ایران — قم (استان) — مصاحبهها ، نابینایان — ایران — قم (استان) — مصاحبهها |
شابک | 978-622-99311-9-6 |
چکیده |
مقدمه یکی از فعالیتهای نابینایان و افراد دارای معلولیت جسمی و حرکتی، مداحی، مرثیهسرایی، وعظ، منبر و تبلیغ مذهبی بوده است. از قدیم تاکنون افرادی بودهاند که تمام عمر در این رشته اشتغال داشتهاند. موفقیت در این رشته منوط به داشتن حافظه و صدایی نسبتاً متوسط و خوب است. معمولاً نابینایان این دو ویژگی را دارند و ذاتاً از صدای پر قوت و جذاب و نیز از حافظه خوب برخوردارند. از اینرو اینان با اندک مطالعه و به خاطر سپردن مطالب دینی میتوانند به وعظ و مرثیه بپردازند. کشورهای غربی و غیر مسلمان از این سرمایه در جهت موسیقی و آواز استفاده کرده و با آموزش اینان، افراد برجستهای ظهور کردهاند؛ همچنین کلیسا از این افراد برای تبلیغ دینی بهره برده و کلیسا یک بخش ویژه برای آموزش و مهارتافزایی این افراد دایر کرده و افراد بسیاری را جذب نموده و در راه تبلیغات کلیسا از آنان بهره بُرده است. حتی کلیسا، سازمان جذب و آموزش معلولان را به کشورهای اسلامی هم گسترش داده و فرزندان مسلمانان را جذب کلیسا و تبلیغات مسیحیت نموده است. متأسفانه در جهان اسلام به جزء در دورههای محدود و اقدامات محدود، شاهد فعالیت سازمان یافته برای استفاده از سرمایه ملی معلولین در جهت تبلیغ مذهبی یا حداقل تبلیغ ملی نبودهایم. اگر کسانی مثل منبری مشهور و موفق مرحوم مجاب یا مداحان موفق را میبینیم، اینان با اتکاء بر تواناییها و امکانات فردی خودشان پیشرفت نموده و به مدارج عالی رسیدهاند. نه راهنمایی داشته، نه سازمانی بوده که امکاناتی در اختیار آنان قرار دهد. با کمال تأسف باید گفت هنوز هم اینگونه است و سرمایه بزرگی برای بهرهبرداری رها شده است. با اینکه مدیریت حوزه علمیه بخش کوچکی از امکانات خود را میتواند در این مسیر صرف کند و نتایج باور نکردنی بگیرد یا نهادها و سازمانهای تبلیغاتی دیگر با بودجههای سنواتی بسیار زیاد که در اختیار دارند به راحتی میتوانند از این سرمایه بزرگ مذهبی و ملی بهرهبرداری کنند. دفتر فرهنگ معلولین برای اینکه نشان دهد واقعیتها چیست و افراد دارای معلولیت حیّ و زنده چه توانمندیهایی دارند از یکی از مداحان معروف قم آقای محمد چراغی خواست، مدیریت این پروژه را بر عهده گیرد و ابتدا به شناسایی مداحان و مرثیهسرایان و در قدم بعد به گفتوگو با آنان بپردازد. پس از چند ماه اکنون فاز نخست این پروژه آماده شده است: امیدوارم بتوانیم این سیر را ادامه دهیم و مراحل دیگر پروژه را هم طی کنیم و تجارب تمامی افراد فعال در عرصه شعر آئینی و مرثیه و مداحی را جمعآوری و در چند جلد منتشر کنیم. لازم است از حجت الاسلام والمسلمین سید جواد شهرستانی نماینده آیت الله العظمی سید علی سیستانی مدظله که راهنمایی فرمودند و در مشکلات یار و یاورمان بودند تشکر کنیم. همچنین از آقایان محمد چراغی و مسعود باقری و دیگر همکاران این پروژه تشکر و قدردانی میکنیم. (محمد نوری، مدیر عامل دفتر فرهنگ معلولین) پیشگفتار اهل بیت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم امام و پیشوای همه مسلمانان هستند. برای آنها فرقی نمیکند، شیعه و محب آنها بینا یا نابینا؛ شنوا یا ناشنوا، قد بلند یا کوتاه قد؛ باسواد یا بیسواد باشد. در این مکتب همه انواع تبعیضها و برتریگراییها مثل سالم سالاری و عرب سالاری مردود است و آنگونه که پیامبر اکرم فرمود: همه انسانها مثل دندههای یک شانه برابراند. آنچه برای اسلام و اهل بیت علیهم السلام اهمیت دارد، تقوا است. تقوا و پرهیزگاری اصلیترین شاخص برای ارزیابی افراد است. تقوا یعنی شخصیت، انسانیت، محاسن اخلاقی و جاذبههایی که آدمی را به سوی محامد و نیکیها و خدمت به همنوعان میکشاند. اهل بیت علیهم السلام افراد دارای معلولیت، نابینایان و ناشنوایان را مکرم و محترم داشته و همان احترام و توجهی که به افراد عادی مینمودند، در مورد افراد دارای معلولیت هم اجرا میکردند. برخلاف رویه و باوری که در دوره باستان و حتی دوره جدید وجود داشت و افراد دارای معلولیت را مستحق مرگ و نابودی دانسته و آنان را به روشهای مختلف از حیات و زندگی ساقط میکردند. اما معصومین علیهم السلام، زندگی و برخورداری از مواهب جهان را حق همگان اعم از افراد دارای معلولیت و فاقدان معلولیت میدانستند. این نکته در روایات متعدد درج شده و با تلاشهای این بزرگواران «مکتب حیات و حق زندگانی برای معلولان» در صدر اسلام شکل گرفت. مهمتر اینکه نه تنها اهل بیت علیهم السلام برای معلولین حق حیات قائل بودند و طرد و نفی و کشتن آنان را نمیپذیرفتند، شیوههایی نیز برای توانافزایی، توانبخشی و مهارت افزایی آنان به کار بردند تا از جهت جسمی و روحی به پایه افراد عادی رسیده و بتوانند در جامعه حضور و مشارکت داشته باشند. برای مثال تأمین مالی نابینایی که حتی مسیحی بود؛ یا تغذیه معلولانی که توانایی غذا خوردن نداشتند با لقمه گذاشتن به دهان آنها در سیره معصومین علیهم السلام هست. برخی فکر کردهاند معصومین موضع ترحمی یا تبعیض نسبت به نابینایان داشتهاند؛ در حالی که اگر با نگاه جامع نگریسته شود، شرایط در قرون نخست ظهور اسلام اینگونه بوده که رهبران اسلام مجبور بودند، برای احیای معلولان الگوسازی کنند و عملاً به مردم نشان دهند که به امور این قشر، اهتمام داشته باشند و مکتب حیاتگرایی را ترویج مینمودند؛ از طرف دیگر عملاً به توانبخشی و مهارت افزایی آنان میپرداختند. در مقابل وقتی نابینایان و دیگر توانخواهان این تلاشها را میدیدند جذب این مکتب شده و برای این مکتب تبلیغ و ترویج مینمودند. اینگونه مواضع به تحکیم تعامل و استحکام روابط آنان منجر شد و هر دو طرف جملات و عبارات مدح آمیز و تأییدی نسبت به یکدیگر داشتند. از اینرو تأیید و مدحهای معصومین علیهم السلام نسبت به نابینایان را نباید ترحم و دلسوزی آنان دانست. شخصیتهای نابینایی که جذب مکتب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امامان علیهم السلام شدند چون این مکتب را سرشار از انسانیت و ارزشهای انسانی میدانستند و میدیدند که این مکتب عاری از تبعیض است، بسیار میباشند. عبداللّه بن ام مکتوم در زمان رسول خدا کسی است که نابینای مطلق بود و پیامبر او را جانشین خودش در امامت نماز و هم در رسیدگی به امور مردم و پاسخگویی به پرسشهای مردم تعیین کرد؛ البته در زمانی که رسول خدا برای امور کشوری و لشگری به بیرون مدینه میرفت و در شهر نبود. نمونه دیگر لیث بن بختری مرادی با کنیه ابوبصیر است. او نابینا و از اصحاب امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام بوده و فعالیت گسترده در ترویج تشیع داشته است. او در نیمه نخست سده دوم قمری میزیست و اصالتاً اهل کوفه بوده است. بیشترین درخشش او در زمان امام صادق علیه السلام و به عنوان شاگرد آن حضرت بوده است. او احادیث بسیاری و حدود سیصد روایت از امام صادق علیه السلام نقل کرده است. نیز تدریس و پرورش شاگرد داشته و کتابی در فقه شیعه تألیف کرده است. امام صادق علیه السلام درباره او نکات مهمی گفته است: او و سه تن از دیگر اصحاب حضرت را از نجباء دانسته که اگر نبودند میراث پیامبر اسلام از بین رفته بود: لَوْلاَ هَوُلاَءِ اِنْقَطَعَتْ آثَارُ اَلنُّبُوَّهِ وَ اِنْدَرَسَتْ نیز حضرت، ابابصیر را از مخبتین یعنی برگزیدگان اهل بهشت دانسته است. در بین اصحاب امام صادق علیه السلام، افرادی که نابینا یا دارای دیگر معلولیتها بودند به فراوانی دیده میشود. آنان میآمدند تا از محضر درس حضرت استفاده کنند. جابر بن عبدالله انصاری از یاران مشهور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و از اهالی یثرب بود که در موسم حج با پیامبر در عقبه منا بیعت کرد. راوی احادیث بسیار است و تا عصر امام باقر علیه السلام در قید حیات بود. وی در رخداد عاشورا و کربلای حسینی به دلیل نابینایی نتوانست شرکت کند. ولی نخستین زائری بود که بر سر مزار امام حسین علیه السلام و دیگر شهدای کربلا حاضر شد و به نوحهخوانی و مرثیه سرایی پرداخت. سید ابن طاووس (درگذشت 664ق) در کتاب اللهوف، ماجرای زیارت شهدای کربلا توسط جابر را آورده است. جابر انصاری در ترویج تشیع و امامت شیعه نقش به سزا داشت و نقل روایات بسیار درباره شهادت امام حسین علیه السلام و اصحابش در کربلا نیز درباره مزارات و زیارات، روایاتی از طریق او مأثور و منقول است. از اینرو او را میتوان یکی از پایهگذاران مرثیه سرایی و نوحهخوانی به مصائب اهل بیت علیهم السلام دانست. عطیه العوفی راوی مشهور همراه جابر در کربلا بوده و نوحه خوانی و مرثیه سرایی جابر بر سر مزار شهیدان کربلا به ویژه بر سر مزار امام حسین علیه السلام را روایت کرده است. جابر در این دوره نابینا بوده است. معلولان دیگری هم بودهاند که در جریان قیام امام حسین علیه السلام با حضرت همراهی کرده و به شهادت رسیدند؛ مثل مسلم اعرج، عبدالله ازدی، اسلم ترکی و اسلم بن کثیر. بهرحال علاقه و محبت دو سویه معصومین علیهم السلام به معلولان و برعکس، از صدر اسلام جریان داشته و هیچگاه از بین نرفته است و هنوز ادامه دارد. نمونه بارز آن حضور و مشارکت معلولین از کشورهای مختلف در اربعین حسینی است. نابینایان، ناشنوایان و افراد دارای دیگر معلولیتها، ابراز علاقه و محبت خود را نسبت به اهل بیت علیهم السلام به روشهای مختلف نشان دادهاند، بعضی از آنها به خدمت به زائران اشتغال داشته؛ بعضی ساقی شده و به زائران آب نوشانده، بعضی با سرودن اشعار یا نوشتن مطالب زیبا درباره اهل بیت علیهم السلام و موضوعاتی مثل شهادت و مصائب آنان و بعضی دیگر با مرثیهسرایی و مداحی کوشیدهاند تا مکنونات احساس قلبی خود را بیان نمایند و در معرض و مرآی دیگران قرار دهند. یکی از تلاشهای نابینایان، مرثیه سرایی و ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام به عنوان انجام وظیفه است. نابینایان به دلیل داشتن حافظه خوب و صدای پر و پردامنه، شرایط اولیه برای ذاکر، مداح و مرثیه خوان کارآمد را دارند؛ فقط لازم است در یک دوره کوتاه آموزشی شرکت کرده و روش و فنون آن را فرا بگیرند، سپس با ممارست و تمرین، استعداد بالقوه خود را به فعلیت درآورند. در قرون گذشته افراد بسیار فاقد بینایی بودهاند که در عرصه مرثیه سرایی و ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام توانایی و کارآیی اعجابآور داشتهاند. متأسفانه به دلیل گردآوری نکردن اطلاعات آنها، هم اکنون بسیاری از آنها در تاریخ مفقود شدهاند. به نظرم رسید برای اینکه مرثیه خوانان این دوره به سرنوشت قبلیها دچار نشوند و نیز جامعه و مسئولین با این نوع از توانمندی نابینایان و معلولین آشنا شوند، اطلاعات آنها را جمعآوری کنم. اما با اندک پرسوجو متوجه شدم اکثر آنها اطلاعاتی مثل زندگینامه ندارند یا منتشر نکردهاند، از اینرو درصدد برآمدم از طریق گفتوگو با آنان، به اطلاعات آنان دست یافته و در یک جلد کتاب تدوین و منتشر نمایم. این ایده را با مدیریت دفتر فرهنگ معلولین در میان گذاشتم. دفتر فرهنگ معلولین این طرح را بسیار نیکو دانست و پس از دو جلسه بحث درباره ابعاد طرح، به توافق رسیدیم و قرار شد روش اجرایی را تدوین و بر اساس آن به اجرای پروژه بپردازم. حدود هشت ماه زمان برد تا نابینایان مرثیه خوان در استان قم شناسایی شده و با آنان به گفتوگو پرداختیم. سپس مصاحبهها پیادهسازی شد، بازنویسی گردید و در مرحله بعد ویرایش ادبی و علمی شد. لازم است از همکارانی که طی این مدت برای به ثمر رساندن این پروژه تلاش کردند، تشکر نمایم. (محمد چراغی) |
تاریخ ثبت در بانک | 22 آبان 1397 |
فایل پیوست |