کد jr-46546  
عنوان اول بررسی اهمیت فرهنگ ازدواج در ایران اسلامی  
نویسنده منصور شادکام  
مترجم حسین سراوانی  
عنوان مجموعه شیوه‌های توان‌یابی پژوهش‌ها و گزارش‌ها  
نوع کاغذی  
ناشر انتشارات توانمندان  
سال چاپ 1399شمسی  
شماره صفحه (از) 135  
شماره صفحه (تا) 144  
زبان فارسی  
متن چکیده
انسان موجودی انتخاب‌گر است که بر اساس مصالح و منافع خود اقدام به انتخاب می‌کند. یکی از انتخاب‌هایی که نتیجه و پیامد آن تا پایان عمر ماندگار هست، «همسرگزینی» است. مهم‌ترین عاملی که در ازدواج نقش موثری دارد، عامل فرهنگی است. اسلام خود سازنده فرهنگ و تمدن است و علم و دانش پایه اصلی این فرهنگ و تمدن غنی است. از طرفی رواج گسترده آداب و رسوم و فرهنگ‌های تقلیدی و وارداتی در بین خانواده‌ها و دور شدن آنها از فرهنگ‌ها و ارزش‌های دینی و اسلامی تغییر در سبک زندگی را موجب شده است. هدف از این مقاله به تبیین اهمیت فرهنگ ازدواج در بستر ایران اسلامی می‌پردازد. نوع پژوهش به صورت کتابخانه‌ای و گردآوری مطالب می‌باشد نتیجه این مقاله بیانگر این است که الفبای ازدواج سالم در تمدن بزرگ ایران اسلامی رجوع و انطباق کامل با شریعت دین و قرآن است.
کلمات کلیدی: فرهنگ، ازدواج، ایران اسلامی

مقدمه
بشر موجودی است که با تمام کائنات و حیوانات غیر هم نوع خود تفاوت‌های ‌اساسی دارد. از جمله تفاوت‌های مهم انسان که در منابع و کتب علوم اجتماعی معرفی شده، گروه جویی و زیست اجتماعی، سخن گفتن، ابزار سازی، اندیشمندی و هدف‌داری است. انسان از ابتدای حضور خود در زمین نیازهایی داشته تا به کمک آنها، ادامه حیات دهد. برای ادامه حیات کار کرده، ابزار ساخته و با وسایل و امکانات مختلف اقدام به تولید کرده است. آدمی برای زنده ماندن و زندگی کردن مجبور بود، نیازمندی‌های خود را تولید کند؛ محصولات کشاورزی مثل گندم را تولید کند؛ نیز به تولید وسایل مورد نیاز رو آورد. لذا انسان ابزار سازی را پیشه کرده است. اما برای ابزار سازی و ایجاد امنیت، لزوم همکاری با دیگر انسان‌ها را مورد توجه قرار داد. همکاری و تقسیم کار جامعه انسانی را پدید آورد. در این جامعه ایجاد ارتباط با همنوعان سخن گفتن ضروری بود.
انسان‌های نخستین متوجه شدند، ازدواج هم پاسخگوی خواست غریزی آنها است و هم موجب زاد و ولد و افزایش نیروی کار می‌شود. یعنی ازدواج هم روشی برای ابزارسازی بود. از طرف دیگر ازدواج مقدمه و لازمه تشکیل خانواده بوده و موفقیت در آن به دلیل نقش بنیادین خانواده در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی و... از اهمیتی بسیار برخوردار است، البته در مسیر انتخاب همسر، معیارها و ارزش‌های زیادی حاکم هستند؛ مواردی نظیر: قوانین و مقررات، مسائل دینی، مسائل اخلاقی، آداب و رسوم و فرهنگ غالب در هر جامعه و... . در این میان نقش فرهنگ و آداب و رسوم، به‌دلیل تأثیر زیاد بر ازدواج و تفکرات خانواده بسیار حائز اهمیت است. بدون توجه به معیارهای فرهنگی حاکم بر جامعه، پیوند ازدواج با مشکلاتی مواجه می‌شود. البته فرهنگ‌ها و آداب و رسوم اصیل مربوط به برگزاری ازدواج در عصر حاضر به تقلید از جوامع دیگر و به‌دلیل ارتباطات آسان روز‌به‌روز به‌عنوان ضد فرهنگ به ارزش تبدیل شده و با دور شدن از ارزش‌ها و فرهنگ غنی اسلامی با واردکردن هزینه‌های زیاد و تشریفات زاید بر دوش جوانان، مانعی برای ازدواج محسوب می‌شود.

طرح مسأله
ازدواج یکی از مهم‌ترین اتفاقات زندگی است و از نظر اجتماعی به عنوان پیوندی با ثبات و هدفمند میان زن و مرد شناخته می‌شود. هر چند ازدواج به عنوان یک عمل ارادی تابع خواست، تمایلات و دیدگاه‌های ‌فردی است اما زندگی اجتماعی انسان و روابط پیچیده او با پیرامونش، ازدواج را در ارتباط متقابل با متغیرهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و حتی سیاسی قرار می‌دهد. ازدواج علاوه بر پاسخگویی به نیازهای جنسی و عاطفی فرد، نیازهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی او را نیز تنظیم می‌نماید و به عنوان هنجاری پذیرفته شده در همه کشورهای دنیا به حساب می‌آید. زمان و میزان احساس نیاز به همدم و همسر در بین افراد، متفاوت و از شدت و ضعف‌های ‌نامساوی برخورداراست. برخی از افراد در سنین نوجوانی این نیاز را احساس نموده و مبادرت به ازدواج می‌کنند، برخی دیگر در سنین جوانی و تعدادی نیز پس از سپری کردن دوران جوانی مبادرت به ازدواج می‌کنند. البته باید اشاره نمود که در جوامع سنتی، قبل از اینکه هریک از این نیازها خودنمایی کند والدین یا اطرافیان برای فرزندان خود همسر انتخاب می‌کنند. ازدواج یک پیوند مقدس، عقلانی و عاطفی بین دو نفر است برای رسیدن به یک خانواده مستقل که در سایه آن فرد به دریافت حس آرامش، هماهنگی، همدلی و همسویی در زندگی نایل می‌گردد. در عین حال عاملی برای رشد، شکوفایی، تکامل طرفین و رفع نیازهای اساسی انسان است. در ایران مسأله ازدواج باتوجه به دامنه قومیت‌ها و ورود اسلام تغییرات زیادی را متوجه اصل خویش ساخت که مفصل از آن سخن خواهم گفت.

ضرورت پژوهش
در فرهنگ غنی ایرانی ازدواج و پیوند زناشویی پایه و اساس یک خانواده و در نتیجه یک جامعه موفق و اخلاقی است. بزرگان این سرزمین به موجب جلوگیری از سست شدن اخلاقیات در جامعه و کنترل انحطاط و فحشا و همچنین استواری تفکر و اندیشه زنان و مردان ایرانی، ازدواج را یکی از مهم‌ترین ارکان جامعه شمرده‌اند. از دیدگاه اجتماعی چه در حیات اقتصادی، چه مادی، چه معنوی و روحانی این سنت نتایج پرثمری دارد که مهم‌ترین آن قوام خانواده‌ها و در نتیجه یک اجتماع است. هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش می‌کند. به طور کلی می‌توان گفت که انسانی موفق و پویا است که هر روز زندگی‌اش از روز گذشته‌اش کامل‌تر باشد. سیر طبیعی گیتی چنین است که دختران و پسران خردمند در پی رسیدن به استقلال فکری هستند و در نتیجه برای جبران نواقص و تأمین نیازهای بی‌شمار خود به سوی تکامل و دانش و راهکارهای رسیدن به کمال هستند. ازدواج و گزینش همسر مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل زنان و مردان را فراهم می‌کند. متأسفانه در این میان نیز دختران و پسرانی هستند که مستثنی می‌باشند، زیرا با عدم درک درست و منطقی از فلسفه ازدواج نه تنها به تفکر، اندیشه و روان خود ضرر می‌رسانند بلکه در درازمدت به سهم خود بروی یک جامعه نیز تأثیر منفی می‌گذارند. فرهنگ ایران از روز نخست دین‌گرا بوده است و به همین جهت از مهم‌ترین و موثرترین فرهنگ‌های جهان در پیدایش ادیان بزرگ محسوب می‌شود. در شهرهای مختلف ایران مسیحیان، زرتشتیان، کلیمیان، یهودیان، بهائیان، شیعیان، سنی‌ها و... صدها سال پیش از آنکه سازمان حقوق بشری ایجاد گردد در کنار یکدیگر زیسته‌اند. هیچ‌گاه در فرهنگ ایرانی مردم برای همسان نبودن دینشان به دیگر هم‌میهنانشان شمشیر نکشیدند. هیچ‌گاه نبردهای دینی در ایران رخ نداد و هزاران سال است که ده‌ها آئین و باور و مذهب مختلف در کنار یکدیگر زندگی کرده‌اند. امری که میان اعراب و حتی اروپاییان تا پیش از رنسانس رایج بود و هست افلاطون در کتاب قوانینش می‌گوید: پارسیان (ایرانیان) اندازه میان بردگی و آزادگی را نگاه می‌داشتند. از این‌رو نخست خود آزاد شدند و سپس سرور بسیاری از ملت‌های جهان شدند. در زمان او (کورش بزرگ) فرمانروایان به زیردستان خود آزادی می‌دادند و آنان را به رعایت قوانین انسان دوستانه و برابری‌ها راهنمایی می‌کردند. مردمان رابطه خوبی با پادشاهان خود داشتند از این‌رو در موقع خطر به یاری آنان می‌شتافتند و در جنگ‌ها شرکت می‌کردند. از این رو شاهنشاه در رأس سپاه آنان را همراهی می‌کرد و به آنان اندرز می‌داد. آزادی و مهرورزی و رعایت حقوق مختلف اجتماعی به درستی انجام می‌گرفت. در فرهنگ ایرانی یاری رساندن و نیکی به دیگر مردمان امری ستودنی است و به همین جهت ایرانیان خود را بر اساس کتیبه‌ها و اسناد جهانی، نخستین پایه‌گذاران حقوق بشر جهان می‌دانند. کوروش بزرگ پایه‌گذار نخستین منشور جهانی حقوق بشر در واپسین سخنانش در کتاب زندگی کوروش بزرگ اثر نامورترین مورخ یونانی گزنوفون چنین می‌فرماید: نیکی به دیگران در من خوش‌دلی و آسایش فراهم می‌ساخت که این آسایش برایم از تمامی لذت‌های زندگی بالاتر بود بعد از آنکه فرهنگ اسلامی در دوره ساسانیان وارد ایران شد، نوعی ادغام بین فرهنگ ایرانی و اسلامی به وجود آمد و مجموعه شواهد نشان می‌دهد که جامعه ایرانی تعارضی بین فرهنگ ایرانی و اسلامی نمی‌بیند. در فرهنگ ما انسان برای آن لباس نمی‌پوشد که خود را عرضه کند بلکه برای آن لباس می‌پوشد که حریم او باشد و چون دژی از کرامت او نگهبانی کند. اما در فرهنگ غرب هدف انسان از لباس پوشیدن درست برعکس فرهنگ ماست. در فرهنگ غرب برای این لباس می‌پوشند که خود را تزئین کنند و به راه بیاندازند و چون کالایی خود را در معرض دید هر کس و ناکسی بگذارند. لباس هر جامعه نشانگر فرهنگ و هویت آن جامعه و افراد آن جامعه است. از منظر اسلام و قرآن کریم و فرهنگ اهل بیت علیهم السّلام زن دارای مرتبه‌ی بسیار بالا و فوق‌تصوّری است. زن جلوه‌گاه جمال الهی است و این مقام، مقام فوق‌العاده عظیمی است. از منظر قرآن و اسلام، در مقامات و مراتب کمال انسانی هیچ مرتبه‌ای وجود ندارد که برای مرد دسترسی‌پذیر باشد و زن از دسترسی به آن محروم باشد. همه‌ی مقامات و کمالات انسانی که یک مرد می‌تواند به آن نائل شود؛ برای زن هم دسترسی‌پذیر است و این نکته‌ی بسیار مهمّی است. علت آن هم این است که کمالات انسانی ناظر بر روح انسان است و در بُعدِ روح، مذکّر و مونّثی قابل تصوّر نیست. اگر سخن از مرد و زن و مذکّر و مونّث گفته می‌شود، ناشی از لایه‌های رویین وجود انسان است. مذکّر و مونث، مرد و زن، در جسم و نفس (روان) مصداق و مفهوم و معنا دارد. لذا اگر در همین سالن، همه‌ی ما این قدرت را داشتیم که دو جامه را از وجود خود بیرون کنیم؛ جامه‌ی رویین، بدن و جسم؛ جامه‌ی زیرین، نفس و روان، چیزی که باقی می‌ماند روح انسانی بود و روح انسانی زن و مرد ندارد. لذا اگر ما قادر بودیم چنین کاری را انجام دهیم، دیگر هیچ تمایزی بین حضّار وجود نداشت؛ اصلاً زن و مردی وجود نداشت؛ چون روح نه زن و نه مرد است. کمالات انسانی انسان ناظر بر روح انسان است، نه ناظر بر نفس و روان، یا جسم و بدن او و چون در جنبه‌ی روح و گوهر و حقیقت انسانیِ انسان، زن و مرد یکسانند، به هر مرتبه‌ای از مقامات معنوی و کمالات انسانی که مرد می‌تواند نائل شود، زن هم عیناً می‌تواند نائل گردد. اگر مرد می‌تواند در طریق عبودیّت حقّ متعال به مقام خلیفه‌اللّهی برسد که اوج قله‌ی کمال یک انسان است؛ زن هم عیناً با طیّ طریق عبودیّت و بندگی خدا می‌تواند به مقام خلیفه‌اللّهی نائل شود. هیچ تفاوتی وجود ندارد. اگر مرد می‌تواند از راه عبودیّت و طیّ طریق بندگی حقّ متعال به مقام ولایت نائل شود و ولیّ الله شود؛ بی‌هیچ تفاوتی، زن هم با طیّ راه بندگی و عبودیّت حق می‌تواند ولیّه‌الله شود. سر‌سوزنی تفاوت ندارد. اگر مرد می‌تواند با طی کردن راه عبودیّت و بندگی حقّ متعال به مقام حجّیّت نائل شود و حجّت خدا شود؛ زن هم با طیّ این طریق می‌تواند به مقام حجّیّت نائل شود و حجّت خدا گردد. این دیدگاه اسلام راجع به زن است. این منزلت و جایگاه بلندی است که قرآن و اهل بیت علیهم السّلام برای زن قائل‌اند و بین این دیدگاه با آنچه در فرهنگ مدّعی دنیای امروز وجود دارد؛ تفاوت بسیار است

ازدواج و فرهنگ
تعریف از ازدواج را ابتدا از واژه‌شناسی آن شروع می‌کنیم ازدواج، مصدر باب افتعال و حروف اصلی آن، «ز ـ و ـ ج» است. از نظر لغت «زوج» به‌معنای جفت، (در مقابل فرد) عبارت از دو چیز همراه و قرین است; چه مماثل باشند، مانند دو چشم و دو گوش و چه متضاد، [2] مانند شب و روز. در مواردی، واژه زوج در معنای فرد، به شرط داشتن قرین، به کار رفته است. بر این اساس، به هریک از زن و شوهر، زوج و به هر دوی آن‌ها زوجین اطلاق می‌کنند; چنان‌که در قرآن آمده است: «و‌اَنّه خَلَقَ الزَّوجینِ الذَّکرَ والأُنثی». (نجم/53، 45) به کار بردن دو واژه زوج و زوجه (مذکر و مونّث)، برای زن صحیح است; ولی قرآن، در مورد زن، همه‌جا «زوج و ازواج»، به جای «زوجه و زوجات» به‌کار برده است. (بقره/2، 35، 102، 234 و 240 و احزاب/33، 28، 50، 59 و‌...) راغب می‌گوید: از آیه‌49 ذاریات/51، به دست می‌آید که همه چیز در جهان دارای زوج و قرین (ضد یا مثل یا جزء ترکیبی) هستند. در کتاب‌های لغت، کم‌تر به واژه ازدواج توجّه شده است; ولی با توجّه به معنای زوج، کلمه ازدواج، مفهوم اقتران و اتّحاد دو چیز را در بر خواهد داشت. از پیمان زناشویی در قرآن به «نکاح» نیز تعبیر شده و به دو معنا به‌کار رفته است: 1. ‌آمیزش جنسی. (بقره/2، 230; نساء/4، 6) 2. ‌عقد ازدواج. (نور/24، ‌32) لغویان و مفسّران در تعیین معنای حقیقی و مجازی آن، بر یک نظر نیستند. گروهی معنای حقیقی نکاح را آمیزش و کاربرد آن در عقد را مجاز می‌دانند. متقابلاً برخی معنای حقیقی آن را عقد ازدواج قرار داده‌اند. در قرآن، بیش از 80 بار مادّه «زوج» و مشتقات آن و حدود 23 بار، کلمه «نکاح» و مشتقاتش به‌کار رفته است. از کلمه «استمتاع» نیز درباره ازدواج، در قرآن بهره گرفته شده است و واژه‌هایی از قبیل طلاق*، ظهار، ایلاء، عدّه، مرأه، بعل، نساء، ذکر و انثی، احصان، صداق، مهریه، اجر، مَس، تحریم و احلال نیز در دامنه گسترده بحث ازدواج قرار می‌گیرند به طور کل، ازدواج فرآیندی است که از کنش متقابل بین دو فرد، یک مرد و یک زن که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده‌اند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود برپا داشته‌اند و به طور کلی، عمل آنان مورد پذیرش قانون قرار گرفته، اطلاق شده است. در بینش اسلامی، مقصود از ازدواج، پیوند زناشویی رسمی میان دو جنس مخالف است که اغلب بالغ بوده و طبق شرایط شرعی و قانونی لازم انجام گرفته است دین اسلام به تشکیل خانواده و حفظ کانون آن اهمیت زیادی داده و در روایات و احادیث متعددی به ازدواج به‌عنوان گام اول، حیاتی و مهم برای تشکیل خانواده و تداوم آن توصیه شده است. در این بخش دیدگاه اسلام درباره ازدواج را در دو بعد ازدواج از دیدگاه آیات و ازدواج از دیدگاه روایات بیان می‌شود.

ازدواج از دیدگاه آیات و روایات
در قرآن کریم آیات متعددی به بیان موضوع ازدواج اختصاص داده شده است و خداوند متعال به‌گونه‌ای ظریف مطلب را تبیین کرده است. در زیر برخی از این آیات بیان می‌شوند. تأکید و ترغیب‌هایی که از ناحیه آیات در زمینه ازدواج وارد شده و بر اهمیت و ضرورت آن دلالت دارد، به چند دسته تقسیم می‌شود: در مذمت مجرد ماندن و اختیار نکردن همسر و تأکید بر تشویق و ترغیب دیگران به ازدواج؛ قرآن به پرهیزگاران دستور می‌دهد زنان و مردان را به همسری یکدیگر درآورید و نگذارید زنان و مردان مجرد باقی بمانند «و انکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و اِمائکم» (نور، 32).
منشأ طبیعی ازدواج: ازدواج به معنای جمع شدن نر و ماده اختصاص به افراد بشر ندارد؛ بلکه در مجموعه هستی این قانون حاکم است و انسان‌ها و افراد بشر جزئی از این مجموعه هستند «و من کل شیئ خلقنا زوجین لعلّکم تذکرون» (ذاریات: 49).
غریزه جنسی: قرآن اصل مسأله شهوت و غریزه جنسی، همچنین مسیر ارضای آن و این را بیان کرده است که کدام مسیر صحیح و کدام یک باطل است. «و لوطاً اذ قال لقومه أتأتون الفاحشه ماسبقکم بها من احد من العالمین انکم لتأتون الرّجال شهوه من دون النساء بل انتم قوم مسرفون» (اعراف: 81-80)
نیاز به سکون و آرامش: از عوامل ازدواج، همان نیاز و تمایل انسان‌ها به آرامش و سکون است که در سایه‌ی ازدواج، تحقق پیدا می‌کند. خداوند متعال در این رابطه می‌فرماید: «هو الذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها...» (اعراف: 189).
نیاز به انس و مودت: نیاز روحی و فطری انسان‌ها به انس و مودت، امری بدیهی است. قرآن کریم می‌فرماید: «این انس و مودت را ما در کانون ازدواج و همسری قرار داده‌ایم و زن و شوهر را مأنوس و محبوب یکدیگر قرار دادیم؛ و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکّرون» (روم: 21).
میل به تداوم وجود خویش: ازدواج منشأ بقای نسل و حفظ نوع بشری است و قرآن کریم، زناشویی را تنها وسیله‌ی حفظ نسل و بقای نوع انسان و داشتن فرزندان صالح معرفی کرده است. «والله جعل لکم من انفسکم ازواجاً و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفده» (نحل: 72) یکی از صفات عبادالرحمن این است که از خداوند متعال می‌خواهند که به آنها فرزندان صالح بدهد در احادیث و روایات متعددی ائمه اطهار علیهم السلام جوانان را به ازدواج و خانواده‌ها را به فراهم کردن شرایط و مقدمات ازدواج توصیه و سفارش کرده‌اند. از میان احادیث به چند مورد می‌توان اشاره کرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: بهترین ازدواج‌ها آن است که آسان‌تر انجام گیرد (نهج الفحصاحه، 248). پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: در اسلام هیچ بنایی ساخته نشد که نزد خدای عزوجل محبوب‌تر و ارجمندتر از ازدواج باشد (بحارالانوار، ج 103). امام صادق علیه‌السلام: هر که از ترس تهیدستی ازدواج نکند، به خدای متعال گمان بد برده است. خدای متعال می‌فرماید: اگر تهیدست باشند، خداوند از فضل خود توانگرشان می‌کند (نورالثقلین، ج 3).

فرهنگ و فرهنگ سلامی
فرهنگ در اصطلاح جامعه‌شناسان و انسان‌شناسان در مفاهیم گوناگونی به کار رفته و از آن تعاریف متعددی ارائه کرده‌اند. ادوارد بی‌تایلور در کتاب جوامع ابتدایی (1871) معتقد است: فرهنگ، مجموعه‌ی پیچیده‌ای است که شامل معارف، معتقدات، هنرها، صنایع، تکنیک‌ها، اخلاق، قوانین، آداب و رسوم، سنن و در آخر، تمام عادات و رفتار و ضوابطی است که انسان به‌عنوان عضو یک جامعه آن را از جامعه خود فرا می‌گیرد و در مقابل آن جامعه تعهداتی بر عهده دارد. ساده‌ترین عنصر زندگی جمعی کنش اجتماعی است: کنش اجتماعی مجموعه حرکات مشخصی است که یک فرد برای تحقق هدف نسبت به فرد دیگر نشان می‌دهد. کنش اجتماعی در برگیرنده برخوردهای اجتماعی است، برخورد اجتماعی اولین اثری است که در قالب جسمی یا روحی توسط یک انسان بر انسان دیگر به وجود می‌آید. چنین کنشی کار تحریک صورت می‌گیرد. به دنبال هر تحریک انسان اول پاسخ یا واکنش انسان دوم به وجود می‌آید. چنین کنشی مداوم است، لذا تحریک متقابل اجتماعی به وجود می‌آید، که جریان دو سویه و مداومی است، تحریک متقابل اجتماعی به ارتباط متقابل اجتماعی منجر می‌شود، ارتباطی است که به شکل‌های ‌مختلف مثل تقلید، تلقین، سخن گفتن و انتقال تجربه از انسانی به انسانی، و از نسلی به نسلی بعد منتقل می‌شود، و به تدریج نوعی هماهنگی در کنش‌های ‌متقابل اجتماعی به وجود می‌آید. گی‌روشه، در کتاب کنش اجتماعی خود، تعریفی به نسبت کامل از فرهنگ ارائه داده است. به زعم وی فرهنگ، مجموعه به هم پیوسته‌ای از شیوه‌های تفکر، احساس و عمل کم‌و‌بیش مشخص که توسط تعداد زیادی افراد فراگرفته شده و بین آنها مشترک است و به دو شیوه عینی و نمادین به کار گرفته می‌شود تا این اشخاص را به یک جمع متمایز مبدل کند فرهنگ اسلامی عبارت است از: مجموع اعتقادات، اندیشه‌ها، اخلاقیات، ارزش‌ها، الگوهای رفتاری، سنن، آداب و رسوم و عادت‌هایی که ریشه در قرآن و سنت پیامبر و پیروان راستین آنها دارد. قرآن، اصلی‌ترین منبع فرهنگ اسلامی است که خداوند خود تعهد کرده است آن را حفظ کند. از همین روی، از تحریف مصون مانده و دستخوش هیچ تغییری نگشته است. عادات و افعال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سنت و اصول او نیز که دومین منبع فرهنگ اسلامی محسوب می‌شود نیز از لحاظ تاریخی روشن است؛ زیرا اقوال و اعمال ایشان را محدثان ثبت کرده‌اند. برخی از اندیشمندان اسلامی معاصر، فرهنگ را به معنایی عام به کار برده‌اند که شامل علوم عقلی (مانند ریاضیات و منطق)، علوم تجربی و علوم نقلی (مانند صرف و نحو و تاریخ) می‌گردد. ارکان آن عبارت است از: فلسفه، عرفان، دین، هنر، ادبیات، کلام (عقاید)، اخلاق، فقه، نظام‌های ‌ارزشی حقوقی، اخلاقی و دینی، زیباشناختی، عرف و عادات و آداب و رسوم. در یک تعریف کلی از فرهنگ دینی می‌توان گفت: «فرهنگ دینی عبارت است از عقاید، باورها، الگوها، روش و شیوه‌های ‌عمل جامعه‌ای که به یکی از شریعت‌های ‌الهی ایمان دارد و در اعتقادات و اعمال از پیامبر خدا پیروی و اطاعت می‌کند». بر این اساس فرهنگ اسلامی عبارت است از: «مجموعه عقاید، باورها، ارزش‌ها، آداب و رسوم، الگوها، روش و شیوه‌های ‌عمل متخذ از قرآن کریم و سنت معصومین (ع)». حال فرهنگ هر یک از افراد و جوامعی که دین رسمی آنان اسلام است، در صورتی اسلامی قلمداد می‌شود که همواره یاد شده بر کلیه روابط چهارگانه ایشان با خدا، خود، طبیعت و جامعه حاکم باشد. از سوی دیگر هرگاه معنای فرهنگ به دستاوردهای بشر و میراث اجتماعی آن اطلاق شود.

ماهیت ازدواج در دین اسلام
از دیدگاه اسلام، ماهیت ازدواج یک قرارداد و پیمان با شرایطی ویژه است. این پیمان و قرارداد افزون بر این که از استحکام خاص برخوردار است، «میثاقاً غلیظاً» (نساء، 21) دارای یک ارزش و منزلت الهی و خدایی ویژه می‌باشد و در سطح دیگر قراردادهای اجتماعی قرار نمی‌گیرد تا صرفاً از قواعد عمومی آن قراردادها پیروی کند. شاید بتوان گفت: قوی‌ترین پیمان و مقدس‌ترین قرارداد است که آدمی با اعتماد به آن، والدین و خواهر و برادر خود را رها کرده و راضی می‌شود با فردی که شناخت زیادی از وی ندارد، هم پیمان شود و همه‌ی دارایی خود را با او به مشارکت گذارد. گویا به همین جهت است که در روایات از این قرارداد به «قلاده» تعبیر شده و هشدار داده شده است که متوجه باشید عنان اختیار خود را به دست چه کسی می‌دهید. و چه کسی را کنار خود قرار می‌دهید و شریک مال و دین و اسرار خویش می‌سازید. علت اساسی تشریع ازدواج، پاسخ به ندای فطرت و نیازهای (روحی، روانی، جسمی) طبیعی انسان است. تمام قوانین و مقررات اسلام، از زیرساخت‌های ‌فطری و طبیعی به ودیعه نهاده شده در نهاد انسان، سرچشمه می‌گیرند. این قوانین و مقررات به شکلی برآورنده‌ی نیازهای فطری و طبیعی انسان هستند و در پرتو این قوانین، سلامت و رشد آدمی تضمین می‌شود. فلسفه‌ی اساسی و بنیانی ازدواج همانند تمام احکام و مقررات آن، پاسخ به ندای فطرت خداجوی انسان است. ازدواج از این روی در اسلام، تشریع و مورد ترغیب قرار گرفته است که می‌تواند به نیازهای فطری آدمی پاسخ شایسته داده و سلامت و تعالی وی را زمینه سازی نماید. لذا افرادی که از ازدواج روی می‌گردانند، در واقع به طور ناخودآگاه با فطرت و طبیعت خود به جنگ برخاسته‌اند. در نتیجه، چون برخلاف فطرت و نیاز طبیعی حرکت می‌کنند، با دشواری و مشکلات فراوان مواجه می‌شوند و از مسیر اعتدال و جاده‌ی تکامل و رشد خارج می‌شوند. ازدواج نوعی تأثیر در تأمین مصونیت از انحراف‌ها، کژی‌ها و لغزش‌ها دارد و همین حالت موجب فراهم شدن جایگاهی متفاوت با قبل برای شخص مزدوج می‌شود و نوعی، فضیلت، برتری و دوری گزیدن از تخلفات را به همراه دارد و تقید فرد را به فضایل، آداب دینی و معنوی بیشتر می‌سازد. گویا از همین روی اولیای دین می‌فرمایند: «کسی که ازدواج کند، نیمی از دین خود را حفظ نموده است.» یا در سخنی نورانی و نغز، پیامبر رحمت (ص) می‌فرمایند: «مردان مجرد را زن دهید تا خدا اخلاقشان را نیک و ارزاقشان را وسیع و جوانمردیشان را زیاد کند.» از دیگر علل تشریع ازدواج در اسلام همانا حفظ نوع بشر در قالب توالد و تناسل سالم و مشروع می‌باشد. این علت تا به آن حد مورد نظر اسلام است که روایات نقل شده از اولیای دین، فرزندآور بودن را از صفات شایسته زنان برای ازدواج می‌شمارد از جمله علل ازدواج در دیدگاه اسلام، تأمین آرامش و سکون است. «من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و...» (روم، 21)، «از نشانه‌های ‌خدا این است که از جنس خودتان برای شما همسرانی را آفرید تا در کنار آن‌ها آرامش بیابید.» این آرامش از این جا ناشی می‌شود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه‌ی شکوفایی و نشاط و پرورش یکدیگر می‌باشند. ازدواج از منظر اسلام بسیار پسندیده و مطلوب است و از منظر فقه اسلامی، عملی مستحب و چه بسا مستحب موکد و در برخی موارد واجب شمرده می‌شود و مانند هر عمل مستحب بر انجام آن ثواب و پاداش دنیوی و اخروی مترتب می‌شود؛ چرا که مورد طلب و درخواست الهی واقع شده است: «وانکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم» (نور، 32) هر عملی که مورد درخواست اولیای دین واقع شود، نشان از فضیلت و رجحان آن عمل در دیدگاه اولیای دین دارد و از مطلوبیت ذاتی آن عمل حکایت می‌کند. لذا در منظر اسلام، ازدواج عملی مطلوب درگاه الهی و مستحب موکد شمرده می‌شود و انجام دهنده‌ی آن مستحق ثواب و پاداش الهی است. در حالی که برای بیان اهمیت ازدواج، مطلوبیت ذاتی و الزام استحبابی آن در اسلام کفایت می‌نماید، اما قداست ویژه آن در بارگاه الهی خود شاهد دیگری بر این اهمیت و جایگاه خاص است. به بیانی دیگر، افزون بر الزام الهی در ازدواج که خود به صورت غیر مستقیم از اهمیت ازدواج حکایت می‌کند، در برابر برخی مکاتب و مذاهب که با نگاهی حیوانی، دنیوی و فرو افتاده به ازدواج می‌نگرند و فضیلت انسانی را در ترک ازدواج می‌جویند، اسلام برای ازدواج جایگاهی قدسی قائل است. اسلام ازدواج را از مجموعه‌ی رفتارهای برخاسته از شهوت و تمایلات حیوانی خارج نموده و در پایگاه قدسی خاص، آن را معرکه‌ی فضیلت جویی معرفی می‌نماید و به انسان‌ها توصیه می‌کند که فضائل را در این وادی جستجو کنند. لذا ازدواج را موجب آبادانی خانه‌ها می‌داند و می‌فرماید: هیچ چیزی نزد خدا محبوب‌تر از خانه‌ای که با ازدواج آباد می‌شود، نیست اسلام در پرتو تشریع ازدواج، اهداف و انتظاراتی را تعقیب می‌نماید و از مزدوجین نیز توقع و انتظار دارد تا این اهداف را فراهم آورند. به بیانی دیگر، در اسلام افزون بر این که ازدواج به خودی خود می‌تواند هدف قرار بگیرد و به تعبیری مطلوبیت ذاتی دارد، از مطلوبیت غیری نیز برخوردار است و برای رسیدن به اهدافی خاص مورد ترغیب و تشویق قرارگرفته است. از مردان و زنانی که با هم پیمان همسری می‌بندند، می‌خواهد در مسیر این پیمان الهی و آسمانی، به این مقاصد و اهداف لباس تحقق بپوشانند. از دیدگاه اسلام با فراهم آمدن این اهداف، هم زمینه‌ی شکوفایی توان نهفته و استعداد بالقوه در نهاد انسان مهیا می‌شود و هم ذخیره‌ای گران و سرمایه‌ای بی‌پایان و جاودان (مانند تربیت نسل پاک و فرزند صالح) به بشریت ارزانی می‌شود. لذا اگر ازدواجی به اهداف بیان شده نرسد یا مسلمانان مزدوج، این اهداف را فراهم نیاورند، نه تنها زمینه‌ی شکوفایی استعداد به ودیعه نهاده را تباه کرده‌اند، بلکه سرمایه‌ای جاودان را بر باد داده‌اند؛ در حالی که اسلام به هیچ یک از این دو خسران رضایت نمی‌دهد. بر این اساس مشاهده می‌شود، اسلام در شرایط انتخاب همسر، آیین ازدواج و...، توصیه‌هایی را ارائه می‌نماید که تمام این دستورات و توصیه‌ها به منظور رسیدن به این اهداف بیان شده‌اند. شدت اهتمام اسلام به رعایت این دستورات و توصیه‌ها نشانه‌ی آن است که اسلام هرگز به از دست دادن این اهداف رضایت نمی‌دهد و نمی‌پسندد که ازدواجی انجام پذیرد، ولی اهدافش تأمین نشود.

ازدواج اسلامی ایرانی
انسان موجودی انتخاب‌گر است و در بیشتر اوقات دست به انتخاب میزند. یکی از انتخاب‌هایی که نتیجه و پیامد آن برای همه عمر ماندگار خواهد بود. «همسرگزینی» است و دقت و دوراندیشی در این گزینش امری منطقی است چون در این زمینه معیارهای متنوعی به چشم می‌خورد در نظر گرفتن سه نکته زیر از دشواری مسئله می‌کاهد:
1- اول اینکه ملاک مورد نظر ما پدیده‌ای گذرا نباشد بلکه نسبتاً پایدار باشد. مثلاً: عامل زیبایی ابتدا جلب نظر می‌کند ولی به مرور زمان رنگ می‌بازد و در سال‌های بعدی زندگی از اثر می‌افتد در حالی که خصوصیات اخلاقی نظیر ادب، متانت یا بزرگواری بستگی به عامل گذشت زمان ندارد و به تدریج احتمال قوت گرفتن آنها نیز هست.
2- ملاک مورد نظر صرفاً جنبه بیرونی و ظاهری نداشته باشد بلکه درونی باشد مثلاً ویژگی‌های ‌شخصیتی نظیر تدبیر زندگی و خلاقیت جنبه ذاتی و درونی دارد ولی خصوصیتی نظیر تمکن مالی جنبه بیرونی دارد.
3- ملاک مورد نظر به نحوی حافظ ارزش‌های انسانی باشد مثل باورهای دینی و ایمان نکته بعدی در انتخاب این است که از بروز احساسات و هیجاناتی که مانع تمرکز و تصمیم عاقلانه می‌شود پرهیز کند، در واقع کنترل احساسات و هیجانات قبل از تصمیم‌گیری می‌تواند از ورود فرد به حیطه کاملاً احساسی پیشگیری نماید و او در تصمیم‌گیری بر اساس معیارهای صحیح کمک نماید.
اگر چه تبادل احساس و عاطفه در برخورد یک زن و مرد برای انتخاب و شروع زندگی جدید از اهمیت خاصی برخوردار است اما آگاهی از وضعیت موجود می‌تواند از مخاطرات بعدی پیشگیری نماید. گاه عشق‌های ‌تصادفی بدون در نظر گرفتن معیارهای تناسبی، بعد از ازدواج دو فرد را به آستانه طلاق کشانده است در حالی که اشکال تنها در انتخاب غلط و ناصحیح و تنها بر اساس معیار احساس و علاقه بوده است. از طرفی سطحی انگاری در امر ازدواج هم مشکلات زیادی را برای زوجین جوان ایجاد کرده است. توجه صرف به مراسم و تشریفات و هدف شدن آن باعث عدم دقت در امر شناخت زوجین شده موجب جدایی آنها می‌گردد. دین مبین اسلام که از پاک‌ترین ادیان الهی است در کنار توصیه‌های متعدد به تشکیل خانواده به امر ازدواج اهمیت وافری داد است که وجود آیات و روایات متعدد در این باره، نشان از اهمیت ازدواج از دیدگاه اسلام دارد. تجربیات علمی و نتایج یافته‌های محققین هم نشان داده که خانواده‌های مذهبی که با توسل به دین و آموزه‌های دینی، به‌ویژه مطابق فرهنگ و سنن اسلامی شکل گرفته‌اند، استحکام و تداوم بیشتری دارند. بر این اساس، بهره‌گیری از آموزه‌های دینی ـ اسلامی و الگو قرار دادن سبک زندگی اسلامی و پیوند مشترک زندگی مطابق توصیه‌های دینی و فرهنگ غنی آن، می‌تواند در موفقیت زندگی فردی و سلامت اجتماعی افراد مفید واقع شود.

نتیجه
ازدواج و تشکیل خانواده سنگ بنای هر جامعه‌ی بزرگ انسانی است که در انجام وظایف فردی و روابط اجتماعی آنها نقش اساسی و بنیادین دارد و یکی از مهم‌ترین و زیباترین سنن اجتماعی انسان‌ها در طول تاریخ است که ریشه در فطرت و آفرینش ویژه‌ی آدمی دارد و تأمین کننده و تعدیل کننده‌ی بسیاری از نیازهای روانی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی، اعتقادی و حتی اقتصادی انسان می‌باشد که در اسلام بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. جایگاه ازدواج در بین اقوام وادیان مختلف در کشور ما قبل ستایش است دین مبین اسلام که از پاک‌ترین ادیان الهی است در کنار توصیه‌های متعدد به تشکیل خانواده به امر ازدواج اهمیت وافری داد است که وجود آیات و روایات متعدد در این باره، نشان از اهمیت ازدواج از دیدگاه اسلام دارد. تجربیات علمی و نتایج یافته‌های محققین هم نشان داده که خانواده‌های مذهبی که با توسل به دین و آموزه‌های دینی، به‌ویژه مطابق فرهنگ و سنن اسلامی شکل گرفته‌اند، استحکام و تداوم بیشتری دارند. بر این اساس، بهره‌گیری از آموزه‌های دینی ـ اسلامی و الگو قرار دادن سبک زندگی اسلامی و پیوند مشترک زندگی مطابق توصیه‌های دینی و فرهنگ غنی آن، می‌تواند در موفقیت زندگی فردی و سلامت اجتماعی افراد مفید واقع شود. به‌طور کل اگر بخواهیم فرهنگ ازدواج را در جامعه فعلی نهادینه کنیم بایستی آیینه‌های ‌اسلام را روبروی خویش قرار دهیم تنها را سعادت و خوشبختی را در ازدواج موفق باید در همین امر دانست.

منابع
احمد پناهی، علی (1385). «ازدواج در اسلام با نگاهی به کارکردهای تربیتی و روان‌شناختی»، معرفت، شماره 104.
اسلامی پناه، هادی (1384). «ازدواج پژوهی در آیات الهی»، کتاب زنان، شماره 27.
سالاری فر، محمدرضا. نظام خانواده در اسلام، مرکز نشر هاجر، 1388.
محمودیان، حسین و همکاران. دانش خانواده، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دهم، 1387.
فاضل قانع، حمید (1391). «سبک زندگی اسلامی، ضرورت‌ها و راهبردها»، محفل، شماره 8.
کاشفی، محمدرضا. دین و فرهنگ، به نقل مناسبات دین و فرهنگ، ج 1، ص 177.  
تاریخ ثبت در بانک 3 مرداد 1400