کد jr-46508  
عنوان اول اثربخشی آموزش رفتارهای ارتقاء دهنده سبک زندگی در افراد نابینا با شاخص BMI بالا  
نویسنده منصور شادکام  
نویسنده حسین سراوانی  
عنوان مجموعه شیوه‌های توان‌یابی پژوهش‌ها و گزارش‌ها  
نوع کاغذی  
ناشر انتشارات توانمندان  
سال چاپ 1399شمسی  
شماره صفحه (از) 49  
شماره صفحه (تا) 55  
زبان فارسی  
متن به دلیل فقدان قوه بینایی و نبود امکاناتی ویژه برای نابینایان، این افراد به سختی می‌توانند در جامعه تردد داشته باشند این امر باعث بروز انواع اختلالات جسمی و روحی می‌شوند. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش رفتارهای ارتقاء دهنده سبک زندگی در افراد نابینا با شاخص BMI بالا در شهر تهران می‌باشد
روش پژوهش: این مطالعه مداخله‌ای آزمایش و کنترل بود که جامعه آماری شامل کلیه افراد نابینای مرد و زن بین سنین 50 تا 20 سال در شهر تهران به تعداد 850 نفر می‌باشد که به روش نمونه‌گیری در دسترس 60نفر (دو گروه کنترل و آزمایش هرکدام 30نفر) که شاخص BMI بالا دارند انتخاب شده بودند اجرا شد. قبل از اجرای مداخله دو گروه پرسش‌نامه استاندارد نیمرخ رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی (HPLP II) را تکمیل کردند و دو ماه پس از اجرای مداخله، هر دو گروه همان پرسش‌نامه را تکمیل کردند. یافته‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های ‌t وChi- square تجزیه‌وتحلیل شدند
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار سن در دو گروه آزمایش و کنترل به ترتیب 9/7±95/20 و 2/9±51/50 می‌باشد که پس از مداخله آموزشی میانگین نمره گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری را نشان داد (P<0. 05)
نتیجه‌گیری: پژوهش نشان می‌دهد که افراد نابینایی که تحرک ناکافی و تغذیه نامناسب و استرس بالا دارند پتانسیل بالایی برای چاقی مفرط دارند لذا ضرورت دارد تغییر سبک زندگی این افراد با برنامه‌ریزی در مورد اشتغال، فعالیت‌های مفرح ورزشی لحاظ گردد.
کلمات کلیدی: افراد نابینا، شاخص BMI بالا، سبک زندگی

مقدمه
سبک زندگی، مفهوم تازه‌ای نیست. هزاران سال است که انسان‌ها کوشیده‌اند سبک زندگی خود را بشناسند و مدیریت کنند و حتی دولت‌ها کوشیده‌اند بر روی سبک زندگی مردمان خود، تأثیر بگذارند. اما تعریف سبک زندگی و مفهوم‌پردازی در مورد آن، نسبتاً جدید است. سبک زندگی در ادبیات ملل مختلف پیشینه‌ای طولانی دارد و از آن به زبان‌های ‌مختلف یاد می‌شود اما آنچه در زبان علمی رایج امروز مورد توجه اندیشمندان است تقریباً معادل همان واژه (life style) است که اولین بار در سال 1929توسط آلفرد آدلر (1870-1937) روانشناس معروف اتریشی مورد استفاده قرار گرفت. او از این عبارت به منظور توصیف ویژگی زندگی افراد استفاده کرد و گفت؛ «سبک زندگی هدف فرد: خودپنداره: احساس‌های ‌فرد نسبت به دیگران و نگرش فرد نسبت به دنیا را شامل می‌شود (جی:1387:97). «لیزر» که مبنای تعریف خود را در واقع «الگوی خرید کالا» توسط افراد قرار داد و گفت؛ «سبک زندگی نشان دهنده شیوه زندگی متمایز جامعه یا گروه اجتماعی و نشان دهنده شیوه‌ای است که مصرف کننده در آن خرید می‌کند و شیوه‌ای که کالای خریداری شده مصرف می‌شود بازتاب دهنده سبک زندگی مصرف کننده در جامعه است (خوشنویس:1389:10) این نگاه در اندیشمندان دیگر هم صادق بود مثلاً « یاسر من» (1983م) معتقد است؛ «سبک زندگی الگویی از مصرف می‌باشد که دربردارنده ترجیحات: ذائقه و ارزش‌هاست» (ربانی، 1387:23). صرف نظر از تمام دیدگاه‌های ‌متکی به مصرف: به نظر من دیدگاه «سویل» منطقی‌تر است. او معتقد است؛ سبک زندگی عبارت است از؛ «هر شیوه متمایز و بنابراین قابل تشخیص زیستن» (چاوشیان، 1381:24) به نظر من این نگاه را اگر در کنار تعریف «سولومون» قرار دهیم می‌توانیم به تعریفی منطقی‌تر از «سبک زندگی» دست یابیم که به تعریف و تعبیر ما نزدیک‌تر است. وی معتقد است؛ «هر جامعه‌ای دارای سبک و شیوه زندگی متفاوتی است. سبک زندگی، فعل و انفعال فرد را در محیط زندگی او نشان می‌دهد» (رسولی، 1382:23).

عوامل موثر در سبک زندگی
در حال حاضر وضعیت تغذیه، میزان فعالیت بدنی و استرس از مولفه‌های ‌سبک زندگی محسوب می‌شود. سبک زندگی افراد به طور مشخص در شکل‌گیری این ابعاد دخالت دارد. در این زمینه تحقیقات نشان داده است موارد مهمی که در شیوه زندگی به آن‌ها پرداخته می‌شود بررسی تغذیه، تحرک فیزیکی، استرس، استعمال دخانیات، کنترل وزن، استراحت و خواب می‌باشد. سازمان جهانی بهداشت، سبک زندگی را الگوهای مشخص وقایع رفتاری می‌داند که از تعامل بین ویژگی‌های ‌شخصی، روابط اجتماعی، شرایط محیطی و موقعیت‌های ‌اجتماعی- اقتصادی حاصل می‌شود. آمارهای جهانی می‌گویند در دنیا حدود 250 میلیون نفر از افراد دچار اختلال بینایی هستند. از این تعداد 35 میلیون نفر نابینای مطلق است که میزان قابل توجهی از این افراد بین سنین 50 تا 20 سال قرار دارند. نابینایی، چه به صورت مادرزادی باشد و چه پس از تولد رخ دهد، اتفاقی است که می‌تواند زندگی فرد را در مسیر جدید و گاه کاملاً متفاوتی بیاندازد. از همان بدو تولد، رفتار اطرافیان با کودک نابینا و راه‌های شناخت او متفاوت می‌شود و حتی اسباب‌بازی‌هایش نیز باید درست انتخاب شوند. مسیر آموزش و پرورش، سلامت جسم و روان، ازدواج، اشتغال و زندگی فردی و اجتماعی یک نابینا، چنانچه در چنبره ناآگاهی و کمبود امکانات اطرافیان بیافتد، قطعاً مشکلات و سختی‌های زندگی را برایش دوچندان می‌کند، همان طور که اگر امکانات آموزشی و رفاهی و آگاهی عمومی خانواده و جامعه، در راستای برخورداری نابینایان از حقوق طبیعی و مدنی‌شان باشد، قطعاً زندگی با چشمان بسته را، از تیرگی و رکود دور می‌کند و چه بسا که استعدادها و توانایی‌هایی فرصت بروز یابند که صد چشم باز، حیران و نگران، واپس بمانند. درصد بالای بیکاری، پایین بودن میزان برخورداری از امکانات نرم جهانی برای افراد نابینا باعث به وجود آمدن سبک زندگی غیر استانداردی برای این قشر شده است. کم تحرکی، تغذیه بد و بروز انواع استرس باعث بروز انواع اختلالات جسمی شده است. که چاقی یکی از این موارد است. BMI یا شاخص توده بدنی مقیاسی برای اندازه‌گیری میزان تناسب وزن نسبت به قد فرد است. این شاخص از طریق حاصل تقسیم وزن بر مجذور قد فرد محاسبه می‌شود. روش‌های ‌مختلفی برای اندازه‌گیری شاخص توده بدنی استفاده می‌شود به صورت ذیل اشاره می‌شود.
زیر 18. 5: کمبود وزن (Underweight)
18. 5 تا 24. 9: وزن نرمال (Normal Weight)
25 تا 29. 9: اضافه وزن (Overweight)
30 تا 34. 9: چاقی درجه 1 (Obesity Class I)
35 تا 39. 9: چاقی درجه 2 (Obesity Class II)
بیشتر از 40: چاقی مفرط و مرگبار (Morbid Obesity)

افراد دارای اضافه وزن یا چاق شانس بیشتری برای ابتلا به بیماری‌های ‌مختلف و مشکلات سلامتی هستند که از آن جمله‌اند:
- فشارخون بالا
- چربی خون بالا (LDL بالا، HDL پائین و سطوح بالای تری گلیسیرید در خون)
- دیابت نوع 2
- بیماری‌های قلبی عروقی
- سکته
- بیماری کیسه صفرا
- آرتروز استخوانی
- اختلالات خواب
با توجه به اهمیت سبک زندگی سالم در زندگی افراد نابینا و نوع معلولیتشان و تأثیر به سزایی که در پیشگیری از بیماری‌ها و حفظ سلامتی افراد می‌تواند داشته باشد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش رفتارهای ارتقاء دهنده سبک زندگی (فعالیت بدنی، تغذیه، مدیریت استرس) در افراد نابینای با شاخص BMI بالا در شهر تهران می‌باشد.

مواد و روش‌ها
این مطالعه مداخله‌ای آزمایش و کنترل بود که جامعه آماری شامل کلیه افراد نابینای مرد و زن بین سنین 50 تا 20سال در شهر تهران به تعداد 850 نفر می‌باشد که به روش نمونه‌گیری در دسترس 60نفر (کنترل و آزمایش هر کدام 30 نفر) که شاخص BMI بالا دارند انتخاب شده بودند اجرا شد. قبل از اجرای مداخله دو گروه پرسش‌نامه استاندارد نیمرخ رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی (HPLP II) را تکمیل کردند و دو ماه پس از اجرای مداخله، هر دو گروه همان پرسشنامه را تکمیل کردند. یافته‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های ‌t وChi- square تجزیه و تحلیل شدند جهت جمع‌آوری داده‌های ‌پژوهش از روش مصاحبه با استفاده از پرسش‌نامه استاندارد نیمرخ رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی (HPLP II) که در مطالعه مروتی و همکاران اعتبار محتوا و پایایی (87/0=α) آن به تأیید رسیده است و شامل دو بخش می‌باشد استفاده گردیده است: 1-اطلاعات مربوط به متغیرهای جمعیت شناسی شامل 30 سوال می‌باشد، شامل: سن فرد، جنس، وضعیت تأهل، شغل، تحصیلات و... می‌باشد. 2- اطلاعات مربوط به سبک زندگی شامل 52 سوال می‌باشد که پاسخ‌های ‌مربوط به هر سوال شامل طیف هرگز، گاهی اوقات، اغلب اوقات و همیشه است و به هر کدام امتیاز 1-4 تعلق می‌گرفت به این ترتیب که گزینه هرگز امتیاز 1 و گزینه همیشه امتیاز 4 را شامل می‌شدند. این پرسش‌نامه فراوانی رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی را در 6 بند مسئولیت پذیری سلامتی (9 سوال)، رشد معنوی (9 سوال)، فعالیت فیزیکی (8 سوال)، تغذیه (9 سوال)، ارتباطات بین فردی (9 سوال) و کنترل استرس (8 سوال)، اندازه‌گیری می‌کند. محدوده نمره کل رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی بین 52 تا 208 است و برای هر بعد نمره جداگانه‌ای قابل محاسبه است.
در ابتدا از هر دو گروه آزمایش و کنترل پیش آزمون به عمل آمد و گروه آزمایش به سه گروه 30 نفری تقسیم گردیدند. سپس به طور مجزا هر یک از گروه‌های ‌آزمایش برنامه آموزشی مشتمل بر 4 جلسه 60 دقیقه‌ای را به صورت سخنرانی و پرسش و پاسخ دریافت نموده و در آخر پمفلت آموزشی صوتی در اختیار آنان قرار گرفت. محتوای آموزشی جلسه اول مربوط به کلیات بیماری چاقی و ارتباط آن با سبک زندگی بود در جلسه دوم تغذیه صحیح و الگوهای صحیح غذایی برای آزمودنی‌ها آموزش داده شد، جلسه سوم آموزشی نیز شامل: مفاهیم پایه فعالیت بدنی، اثرات ورزش بر چاقی، برنامه ورزشی و... بود و در نهایت در جلسه چهارم آموزش مطالبی از قبیل: مفهوم و علائم استرس، ارتباط استرس و بیماری پرفشاری خون، راهبردهای مدیریت استرس و توصیه‌هایی برای مقابله سازگارانه با استرس ارائه شد. دو ماه پس از جلسه چهارم آموزشی گروه آزمایش، از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون به عمل آمد. افراد شرکت کننده در پژوهش به روش مصاحبه به تمام سوالات پرسش‌نامه پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده‌های ‌جمع‌آوری شده با آزمون‌های ‌آماری چونt و آزمونChi- square: با کمک نرم‌افزار آماری SPSS در سطح معنی‌داری 05/0 انجام گردید.

یافته‌های ‌پژوهش
میانگین و انحراف معیار سن در دو گروه آزمایش و کنترل به ترتیب 9/7±95/20 و 2/9±51/50 سال می‌باشد. آزمون t مستقل نشان داد میانگین سن دو گروه تفاوت معنی‌داری ندارد (P=0. 47).
میانگین و انحراف معیار فشارخون در گروه آزمایش 02/1±19/15 و در گروه کنترل 22/1±47/14 می‌باشد. آزمون t مستقل نشان داد میانگین چاقی دو گروه قبل از آموزش تفاوت معنی‌داری ندارد (P=0. 13).
آزمون کای اسکوئر نشان داد تفاوت معنی‌داری بین دو گروه از نظر جنس، وضعیت تأهل، تحصیلات، شغل، سابقه ابتلا به چاقی در بین بستگان درجه یک و سابقه ابتلای خود فرد به چاقی، وجود ندارد (P>0. 05) (جدول شماره 1).
آزمون کای اسکوئر نشان داد که مصرف نمک و غذاهای سرخ کردنی و چرب بعد از مداخله در گروه آزمایش ((P=0. 01 نسبت به گروه کنترل (P=0. 17) کاهش قابل توجه و معناداری داشته است. هم چنین مصرف میوه و سبزیجات بعد از مداخله آموزشی در گروه آزمایش (P=0. 05) نسبت به گروه کنترل (P=0. 6) افزایش معناداری را نشان داد.
نتیجه آزمون تی مستقل بین دو گروه آزمایش و کنترل نشان داد که قبل از مداخله آموزشی، بین میانگین نمرات دو گروه در خصوص فعالیت بدنی، تغذیه و مدیریت استرس تفاوت معنی‌داری وجود نداشته است (P>0. 05)، در حالی که این رابطه دو ماه بعد از مداخله آموزشی معنی‌دار بوده است (P<0. 05) (جدول شماره 2).
نتیجه آزمون تی زوجی در گروه آزمایش نشان داد که میانگین نمرات فعالیت بدنی، تغذیه و مدیریت استرس دو ماه بعد از مداخله آموزشی به طور معنی‌داری افزایش پیدا کرده است (P<0. 05). نتیجه این آزمون در گروه کنترل نشان داد که میانگین نمرات ابعاد فعالیت بدنی، تغذیه و مدیریت استرس بعد از مداخله آموزشی افزایش معنی‌داری نداشته است (P>0. 05) (جدول شماره 3).

جدول شماره 1. توزیع فراوانی مطلق و نسبی متغیرهای دموگرافیک در دو گروه آزمایش و کنترل
گروه
متغیر آزمایش کنترل آزمون کای اسکوئر
(درصد) تعداد (درصد) تعداد
جنس مرد (2/37) 16 (5/39) 17 8/0
زن (8/62) 27 (5/60) 24
تحصیلات بی‌سواد (15/51) 23 (5/53) 24 2/0
بالای دیپلم (0) 0 (45/3) 2
شغل آزاد (7/26) 11 (2/37) 16 51/0
خانه‌دار (5/39) 17 (5/43) 18
سابقه بیماری در بستگان (2/51) 22 (5/53) 23 29/0
سابقه ابتلای خود فرد به چاقی (5/53) 23 (8/48) 21 94/0
تأهل (متأهل) (7/76) 33 (7/76) 33 72/0

جدول شماره 2. مقایسه میانگین و انحراف معیار نمرات متغیرها در دو گروه آزمایش و کنترل به
تفکیک قبل و بعد از مداخله آموزشی
گروه
ابعاد مورد بررسی آزمایش کنترل آزمون تی مستقل
فعالیت بدنی قبل 5/4±09/16 6/4±04/16 52/0
بعد 5/6 ±76/24 8/4 ±48/21 01/0
تغذیه قبل 6/3 ±34/24 04/4 ±51/26 91/0
بعد 8/2 ±5/30 3/3 ±27/29 05/0
مدیریت استرس قبل 8/3 ±34/19 1/4 ±02/20 77/0
بعد 7/3 ±7/25 8/3±5/23 99/0

جدول شماره 3. مقایسه میانگین نمرات متغیرها قبل و بعد از مداخله آموزشی در هر یک از گروه‌های ‌آزمایش و کنترل
ابعاد موردبررسی محدوده امکان پذیر نمرات گروه آزمایش گروه کنترل آزمون تی زوجی
قبل بعد قبل بعد مورد شاهد
فعالیت بدنی 32 – 8 09/16 76/24 04/16 48/21 00/0 4/0
تغذیه 36 - 9 34/24 5/30 51/26 27/29 08/0 31/0
مدیریت استرس 32 – 8 34/19 7/25 02/20 5/23 00/0 7/0

بحث و نتیجه‌گیری
همان‌طوری که بیان شد درصد بالای بیکاری، پایین بودن میزان برخورداری از امکانات نرم جهانی برای افراد نابینا باعث به وجود آمدن سبک زندگی غیر استانداردی برای این قشر شده است. کم‌تحرکی، تغذیه بد و بروز انواع استرس باعث بروز انواع اختلالات جسمی شده است. که چاقی یکی از این موارد است بر اساس یافته‌های ‌این پژوهش مداخله آموزشی در افراد نابینای مبتلا به چاقی بر ابعاد سبک زندگی شامل تغذیه، فعالیت بدنی و مدیریت استرس آنان موثر می‌باشد. سبک زندگی باید به صورت یک ترکیب پیچیده از کارها و عادت‌های ‌رفتاری در افراد و گروه‌ها به خصوص با توجه به شرایط فرهنگی، اجتماعی-اقتصادی، روابط اجتماعی و شخصیت آنها مورد توجه قرار گیرد نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که بین ابعاد سبک زندگی شامل تغذیه، فعالیت بدنی و مدیریت استرس و چاقی ارتباط وجود دارد. با توجه به اهمیت سبک زندگی در زندگی افراد نابینا و تأثیر به سزایی که در پیشگیری از بیماری‌ها و حفظ سلامتی افراد می‌تواند داشته باشد، از این رو استفاده از برنامه‌های ‌آموزشی تغذیه، فعالیت بدنی و استرس برای بهبود آگاهی و اصلاح رفتارهای این بیماران ضروری می‌باشد. در فرایند برنامه‌ریزی برای افراد نابینا بایستی عواملی را که باعث ایجاد تحرک، درآمد و نشاط می‌گردد چاشنی اصلی قرار بگیرد چراکه یک فرد نابینا دارای شغل مناسب با درآمد مکفی دارای احساس عزت بالا، ارتقاء ارتباطات اجتماعی، امید به زندگی می‌گردد که به طور قطع در فرایند تغذیه مناسب وی تأثیرگذار خواهد بود.

منابع
احدی، حسن و جمهری: فرهاد (1386). روانشناسی رشد. تهران: پردیس. چاپ ششم.
پروچسکا: جیمز؛ نورکراس: جان: (2007)؛ ترجمه سید محمدی: یحیی (1391). نظریه‌های ‌روان‌درمانی. تهران: انتشارات روان.
شفیع آبادی، عبدالله و ناصری: غلامرضا (1380). نظریه‌های ‌مشاوره و روان‌درمانی. ترهان. مرکز نشر دانشگاهی.
4خوشنویس: ناهید (1389). «رسانه و سبک زندگی»، ماهنامه روابط عمومی ایران.
خداپناهی: محمدکریم. (1376). انگیزش و هیجان. تهران: انتشارات: سمت.
چاوشیان: حسن و اباذری یوسف، (1381). «از طبقه اجتماعی تا سبک زندگی»، مجله نامه علوم اجتماعی، شماره 20.
شیخی:محمدتقی (1374). «"شاخص‌های ‌موثر در کیفیت زندگی در استان‌های ‌کشور"»، فرهنگ همدان، سال هفتم، شماره 25، ص، 26- 35.
گنجی: حمزه (1384). بهداشت روانی. تهران انتشارات ارسباران. چاپ چهارم.
مورگان. ال سارا، واینسیر. رونالد. اصول تغذیه بالینی. ترجمه کیمیاگر، فلاحی م ا. چاپ اول. تهران: پورسینا؛ 1380، 10لین. ای جی. 1
میشل. چاقی یک موضوع کلینکی. ترجمه خسروی م. چاپ اول. تهران: حیان؛ 1378.
نامنی: محمدرضا، حیات روشنایی.
ترابی، افسانه و فریده، میلانی. تحول روانی آموزش و توانبخشی نابینایان.  
تاریخ ثبت در بانک 29 تیر 1400