کد | jr-46503 |
---|---|
عنوان اول | گسترش کارآفرینی نابینایان با استفاده از تکنیکهای مدل FCM |
نویسنده | منصور شادکام |
نویسنده | حسین سراوانی |
عنوان مجموعه | شیوههای توانیابی پژوهشها و گزارشها |
نوع | کاغذی |
ناشر | انتشارات توانمندان |
سال چاپ | 1399شمسی |
شماره صفحه (از) | 15 |
شماره صفحه (تا) | 26 |
زبان | فارسی |
متن |
بر اساس قوانین و مفاد کنوانسیونها، دولتها موظف به ایجاد اشتغال و حمایت از کارآفرینی اقشار خاص مانند افراد نابینا هستند. اما وجود چالشهای فراوان، فقدان عزم جدی از سوی دولت برای حل اشتغال به عنوان مهمترین مشکل نابینایان، موجبات سرخوردگی و آسیب روانی و اجتماعی را فراهم آورده است. اما افراد نابینا به دلیل اینکه استعدادهای بالقوه و تواناییهای گوناگون دارند، زمینههای پیشرفت برای آنها مهیا است. هدف از این پژوهش تبیین سناریوی گسترش انگیزه کارآفرینی با استفاده از مدل FCM در معلولین نابینای شهر تهران است. روش این پژوهش، پیمایشی و توصیفی و با استفاده از پرسشنامه است و به منظور دستیابی به مدلی جهت شناسایی و ایجاد رغبت کارآفرینی افراد نابینا انجام شده است. جامعه پژوهش حاضر را کلیه افراد نابینای مستعد اشتغال در رده سنی 20 تا 50 سال تشکیل میدهد. روش نمونهگیری این پژوهش «نمونهگیری تصادفی در دسترس» است. دادههای بهدستآمده از پرسشنامهها از طریق نرمافزار FcMapper تجزیه و تحلیل شده است. با استفاده از نتایج به دست آمده، از طریق نرمافزار Pajek مدل ترسیم شده است. در نهایت روشهای کارآفرینی در میان افراد فوقالذکر به صورت کامل مورد بررسی قرار گرفته و نتایج حاصل از این شیوهها نشان میدهد که توجه به متغیرهای دسترسی به زمان و برنامههای تقویتی، محرک متغیرهای دیگر، جهت کارآفرینی سازمانی در افراد نابینا میگردد. مهمترین نتیجه این پژوهش این است که ارتقاء سطح معیشت و توان روحی افراد نابینا در زمینه اشتغال نباید صرفاً متکی به اقدامات دولت باشد بلکه باید از استعدادها و تواناییهای خود نابینایان هم استفاده کرد. کلمات کلیدی: مدل FCM، اشتغال نابینایان، کارآفرینی، روشهای اشتغال. مقدمه تا کنون شیوههای گوناگون برای اشتغال و کارآفرینی نابینایان معرفی شده است. از این شیوهها مبتنی بر ذهنیت، باور و تجربه خاصی است. این طرح تحقیق درصدد کشف این روشها و سپس ارزیابی آنها و نیز بررسی زیرساختهای تئوریک آنها است. اغلب مردم باور دارند که نابینایان افرادی نیازمند و مستحق ترحماند. البته نباید منکر دشواریها و محدودیتهایی شد که محرومیت از این حس اساسی در زندگی روزمره، تحصیل، اشتغال و به طور کلی زندگی نابینایان ایجاد میکند. محدودیتها و محرومیتهایی که فرد نابینا را به استفاده از امکانات و آموزشهای ویژه ملزم میکند. اما طبیعتاً این تنها منظری نیست که از آن میتوان به نابینایی نگریست. زمینه سازی جهت اشتغال نابینایان و کمبینایان به عنوان یک فرایند تدریجی و مستمر علاوه بر جنبههای فنی و تخصصی آن، نیاز به ایجاد بسترهای مناسب دارد. یکی از این بسترها، فرهنگ جامعه است. اگر رفتار و فرهنگ جامعه جنبه منفی داشته باشد، تأثیر مثبت زمینهسازی جهت اشتغال نابینایان را کمتر میکند. عدم درک نابینایان در جامعه و ناتوانی مردم در برقراری رابطه با آنان مانع اجتماعی مهمی برای اشتغال نابینایان به شمار میرود که از مهمترین علل آن میتوان به عدم وجود اطلاعات صحیح و کافی در مورد تواناییهای نابینایان و کمبینایان در جامعه اشاره کرد. نگاهی به پیشینه و تحولات کارآفرینی با خلقت بشر، پدید آمده و با پیشرفت جامعه انسانی، تحول یافته است. اقتصاددانان نخستین کسانی بودند که در بررسیهای اقتصادی خود به تشریح کارآفرین و کارآفرینی پرداخته و متوجه شدند که کارآفرینی موتور محرکه توسعه اقتصادی است. (آبتین، 1390). درواقع کارآفرینی فرایند تأسیس و یا توسعه کسب و کار، بر مبنای یک فکر و ایده نو است. فرایندی که بتوان با استفاده از خلاقیت، عنصر جدیدی را همراه باارزش جدید با استفاده از زمان، منابع، ریسک و بهکارگیری دیگر عوامل به وجود آورد. کارآفرینی از محورهای اصلی رشد و توسعه است و از نظر برنامهریزی توسعه اقتصادی و توسعه پایدار دارای اهمیت است (جهانیان، 1389). بسیاری از محققان کارآفرینی را عامل بهبود عملکرد و بقای سازمانها در محیط رقابتی و پویای کنونی میدانند و معتقدند که تأثیر کارآفرینی بر متغیرهای سازمانی بهویژه منابع انسانی را بیشتر میدانند (جلالی، 1395). کارآفرینی مفهومی چند وجهی است و صاحبنظران این حوزه از زوایای مختلفی آن را بررسی کردهاند؛ برخی به جنبههای فردی آن اشاره کرده و عدهای جنبههای رفتاری، ساختاری و عملکردی آن را لحاظ کردهاند. در پژوهشهای اخیر، کارآفرینی از منظر ایجاد کسبوکارهای جدید و مالکیت ارزیابی شده است (امیدی، 1395). ظهور و توسعه کارآفرینی یک پدیده تصادفی نبوده بلکه یک پدیده وابسته به فاکتورهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است که غالباً به عنوان شرایط توسعه کارآفرینی شناخته میشود. اینگونه شرایط ممکن است دارای تأثیرات مثبت و یا منفی بر توسعه کارآفرینی باشند (آبتین، 1390). یکی از شاخههای اصلی کارآفرینی، «کارآفرینی در سازمان» است که بدون شک سهم چشمگیری در توفیق و تعالی سازمانها دارد (جلالی، 1395). کارآفرینی سازمانی بهعنوان یک عمل بسیار پربازده برای سازمانها شناخته میشود و آنها را قادر به یافتن و دنبال کردن فعالیتهای جدید سازمان میسازد. کارآفرینی سازمانی فعالیتهای سازمان را در جهت بهبود موقعیت رقابتی و تغییر شکل سازمانها به سمت نوآوری سوق میدهد (Blanchet et al, 2017). گسترش تحقیقات در دو دهه گذشته، تمرکز محققان حوزه کارآفرینی در تحقیقات خود دچار تغییر اساسی شده است، به طوری که از مفاهیمی چون ریسکپذیری و نوآوری و شکلهای متداول پژوهش در حوزه فردی به سمت مطالعه توانمندی سازمانها برای متمایز و نوآور شدن، تغییر جهت داده است (Lumpkin and Dess, 1996). افرادی چون وسپر (Vesper,1985): گاس و گینسبرگ (Guth and Ginsberg,1990) نیز پیش از این بر اهمیت منابع کارآفرینی سازمانی تأکید داشته و بیان کردهاند که استقرار کارآفرینی سازمانی میتواند سبب توسعه نوآوریهای کارآفرینانه از تمامی جهات گردد. جدول شماره 1 برخی از پژوهشها در رابطه با پژوهش فعلی را نشان میدهد: جدول شماره 1: مروری بر پژوهشهای گذشته نتایج نویسنده سال به روشهای توسعه کارآفرینی سازمانی در بنگاههای خانوادگی کارآفرین ایرانی پرداختند و نشان دادند که مجموعه اقدامات انجام شده را میتوان در دو سطح کسبوکار و خانواده دستهبندی کرد که اثر مثبت و معناداری بر توسعه کارآفرینی سازمانی دارد. صامعی و فیضبخش 1392 به شناسایی و تحلیل موانع محیطی کارآفرینی سازمانی در وزارت ورزش و جوانان پرداخت و نشان دادند که در وزارت ورزش و جوانان، موانع سیاسی- قانونی، اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی، فناورانه و بینالمللی بر کارآفرینی سازمانی وزارت ورزش و جوانان تأثیر معنادار و سوء داشتهاند و سازه موانع فرهنگی اجتماعی و بینالمللی به ترتیب مهمترین موانع محیطی در برابر کارآفرینی سازمانی وزارت ورزش جوانان از نگاه نمونه جامعه آماری کیفی و کمی پژوهش بودند. امیدی و همکاران 1395 به مطالعه مروری باهدف تبیین کارآفرینی سازمانی و واکاوی عوامل موثر بر آن با تأکید بر زیر بخش شرکتهای تعاونیها انجام گرفته است. با بررسی و تحلیل مطالب این مقاله مروری میتوان عوامل موثر بر توسعه کارآفرینی سازمانی را در 8 دسته جای داد. خسروی و همکاران 1395 پژوهشگران در این مقاله به بررسی بعضی ویژگیهای شخصیتی با پتانسیل کارآفرینانی سازمانی در افراد پرداختند و دریافتند که پتانسیل کارآفرینانی سازمانی در افراد با مهارتهای کارآفرینانه آنها، منابع سازمان، مرکز کنترل درونی و خلاقیت آنها رابطه مثبت و معناداری دارد. Belousova & et al 2010 به بررسی شرایط محیطی و فعالیتهای کارآفرینانه پرداختند و بدین نتیجه دست یافتند که عوامل رسمی و عوامل غیررسمی بر کارآفرینی سازمانی اثر میگذارند. اما متغیرهای غیررسمی تعیین کنندهتر هستند. Alvarez & Barney 2013 با استفاده از پژوهشهای صورت گرفته در این حوزه تعداد 15 متغیر برای ادامه پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. این متغیرها در جدول شماره 2 معرفی شدهاند: جدول 2: چارچوب نظری تحقیق (Chen, Wang, Nevo, Benitez-Amado, & Kou, 2015; Garud, Gehman, & Tharchen, 2017; Gutiérrez & Baquero, 2017; Sulistyo, 2016; Surie, 2017) 1- نوآوری عوامل کارآفرینی (Kaya, 2015; Peltola, 2012; Pettersson, Ahl, Berglund, & Tillmar, 2017; Rhisiart & Jones-Evans, 2016; Wang, Chung, & Lim, 2015) 2- خودنوسازی (Chan, Moon-ho, et al. , 2012; Felício, Gonçalves, & da Conceição Gonçalves, 2013; Stephan & Pathak, 2016; Stoll, 2017; Uslu, Bülbül, & Çubuk, 2015) 3- پیشگامی (Bird & Wennberg, 2016) 4- خانواده عوامل محیطی (Akrivos, Reklitis, & Theodoroyiani, 2014; Barba-Sánchez & Atienza-Sahuquillo, 2017; Bird & Wennberg, 2016; de Groot, Mohlakoana, Knox, & Bressers, 2017; Le Breton-Miller, Miller, & Bares, 2015; Miranda, Chamorro-Mera, & Rubio, 2017) 5- دسترسی به منابع (Christopher Crawford, McKelvey, & Lichtenstein, 2014; Crawford, Aguinis, Lichtenstein, Davidsson, & McKelvey, 2015; Yurdagul, 2017) 6- قدرت عوامل فرهنگی (Cooper & Saral, 2013; Ferriani, Cattani, & Baden-Fuller, 2009; Harms, 2015) 7- تیمداری (Balcazar, Kuchak, Dimpfl, Sariepella, & Alvarado, 2014; de Groot et al. , 2017; Peeters & Ateljevic, 2008; Sulistyo & Siyamtinah, 2016) 8- توانمندسازی (Ahmetoglu, Leutner, & Chamorro-Premuzic, 2011; Chan, Ho, et al. , 2012; Edler & James, 2015; Gao, 2015; Hill & Mudambi, 2010; Obembe, Otesile, & Ukpong, 2014; Shim, 2016) 9- تفاهم (Morselli, Costa, & Margiotta, 2014; Schweinberger & Woodland, 2015; Zampetakis, Kafetsios, & Moustakis, 2017) 10- ایجاد تغییرات (Martín-Rojas, García-Morales, & Bolívar-Ramos, 2013; Seuneke & Bock, 2015) 11- یادگیری سازمانی (Hikkerova, Ilouga, & Sahut, 2016; Khalid & Larimo, 2012) 12- چشمانداز و اهداف (Alvarez, Ireland, & Reuer, 2006; Bachmann, Engelen, & Schwens, 2016; Dogan, 2015; Li, Jiang, Pei, & Jiang, 2017; Sirén, Hakala, Wincent, & Grichnik, 2017; Yuan, Bao, & Olson, 2017; Zehir, Gurol, Karaboga, & Kole, 2016) 13- جهتگیری استراتژیک (Cantu-Ortiz, Galeano, Mora-Castro, & Fangmeyer, 2017; Crecente-Romero, Giménez-Baldazo, & Rivera-Galicia, 2016; Fuentelsaz, González, Maícas, & Montero, 2015; Packard, 2016; Rahdari, Sepasi, & Moradi, 2016; Wiklund, Patzelt, & Dimov, 2016) 14- دسترسی به زمان عوامل محیط درونی (Åslund, 2012; Powell & Eddleston, 2013; Swanson & DeVereaux, 2017) 15- برنامههای تقویتی روششناسی تحقیق تحقیق حاضر ازنظر جهتگیری پژوهش، کاربردی است، ازنظر نحوه گردآوری دادهها و هدف پژوهش به ترتیب پیمایشی و توصیفی است. هدف از انجام این پژوهش تحلیل شناختی عوامل موثر در توسعه کارآفرینی سازمانی در جامعه نابینایان یزد میباشد. جامعه آماری این تحقیق را کلیه اعضای 20 تا 50 سال انجمن نابینایان یزد تشکیل میدهد. حجم نمونه با استفاده از روش کوکران جامعه محدود تعیین گردید و با شیوه نمونهگیری تصادفی در دسترس اقدام به نمونهگیری شد. با بررسی ادبیات تحقیق 15 عامل تأثیرگذار و شکلدهنده کارآفرینی سازمانی در قالب پرسشنامهای محقق ساخته مورد پیمایش قرار گرفت. در این راستا با استفاده از مرور پیشینه وسیع در حوزه کارآفرینی و بهطور خاص کارآفرینی سازمانی و همچنین با استفاده از نظرات چند تن از خبرگان اقدام به شناسایی عوامل موثر بر توسعه کارآفرینی شد. بر این اساس کلیه عوامل موثر بر کارآفرینی سازمانی در 4 بخش کلی سازماندهی شدهاند. 1- عوامل تبیینگر رفتار کارآفرینانه سازمانی 2- عوامل محیطی 3- عوامل فرهنگی 4- عوامل درونسازمانی. برای اطمینان از بازگشت مناسب پرسشنامهها، تعداد 185 پرسشنامه توزیع گردید که ازاینبین 113 پرسشنامه قابل قبول جمعآوری شد. روایی ظاهری پرسشنامه تحقیق در نظرسنجی از خبرگان کارآفرینی سازمانی به تأیید رسید. همچنین پایایی هریک از ابعاد چهارگانه پرسشنامه با استفاده از شیوه آلفای کرونباخ بررسی گردید و در تمامی موارد مقدار ضریب بیش از 82/0 به دست آمد. سپس با استفاده از روش نقشه شناختی فازی سناریوهای مختلفی بر مدل علّی تأثیرگذاری عوامل بر کارآفرینی سازمانی طرح ریزی گردید. این گام با بهرهگیری از نرمافزار FCMapper انجام شد. درنهایت با نرمافزار Pajek نقشه شناختی فازی ترسیم گردید. مفهوم نقشه شناختی فازی (مدل FCM) نقشههای شناختی یا همان مدلهای گرافیکی علت و معلولی توسط رابرت اکسلورد در سال 1976 در حوزه علوم سیاسی معرفی شد. لازم به ذکر است از این مدل در کارکردهای دیگری مانند مدارهای الکتریکی، علوم دارویی، نظامهای نظارتی، برنامهریزی راهبردی و سازمان و تحلیل شاخصهای عملکرد کسبوکار، مدیریت پروژههای نرمافزاری، بازیابی اطلاعات، نظامهای پویا و پیچیده و مدلسازی جهان مجازی نیز استفاده شده است. کاسکو در سال 1986 برای اولین بار ابزارهای فازی را برای ترسیم این مدلها مورد استفاده قرار داد و مدلهای FCM را برای اولین بار معرفی نمود. بر مبنای تعریف وی FCM "یک نمودار گرافیکی هدایت شده با مفاهیمی مانند قوانین و رویدادها و مواردی نظیر اینها است، به همراه گرهها و روابط علت و معلولی که میان آنها وجود دارد". این نمودار به دنبال نشان دادن روابط علت و معلولی میان مفاهیم مورد اشاره در گرهها میباشد. شکل 1. نمونه نقشه شناختی فازی مشخصه اصلی این مدل، گرافی هدایت شده است که با استفاده از آن فرایند نتیجهگیری و بررسی روابط علت و معلولی میان برخی عوامل نمایش داده میشود. در این مدل پویایی یک سیستم به وسیلهی شبیهسازی تعاملات بین مفاهیم و عوامل موجود در آن نمایش داده میشود. ایجاد یک مدل FCM نیازمند ورودیهایی است که از تجارب و دانش افراد خبره در موضوع مورد نظر به دست میآید. بنابراین در مدلهای FCM تجارب انباشتهشدهی افراد با دانش موجود در حوزهای که مدل برای آن ترسیم شده، یکپارچه میشود. بر مبنای آنها روابط علت و معلولی میان عوامل تشکیل دهندهی نظام به وجود میآید. یک مدل FCM از مجموعهای از گرهها یا مفاهیم تشکیل شده است که با علامت اختصاری زیر نمایش داده میشود: Ci i=1,2,3,…,n گرههای موجود در این مدل به وسیلهی کمانهای وزن دار با یکدیگر ارتباط داخلی دارند. در شکل 1، یک مدل FCM با 5 گره و 10 قوس کماندار نمایش داده شده است. هر ارتباط داخلی میان دو گره Ci و Cj دارای وزنی برابر با Wij است که معادل نیروی رابطهی علت و معلولی میان آن دو گره میباشد. مقدار وزنی Wij نشاندهندهی نوع رابطهی مستقیم یا معکوس میان دو گره است. بنابراین سه نوع وزندهی را میتوان ارائه نمود. در این مدل پس از تعیین مقدار یک گره، مقادیر گرههای دیگری که این گره نیز با آنها در ارتباط است، با کمانهای میان آنها بر اساس فرمول زیر تعیین میشود (مهرگان و سیدکلالی، 1391). یافتهها ترکیب نمونه گرفته شده نشان میدهد که 48 درصد مشارکتکنندگان در تحقیق در گروه سنی 20 تا 30 سال و 38 درصد افراد بین 30 تا 40 سال و 14 درصد از افراد بالای چهل سال بوده و از نظر سابقه کاری در سایر سازمانها 30 درصد از افراد بین 5-1 سال سابقه کار داشتند و 22 درصد از افراد بین 15-5 سال سابقه کاری داشتهاند و 10 درصد از افراد نیز بالای 15 سال سابقه کار در سایر سازمانها را داشتهاند اما 38 درصد از افراد بیکار بودهاند. در این میان 44 درصد از افراد متأهل و 56 درصد از افراد مجرد بودهاند. همچنین از لحاظ ترکیب میزان سواد، افرادی که زیر دیپلم سواد داشتهاند 2 درصد و افراد دیپلم 14 درصد و افراد دارای مدرک فوق دیپلم 4 درصد و افراد دارای مدرک لیسانس 46 درصد و افراد دارای مدرک کارشناسی ارشد 34 درصد از نمونه ما رو تشکیل میدهند. سپس مراحل شکلدهی ماتریس اولیه موفقیت، ماتریس فازی شده موفقیت و درنهایت ماتریس شدت رابطه قدرت موفقیت در نرمافزار اکسل انجامشده و خروجی نهایی به نرمافزار Fcmapper برای طراحی سناریوها وارد شد. بخشی از ماتریس نهایی موفقیت که مبنای انجام تحلیلهای نرمافزار میباشد در جدول شماره 3 ارائه میشود. جدول شماره 3: بخشی از ماتریس همبستگی میان ابعاد fmf x1 x2 x3 x4 x5 x1 0 0 0. 7875 0 0 x2 0. 785833333 0 0 0 0 x3 0 0 0 0 0 x4 0. 751833333 0. 801333333 0. 757667 0 0. 76 x5 0 0 0. 758333 0. 76 0 x6 0. 7125 0. 779393939 0. 811102 0 0. 861714 x7 -0. 74107142 0. 79 -0. 73571 0 -0. 74524 x8 -0. 73035714 0. 79 -0. 72857 0 0 x9 -0. 74107142 -0. 79523809 -0. 73929 0. 77333 0 x10 0. 74 0. 784166667 0. 7275 -0. 7817 0 x11 0. 7675 0. 785 0. 74 -0. 7731 0 x12 0. 74 0. 750833333 0. 7075 0 0 x13 -0. 71785714 -0. 75535714 0. 7575 0 -0. 7375 x14 -0. 73571428 0. 744166667 -0. 73571 0. 7435 0 x15 -0. 7625 0. 806666667 -0. 75714 -0. 7755 -0. 78333 با توجه به 15 عامل اصلی دخالت داده شده در ترسیم نقشه شناختی، 67 ارتباط، از بین عوامل استخراج گردید. از بین 15 عامل، 14 عامل درجه برونداد (od) مثبت و 11 عامل دارای درجه درونداد (id) مثبت دارند و از نوع معمولی میباشند. یک متغیر از نوع پذیرنده و 4 عامل دیگر از نوع انتقال دهنده میباشند. درجه درونداد میزان تأثیرپذیری عوامل را نشان میدهد که در این پژوهش بیشترین id مربوط به عامل 3 (پیشگامی) میباشد. درجه برونداد نشاندهنده تأثیرات اعمال شده توسط یک مفهوم میباشد و بهعبارتدیگر میزان تأثیرگذاری عوامل را نشان میدهد. متغیر 15 (برنامههای تقویتی) دارای بیشترین od میباشد. درجه مرکزیت جمع دو عامل قبلی میباشد. هر عامل با درجه مرکزیت بالاتر در واقع یا od بالاتر و یا id بالاتری نسبت به دیگر عوامل داشته است و در هر دو حالت این عامل در سیستم یک عامل مهم تلقی میشود و باید موردتوجه قرار گیرد. در پژوهش مورد نظر عوامل 7 (تیمداری)، 1 (نوآوری) و 3 (پیشگامی) به ترتیب بیشترین درجه مرکزیت را داراست. در جدول 4 کلیه شاخصهای مدل که توضیح داده شده است به تفصیل و با ذکر اعداد مربوطه آورده شدهاند. جدول 4: اطلاعات کلی مدل نقشه شناختی فازی مرکزیت درونداد برونداد عامل مرکزیت درونداد برونداد عامل 93/6 55/1 39/5 9 71/9 93/8 79/0 1 33/5 79/0 54/4 10 37/9 58/8 79/0 2 37/5 77/0 60/4 11 74/9 74/9 0 3 74/3 0 74/3 12 23/9 61/4 62/4 4 70/3 0 70/3 13 15/6 89/3 26/2 5 96/2 0 96/2 14 53/8 37/5 16/3 6 86/7 0 86/7 15 97/9 39/5 57/4 7 87/3 62/1 25/2 8 برای رسم نقشه شناختی فازی از خروجی نرمافزار FCMapper بهعنوان ورودی در نرمافزار Pajek استفاده میکنیم. در شکل شماره 2 نقشه شناختی فازی که نشاندهنده روابط علی بین عوامل هست، نشان داده شده است. شکل شماره 2 خروجی نرمافزار پاژک (نقشه شاختی فازی) تدوین سناریوها هنگام تدوین سناریوها باید به این نکته توجه کرد که با چه سناریویی میتوانیم به تغییر سازنده در رفتار متغیرهایی برسیم که بیشترین میزان تأثیر را بر روی کارآفرینی سازمانی دارند. یعنی به این سوال پاسخ گوییم که چه اقداماتی باید انجام داد تا متغیرهایی که محرک توسعه کارآفرینی هستند، تغییر کنند. شروع فرایند سناریوسازی باید از متغیرهای شکلدهنده رفتار کارآفرینانه باشد. یکی از این متغیرها پیشگامی است. بدین منظور با توجه به نقشه شناختی، ابتدا تمام متغیرهایی که بر متغیر پیشگامی تأثیر میگذارند، شناسایی میشود. همانگونه که ملاحظه میگردد تمامی متغیرها بهجز متغیر 2 و 3 بر روی این متغیر اثرگذار هستند. سپس هرکدام از این عوامل در یک سناریو مستقل تغییر داده میشود تا میزان تأثیر این تغییر بر متغیر پیشگامی بررسی گردد. میزان و شدت تغییر در پیشگامی حاصل از تغییر متغیرهای مورد اشاره در جدول شماره 5 ارائه شده است. جدول شماره 5: میزان تغییر در متغیر پیشگامی در صورت ثابت نگهداشتن متغیر متغیر موثر میزان تغییر در متغیر پیشگامی متغیر موثر میزان تغییر در متغیر پیشگامی نوآوری 073/0- ایجاد تغییرات 098/0- خانواده 083/0- یادگیری سازمانی 069/0- دسترسی به منابع 0068/0- چشمانداز و اهداف 063/0- قدرت 0072/0- جهت گیری استراتژیک 079/0- تیمداری 789/0- دسترسی به زمان 036/0- توانمندسازی 0057/0- برنامههای تقویتی 0145/0. تفاهم 079/0- همانگونه که در جدول بالا ملاحظه میگردد بدین ترتیب متغیر تیمداری متغیری است که بیشترین تأثیرگذاری را بر روی متغیر پیشگامی دارد. حال باید با فرایندی مشابه، عوامل موثر بر متغیر تیمداری را مورد سنجش قرار داد. جدول شماره 6: میزان تغییر در متغیر تیمداری در صورت ثابت نگهداشتن متغیر متغیر موثر میزان تغییر در متغیر تیمداری متغیر موثر میزان تغییر در متغیر تیمداری خانواده 422/0- یادگیری سازمانی 24/0- دسترسی به منابع 065/0- چشمانداز و اهداف 126/0- تفاهم 036-/0 برنامههای تقویتی 0254/0- ایجاد تغییرات 23/0- همانگونه که در جدول بالا ملاحظه میگردد بدین ترتیب متغیر خانواده متغیری است که بیشترین تأثیرگذاری را بر روی متغیر تیمداری دارد. حال باید با فرایندی مشابه، عوامل موثر بر متغیر خانواده را مورد سنجش قرار داد. جدول شماره 7: میزان تغییر در متغیر خانواده در صورت ثابت نگهداشتن متغیر متغیر موثر میزان تغییر در متغیر خانواده متغیر موثر میزان تغییر در متغیر خانواده تفاهم 233/0- دسترسی به زمان 235/0- ایجاد تغییرات 145/0 برنامههای تقویتی 148/0- یادگیری سازمانی 145/0 همانگونه که در جدول بالا ملاحظه میگردد بدین ترتیب متغیر دسترسی به زمان متغیری است که بیشترین تأثیرگذاری را بر روی متغیر خانواده دارد. حال باید با فرایندی مشابه، عوامل موثر بر متغیر دسترسی به زمان را موردسنجش قرار داد. همانگونه که در شکل شماره 2 ملاحظه میشود دیگر متغیری اثرگذار بر این متغیر نیست و در اینجا سناریو پیشگامی بهصورت زیر تمام میشود. رابطه 1: سناریو پیشگامی حال برای دیگر متغیرهای کارآفرینی یعنی نوآوری و خودنوسازی اقدام به سناریوسازی میکنیم که نتایج آن به شرح ذیل است. رابطه 2: سناریو نوآوری رابطه 3: خودنوسازی بحث و نتیجهگیری از جمله موانع اشتغال را مشکلات و مسایل مربوط به نگرشهای موجود در جامعه تشکیل میدهد. که در این میان نگرش کارفرمایان به عنوان یک عامل اصلی سد راه اشتغال افراد نابینا تلقی میشود. از بین عوامل مورد بررسی، عوامل «تیمداری»، «پیشگامی»، «نوآوری» دارای بیشترین درجه مرکزیت یا ارتباط با دیگر متغیرها میباشند. به عبارتی انتظار بر آن است که با تغییر در میزان توجه شرکت به این متغیرها، بیشترین میزان تغییر در سایر متغیرهای نقشه از جمله متغیرهای شکلدهنده رفتار کارآفرینانه را شاهد باشیم. به این نوع متغیرها (بالاترین درجه مرکزیت) متغیرهای تعادلی اطلاق میشود. به عبارتی باعث شکلگیری تعادل در کل نقشه شناختی میشوند. در مقابل متغیرهایی که کمترین نقش تعادلی را دارند عوامل «چشمانداز و اهداف»، «جهتگیری استراتژیک» و «دسترسی به زمان» میباشند. با نگاهی مجدد به سناریو منتهی به تغییر در پیشگامی سازمانی، میتوان دریافت که شرکت در صورت توجه به زمان در دسترس هر یک از اعضای جامعه نابینایان میتوان به متغیر خانواده بیشترین توجه را داشت و در صورت توجه به متغیر خانواده عامل تیمداری بهتر شکل خواهد گرفت. اگر عامل تیمداری بهتر شکل بگیرد عامل پیشگامی به بیشترین تغییر و بهبود دست پیدا خواهد کرد. در رابطه با سناریو منتهی به تغییر در نوآوری، دو گام ابتدایی با سناریوی قبلی یکسان است. یعنی انتظار بر آن است که با توجه بیشتر به پویایی محیطی شاهد تغییر در نگرش و رفتار حمایتی مدیرت عالی شرکت از رفتارهای کارآفرینانه سازمانی باشیم. این موضوع باعث خواهد شد که تلاش مدیریت برای تأمین و دسترسی به منابع مالی، اطلاعاتی، دانشی و فناورانه افزایش یابد. افزایش سطح دسترسی پرسنل و ذینفعان دارای توانمندی ارائه رفتارهای خلاقانه به منابع مالی، علمی و فناورانه منجر به شکلگیری رفتارهای نوآورانه بیشتری از سوی آنها خواهد شد. در سناریو سوم که هدف ارتقاء سطح رفتار خودنوسازی سازمانی است، متغیر آغازگر تغییر، توجه سازمان برنامههایی تقویتی است. برنامههای تقویتی از جمله آموزشهای کارآفرینانه و کلاسهای دگر فکری میتواند موجب بالاتر رفتن سطح متغیر خودنوسازی از طریق افزایش قدرت در سازمان گردد. این موضوع به روند خودنوسازی سازمانی کمک میکند، به عبارتی مشارکت پرسنل در تدوین استراتژیهای سازمانی افزایش مییابد و هماهنگی بین واحدهای کاری در شرکت در راستای توسعه نوآوری بیشتر میشود. پیشنهادها با توجه به نتایج بهدستآمده از تحقیق، توصیه قابل طرح به اعضای جامعه نابینایان آن است که توجه خود را پیش از سایر عوامل بر عوامل دسترسی به زمان و برنامههای تقویتی متمرکز کنند. آموزش و توانمندسازی اعضای جامعه نابینایان یزد برای درک اهمیت جایگاه و نقشآفرینی آنها در حمایت از رفتارهای کارآفرینانه، دومین راهکار پیشنهادی برای حرکت سریعتر در این مسیر است. بسیاری از سازمانهای مردم نهاد در ایران نیازمند بالا بردن سطح کارآفرینی در میان اعضای خود میباشند. پیشنهاد میگردد این پژوهش در سایر سازمان-های مردمنهاد نیز بکار گرفته شود تا جامعیت مدل ارائه شده بهبود پیدا کند. همچنین برای استخراج عوامل موثر بر کارآفرینی سازمانی، توصیه میشود از شیوههای مبتنی بر تحلیل محتوا استفاده گردد. منابع آقازاده، هاشم و حسین، رضا زاده (1383). «کارآفرینان سازمانی»، ماهنامه تدبیر، شماره 102. امیدی، یاور، کاظمی، محمدرضا، آزموده، صغری (1395). «شناسایی و تحلیل موانع محیطی کارآفرینی سازمانی در وزارت ورزش و جوانان»، مدیریت ورزشی، دوره 8، شماره 5. صص 773-775. جلالی، محمدرضا، (1395). «تبیین نقش و جایگاه کارآفرینی سازمانی و تأثیر آن بر ارتقا عملکرد منابع انسانی»، دو ماهنامه مهندسی مدیریت، سال نهم، شماره 88. جهانیان، ر. (1389). «بررسی راهکارهای توسعه کارآفرینی در آموزشکدههای فنی و حرفهای دانشگاه آزاد اسلامی». تحقیقات مدیریت آموزشی، 6 (2)، 51-74. خسروی، احسان، غلامرضایی، سعید، رحیمیان، مهدی، اکبری، مرتضی (1395). «تحلیلی بر عوامل موثر بر توسعه کارآفرینی سازمانی در تعاونیها». نشریه کارآفرینی در کشاورزی، جلد سوم، شماره چهارم. صامعی، حسین، فیض بخش، سید علیرضا، (1392). «روشهای توسعه کارآفرینی سازمانی در بنگاههای خانوادگی کارآفرینی ایران»، فصلنامه علوم مدیریت، سال هشتم، شماره 31. مهرگان، محمدرضا، سیدکلالی، نادر، (1391)، «بررسی ارتباط میان عوامل موثر بر ترک خدمت دانشگران ICT در صنعت ارتباطات همراه ایران با استفاده از متدولوژی نقشههای شناختی فازی»، پژوهشهای مدیرت عمومی، سال پنجم، شماره 18، ص 44-25. کوک، جیمز (1383) پیش به سوی کارآفرینی، ترجمه میترا تیموری، تهران نشر آموزه. وارث- سید حامد، 1378، "کارآفرینی دوستی" مجله تحول اداری، شماره خرداد. هیسریچ، رابرت دی و مایکل پی پیترز. (1383). کارآفرینی، ترجمه سید علیرضا فیضبخش و حمیدرضا تقییاری. تهران: موسسه انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف، چاپ اول. |
تاریخ ثبت در بانک | 29 تیر 1400 |