کد | jr-46498 |
---|---|
عنوان اول | چالشهای زندگی شهری برای مادران دارای فرزند معلول ذهنی |
نویسنده | منصور شادکام |
نویسنده | حسین سراوانی |
عنوان مجموعه | بررسیهای اجتماعی و فرهنگی برای بهزیستی معلولان |
نوع | کاغذی |
ناشر | انتشارات توانمندان |
سال چاپ | 1399شمسی |
شماره صفحه (از) | 242 |
شماره صفحه (تا) | 147 |
زبان | فارسی |
متن |
فرایند شهرنشینی تمامی جنبههای زندگی را تحت تأثیر قرار داده است؛ این امر ارتباط مستقیمی با سلامت روانی و اجتماعی افراد دارد. امروزه جامعهشناسان بر این باورند که زندگی در شهر دارای فرهنگ و چارچوبهای خاص خود است که این امر به زندگی بهتر و رفاه اجتماعی با کسب مهارتهای اجتماعی منجر میشود. در خانوادههایی که دارای فرزند کمتوان ذهنی هستند شرایط به گونهای دیگر رغم میخورد هدف از این پژوهش که از نوع کتابخانهای و گردآوری مطالب است به بررسی چالشهای زندگی شهرنشینی و کسب مهارتهای اجتماعی مادران دارای فرزند معلول ذهنی میپردازد. وجود فرزند معلول ذهنی در یک خانواده موجب فشار روحی و روانی، مالی، به طور کل تحتالشعاع قرار دادن تمامی ابعاد زندگی خانواده در اجتماع میشود که خود آبستن به هم خوردن سیکل زندگی شهرنشینی را به دنبال خواهد داشت. از یافتههای این پژوهش میتوان به نوعی انزواطلبی ناخواسته مادران دارای فرزند معلول ذهنی اشاره کرد که دایره ارتباطات برون خانواده و بستگان و همسایگان را محدود میکند اشاره نمود. نتیجهای که میتوان بیان نمود این است که برای داشتن ارتباط در سطح جامعه از سوی این مادران بایستی به درجهای برسد که با فراگیری مهارتهای اجتماعی و آشنایی صحیح از شیوه زندگی سالم باید با محیط اجتماعی خودش سازگار باشد که هم نقش مادر برای فرزند کمتوان ذهنیاش حفظ گردد و هم ارتباط با دنیای خانواده مستحکمتر گردد. کلمات کلیدی: مهارتهای اجتماعی؛ معلول ذهنی؛ زندگی شهری؛ زندگی سالم. مقدمه هر وقت سخن از سلامتی به میان میاید، موضوعاتی مثل: تغذیه خوب، ورزش کافی، رعایت بهداشت مناسب و استراحت لازم، در ذهن افراد تداعی میشود، در صورتی که علاوه بر اینها، رعایت جهاتی که به سلامت روح و روان مربوط میشود نیز، باید مورد توجه همگان قرار گیرد. در مورد نداشتن سلامت جسمی، ممکن است کسی به بیماری مادرزادی یا بیماریهای دیگری مبتلا باشد، ولی پس از آگاهی از این مشکل، با مراجعه به پزشک یا رعایت بهداشت و نظافت، سلامتی خویش را به دست خواهد آورد. امّا در مورد «بیماریهای روانی» مثل استرس، پریشانی، اضطراب و آشفتگیهایی که منجر به تنشها و اختلالات در زندگی خانوادگی و اجتماعی میشود، علاوه بر مطالعه و مشاوره برای دستیابی به یک زندگی سالم موارد دیگری نیز میتوانند نقش سازنده را ایفا کنند؛ از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 1. ایمان و یاد خدا اگر خدا و دستورات اخلاقی و حقوقی او مورد فراموشی قرار گیرد، زندگی حیوانیت شروع میشود و در چنین وضعی، آسیبها و درگیریهای تلخی زندگی را تیره و تار میسازد، که باید با آرامش و غلبه برآشفتگیها، آرامش و با ثبات به دست میآید. خداوند، در قرآن کریم فرموده است: (الا بذکر اللّه تطمئن القلوب)؛ آگاه باشید، که با یاد پروردگار عالم، دلها آرام میگیرد. (سوره رعد، آیه 28). بر اساس این آیه قرآنی، علاوه بر این که انسان در سختیها و ناملایمات ناامید نمیشود و به ذات مقدس پروردگار عالم متوسل میشود، از راهنماییهای خدایی در مورد خودداری از گناهان و تجاوز به حقوق دیگران، راه را از چاه باز میشناسد، به خود و دیگران آزار نمیرساند و به یک زندگی سالم و شرافتمندانه، همراه با آسایش و سلامت میرسد. لَا یکلِّفُ اللّه نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا، سَیجْعَلُ اللّه بَعْدَ عُسْرٍ یسْرًا. خدا، هیچ کس را جز به مقدار توانایی که به او داده تکلیف نمیکند؛ خداوند به زودی بعد از سختیها آسانی قرار میدهد. (سوره طلاق، آیه 7). امام سجاد (ع) در رساله حقوق میفرماید: بدن تو بر تو حقی دارد. حق آن این است که آن را سالم، نیرومند، مقاوم در برابر شداید و سختیها و در کمال نشاط نگاه دارید. واژه شیوه زندگی متکی بر این ایده است که مردم به طور معمول الگوی قابل تشخیصی از رفتار را در زندگی روزانه خود به نمایش میگذارند؛ برای مثال هنگام کار، فراغت و یا برقراری روابط اجتماعی. واژه شیوه زندگی سالم ناشی از این ایده است که الگوی روزانه فعالیتهای مردم میتواند به عنوان سالم یا ناسالم و غیر ایمن مورد داوری قرار گیرد. به طور معمول، یک شیوه زندگی سالم به عنوان زندگی متعادلی مشخص میگردد که در آن هر فردی به طور آگاهانه انتخاب میکند البته مجموعه انتخابهای مردم، متأثر از عوامل زیادی میباشد. اهمیت زندگی سالم در تعالیم اسلامی به وفور دیده میشود باور اینکه داشتن یک فرزند معلول از هر نوعی تأثیری در رفتار مادران نمیگذارد از واقعیت به دور است. بدتر آنکه اگر فرزندشان به لحاظ ذهنی دچار نقص باشد مانند اوتیسم، بیش فعالی، انواع اختلالات یادگیری و انواع سندرومهای ذهنی و داشتن یک کودک با ناتوانی تکاملی ایجاد بحران برای نظام خانواده میکند وجود فرزند معلول ممکن است موجب فشار بر بودجه خانواده که صرف تدارک مراقبت پزشکی، حمل و نقل یا روشهای درمانی میشود، گردد، معهذا در سنینی که میتوان کودک بهنجار را به حال خود گذاشت کودکان عقبمانده هنوز به تسهیلات مراقبتهای روزانه نیاز دارند، تدارک این امور برای کودکانی که کنترل رفتارشان مشکل است غیر ممکن میباشد خانوادههایی که از کودک عقب ماندهشان در خانه مراقبت میکنند در محاصره مسائل متنوع در همه اشکال و اندازهها قرار دارند. این مسائل با میزان عقب ماندگی کودک، معلولیت جسمی و هیجان همراه با آن، ارزشها، علایق و شرایط خارجی دیگر اعضای خانواده، فرق میکنند ایجاد و تشدید اختلافات زناشویی، جدایی، تحمل بار سنگین اقتصادی، تحمل صحبتهای دیگران در رابطه با کودک عقب مانده و بسیاری از مسائل دیگر میتواند از تظاهرات داشتن کودک عقبمانده ذهنی دریک خانواده باشد. در این مقاله سعی بر این است که به علل ضعف و چالشهای مادران دارای فرزند دانشآموز استثنایی کمتوان ذهنی به مهارتهای اجتماعی که یکی از مولفههای داشتن زندگی سالم میباشد بپردازیم. این مقاله با گردآوری مطالب و نظرات تدوین شده است. بالطبع با دیگر مقالات متفاوت است. بیان مسئله و چرایی آن برخی تحقیقات نشان داده که میزان فشار و استرس مادران دارای کودک معلول ذهنی نسبت به مادران دارای کودک نابینا و ناشنوا به مراتب بیشتر است. علاوه بر مشکلات مراقبتی و اختلالهای رفتاری کودک معلول عوامل دیگری نیز استرس والدین را تحت تأثیر قرار میدهد از جمله این عوامل شدت معلولیت، جنسیت و سن کودک عقب مانده ذهنی است. علاوه بر درک و فهم پیچیدگیهای زندگی با یک عضو مبتلا به ناتواناییها، اتوبیوگرافیهای متعدد نشان دادهاند که برخی از خانوادهها از چه مشکلات حادی رنج میبرند. کودک مبتلا به ناتواناییها همیشه بهزیستی خانواده را تهدید نمیکند، واکنشهای اعضای خانواده نسبت به فرد مبتلا به ناتوانی میتواند از طرد کامل تا حمایت مضاعف را شامل گردد. درواقع برخی از والدین و خواهران و برادران ادعا میکنند که وجود یک عضو مبتلا به ناتواناییها بر انسجام درونی خانواده افزوده است. با وجود این، کنار آمدن با استرس ناشی از نگهداری با یک کودک ناتوان به ندرت آسان است. از طرفی این امر موجب بروز اختلالهایی در روند و مسیر زندگی خانواده آگاهانه یا ناآگاهانه میگذارد به طوری که در روابط اجتماعی در جامعه دچار مشکل هستند و بالطبع در مهارتهای اجتماعی هم دچار نقصان میباشند نقش خانواده در آموزش و شرکت در برنامههای توانبخشی از اهمیت بسزایی برخوردار است، بخصوص مادران که اوقات بیشتری را با فرزند معلول ذهنی میگذارند و نادیده انگاشتن خانواده دانشآموز ناتوان کوته نظری است. چرا که میتواند از ثمربخش تعلیم تربیت بکاهد. با اینکه امروزه به اهمیت قاطع توجه به نقش والدین و خانوادههای در درمان و برنامههای تربیتی برای افراد ناتوان آگاه شدهایم، اما همیشه چنین نبوده است. زمانی متخصصان والدین کودکان استثنایی را دریافت کنندگانی منفعل برای پندها و تدابیر آنها به حساب میآورند، در حالی که امروزه آنان بیشتر والدینشان را شرکای هم شأن خود در درمان و برنامهریزی تربیتی برای کودکان تلقی میکنند رفتار اجتماعی متناسب در یک موقعیت اجتماعی خاص را، مهارت اجتماعی گویند، مهارتهای اجتماعی را به عنوان استراتژی خاصی تعریف میکنند که توسط افراد به کار میرود تا وظایف اجتماعی خود را به طور موثری انجام دهند. روانشناسان مهارتهای اجتماعی را شامل موارد ذیل میداند: 1- توانایی حفظ آرامش یا برخورداری از سطحی بردباری در برابر اضطراب ناشی از موقعیتهای اجتماعی اضطرابآور. 2- مهارتهای گوش دادن مثل بازخورد دادن 3- همدلی در موقعیتهای مختلف با دیگران 4- برقراری رابطه دوستانه با دیگران و ادامه دادن به تعاملات با افراد مختلف 5- خود افشایی 6- تماس چشمی مناسب مهارتهای اجتماعی، توانایی فرد در پاسخدهی به محیطی است که باعث ایجاد، حفظ و افزایش اثرات مثبت بین فردی (میان مردم) میگردد جامعه شناسان مهارت اجتماعی را همانند سازگاری متقابل کودک با محیط اجتماعی و در رابطه با همسالان میداند. در این مدل سازگاری به توانایی و ظرفیت کودک در پیشبینی کردن جذب نمودن و عکسالعمل نشان دادن به نشانههای موجود یک بافت اجتماعی اشاره دارد. این نشانهها شامل حالات عاطفی و رفتار همسالان میباشد. در این فرایند رشد عاطفی و اجتماعی کودک دخالت دارد، توانایی کودک یا نوجوان در انتخاب رفتار مناسب و ارزشیابی در مورد روابط اجتماعی و ساختار گروه، میزان مهارت و قابلیت اجتماعی را مشخص میسازد. به طور کلی مهارتهای اجتماعی به رفتارهای آموخته شده و مقبول جامعه اطلاق میشود؛ رفتارهایی که شخص میتواند با دیگران به نوعی ارتباط متقابل برقرار کند که به بروز پاسخهای مثبت و پرهیز از پاسخهای منفی انجامد عدهای از اندیشمندان مهارتهای اجتماعی را به چهار دسته اصلی تحت عنوان رفتارهای مربوط به محیط، رفتارهای مربوط به خود، رفتارهای میان فردی و رفتارهای مربوط به کار تقسیم کرده است. درک برخی از رخدادهای میان فردی نظیر حالتهای چهره، حرکتهای بدنی، عبارتهای لفظی و آهنگ صدا و همانند آنها نیز مهارتهای اجتماعی به حساب میآید چون اگر کودک بتواند موقعیت برقراری ارتباط را بهتر بشناسد، در ارتباط با دیگران نقشهای مختلفی را انتخاب کند، احساسات دیگران را شناخته و درک کند و به کمک برخی از نشانهها (حالتهای چهره، زبان بدنی، آهنگ صدا، محتوای کلام) عواطف و هیجانات دیگران را تشخیص دهد و سرانجام عواطف، هیجانات و احساسات منفی خود را به تأخیر اندازد، مهارت قابل توجهی در تعبیر دقیق یک موقعیت اجتماعی خواهد داشت. کارکردهای مهارتهای اجتماعی کسب مهارتهای اجتماعی برای والدین و به ویژه برای مادرانی که کودک دارای معلولیت ذهنی دارند، ضروری و لازم است. اما قبل از آموختن و فراگیری این مهارتها، باید آنها را شناخت. از نظر کارکرد دارای سه طبقه میباشند: الف) مهارتهای اجتماعی که رشد اجتماعی را تسهیل میکنند: اکثریت مردم برقراری ارتباط با سایرین را یک هدف مطلوب و تجربهای پاداش دهنده و یا به عبارتی یک رویداد تقویت کننده میدانند. این تعاملات شامل: وعده ملاقات، داشتن هم صحبت و دوستی صمیمی یا ملاقات افراد در میهمانیها و سایر اجتماعات غیر رسمی است. تمام مهارتهای اجتماعی که پیدایش یک ارتباط اجتماعی را تسهیل میکنند وجه مشترکی دارند، به طوری که مهارت اجتماعی، جذابیت اجتماعی یا ارزش تقویتی فردی که آن را بروز میدهد را افزایش میدهند. چنین رفتارهایی نه تنها دریچهای به سوی ارتباطات تقویت کننده میگشایند، بلکه این احتمال را که دیگران از هر فرصتی برای ارتباط با چنین فردی استفاده کنند را افزایش میدهند. ب) مهارتهای اجتماعی که در بافت بین فردی برای تقویتهای غیر اجتماعی به کار میروند: مهارتهای اجتماعی در مواردی فرد را در جهت رسیدن به هدف مطلوبی که در اصل بین فردی نیست یاری میدهند مثل مهارتهای مربوط به مصاحبه شغلی که در یک بافت اجتماعی وجود دارد (تعامل بین متقاضی و مصاحبهگر) ولی تقویت کنندهای که اکثر متقاضیان در پی آن هستند استخدام است نه ایجاد یک رابطه. ج) مهارتهای اجتماعی که مانع از دست دادن تقویتهای جاری میشوند: برخلاف مهارتهایی که اصولاً ارزش تقویتی یک فرد را افزایش داده و واکنش گرایشی سایرین را تسهیل میکنند و نیز مهارتهایی که باعث دست یافتن فرد به اهداف مطلوب غیر اجتماعی میشوند، تواناییهای متعددی برای مقابله با رفتارهای نامعقول دیگران لازم است که جرأت امتناع چنین هدفی را تأمین میکند. در اینجا جرأت امتناع به آن تواناییهایی اطلاق میشود که یک نفر برای جلوگیری از سد و مانع شدن دیگران لازم دارد. این تواناییها راههای اجتماعی مناسبی برای ابراز احساسها، عدم توافقها و یا درخواستها برای تغییر رفتار غیر معقول دیگری (مثل توانایی نه گفتن به دیگران) فراهم میآورند. ناکارآمدی مهارتهای اجتماعی در مادران مادران دارای دانشآموز استثنایی و کمتوان ذهنی بعضاً به فراگیری مهارتهای اجتماعی میپردازند ولی این مهارتها کارآیی لازم و شایسته را ندارند. عمدهترین آیتمهایی که میتواند باعث بروز ضعف مهارتهای اجتماعی مادران گردد شامل موارد ذیل میباشد: 1-وجود احساس گناه در مادران به خاطر داشتن فرزندی معلول 2-تأثیر گذاری وضعیت نامناسب اقتصادی 3-احساس تقبیح و درنتیجه حداقل معاشرت و صله ارحام 4-گاهاً وجود ریشههایی از نقص عملکردی سیستم ذهنی مادران با منشأ پزشکی 5- اختلاط و ادغام دانش آموزان استثنایی در یک مدرسه با انواع دیگر آن که کاری نادرست میباشد مثلاً دانشآموز ناشنوا با دانش آموز کم توان ذهنی و بازتاب سرخوردگی و منفی دانش آموز به مادران. 6-مقایسه فرزند خود با فرزندان سالم تقویت مهارتهای اجتماعی از طریق آموزش (نتیجهگیری) هدف از آموزش مهارتهای اجتماعی، باید برقرار کردن گسترهای از رفتارها باشد؛ به گونهای که افراد بتوانند آنچه را که در موقعیتهای اجتماعی متفاوت برایشان مناسب است، انتخاب کنند. نباید انتظار داشت برنامههای آموزشی مهارتهای اجتماعی، اهداف برای آموزش مهارتهای اجتماعی، باید واقعی و متناسب با روابطی باشد که احتمال دارد اتفاق بیفتد کدام مهارتهای اجتماعی باید آموزش داده شوند؟ انواع مهارتها مهارتهایی که به طور گستردهای به تواناییهای اجتماعی مربوط میشوند در چهار دسته زیر طبقهبندی شدهاند. این مهارتها بعضاً فردی است ولی بعضی از آنها ذاتاً جمعی است. مهارتهای گفتگو (شامل گفتمانهای کوتاه): احوالپرسی، گفتن «خواهش میکنم» یا «متشکرم»، یاد گرفتن و به کار بردن اسمها، انتخاب موضوعات مناسب برای گفتگو و دنبال کردن آن، برقراری و حفظ تماس چشمی، به کارگیری حالت مناسب صورت، استفاده از طنین مناسب صدا، قرار گرفتن در جایگاه مناسب نسبت به دیگران، جلوگیری از رفتار نسنجیده و گوش سپردن فعال. فرهنگ اسلامی به معاشرت با مردم، تعاون و مساعدت مردم نسبت به یکدیگر بسیار تأکید کرده است. کنار آمدن با مشاجرهها: تسلط بر اعصاب خود و کنترل غضب و عصبانیت به هنگام مشاجرات بسیار مهم است. گفتن «نه»، کنار آمدن با افراد پرخاشگر، واکنش نشان دادن به مسخره کردنها، عذرخواهی کردن، به دست آوردن توجه، کمک خواستن، مهارت مسئله گشایی، کنار آمدن با انتقادها، مذاکره کردن، متقاعد کردن، پاسخ دادن به احتیاجات دیگران، احترام گذاشتن به تفاوتهای فردی. مهارتهای دوستی: بخشی از موفقیت انسان، ارتباطات او با افراد سالم به عنوان دوست است. دوست شدن، تشکر کردن و مورد امتنان قرار گرفتن، شوخی کردن و پاسخ دادن به شوخیها، رعایت کردن نوبت، داشتن ظاهر تمیز و آراسته، هماهنگ بودن با فرهنگ گروه هم سالان، اهمیت دادن به عرف و آداب اجتماعی در زندگی روزمره. مهارتهای گروهی: گوش دادن، برقراری تماس چشمی، به خوبی ارتباط برقرار کردن، پرسیدن سوال، رهبری و هدایت، جلب اعتماد، تصمیم گرفتن، مهار مشاجرهها، تشویق کردن، قبول همکاری و تشریک مساعی، درک نقطه نظرات سایرین و از همه مهمتر احترام به تفاوتهای فردی. ایفای نقش در این جا میتواند شیوهی مهمی برای ارتقای مهارتهای گروهی باشد؛ طوری که سناریوهای متفاوتی از افراد را ارائه میدهد. پس بدین ترتیب با آموزش صحیح مهارتهای اجتماعی به مادران مذبور سعی در کاهش آلام آنها داشته باشیم و بایستی مادران واقعگرا باشند تا حقیقتگرا. منابع - قرآن مجید - اسکودت لتین، جامع سلامت جامع خانواده، ترجمه مهدی نصر اصفهانی و علیرضا عزیز آهاری، تهران، انتشارات تیموری. - سیف نراقی، عزتاللّه نادری، روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، تهران، انتشارات ارسباران. - کرک و گالاگر، آموزش و پرورش کودکان استثنایی، ترجمه مجتبی جوادیان، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی. - هارجی، اون، مهارتهای اجتماعی در ارتباطات میان فردی، تهران، انتشارات رشد، ترجمه خشایار بیگی، ویرایش اول، چاپ سوم، 1392. |
تاریخ ثبت در بانک | 29 تیر 1400 |