کد jr-46493  
عنوان اول آسیب‌زدایی از گروه‌های فقر زده در حیات طیبه  
نویسنده منصور شادکام  
مترجم حسین سراوانی  
عنوان مجموعه بررسی‌های اجتماعی و فرهنگی برای بهزیستی معلولان  
نوع کاغذی  
ناشر انتشارات توانمندان  
سال چاپ 1399شمسی  
شماره صفحه (از) 192  
شماره صفحه (تا) 206  
زبان فارسی  
متن بی‌گمان فقر به معنای ناتوانی انسان از تأمین ابتدایی‌ترین امور زندگی، یکی از آفات زندگی اجتماعی است؛ زیرا با توجه به انبوه نعمت‌های خدادادی، همه انسان‌ها باید به طور طبیعی توان برآوردن نیازهای ابتدایی خود را داشته باشند. با این همه به عللی چون زیاده‌خواهی، فساد و ظلم و تجاوز به حقوق و منافع از سوی برخی از انسان‌ها، عدم توزیع مناسب منابع تولید و انحصارطلبی برخی در آن، عدم توزیع مناسب ثروت و اموری از این دست، برخی از انسان‌ها از ابتدایی‌ترین حقوق خود یعنی تأمین نیازهای ضروری زندگی باز مانده‌اند. در قرآن کریم رسیدن به برو نیکی را از مسیر پرداخت مال‌های محبوب در راه خدا می‌داند و می‌فرماید: لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ (آل‌عمران، آیه92)، «هرگز به نیکی و بِرّ نمی‌رسید، مگر اینکه از آنچه که دوستش می‌دارید در راه خدا انفاق کنید».
ساختن جامعه پاک وابسته به شرایطی است. عدالت اجتماعی، مهم‌ترین و برجسته‌ترین ویژگی‌های جامعه قرآنی و جامعه پاک یا حیات طیبه است. از دیدگاه قرآن، ساختن جامعه‌ای پاک، عدالت‌خواه و برقراری نظامی مبتنی بر عدالت اجتماعی، اهداف و آرمان تمامی رسولان الهی و سرلوحه برنامه‌های اجتماعی و سرآمد اصول علمی آنان قلمداد شده است. فاصله طبقاتی در یک جامعه اولین عامل زمینه‌ساز ایجاد نابرابری و بی‌عدالتی و جامعه ناپاک است. هدف از این پژوهش شناسایی الزامات رسیدگی به گروه‌های آسیب‌پذیر از طریق ایجاد جامعه پاک بر اساس تعالیم قرآنی می‌باشد. روش پژوهش به صورت استنادی و رجوع به منابع قرآنی می‌باشد. از مهمترین نتایج این پژوهش، محور قرار دادن تعالیم قرآنی به عنوان بهترین راهنمای جامعه بشری جهت تحقق جامعه پاک حیات طیبه می‌باشد. این جامعه، حق محور و با مراعات حقوق متقابل مردم و حکومت؛ بدون فساد و فحشاء، فاقد تبعیض و فقر است.

کلمات کلیدی: گروه‌های آسیب‌پذیر؛ جامعه پاک؛ تعالیم قرآنی؛ فقر؛ عدالت اجتماعی؛ حیات طیبه؛ آسیب‌زدایی؛ فقرزدایی.

طرح مسأله
بر اساس آموزه‌های قرآنی، تمام انسان‌ها فرزند یک مرد و زن و برابر و مساوی هستند؛ هیچ یک از افراد این خانواده بر دیگری رجحان و برتری ندارد؛ جز این‌که صلاح و پرهیزکاری در پیش گیرد. اختلاف انسان‌ها در زبان، رنگ‌، نژاد، جنسیت، نقصان اجزاء و ده‌ها مورد دیگر به دلیل وضعیت طبیعی است و نباید مایه مباهات و امتیازخواهی ‌شود. پیامبر اکرم (ص) با تبعیض‌های نژادی و قومی و قبیله‌ای مخالف بود و پیوند برادری را میان مسلمانان با قبایل و نژادهای مختلف برقرار ساخت. از جمله عواملی که موجب نابرابری اجتماعی انسان‌ها می‌شود، تفاوت انسان‌ها در استعدادها و لیاقت‌هاست. همچنین عامل دیگری که می‌تواند ایجاد تفاوت کند کار و تلاش است. در صورت تحقق عدالت نیز انسان‌ها از لحاظ قدرت بدنی، جسمی، روحی و همچنین روحیه تلاش و کوشش با یکدیگر متفاوت‌اند. این کوشش و تلاش زمینه‌ای برای افزایش سرمایه می‌گردد؛ هرچند اسلام اهرم‌های دیگر همچون پرداختن واجبات و مستحبات مالی را به گونه‌ای برای پیشگیری از ایجاد شکاف‌های طبقاتی عمیق قرار داده است. دین اسلام با از میان بردن تضادهای نژادی و طبقاتی، روابط سالم و تفاهم اجتماعی را بین طبقات گوناگون اجتماعی برقرار کرده است و جز تقوا و فضیلت معنوی هیچ چیزی را عامل برتری در انسانیت ندانسته و همگان را برابر و برادر به شمار آورده است. در آیه 15سوره شوری، به صراحت هدف مأموریت پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه ‌و آله، برقراری عدالت در بین مردم بیان شده است.«اُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَکم؛ من مأمورم در میان شما. به عدل و داد رفتار کنم». همچنین در آیه 135 سوره نساء نیز بر مأموریت مومنان برای برپایی قسط تأکید شده است: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، کاملاً به عدالت قیام کنید. در قرآن ملاک برتری و ارزش در نزد خدا همانا بعد معنوی است، نه مادی؛ زیرا قرآن می‌فرماید: «و رحمت پروردگار بهتر است از اموالی که اینان جمع کرده‌اند» (زخرف، آیه32). پس آیه نه تنها در پی مشروعیت بخشیدن به اختلاف طبقاتی و برخورداری ناحق از مزایای مادی نیست، بلکه متنعم بودن از مزایای مادی را بی‌ارزش نشان می‌دهد و تقرب به خدا و برخورداری از رحمت الهی را ارزش می‌شمارد.

اهداف پژوهش
این پژوهش سعی می‌کند ضمن آشنایی با مفهوم جامعه پاک، گروه‌های آسیب‌پذیر بر اساس آموزه‌های قرآن به تبیین وظایف حاکمان و مردم و چگونگی داشتن جامعه‌ای با کمترین حد ممکن در زمینه نابرابری‌ها، و به حداقل رساندن مشکلات گروه‌های آسیب‌پذیر بپردازیم.

ضرورت پژوهش
بی‌گمان فقر به معنای ناتوانی انسان از تأمین ابتدایی‌ترین امور زندگی، یکی از آفات زندگی اجتماعی است؛ زیرا با توجه به انبوه نعمت‌های خدادادی، همه انسان‌ها باید به طور طبیعی توان برآوردن نیازهای ابتدایی خود را داشته باشند. با این همه به عللی چون زیاده‌خواهی، ظلم و تجاوز به حقوق و منافع از سوی برخی از انسان‌ها، عدم توزیع مناسب منابع تولید و انحصارطلبی برخی در آن، عدم توزیع مناسب ثروت و اموری از این دست، برخی از انسان‌ها از ابتدایی‌ترین حقوق خود یعنی تأمین نیازهای ضروری زندگی باز مانده‌اند وجود فقر در هر جامعه‌ای بیانگر روابط ناسالم در آن جامعه، ظلم و بی‌عدالتی و فقدان ایمان واقعی است؛ زیرا با ایمان واقعی و عمل به آموزه‌های عقلانی و وحیانی، انسان‌ها به گونه‌ای رفتار می‌کنند که هیچ‌گونه نشانه‌ای از بی‌عدالتی در جامعه باقی نمی‌ماند، چرا که بی‌نیازان از دارایی خویش حق، گروه‌های آسیب‌پذیر را نپرداخته و در حق ایشان ظلم کرده و بی‌عدالتی روا داشته‌اند که ایشان در فقر زندگی می‌کنند. فقر مادی در حوزه‌های اعتقادی و رفتاری تأثیرات بد شگرفی به جا می‌گذارد که نادیده گرفتن آن به معنای از دست رفتن ایمان و سلامت اجتماعی جامعه است. بنابراین برای حفظ اعتقادات صحیح و رفتارهای هنجاری جامعه و سلامت آن، باید با فقر مبارزه کرد. خداوند در هر مالی که مردم به دست می‌آورند، مقداری را به عنوان حقوق گروه‌های آسیب‌پذیر معین کرده تا از سوی مومنان دارا و ثروتمند پرداخت شود. از جمله این حقوق مالی گروه‌های آسیب‌پذیر در اموال بی‌نیازان می‌توان به حق احسان (بقره، آیات 83 و 177 و نیز نساء، آیه 36) اشاره کرد. احسان به معنای هرگونه کار نیک و خوبی است که انسان می‌تواند در حق دیگری انجام دهد. بنابراین این حق که بر گردن توانمندان گذاشته شده از دایره گسترده‌ای برخوردار است؛ زیرا افزون بر نیکوکاری در قالب کمک‌های مادی، شامل هرگونه نیکوکاری دیگری می‌شود که در توان توانمندان می‌باشد. عقوبت شدیدی که جامعه از جهت ترک اطعام و احسان به گروه‌های آسیب‌پذیر با آن مواجه می‌شود، به سبب آنکه جرم بزرگی است (قلم، آیات24 و 31 و 35) عقوبتی است که دنیا و آخرت امت را نابود می‌کند (حشر، آیه 7) اگر نابرابری ثروت، نابرابری حقوق اجتماعی را نیز به همراه داشته باشد و ثروتمندان خود خواهانه به فکر خویش و استثمار ضعفا باشند، در آن صورت آسیب‌ها و بیماری‌های اجتماعی به مراتب بیشتر و پایدارتر خواهند بود. و این به نظام فئودالی و استبدادی تبدیل می‌گردد که همواره هر کس ثروت بیشتری داشته حقوق بیشتر نیز دارا بوده است. این به یک عنصر فرهنگی تبدیل شده و انواع فساد اخلاقی، اجتماعی، و انواع کجروی در جامعه گسترش پیدا می‌کند که این امر باروح قرآن و جامعه قرآنی کاملاً منافات دارد. برای همین هست که از دیدگاه قرآن فقر و تهیدستی مورد نکوهش واقع شده و در حکومت اسلامی یک بیماری به شمار می‌رود که باید آن را درمان نمود.

پرسش‌های بنیادی
این پژوهش درصدد است به چهار پرسش زیر پاسخ گوید:
ـ جامعه پاک از دیدگاه قرآن چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟
ـ گروه‌های آسیب‌پذیر چه ویژگی‌هایی دارد؟
ـ آثار نابرابری‌های اقتصادی و مالی و ثروت در جامعه چه تبعاتی دارد؟
ـ الزامات رسیدگی به گروه‌های آسیب‌پذیر از دیدگاه قرآن چیست؟
هر یک از این پرسش‌ها به بخشی از مسئله فقر و به بُعدی از این پدیده اشاره می‌نماید. جامعه پاک و طیب از نظر قرآن به جامعه‌ای گفته می‌شود که مردم از حداقل امکانات برخوردار باشند، تبعیض و بی‌عدالتی نباشد.

اهمیت پژوهش
موجودات جهان همواره به سوی تکامل در حرکت‌اند، انسان هم از این قاعده مستثنی نیست ولی تکامل آدمی در اجتماع و در کنار همنوعانش صورت می‌گیرد. زیرا انسان ذاتاً اجتماعی و مدنی بالطبع آفریده شده است؛ از طرفی اجتماع در صورتی می‌تواند پرورش و تکامل انسان را تضمین کند که دارای احکام و قوانین منطقی باشد و افراد مجتمع در پرتو احترام به آن قوانین امور خود را سامان دهند و از تصادف‌ها پیشگیری کنند حدود و مسئولیت‌ها را مشخص نمایند و به تعبیر دیگر اگر جامعه انسانی صالح گردد، افراد می‌تواند به هدف نهایی خویش در آن برسند. ولی اگر فاسد شود افراد از این تکامل باز می‌مانند. این پژوهش، مسئله نابرابری، وجود فقر، توزیع نامناسب ثروت و گسترش گروه‌های آسیب‌پذیر مورد بحث است از جنبه‌های مختلف در دیدگاه اسلام بررسی و تحلیل شده است. برای جامعه ما که الگوها و مذهب آن تأکید زیادی بر برقراری عدالت در میان انسان‌ها دارد، وجود معضل نابرابری اجتماعی امری تأسف‌بار است. هم‌چنین مسئله نابرابری، خود عاملی برای به وجود آمدن مسائل اجتماعی دیگر که با هنجارها و ارزش‌های اسلامی مخالف است، می‌شود؛ پس جبران و یا دست‌کم کاهش شدت نابرابری، نیازمند کوشش‌هایی است که چنین پژوهش‌هایی را در هر جامعه‌ای الزامی می‌کند.

مفهوم جامعه پاک
واژه «جامعه» ـ که مرادف آن، در فرهنگ جدید عرب «مجتمع» می‌باشد ـ از مادّه و ریشه جمع است و معنی آن در فرهنگ واژه شناسان عبارت است از گردآوردن، فراهم ساختن، فراهم نمودن و برهم افزودن، و هنگامی که در قالب اسم فاعل آن، یعنی «جامعه» ظهور و بروز می‌نماید، به مفهوم گردآورنده، فراهم سازنده، دربرگیرنده و بر هم افزاینده آمده است جامعه و تمدّن و دنیای دل‌انگیز و مورد نظر قرآن نیز، انسانی است و بسان دیگر جامعه‌ها و تمدّن‌ها دارای همین مسائل بی‌شمار و ابعاد متنوّع و جنبه‌های گوناگونی است و هر بُعد و جلوه‌ای از این مجموعه ـ که نام آن را جامعه می‌نامندـ افزون بر جنبه‌های مشترک دیگر جامعه‌ها و تمدّن‌های انسانی، شرایط و ویژگی‌های خود را دارد. جامعه در برابر فرد، و زندگی اجتماعی، در برابر زندگی انفرادی است و ملاک و مشخصات زندگی اجتماعی عبارت است از: نظام و برنامه حکومت و آداب و سنن، تقسیم کارها و مدیریت‌ها، توزیع برخورداری‌ها و محرومیت‌ها، تعاون و همکاری، تلاش مشترک به منظور نبرد با مشکلات و برداشتن بار از دوش همنوعان از یک سو، و از دیگر سو عبارت است از همسویی در هدف، اشتراک در سرنوشت و احساس مسئولیت و حقوق متقابل. این‌ها از مهم‌ترین ویژگی‌های اجتماعی است که ما را در تعریف جامعه و شناخت آن یاری می‌کند. قرآن، پیام خدا به انسان است و برنامه نیک بختی فرد، خانواده و جامعه؛ از این رو، هم به شناخت فرد بهای بسیاری می‌دهد و هم به شناخت جامعه و مسائل و روابط و مناسبات اجتماعی. این حقیقت ظریف و سرنوشت‌ساز از انبوه آیاتی دریافت می‌شود که به نوعی از جامعه سخن به میان آورده است. آیاتی که عوامل سقوط و عقب ماندگی جامعه‌ها را نشان می‌دهد. آیاتی که زندگی مسالمت آمیز با همنوعان و نیکی به همه ملت‌ها و جامعه‌های خواهان زندگی انسانی، عادلانه و مسالمت‌آمیز را ترسیم می‌کند آیاتی که روابط، مناسبات، حقوق، و وظایف متقابل خویشاوندان را ترسیم می‌کند و مسایلی همچون رعایت حال ارحام، صله رحم، هشدار از قطع رحم، مهر به آنان، احسان به آنان، ادای حقوق آنان، انفاق به آنان و هشدار از پایمال کردن حقوق و حرمت آنان سخن دارد آیاتی که از چگونگی رابطه با محرومان، در راه ماندگان، بینوایان و یتیمان پیام دارد آیاتی که حقوق متقابل جامعه و فرد و مسئولیت‌های هر طرف را ترسیم می‌کند. آیاتی که حقوق متقابل دولت و مردم را بیان می‌کند. تدبر در این آیات ما را به اهمیت موضوع اقشار آسیب‌پذیر از دیدگاه قرآن مورد تأکید قرار می‌دهد. قرآن انسان را به مطالعه دقیق تاریخ و دریافت علل فراز و فرود و ظهور و سقوط جامعه‌ها و حکومت‌ها فرا می‌خواند و بخش مهمی از آیات خود را بدین مطلب اختصاص می‌دهد، تا بدین وسیله پژوهندگان و ترقی خواهان به این دریافت‌های ظریف و سرنوشت ساز نائل آیند:
1-ثبات قلب و استواری گام‌ها در راه عدالت؛ (وَکُلاًّ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ اَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُوادَکَ)
2-دستیابی به حقایق و قوانین حاکم بر روند جامعه و تاریخ؛(وَجاءَکَ فی هذِهِ الْحَقُّ)
3- پندآموزی و اندرزگیری؛ (وَمَوْعِظَه)
4- گرفتن درس‌های عبرت انگیز و عبرت آموز. (وَذِکْری لِلْمُوْمِنینَ)
از مطالب فوق می‌توان گفت که از دیدگاه قرآن لازمه رسیدن به جامعه پاک تلاش برای هماهنگ کردن افراد جامعه و جلوگیری از پیدایش اختلاف طبقاتی که زمینه ساز بروز فساد وبی ایمانی می‌گردد می‌داند قرآن در بسیاری از آیات قرآن با تقسیم جامعه به دو گروه اشراف و فقرا مبارزه می‌کند. اصولاً جامعه‌ای که گروهی از آن مرفه‌ترین زندگی را داشته باشند و در ناز و نعمت غوطه‌ور و در اسراف و تنبیر غرق باشند و به موازات آن آلوده انواع مفاسد گردند در حالی که گروه دیگری که اکثریت را تشکیل می‌دهند از ابتدایی‌ترین و ساده‌ترین زندگی محروم باشند. چنین جامعه‌ای نه جامعه‌ای است که اسلام آن را بپسندد و نه رنگ جامعه انسانی دارد چنین مجتمعی هرگز روی آرامش نخواهد دید ظلم و ستم، خفقان و سلب آزادی استعمار و استکبار حتماً بر آن سایه خواهد انداخت.
جامعه قرآنی: واژه حیاة در قرآن بسیار استفاده شده است و حیات و هم خانواده‌های آن، 181 بار به شکل‌های مختلف آمده است. حیات دنیا (زندگی دنیوی)، حیات اخروی، حیاة طیبه (جامعه و زندگی پاک)، بلده طیبة (شهر و جامعه پاک) از مواردی است که در قرآن به کار رفته است.
قرآن وقتی از قوم سبا یاد می‌کند جامعه آنان را بلدة طیبة می‌نامد و می‌گوید:
لَقَدْ کانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکنِهِمْ آیةٌ جَنَّتَانِ عَنْ یمِینٍ وَشِمَالٍ کلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکمْ وَاشْکرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ (سوره سبا، آیه 15)
برای قوم سبا در محل سکونتشان نشانه‌ای از قدرت الهی بود؛ دو باغ بزرگ از راست و چپ (رودخانه عظیم؛ و به آنها گفتیم) از روزی پروردگارتان بخورید و شکر او را به جا آورید، شهری است پاک و پاکیزه و پروردگاری آموزنده و مهربان.
بر اساس متون تاریخی، قوم سبأ جامعه‌ای بودند که در جنوب جزیره عربستان سکونت داشتند؛ دارای حکومت و نظام اجتماعی و پیشرفت مدنی و تمدنی هم بودند. آنان دقیقاً در سرزمین یمن کنونی استقرار داشتند. یمن خاک حاصلخیزی داشت ولی رودخانه‌ای که بتوانند زمین‌ها را آبیاری کنند، نداشت. از طرف دیگر، باران‌های سیل آسا می‌بارید و سیل‌ها موجب تخریب کشاورزی و شهرها می‌شد. مردم باهوش سبأ به فکر افتادند آب‌های باران را مهار کنند و برای کشاورزی استفاده نمایند، از این‌رو سد مأْرِب را ساختند. مأْرِب شهری بود که در انتهای دره‌ای بزرگ قرار داشت. در دو طرف این دره کوه‌هایی به نام صراة قرار داشت. آب باران‌های سیل‌آور، از صراة پایین آمده و از این دره عبور می‌کردند و به شهر مأرِب خسارت می‌زدند.
سبأ، مأرب را در کنار کوهی به نام بلق ساختند تا آب‌های کوه‌های صراة را جمع‌آوری و کنترل کنند. بالاخره سد را ساختند و آب فراوانی پشت آن ذخیره کردند. در زیر سد رودخانه‌ای ایجاد شد و در اطراف آن باغات و کشاورزی‌ها و نیز شهرسازی‌هایی شکل گرفت. از این‌رو قوم سبأ به فراوانی نعمت و نیز امنیت دست یافتند؛ به طوری که قرآن در این آیه رودخانه را از یمین و شمال و دارای باغات توصیف کرده که مردم از محصولات آن استفاده می‌کردند (کلوا من رزق) و از شهر سبأ به نام بلدةٌ طیبةٌ (شهر پاک) نام می‌برد.
اما مردم قدر این نعمت‌ها را ندانسته و شروع به تفاخر و فخر فروشی کرده و به تدریج اختلاف طبقاتی زیاد شد، عده‌ای پولدار و ثروتمند و اکثریت فقیر و با سختی زندگی می‌کردند؛ ثروتمندان مغرور، درصدد افزایش ثروت خود بودند و تبعیض‌ها دائماً افزایش می‌یافت. به جای اینکه به فکر افزایش استحکام سد مأرب و تعمیرات باشند و به کارگران سد رسیدگی کنند، از همه چیز غافل شده بودند؛ تا اینکه موش‌ها با سوراخ کردن این سد خاکی و از طرف دیگر باراش باران زیاد و فشار بیش از اندازه به دیوار سد، موجب شکسته شدن سد شدن و سیل همه زمین‌ها و خانه‌ها و هر آنچه ساخته بودند شست و با خودش بُرد. به طوری که به جز چند درخت چیزی به جای نماند.
قرآن از این حادثه یاد کرده و علل آن را ظلم و تجاوز مردم به خودشان و به یکدیگر دانسته است (سوره سبأ، آیات 15 تا 19). درباره قوم سبأ و علت هلاکت آنان و از بین رفتن تمدن آنان در تفاسیر و کتب تاریخی به تفصیل گزارش شده است (تفسیر نمونه، ج18، ص 75ـ84).
خلاصه اینکه از شهر و جامعه متمدن سبأ به اسم بلدةٌ طیبةٌ یعنی شهر و جامعه پاک یاد شده که بر اثر غرور، ظلم، استفاده نادرست از طبیعت (کفران نعمت) از بین رفت و منهدم شد. قرآن در توصیف شهر و جامعه پاک سبأ (بلدة طیبه) این ویژگی‌ها را می‌شمارد: مردم شکرگزار نعمت‌ها بودند یعنی از نعمت‌ها درست استفاده می‌کردند و به طبیعت و فراورده‌های طبیعی به عنوان رزق الهی می‌نگریستند، از این‌رو آن را ملک مطلق خود ندانسته و به فقراء و بیچارگان می‌بخشیدند و به آنان رسیدگی می‌کردند؛ آنان برکت یعنی ثروت‌های بزرگی در اختیار داشتند؛ امنیت داشتند و با ایمنی و امنیت در مناطق و شهرها تردد داشتند.
اما پس از مدتی به دلیل ظلم و تجاوز، کفران نعمت، ناسپاسی و کفر کشور و جامعه سبأ از هم متلاشی و نابود شد (تفسیر نمونه، ج18، ص 75ـ79).
اصطلاح دیگر که نمایانگر جامعه پاک است حیاة طیبه است که فقط در آیه 97 سوره نحل آمده است:
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثَیٰ وَهُوَ مُوْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَلَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کانُوا یعْمَلُونَ (نحل، آیه 97)
مردان و زنان که عمل صالح انجام می‌دهند در حالی که مومن باشند، در جامعه‌ای پاک دائماً احیاگر آنان هستیم و به دلیل آن که عمل و رفتار نیک داشتند، پاداش خوبی به آنان می‌دهیم. این آیه به خوبی نشان می‌دهد که حیات پاک یا زندگی و جامعه پاک منوط به ایمان و عمل نیک مردان و زنان است، کسانی که رفتار خوب با یکدیگر دارند و درصدد ظلم و تعدی به یکدیگر نیستند، حیات طیبه خواهند داشت. البته زندگی پاک آنان دائماً تجدید می‌شود و عناصر مذموم و ناپاک از آن بیرون می‌رود و عناصر پاک به درون آن می‌آید. این پاکسازی یا ریکاوری دائمی را با واژه «فلنحینّه» بیان کرده است. در چنین جامعه‌ای مردان و زنان نقش یکسان دارند (تفسیر نمونه، ج11، ص 419ـ429).
در قرآن کلمات دیگر که مترادف با حیات طیبه باشد هم آمده، مثل حسنه دنیا، وعد حَسَن، طوبی (رعد، آیه 29؛ قصص، آیه 61؛ نحل، آیه 30). اما حیات طیبه در این آیه، موضع‌گیری در برابر یهود بود که خود را برتر و جامعه پاک و نیکو می‌دانستند. قرآن می‌گوید: پاک بودن حیات مربوط به ایمان و عمل نیک و رفتار حَسَن است. در روایات و در تفاسیر، حیات طیبه را با این واژه‌ها معادل گزینی کرده‌اند: صبر بر فقر و فاقد (نداری؛ قناعت؛ روزی حلال، رزق روزانه، سعادت، موفقیت در خداپرستی، عافیت و سلامت، فرجام نیکو، توانگری و ثروت نیک (دایرة‌المعارف قرآن کریم، ج11، ص 494ـ495). همچنین شاخص‌های طیب و پاک بودن حیات را بر اساس دیگر آیات این‌گونه شمرده‌اند: امنیت، آرامش، ایمان، علم و قدرت، رفاه، صلح، دوستی، تعاون و همکاری. یعنی جامعه‌ای که شامل این موارد باشد، حیات طیبه دارد و اگر نداشت، فاقد حیات طیبه است (همان، ص 395 و 398).

گروه‌های آسیب‌پذیر
فردی یا گروهی از افراد آسیب‌پذیر محسوب می‌شوند که استعداد یا بی‌پناهی خاصی در برابر دچار شدن به جراحت یا آسیب یا تهاجمی (اعم از جسمانی یا روانی) داشته باشند. به معنای عام کلمه، تمامی انسان‌ها آسیب‌پذیرند. اصطلاح «اقشار آسیب‌پذیر» معمولاً به آن گروه از جامعه اشاره دارد که بضاعت مالی کمی دارند و در برابر دگرگونی‌های اقتصادی امنیت ندارند. مهم‌ترین عامل به وجود آورنده آسیب پذیری خانواده‌ها، فقر می‌باشد. فقر و محرومیت واژه‌هایی است که تعاریف و برداشت‌های گوناگونی از آن وجود دارد. جامعه شناسان فقر معیاری برای سنجش عدالت اجتماعی در یک جامعه مفروض می‌دانند و اقتصاددانان نیز آن را درآمد افراد یا خانوارها و یا به عبارت دیگر میزان درآمد سرانه را شاخصی برای اندازه‌گیری فقر و غنای افراد یک جامعه در نظر می‌گیرند. واژه فقر در لغتنامه عمدتاً درویشی و نداری معنی شده است.
فقر یکی از انواع پدیده‌های اجتماعی است و از ریشه لاتین((pourg)) است با ریشه یونانی ((فقیر)) و در لاتین این کلمه با واژه‌های((گرسنه))، ((درد)) و ((مکافات و مجازات)) هم خانواده است.
در فرهنگ معین: فقر به مفهوم تهیدست، تنگدست و محتاج یا الف)- کسی که نیازمند به حق باشد و ذلت سوال را تنها در آستانه حق تحمل کند ب)- آن بود که طبعش از مراد خالی بود، تعریف شده است.
اما انسان فقیر کسی است که در شرایط دشوار به زندگی خود ادامه می‌دهد و باید او را در شرایط خود بررسی کرد وی فردی است که باید برای تجلیل و تأیید خود مبارزه کند کسی که باید خود را با شرایط وفق دهد و برای ادامه حیاط و بهبود سرنوشت خود تصمیمات ظریف و درستی اتخاذ کند. بنابراین فقیر هرگز به صرف اینکه درآمد اندکی دارد موجود ناتوانی نیست (ازکیا، مصطفی، همان منبع، ص10).
به هر حال فقر عبارت است از ناتوانی انسان در برآورده ساختن حد کافی و همه جانبه نیازمندی‌های بنیادی یا نسبی خود از مواهب زندگی مادی، معنوی یا هر دو به دلیل ماهیت فردی، نظام‌های اجتماعی و اقتصادی شرایط محیطی که راه توسعه متعارف برای او را سد کرده و در سیر او به سوی کمال اختلال ایجاد می‌کند و زندگی فردی و اجتماعی را متزلزل می‌سازد. مکتب اسلام همانند سایر مکاتب دینی، فقر را پدیده‌ای شوم و مذموم در جامعه دانسته و رهبران جامعه اسلامی را موظف به از بین نموده است. در سوره توبه آیه 60 (إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکینِ) می‌فرماید: مصرف صدقات منحصراً مختص فقرا و مساکین است. اسکار لوئیس، معتقد است که فرهنگ فقر یک روش کامل زندگی است که می‌تواند در موقعیت‌های تاریخی گوناگون به وجود آید. اما به نظر می‌رسد که بیشتر در جوامعی رشد و توسعه می‌یابد که دارای شرایط زیر باشد:
- اقتصاد مبتنی بر دادوستد نقدی، یعنی کار برای مزد و تولید برای به دست آوردن سود بیشتر.
- فقدان کار یا نامناسب بودن آن برای کسانی که عرضه یا مهارت ویژه‌ای ندارند به مقیاس وسیع و مداوم.
- پایین بودن دستمزدها.
- فقدان سازمان‌های اجتماعی- سیاسی و اقتصادی مورد نیاز برای انجام امور و حل و فصل مشکلات مردمی که درآمدشان اندک است.
- وجود روابط خویشاوندی دوسویه بجای روابط یک سویه.
- وجود نگرش‌ها و ارزش‌هایی در میان طبقات حاکم که ثروت اندوزی را تشویق و ترغیب می‌کند.

ملاک‌های تشخیص اقشار فقیر و آسیب پذیر
1- ناامنی غذایی:که با گرسنگی، سوء تغذیه یا هر گونه مخاطره در الگوی مصرف غذایی خانوار تعریف می‌شود
2- ناامنی شغلی: که با بیکاری و تحت شرایط خاص اشتغال موقت و ناپایدار تعریف می‌شود.
3- ناامنی اجتماعی: که با بی‌قدرت بودن و حالت انزوای اجتماعی تعریف می‌شود و خود بازگوی فاصله اجتماعی فرد یا گروه با افراد یا گروه‌های دیگر است.
4- ناامنی بهداشتی: که با بیماری، ضعف جسمانی و نیز فقدان و دشواری دسترسی به امکانات بهداشتی و درمانی تعریف می‌شود.

پیامدهای گسترش فقر و اقشار آسیب‌پذیر
تأثیر فقر بر کاهش دینداری را در متون اسلامی بررسی کردیم. توجه به موارد مزبور که شواهد تجربی بسیاری نیز بر آن وجود دارد، کافی است که فقر را از دیدگاه اسلام نامطلوب تلقی کنیم، به عبارت دیگر، آموزه‌های دینی وجود فقر و نابرابری را برای جامعه مایه ننگ و برای بهداشت روانی و دینداری فرد نامطلوب می‌داند. برخی دلایل عدم مطلوبیت فقر از نظر دین از لابه‌لای مباحث مربوط به آثار فقر قابل استنباط است، اما برای وضوح بیشتر تلقیِ منفی اسلام از فقر به نکاتی اشاره می‌کنیم: اسلام شدیداً طرفدار عدالت اجتماعی و اقتصادی است و اصولاً برپایی قسط و عدل از مهم‌ترین اهداف بعثت انبیا شمرده شده است از سوی دیگر، می‌دانیم که فقر در یک جامعه غالباً از نابرابری و بی‌عدالتی سرچشمه می‌گیرد. فقر زمینه و بستر مناسبی برای پیدایش بسیاری از انحرافات است. بر اساس آموزه‌های دین مبین اسلام، فقر نه تنها بر کردار و رفتار افراد فقیر تأثیر منفی دارد، بلکه حتی بنیان‌های فکری و اعتقادی آنان را نیز مضطرب و لرزان می‌سازد; چراکه کسب درجات بالای ایمان نیازمند شناخت قوی و خرد دینی است. کسب این امتیازات نیازمند فرصت‌ها، وسایل و امکاناتی است که در شرایط عادی، فقرا از داشتن این امکانات در حد مطلوب محرومند. هرچند این ارتباط مطلق نیست و اغنیا هم دچار انحراف از نوع دیگر می‌شوند، اما زمینه و بستر در شرایط فقر برای انحراف مساعدتر است. بنابراین، می‌توان گفت: فقر موجب ناامیدی و ناامیدی موجب بی‌دینی و کفر می‌گردد. البته اولیای خداوند به خاطر فقر آسیب نمی‌بینند; چراکه از شخصیت قوی و مقتدر برخوردارند. بنابراین، طبق متون دینی ـ که بیان شد ـ فقر یکی از عوامل کفر است که ظاهر این تعبیر نکته‌ای قابل تأمّل می‌باشد. به کمک متون دیگری که فقر را باعث گرفتار شدن در جهل، بروز شک و تردید در ذهن و نقصان عقل می‌دانند، می‌توان ارتباط فقر و کفر را بهتر درک کرد. فقر و گرسنگی مردم، زمینه ساز ناامنی اجتماعی است. از اینکه خداوند در کیفر کفران نعمت ابتدا فقر و گرسنگی و سپس ترس و ناامنی را مطرح ساخته است، می‌توان به دست آورد که فقر و گرسنگی زمینه ناامنی اجتماعی همچون دزدی و... را فراهم می‌کند(فَکفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّه فَأَذَاقَهَا اللّه لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ) (نحل، آیه112) آن گاه به نعمت‌های الهی کفران ورزید، و سپس خداوند به کیفر کار و کردارشان بلای فراگیر گرسنگی و ناامنی را به آنان چشانید. در حقیقت، قرآن با ذکر این آیه اشاره به یک نکته مهم اجتماعی کرده است و آن اینکه اگر روابط مالی مردم بر اساس صحیح استوار نباشد و اقتصاد جامعه به صورت سالم پیش نرود و در مال یکدیگر به ناحق تصرف کنند، جامعه گرفتار یک نوع انتحار خواهد شد; علاوه بر اینکه انتحارهای شخصی افزایش خواهد یافت، انتحار اجتماعی هم از آثار ضمنی آن است. حوادث و انقلاب‌ها در جوامع مختلف دنیای معاصر شاهد گویای این حقیقت است.

آثار نابرابری‌های اقتصادی و مالی و ثروت
نظام اقتصادی اسلام، تحقق عدالت در عرصه اقتصاد را از دو طریق دنبال می‌کند؛ از یک سو، به همه افراد جامعه حق می‌دهد که از یک زندگی متعارف و آبرومندانه انسانی برخوردار باشند و از سوی دیگر، با اتخاذ احکام و روش‌هایی، در پی متوازن کردن ثروت‌ها و درآمدهاست و در نقطه مقابل، هر نوع فقر و بدبختی و پیدایش فاصله طبقاتی را نتیجه عدم تحقق عدالت می‌داند. عدالت اقتصادی از دیدگاه اسلام عبارت است از رفاه عمومی و ایجاد تعادل و توازن ثروت و درآمدها. به این معنا که نظام اقتصادی اسلام، تحقق عدالت در عرصه اقتصاد را از دو طریق دنبال می‌کند؛ از یک سو، به همه افراد جامعه حق می‌دهد که از یک زندگی متعارف و آبرومندانه انسانی برخوردار باشند و از سوی دیگر، با اتخاذ احکام و روش‌هایی، در پی متوازن کردن ثروت‌ها و درآمدهاست و در نقطه مقابل، هر نوع فقر و بدبختی و پیدایش فاصله طبقاتی را نتیجه عدم تحقق عدالت می‌داند. بی‌اعتنایی به نیازمندان، توزیع ناعادلانه درآمد، ساختار نامطلوب نظام اقتصادی، سوء تدبیر، مصرف‌گرایی، بیکاری از مهمترین آثار نابرابری‌های توزیع ثروت در جامعه می‌باشد. اسلام از استقرار عدالت اجتماعی و اصول و مبانی مخصوص درباره اقتصادمی گوید زیرا همه مردم باید از مواهب موجود در جهان و نعمت‌های خدادادی به‌طور عادلانه استفاده کنند و انسان‌های دارای زندگی باشند که افراط و تفریط و اسراف و تبذیر و اختلاف فاحش طبقاتی در آن موجود نباشد و در جامعه بزرگ بشری از فقر، بیکاری و مضیقه‌های اقتصادی دیده نشود و در این پدیده چیزی بنام گرسنگی وجود نداشته باشد چون در نظام اسلام هیچ ننگ اجتماعی بالاتر از این نمی‌باشد وعده‌ای محدودی آنقدر داشته باشند که مواهب و نعمت‌های پروردگار را حیف و میل نمایند. در تحلیل فقر و وجود نابرابری‌های اقتصادی در جامعه نباید به جزئی‌نگری و ایجاد رابطه بین پدیده‌های جزئی اکتفا کرد بلکه باید ارتباط این پدیده‌ها و ارتباط آن را با ساخت‌های کلان و وسیع‌تر جامعه در سطوح سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مشخص نمود چون در سطح کلان فقر یکی از ابعاد توسعه نیافتگی می‌باشد که باید علل فقر را در این سطح و توسعه نیافتگی مرتبط دانست و از این بین نباید از نقش ارتباطات خارجی و عوامل تاریخی و برون مرزی در ظهور پدیده فقر غافل شد و در تحلیل فقر در سطح کلان باید علاوه بر شناخت عوامل و ارتباطات خارجی و عوامل درونی جامعه را نیز به‌خوبی درک کرد و به عبارت دیگر شناخت کامل در این زمینه درگرو شناخت عوامل خارجی و عوامل داخلی که ساز و کار مرتبط با این دو عامل است بعد از شناخت آن در سطح کلان می‌توان به ابعاد جزئی‌تر فقر و عوامل درون جامعه و آنچه اصطلاحاً مربوط به فرصت‌ها، ارزش‌ها و نگرش‌ها است روی آورد.
وقتی که نگرش بر فقر مساوی و همجوار با مرگ و کفر باشد برای جوامع فقیر دو مشکل است1-از بین رفتن حیات مادی و معنوی و شخصیت اجتماعی و سیاسی و حقوقی یعنی همان‌طور که یک بدن مرده بی‌خاصیت است فرد یا جامعه‌ای که در فقر باشد قدرت حضور در هیچ صحنه‌ای پیدا نخواهد کرد لذا برخوردی هم که با او می‌شود همان عملکرد خودش خواهد بود و اینکه حتی قبر را هم بهتر از فقر می‌دانند زیرا قبر جسم انسان را در درون خود پنهان می‌کند ولکن فقر شخصیت والای انسانی را دفن می‌کنند و آنچه که فقر برای یک جامعه ایجاد می‌نمایید همان عوارضی است که کفر یا مرگ برای آن جامعه به وجود می‌آورد. 2- از دست دادن آرمان‌ها، آمال و آرزوها، یعنی همان‌طور که کفر آرمان سوز است و آنچه را که در جامعه است نابود می‌کند فقر هم چنین می‌کنند. همچنین بر این باوریم که مسائل اقتصادی در تأمین بهداشت روانی انسان‌ها نقشی بسیار مهم ایفا می‌کند. جامعه با رفع فقر و محرومیت و نابرابری‌ها می‌تواند گامی بسیار بزرگ برای کاستن از بیماری‌های روانی و شکوفایی استعدادهای افراد بردارد. هر چند خود فرد باید برای تأمین سلامت روانی خود بکوشد، اما به نظر می‌رسد که جامعه نقش پررنگ‌تری در این امر دارد. از این‌رو، راهبردها و خط‌مشی‌های کلی جوامع برای ارتقای بهداشت روانی در مرتبه اول باید متمرکز بر ابعاد اقتصادی و اجتماعی باشد، نه پزشکی و درمانی؛ به عبارت دیگر، با رفع تبعیض‌ها و نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی و تأمین معیشت مناسب برای همه افراد جامعه، بسیاری از مشکلات روانی از جامعه رخت برمی‌بندد و هزینه‌های سنگین درمان کاسته می‌شود.

الزامات رسیدگی به گروه‌های آسیب‌پذیر
اسلام که یک دین کامل فطری و الهی است، رفع نیاز و مشکلات و گرفتاری انسان‌ها را یکی از برنامه‌های بنیادی و اساسی خود اعلام کرده و نه تنها به اجر و پاداش دنیوی و اخروی اجراکنندگان این برنامه حیاتی و انسان‌ساز اشاره می‌کند، بلکه مسئولیت هرکس را در حد توان خود تعیین کرده و چگونگی برآوردن حاجات مردم را بیان می‌کند و عدم رفع نیاز(در صورت توانایی) را زشت شمرده و آن را محکوم و وعده عذاب الهی را می‌دهد. در اسلام علاوه بر حقوق واجبه از قبیل خمس و زکات، حقوقی هم بر عهده ثروتمندان و صاحبان قدرت گذاشته شده است. و لذا بر ثروتمندان دستور می‌دهد: پس از تأمین نیازهای ضروری و گاه نیمه ضروری، دست از مصرف‌گرایی و اسراف بردارند و بخشی از امکانات مالی خود صرف رسیدگی به ضعفا کنند. خداوند در آیه 273 سوره بقره در رابطه با گره‌گشایی از کار مردم می‌فرماید: لِلْفُقَرَاء الَّذِینَ أُحصِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّه لاَ یَسْتَطِیعُونَ ضَرْبًا فِی الأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِیمَاهُمْ لاَ یَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللّه بِهِ عَلِیمٌ؛ این صدقات برای آن (دسته از) نیازمندانی است که در راه خدا فرومانده‌اند، و نمی‌توانند (برای تأمین هزینه زندگی) در زمین سفر کنند. از شدّت خویشتن‌داری، فرد بی‌اطلاع، آنان را توانگر می‌پندارد. آن‌ها را از سیمایشان می‌شناسی. با اصرار،‌(چیزی) از مردم نمی‌خواهند. و هر مالی(به آنان) انفاق کنید، قطعاً خدا از آن آگاه است» در آیه هفت سوره طلاق در این رابطه آمده است: «لِیُنفِقْ ذُو سَعَه مِّن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللّه لَا یُکَلِّفُ اللّه نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَیَجْعَلُ اللّه بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرًا؛ بر توانگر است که از دارایی خود هزینه کند و هر که روزی او تنگ باشد باید از آنچه خدا به او داده خرج کند خدا هیچ کس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تکلیف نمی‌کند خدا به‌زودی پس از دشواری آسانی فراهم می‌کند» در آیه 34 سوره توبه نیز اشاره شده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّه وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّه وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّه فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید بسیاری از دانشمندان یهود و راهبان اموال مردم را به ناروا می‌خورند و (آنان را) از راه خدا باز می‌دارند و کسانی‌که زر و سیم را گنجینه می‌کنند و آن را در راه خدا هزینه نمی‌کنند ایشان را از عذابی دردناک خبر ده. اسلام دین محرومیت زدایی است در اسلام پیش از هر اندیشه و مکتب بشری و بیش از هر قانون گذاری برای رعایت و حمایت افراد درمانده اجتماع و تأمین نیازهای مادی و معنوی آنها، کوشش به عمل آمده و قرآن و سنت و سایر منابع حقوق اسلامی سرشار از فرامین و رهنمودهای تأمین کننده رفاه حال این طبقات درمانده جامعه است ... مطابق تعالیم و دستورات قرآنی. تشریع خمس و زکوه قانون مقدسی است که برای تعدیل زندگی طبقات مختلف وضع شده است، مطالعه و دقت در آیات خمس و زکوه و ادله تشریع این احکام الهی به‌خوبی مدعای ما را روشن می‌سازد.
1- وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَیٰ وَالْیتَامَیٰ وَالْمَسَاکینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّه؛ و بدانید که پنج یک منافع شما از هر چیز به خداوند متعال و پیامبر او و امامان تعلق دارد و همین طور متعلق به ایتام و فقراء و از وطن دورماندگان است، اگر ایمان به خدا آورده‌اید.
2– إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکینِ وَ الْعامِلِینَ عَلَیها وَ الْمُوَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمِینَ وَ فِی سَبِیلِ اللّه وَ ابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِنَ اللّه وَ اللّه عَلِیمٌ حَکیمٌ؛ کلیه صدقات متعلق است به فقرا و بینوایان و کسانی که می‌خواهید دل آن‌ها را به دست آورید و برای بردگان و برای بدهکاران و در راه خدا و برای از وطن دورماندگان و این قانون لازم‌الاجراء از طرف خداوند است و خداوند دانا و مصلحت اندیش است.
با مطالعه و دقت در این سه دلیل و سایر ادله خمس و زکات روشن می‌شود که برای خمس شش مصرف و برای زکات هشت مصرف معین شده است سه ششم از خمس که به نام سهم سادات معروف است و عشر منافع می‌شود. برای یتیم، فقیر، ابن السبیل اختصاص داده شده است و در زکات پنج مصرف را فقیر مسکین، بدهکار، برده و ابن السبیل تشکیل می‌دهد سهم عاملان هم که در حقیقت بر وجه سازمان زکات محسوب می‌شود. سهم «مولفه قلوبهم» یک مصرف سیاسی است و سهم «سبیل اللّه» نیز بنا بر تعریف جمعی از فقهاء بزرگ می‌تواند هر نوع کار خیر باشد و شامل مصارف سیاسی و دینی می‌شود و در هر حال مسلم می‌شود که سهم سادات به‌طور دربست و زکات به‌طور اکثر یعنی شش مصرف از هشت مصرف آن اختصاص به طبقات محروم اجتماع دارد. در قرآن خداوند با مضامین گوناگون توانگران را به انفاق و بخشش سوق داده و بدین‌وسیله اهمیت آن را خاطر نشان ساخته است. وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللّه وَ لا تُلْقُوا بِأَیدِیکمْ إِلَی التَّهْلُکةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللّه یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (سوره بقره آیه 195). از مال خود در راه خدا انفاق کنید و خود را به هلاکت نیندازید و نیکوئی و احسان کنید که خدا نیکوکاران را دوست دارد انفاق، دادن عطیه در راه خدا و مرتفع ساختن احتیاجات مجتمع و انجام کارهای اصلاحی و کوشیدن در پیدایش رفاه عمومی است و به تعبیر دیگر، انفاق مصرف و خرج مال در راه خدا اعم از واجب و مستحب در جهت تعدیل ثروت و پر کردن شکاف‌ها و خلاف‌ها که همان نابسامانی‌های اقتصادی هستند، می‌باشد. انفاق، رابطه انسان را با جامعه‌اش پایدار می‌سازد و از این رو فقرها، نیازها، مستندی‌ها را از بین می‌برد. انفاق و جهاد با مال از مهمترین اصول آموزشی و پرورشی در برنامه‌های اجتماعی و روش‌های اقتصادی اسلام است. این اصل ریشه‌ای مهم در بر گیرنده ابعاد زندگی انسان که پایه‌های ثروت اندوزی و خوشگذرانی را منهدم می‌سازد و بنای یک زندگی سراسر انسانی و با فضیلت و کمال و پایداری را برای همگان می‌سازد اهمیت و عظمت انفاق و گذشت‌های مالی به حدی است که در ردیف مسائل اصولی اسلام قرار گرفته است. امام خمینی (قدس سره) می‌فرماید: باید دانست که انسان با علاقه‌مندی و محبت به مال و منال و زخارف دنیوی بزرگ شده است و تربیت گردیده و این علاقه در اعماق قلب او جایگزین گردیده و منشأ بیشتر مفاسد اخلاقی و اعمالی، بلکه مفاسد دینی، همین علاقه است چنانچه در احادیث کثیره وارد است و ما در شرح احادیث به آن اشاره کردیم. پس اگر انسان به‌واسطه صدقات و ایثار بر نفس، این علاقه را بتواند سلب کند، البته قطع ماده فساد و جرثومه قبایح کرده و طریقه نیل به حصول معارف و انقطاع به علم غیب و ملکوت و حصول ملکات فاضله و اخلاق کامله را برای خود مفتوح نموده و این از نکات بزرگ انفاقات مالیه واجبه و مستحبه است و در مستحبات این نکته کامل‌تر است چنانچه واضح است (اربعین، ج2، ص150). بر اساس تعالیم قرآنی ترک انفاق در صورت توانگری مصداق ظلم است. یکی از مظاهر شیطانی که نقش مهم و اساسی و انحطاط و هلاکت انسان و جامعه انسانی دارد، ظلم است. این پدیده غیر طبیعی آثار نابود کنده‌ای برای فرد و اجتماع دارد. ظلم مصادیق و موارد گوناگونی دارد که هر یک به تنهایی نقش بسزایی در نابرابری و عدم توازن و تعادل جامعه ایفا می‌کنند. یکی از مصادیق بارز ظلم و ستم عدم روحیه تعاون و همکاری و دستگیری از محرومان و از پا افتادگان و ترک صدقه، انفاق و امدادرسانی است. خداوند در این مورد در آیات 39 تا 48 سوره مدّثر می‌فرماید: مگر اهل یمین، آنان که در باغ‌های بهشت متنعم‌اند و از احوال مجرمین می‌پرسند که شما را چه چیز به دوزخ افکند، دوزخیان در جواب گویند ما از نمازگزاران نبودیم و مسکینی را طعام ندادیم ... پس در آن روز شفاعت شفیعان در حق آنان پذیرفته نشود. البته مطرح کردن بحث زکات و خمس و انفاق از دیدگاه قرآن به هیچ عنوان بیانگر پرورش فرهنگ مذموم صدقه پروری و بدون کار و تلاش در جامعه نیست. مقصود دستگیری افرادی می‌باشد که تحت هیچ شرایطی توانایی کار کردن و تأمین مخارج و هزینه‌های زندگی را مانند معلولین ذهنی، سالمندان بی‌پناه، آوارگان در بلایا و حوادث و امثال آن‌ها می‌باشد. وگرنه روح قرآن با تن‌پروری و تنبلی مغایرت دارد و این برخلاف تحقق شعار اقتصاد مقاومتی مقام معظم رهبری می‌باشد

نتیجه
در این پژوهش ضمن تبیین اهداف، و روشن ساختن موضوع اقشار آسیب‌پذیر به این نتیجه رسیدیم که بر اساس تعالیم قرآنی وجود نابرابری‌های اقتصادی در جامعه عاملیتی برای بروز انواع کج‌روی‌ها و فساد و زدودن ایمان از قلب‌ها می‌گردد. این وظیفه حاکمان جوامع هستند که با اقداماتی مناسب و توجه به همه امور مانع گسترش فسق و فجور و فساد، فقر، تبعیض، رانت‌خواری، ظلم و ستم گردند تا شاهد کمترین اختلاف طبقاتی که منجر به بزهکاری می‌گردد باشیم. مشکلات فقر و نابرابری‌ها صرفاً منحصر به پیامدهای خودشان نمی‌باشد، بلکه مشکلات این مسأله اجتماعی زمانی شدت پیدا می‌کند که آن بسترساز انحرافات می‌گردد. ارتباط بین فقیران، گرسنگان و بی‌خانمان‌ها با سارقان، قاتلان، معتادان در حوزه‌های مختلف علمی از قبیل، علوم اجتماعی، اقتصادی و روان‌شناسی، موضوع تحقیق و پژوهش‌های مختلف قرار گرفته و از منظرهای گوناگون به آن توجه گردیده است و ارتباط آن‌ها مورد تأیید قرارگرفته است. از ملزومات یک جامعه پاک می‌توان به بسط فرهنگ خیرخواهی، زکات، خمس و انفاق در بین آحاد جامعه، در کنار مبارزه با مفاسد اقتصادی، قاطعیت در عدالت اجتماعی، از سوی حاکمان جامعه اشاره نمود در کنار آن گسترش فرهنگ کار و تولید، دوری از مصرف‌گرایی و اسراف، تجمل‌گرایی و فرهنگ مذموم صدقه پروری با جدیت بایستی مورد اهتمام قرار گیرد.

منابع
- قرآن کریم، ترجمه الهی قمشه‌ای، مهدی، انتشارات الهادی، 1382.
- افروغ، عماد، چشم انداز نظری به تحلیل طبقاتی و توسعه، تهران، موسسه فرهنگ دانش، 1379.
- ایروانی جواد، الگوی مصرف در آموزه‌های اسلامی، چاپ سوم، مشهد مقدس، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، 1388.
- ایروانی، جواد، اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، چاپ اول، مشهد، انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی، 1384
- آقا نظری، حسن، گلیک حکیم آبادی، محمد تقی، نگرشی علمی به هزینه و درآمد دولت اسلامی، چاپ اول، قم و تهران، انتشارات پژوهشکده حوزه و دانشکده امور اقتصادی.
- دایرة‌المعارف قرآن کریم، قم، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، 1382.
- کمالی، علی؛ مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی نابرابری‌های اجتماعی، تهران، سمت، چاپ اول 1379، ص95و ص130تا 337.
- لابن، ژان. جامعه‌شناسی فقر. ترجمه جمشید بهنام، تهران، انتشارات خوارزمی، 1383.
- لوئیس، اسکار. فرهنگ فقر و شناخت آن. ترجمه رجبعلی حاسبی، تبریز، انتشارات نوبل، 1356.
- مومن، محمد، رابطه خمس و مالیات‌های حکومتی، نظام مالی اسلام، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ص 271 – 273، 1379.
- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1374.
- مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج اول، چاپ هفتم، قم، انتشارات دارالکتب الإسلامیه، 1382.
- نوری، محمدعلی: حقوق و فقر، تهران، گنجینه،1380.  
تاریخ ثبت در بانک 29 تیر 1400