کد jr-46491  
عنوان اول بزهکاری نوجوانان و بازدارندگی آن  
نویسنده منصور شادکام  
مترجم حسین سراوانی  
عنوان مجموعه بررسی‌های اجتماعی و فرهنگی برای بهزیستی معلولان  
نوع کاغذی  
ناشر انتشارات توانمندان  
سال چاپ 1399شمسی  
شماره صفحه (از) 158  
شماره صفحه (تا) 169  
زبان فارسی  
متن نوجوانان در مرحله‌ای از رشد هستند که آمادگی رو آوردن به انواع کارهای خلاف و انحرافات و ناهنجاری‌ها را دارند؛ نوجوانان در این دوره آمادگی دارند مبتلا به آسیب‌هایی شوند که تا پایان عمر با آنها است یا به معلولیت‌هایی دچار شوند که همیشه با آنها است. از این‌رو نیاز به مواظبت بیشتر دارند و اعضای خانواده باید به آنان توجه بیشتر داشته باشند. این مقاله درصدد است بزهکاری نوجوانان را در ارتباط با عوامل کنترل کننده و بازدارنده مطالعه کند.
اسلام، انسان را آنگاه که پا به سن بلوغ می‌گذارد و می‌تواند مسئول خوب و بد خود باشد، مکلف می‌داند. این بدان معناست که اسلام مرحله نوجوانی را مرحله سبک باری انسان از وظایفش ندانسته و نخواسته است با نگاهی به آموزه‌های دینی می‌بینیم که آنچه امروزه از آن به عنوان پیشگیری از بزهکاری یاد می‌شود در تار و پود پیام‌های آسمانی و رهنمودهای انبیا و اولیای الهی بوده است بزهکاری پدیده‌ای اجتماعی و دارای بستر اجتماعی است هر چند که عوامل زیستی، روانی، جغرافیایی، قومی، نژادی و موارد دیگر در نحوه شکل‌گیری و بروز نوع بزه بسیار مهمی ایفاء می‌کنند نحوه عملکرد کوچکترین و مهمترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده که نقش مهمی را در همکاری و متجانس کردن رفتارهای هنجاری افراد با محیط اجتماع بر عهده دارد. هدف از این پژوهش بررسی عوامل بازدارنده نوجوانان به بزهکاری مثل خانواده بر اساس آموزه‌های اسلامی است. روش پژوهش به صورت استنادی و رجوع به منابع مرتبط می‌باشد.

کلمات کلیدی: بازدارنده بزهکاری؛ کنترل بزهکاری؛ خانواده؛ نوجوان؛ بزهکاری؛ آسیب‌های بزهکاری.

مقدمه
کودکی دوران پایه گذاری شخصیت انسان است و سلامت روانی و جسمی انسان بستگی شدید به چگونگی گذراندن این دوران دارد. به لحاظ شخصیت پذیرا و در حال پرورش نوجوانان و آمادگی بیشتر این قشر برای اقدام‌های تربیتی جهت مقابله با بزهکاری آنان باید اتخاذ تدابیر تربیتی مناسب و درست، شخصیت سالم و متعادلی برایشان پدید آورد. بزهکاری در معنا و مفهوم عبارت از ترک انجام وظیفه قانونی و یا ارتکاب عمل خطایی است که الزاماً عنوان جرم ندارد، به عقیده جرم شناسان هر فعل یا ترک فعلی که برای اکثر افراد یک جامعه خطرناک باشد بزه نامیده می‌شود. مرحله نوجوانی درست همانند دوره توازن موج دریاست. گویی انسانی که در مرحله دوم زندگی خویش وارد می‌شود آمادگی شخصیت و هستی جدیدی را می‌یابد که با تجربه‌ای که از او انسانی دیگر می‌سازد و قاعده جدیدی را برای مرحله‌ای تازه پی می‌نهد، آغاز می‌شود. اما نقش تربیت آن است که انسان را از تباهی باز دارد؛ زیرا جنون غریزه و به تعبیری دیگر، بیداری فعالیت سر کشانه در انسان و اطلاع به آفاقی ناروشن، گاه تعادل حرکت انسان را به هم می‌زند. و این امر بدان سبب است که او تجربه پیشینی اندوخته ندارد که از آن برای ایجاد تعادل در حرکت خویش یاری بجوید. و با توجه به آنچه که گفته آمد، باید مسئله بلوغ را در انسان حالتی طبیعی دانست. زیرا در این مرحله، عملیات رشد جسمانی در انسان به حدی می‌رسد که برای او احساس نیاز غریزی به ارمغان می‌آورد و آغاز این مرحله، او را در فضای سرکشی و تو سنی‌ای قرار می‌دهد و این فضا او را از حالت تسلیم و پیروی دیگران بیرون می‌کشد و به خودآگاهی و استقلال می‌رساند. اما در عین حال راه مستقیم و روش متوازنی که این حال را جهت ببخشد وجود ندارد. ریچارد کلووارد و لوید ایر نخستین کسانی بودند که باندهای نوجوانان بزهکار را مورد مطالعه قرار دادند. آنها استدلال کردند که این باندها در جماعت‌های خرده ‌فرهنگی که احتمال دستیابی به موفقیت از راه قانونی در آن اندک است؛ به وجود می‌آیند؛ بنابراین اکثر بزهکاران نوجوان در اجتماعات اقلیت محروم هستند. اعضای باندها برخی جنبه‌های مطلوبیت موفقیت مادی را می‌پذیرند؛ اما این ارزش‌ها از طریق خرده فرهنگ‌های اجتماع محلی پالایش می‌شوند. در محلاتی که شبکه‌های بزهکاری سازمان ‌یافته وجود دارند؛ بزهکاری‌های کوچک مانند دزدی؛ به زندگی تبهکاری بزرگسالان هدایت می‌شود. در مناطقی که این‌گونه شبکه‌ها یافت نمی‌شوند بزهکاری باندهای نوجوانان معمولاً شکل نزاع و وحشی‌گری به خود می‌گیرد، زیرا فرصت اندکی برای اعضای باند وجود دارد تا به صورت جزئی از شبکه‌های بزهکاری بیرون آیند. افرادی که نمی‌توانند با نظم اجتماعی مشروع یا با خرده‌فرهنگ‌های بزهکار روبه‌رو شوند معمولاً به انزواگرایی مبتلا می‌شوند و گرفتار اعتیاد به مواد مخدر خواهند شد. کار کلووارد و آلبرت کهن در مورد خرده‌فرهنگ‌های بزهکاری مطالعاتی داشتند که نشان داد شخص بزهکار معمولاً موقعیت فرودست خود را در درون نظم اجتماعی تشخیص می‌دهند و به جای هنجارفرستی، هنجارشکنی و به جای ارزش‌شکنی، هنجارشکنی را برمی‌گزیند. بزهکاری، همواره در بین کودکان و نوجوانان وجود داشته است، ولی از اواخر قرن نوزدهم تخلف و قانون‌شکنی این گروه سنی در کشورهای بزرگ صنعتی جلب توجه نموده است. مفهوم بزهکاری، در اوایل قرن بیستم شکل گرفت و تا قبل از آن با متخلفین جوان و مجرمین بزرگسال، رفتاری تقریباً یکسان می‌شد. با گذشت زمان و تحول فکر و اندیشه و تغییر در ساختار خانواده، همچنین تغییرات نظری در عرصه جرم و بزهکاری، گام‌هایی در جهت کاهش مسئولیت کودکان در قوانین جزایی برداشته شد و با ایجاد دسته‌بندی مجزا برای بزهکاری، از بزهکاران در برابر تأثیر منفی مجرمان بزرگسال حمایت گردید (معظمی، شهلا؛ 1388). به نظر می‌رسد افزایش میزان بزهکاری حاکی از تضعیف مناسبات گروهی خانواده بوده، به طوری که وحدت گروهی از هم پاشیده است. به هر میزانی که روابط اعضاء از سیطره روابط صمیمی، عاطفی و اخلاقی خارج شود، خطر از بین رفتن کارکرد بسیار مهم خانواده آموزش هنجارها و ارزش‌های اجتماعی به فرزندان دور نخواهد بود. آنچه مهم است مناسبات و پیوندهای گروه خانواده است به شکلی که افراد به عنوان حاملین و عاملین نقش‌ها باید به گونه‌ای ایفاء نمایند که کارکرد اساسی حفظ وحدت و انسجام خانواده را به دنبال داشته باشد. خانه‌ای که از سخن محبت‌آمیز خالی است آفت رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی نوجوان است، عدم عشق و محبت و نبود ثبات و هماهنگی در خانواده زمینه‌ساز رفتار بزهکارانه است. هرگاه بنیان عاطفی و اخلاقی خانواده سست گردد روی نظم خانواده (طلاق) تأثیر گذاشته، بزهکاری نیز رخ می‌نماید. نظم و تعدل در خانواده رابطه معکوس با روند بزهکاری داد. آنگاه که طلاق رو به فزونی می‌رود، کشمکش‌های درونی خانواده اوج می‌‌یابد و فرزندان در سنین نوجوانی به دور از نظر والدین در ورطه آلامی چون اعتیاد، بزهکاری و ... گرفتار می‌آیند. به هر حال روابط بین والدین و فرزند، از هم پاشیدگی خانواده و فقدان نظم و تعادل در خانواده، سست شدن عقاید مذهبی و اخلاقی در بزهکاری نوجوانان نقش مهمی دارد. اگر ارزش‌های یک نفر و ارزش‌های افرادی که بر اثر او تأثیر شدید دارند به جای حمایت از رفتار از رفتار غیر مجرمانه را رفتار تبهکارانه حمایت کنند، احتمالاً آن شخص مجرم خواهد شد. همبستگی و پیوستگی و ثبات ارکان خانواده کانون مناسبی را پدید می‌آورد تا افراد به صورت نسبتاً کاملی هنجارهای مقبول تعمیم یافته را ملکه سازی و درونی کرده و به سهولت در عرضه اجتماعی، نقش‌های محول و محقق را به نحوی که از آن انتظار می‌رود به اجرا گذارند. خانواده، گروه کوچکی است که ویژگی اساسی و غیر قابل تفکیک آن صمیمت آن است. اجتماعی کردن نسل آینده جزء بدیهی‌ترین و اساسی‌ترین وظایف خانواده است (روزن باوم، ص149). محبت موجب استواری کانون خانوادگی است، نفرت در جهت معکوس آن جریان دارد و متضمن نفاق و جدایی و مخاصمه و جدال است. هنگامی که نفرت و اختلاف عمیق و مخاصمه به کانونی راه یافت، بقای نظم خانوادگی بین افراد آن متزلزل و دشوار می‌شود.

ضرورت و هدف پژوهش
دوره نوجوانی از چند نظر، اهمیت زیادی دارد: در این دوره، شخصیت فردی و اجتماعی نوجوانان شکل می‌گیرد. زیرا تغییرات عمومی بدن و تأثیرات روانی، آن چنان سریع و همه جانبه است که نوجوان را دچار تشویش و نگرانی و برخوردها و ارتباط‌هایش با اطرافیان و خانواده را دچار مشکل می‌کند. از این‌رو، در این زمان او شدیداً نیاز به محبت دارد و در پی یافتن یک نقطه اتکای روانی و روحی است؛ نیاز دارد دیگران به شخصیتش احترام بگذارند و او را مورد توجه قرار دهند. اگر با دیدی جامعه ‌شناسانه به این پدیده نگریسته شود بزهکاری را می‌توان به منزله یک بیماری اجتماعی تلقی نمود که باید معالجه شود. مسلماً برای مبارزه با هر مرضی باید ابتدا آن را شناخت و به زمینه‌های پیدایش آن پی برد، سپس بیمار را نجات دار و از بروز دوباره این عارضه پیشگیری نمود. از این‌رو «قشر نوجوان» به عنوان یکی از اقشار آسیب‌پذیر جامعه در معرض ابتلا به انواع آسیب‌ها است. بررسی علت‌ها، سبب می‌شود که مسئولین مربوط، به چگونگی شکل‌گیری اعمال نابهنجار شناخت پیدا کنند، آنگاه شیوه‌های صحیح و مناسب مبارزه با آنها را جستجو نمایند. بر این اساس، این‌گونه مطالعات و تحقیقات ضرورت می‌یابند تا کج‌روی‌ها و جرایم بهتر و عمیق‌تر شناخته شود، منشأ آنها کشف گردد و بالاخره راه‌های اصلاح و بازپروری بزهکاران هموار گردد. بالاخره این قبیل کاوش‌هاست که امکان پیشگیری از ابتلاء به انحراف و سقوط استعدادها را در نیروهای انسانی بالقوه جامعه، فراهم می‌سازد و خانواده و دولت، حال و آینده کشور از خسارات مادی و معنوی فراوانی رهایی می‌یابند. با توجه به اینکه سازندگی فردای جامعه بستگی به نیروی فعال پرشور و سلامت جسمی و روحی نسل نوجوان دارد، لازم است که همه امکانات جامعه را برای پیشگیری و مبارزه و ریشه‌کن کردن بزهکاری نوجوانان کشورمان به کار بردیم. از طرف دیگر آنچه موجب نگرانی شده است صدمات و لطمات جبران ناپذیری است که بر اثر فروپاشیدن کانون خانواده ایجاد می‌شود، صدماتی که متوجه تمام اعضای خانواده من‌جمله فرزندان می‌شود. بعد از جدایی برای اکثر افراد یک دوره تضاد و دوگانگی عاطفی و تغییرات خلقی جدید پیش می‌آید که در رفتار خانواده به خصوص فرزندان تأثیر عمیقی می‌گذارد که از جمله آن بزهکاری است.
این پژوهش درصدد است عوامل کنترل‌گر و بازدارنده را بشناسد و میزان کارآیی آنها را تجزیه و تحلیل نماید، آنگاه دقیقاً به دست آورد که چگونه و به چه روشی می‌توان با این عوامل از بزهکاری نوجوانان پیشگیری یا جلوگیری کرد.

پیشینه تحقیق
دوران نوجوانی و جوانی، از هر نظر، حساس و سرنوشت ساز و تعیین کننده شخصیت فرد است. غرور، هیجان، احساس، شهوت و دیگر رفتارهای فاقد محاسبه عقلایی بر شخص سایه می‌افکند. آموزه‌های دینی خواهان کنترل احساسات در مسیر سالم و تسلط عقلانیت و خردورزی بر هیجان، غرور، خشم و خواسته‌های شهوی است. جوانی بهترین و حساس‌ترین دوره عمر انسان به حساب می‌آید. در همین دوره است که انسان می‌تواند سرنوشت خویش را رقم بزند و افق آینده خود را روشن و درخشان و یا آن را تیره و تار سازد. در واقع قالب وجودی انسان در این دوره شکل می‌گیرد و آینده او هم بر همین اساس رقم می‌خورد. بررسی و مطالعات جوانان محبوس و زندانی در شهر تهران، نابسامانی خانوادگی را یکی از عوامل موثر بر بزهکاری جوانان می‌دانند (احمدی، ص133). در کوششی برای شناخت سبب شناسی بزهکاری، «روزنبیوم» (1989) دریافت که نوجوانانی که پیوند بیشتر با والدینشان دارند کمتر مستعد انجام بزهکاری هستند. فالانری و همکارانش (1999) گزارش داده‌اند که نوجوانان بدون والدین به ویژه در زمان ساعات بعد از مدرسه استعداد بیشتری برای دست زدن به اقدامات بزهکارانه دارند. اطفال کانون اصلاح و تربیت شهر تهران (1348-1351) نشان داد که بین چهل تا پنجاه درصد این اطفال متعلق به خانواده‌های از هم گسیخته بوده‌اند. همچنین در پژوهشی علمی دیگری که در بند اصلاح و تربیت اردبیل به انجام رسیده، از لحاظ فراوانی بزهکاری نشان داده شده که بیشترین رقم بزهکاری را نوجوانان بین هیجده تا بیست سال مرتکب شده‌اند (8/53 درصد). از لحاظ سطح تحصیلات نیز نتایج به دست آمده حاکی از این است که دقیقاً یک رابطه معکوس بین فراوانی بزه و تحصیلات این افراد بزهکار وجود دارد. در واقع هر چه سطح تحصیلات آنها افزایش یافته، در مقابل فراوانی ارتکاب جرم در آنها کاهش یافته است. در مورد رابطه تعداد خانوار افراد بزهکار در مقابل فراوانی بزه نیز باید گفت که در کل نوجوانان بزهکار با خانواده پرجمعیت، بیشتر از نوجوانان بزهکار با خانواده کم جمعیت مرتکب اعمال ضد اجتماعی می‌شوند. از اطلاعاتی که این پژوهش به دست آمده، به خوبی نمایان است که خانواده بزهکاران دچار نوعی اختلال و اشکال به صور مختلفی همچون ازدواج مجدد، اعتیاد و ... می‌باشند. کوهن بر این باور است که خرابکاری بیشتر به وسیله پسران جوان طبقات پایین جامعه با هدف کسب مقام و منزلتشان در گروه انجام می‌شود زیرا آنها قادر به دست‌یابی استانداردهای طبقه متوسط نیستند. پژوهشی که در زمینه انحرافات اجتماعی نوجوانان و جوانان انجام شده است، نشان می‌دهد بین شیوه‌های تربیت استبدادی، میزان پایبندی مذهبی والدین و نوع معاشران پاسخ گویان با متغیر وابسته (گرایش به مواد اعتیادآور نوجوانان) رابطه معناداری وجود دارد. اما رابطه بین چهار متغیر دیگر(شیوه‌ی تربیت دموکراتیک، میزان نابسامانی خانواده‌ها، میزان استفاده از اوقات فراغت و مهاجرت) با گرایش نوجوانان و جوانان به مواد اعتیادآور معنی‌دار بوده است(موسی نژاد، ص5). در زمینه علل بزهکاری نوجوانان و جوانان، مطالعات و تحقیقات متعددی در دهههای اخیر به وسیله محققان رشتههای گوناگون علوم رفتاری صورت پذیرفته که در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره میگردد: انجمن جامعه‌شناسی ایران در سه دهه اخیر، چندین همایش و نشست برگزار کرده و از کارشناسان و پژوهشگران خواسته تا نتایج مطالعات خود را در این همایش‌ها عرضه کنند. برای نمونه در دومین همایش ملی آسیب‌های اجتماعی در ایران (خرداد 1391)، تحقیقات سودمندی درباره بزهکاری نوجوانان در شهرهای مختلف عرضه شد (کجروی، بزهکاری و انحراف‌های اجتماعی).
هویر (hoir)، روانشناس معاصر و پزشک بیماریهای روانی، پس از بررسیهای آماری ده کشور اروپایی مدعی شده است 88 درصد کودکانی که مرتکب گناه میشوند از خانوادههای گسستهاند. این دانشمند با تحقیقات خود نشان میدهد بین 80 تا 90 درصد کودکان منحرف یا مجرم، از خانوادههایی هستند که وضعیتی مغشوش و نابسامان داشته و شیرازه آنها از هم گسسته شده است در ایران نیز تحقیقات بسیاری صورت گرفته است. در سال 1358، دکتر محمّدصالح ولیدی طی تحقیقی تحت عنوان «تحلیلی از شرایط محیط طبیعی و اجتماعی استان کردستان در ارتباط با بزهکاری» بیان میکند که مطالعه بزهکاری بدون توجه به تأثیر عوامل محیط طبیعی و جغرافیایی ناکافی بوده و از نظر تأثیر محیط طبیعی و جغرافیایی بر بزهکاری، اثر آب و هوا بیشتر از سایر جنبهها نمایانتر است بر اساس گزارش کانون اصلاح و تربیت سازمان زندان مشهد، که در سال 1361 منتشر گردید، 62 درصد افراد موجود در کانون، والدینشان با یکدیگر ناسازگاری داشتهاند. این امر بیانگر ارتباط نادرست خانوادگی است که میتواند منجر به بزهکاری در نوجوانان گرد در سال 1369 اداره کل امر به معروف و نهی از منکر کمیته انقلاب اسلامی، طی تحقیقی با عنوان «بررسی علل و انگیزههای بزهکاری اطفال و نوجوانان شهر تهران»، عواملی همچون سطح تحصیلات، خانواده، مهاجرت، محل سکونت، اقتصاد و خانواده را در گرایش به بزهکاری موثر دانسته و بر اساس نتایج تحقیق موصوف، پیشنهاد مینماید که برای پیشگیری از بزهکاری نوجوانان، باید یک تلاش همهگیر و گسترده صورت پذیرد در سال 1376 طی تحقیقی که در شهرستان محلات انجام گرفته، چنین نتیجهگیری شده است که بین بزهکاری نوجوانان و جوانان و نامناسب بودن وضعیت خانوادگی، وضعیت اقتصادی، سابقه تحصیلی، وضعیت شغلی و نیز نامناسب بودن وضعیت اعتقادی رابطه وجود دارد طبق یافتههای تحقیقی، 44 درصد بزهکاران جامعه ما در خانوادههای لاابالی زندگی میکنند. نیز تحقیقات نشان می‌دهد بین بزهکاری و معلولیت‌های اجتماعی رابطه هست (آسیب‌های اجتماعی و روند، ص 7-120).

مفهوم بزهکاری
در هر جامعه‌ای گروه بزهکاران به عنوان ستمگران مطرح هستند؛ زیرا اینان با قانون‌شکنی و دور زدن آن حتی در قالب‌های به ظاهر موجه بر آن هستند تا حق و حقوق دیگران را تباه کنند. از این رو خداوند مجرمان و بزهکاران را جزو ستمگران قرار داده است. (اعراف، آیات 40 و 41؛ یونس، آیات 13 و 17 و 52 تا 52؛ هود، آیه 116؛ زخرف، آیات 74 و 77) اصولاً از نظر قرآن، کسانی که اهل رفاه بسیار و جزو مترفان هستند، به دلایلی به بزهکاری رو آورده و به عنوان مجرمان قانون‌شکنی کرده و حقوق دیگران را تضییع می‌کنند (هود، آیه 116). در حقیقت مرفهان و برخورداران سرمست جامعه، در زمره ستمکارانی هستند که موجب ضرر و زیان به اجتماع می‌شوند؛ زیرا آنان هم از طریق نمایش چشم پرکنی اموال، دیگران را تحریک می‌کنند تا فلسفه و سبک زندگی اسلامی را رها کرده و دنبال فلسفه و سبک زندگی دنیاطلبی بروند و هم سد راه اجرای قوانین اسلامی و ترویج اصول عدالت‌خواه آن می‌شوند و کارهای زشت را در جامعه ترویج می‌کنند (هود، آیه 116؛ انبیاء، آیات 11 تا 13؛ مومنون، آیات 33 تا 41؛ زمر، آیات 49 تا 51). از همین رفاه‌زدگی است که اسراف و زیاده‌روی در همه امور خوراکی و پوشاکی و جنسی و مانند آن بیرون می‌آید و آنان مسرفانه امور اجتماعی را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند و ظلم اجتماعی را موجب می‌شوند (انبیاء، آیات 9 تا 11). از نظر قرآن، فسق و فجور و رفتارهای نابهنجار اجتماعی نیز از مصادیق ظلم اجتماعی است که باید از آن اجتناب کرد (اعراف، آیات 163 تا 165). رفتارهایی که با هنجارهای قانونی و عرفی جامعه در تنافی و تناقض هستند، بزهکاری نامیده می‌شوند. بررسی زندگانی نوجوانان بزهکار، مسائل ذیل را نشان می‌دهد:
الف) والدین خلافکار، ب) زندگی‌های خانوادگی از هم پاشیده، پ) زندگانی در مناطق جرم خیز، ت) مشکلات اقتصادی، ث) تعامل‌های بین فردی تعارض‌آمیز و خصمانه، ج) تنبیهات سخت، چ) آشفتگی در زندگانی، ح) تماس و ارتباط با بزهکاران، خ) کمبود بازده در زندگانی، به ویژه در تحصیل و کار، د) رها کردن تحصیل، ذ) بیکار شدن و نداشتن امکان اشتغال، ر) پرخاشگری، ز) تکانشگری، (پاسخ شدید هیجانی به محرک‌های کوچک)، ژ) سوء مصرف مواد، س) مصرف افراطی الکل. البته باید توجه کرد هیچ یک از مسائل یاد شده، علت بزهکاری نیستند و الزاماً وجود آنها موجب بزهکاری نمی‌شود، اما درصد قابل توجهی از بزهکاران درگیر مسائلی از این دست هستند. از دیدگاه روان‌شناسی رشد و تحول، باید دو نوع بزهکاری را از هم متمایز کنیم:
الف) بزهکاری نوجوانان
ب) بزهکاری پایدار
بزهکاری نوجوانان می‌تواند گاه پدیده‌ای طبیعی و گذرا در روند رشد و تحول باشد و نباید به عنوان یک پدیده آسیب‌زای رشد و تحول نگریسته شود، بلکه باید بیشتر به عنوان یک پدیده تطابق جویانه برای پذیرفته شدن در گروه همسالان مورد نگرش قرار گیرد، که تنها در مقطعی زمانی رخ می‌دهد. اما بزهکاری پایدار آغازش به کودکی باز می‌گردد که با رفتارهای ضد اجتماعی نمود می‌یابد و به طور معمول چنین کودکانی از جهت هوشی پایین‌تر از متوسط هستند و روابط اجتماعی‌شان مختل است، مسئله‌ای که در نوجوانان بزهکار دیده نمی‌شود. همچنین رفتارهای آسیب‌زا و اختلال‌های شخصیت در بزهکاران نوجوان شایع نیست. دیدگاه‌های نوجوانان بزهکار به صورت بنیادین و ضداجتماعی نیست و با توجه به فضای ذهنی و روانی آنها این امکان وجود دارد که اهداف شخصی‌شان را با هنجارهای فرهنگی هم سو کنند، شاغل شوند، زوج‌‌یابی کنند و خانواده تشکیل دهند و به گروه‌های اجتماعی تعلق یابند و در نتیجه تشخص و جایگاه یابند و بر بزهکاری چیره شوند. البته نباید از یاد برد که بزهکاری در این مقطع سنی می‌تواند خطرپذیری و ریسک بالایی به همراه داشته باشد. امتحان مواد مخدر می‌تواند به وابستگی به آن منجر شود، محکومیت‌های جزایی موجب برچسب خوردن اجتماعی شود، حاملگی زود هنگام به سقط جنین یا رها کردن تحصیل بینجامد و به طور کلی مشکلاتی از این قبیل را به بار آورد.

نوجوانی
نوجوان یا دوره نوجوانی حد فاصل بین کودک و بزرگسالی است که نمی‌توان حدود و سن دقیقی برای آن تعیین کرد. شروع دوره نوجوانی با مسائل پیچیده و زیادی روبرو است. سیر تکاملی شخصیت کودک دیروز دستخوش تغییرات جسمی، روحی و روانی می‌گردد. بدیهی‌ترین تغییر که برای همه موجودات زنده، مشترک است همان جریان رشد است. تغییرات و رشد بدنی کودک متناسب با جنسیت (دختر و پسر) شامل قد و وزن و تغییرات بیولوژیکی است که همراه با ترشحات هورمونی تحت عنوان بلوغ جسمی در سیر تکامل قرار می‌گیرد. همزمان با رسیدن به بلوغ جسمی جنبه‌های شخصیتی کودک نیز تحت بلوغ‌های روحی، بلوغ جنسی و بلوغ شخصیتی رشد کرده و شخص کودک را تبدیل به کاراکتر نوجوان می‌کند. روانشناسان بر اساس معیارهایی خاص، سن نوجوانی را از 12 تا 17 سالگی، 13 تا 19 سالگی، 14 تا 19 سالگی و... در نظر گرفته‌اند. این سنین از بحرانی‌ترین دوران عمر انسان است. چرا که تغییرات اساسی و شکل‌گیری نهایی شخصیت کودک در همین حد فاصل تا بزرگسالی یا همان دوران نوجوانی است. دوران نوجوانی و جوانی، دوران حساس و سرنوشت ساز و تعیین کننده شخصیت فرد است. در این دوران غرور، هیجان، احساسات، شهوت، ناپختگی عقلی و... بر شخص سایه می‌افکند. قرآن کریم در آیه پنجاه و چهارم سوره روم می‌فرماید:
اللّه الّذی خَلَقَکُم مِن ضَعفٍ ثم جَعَلَ مِن بَعدِ ضَعفٍ قُوهً جَعَلَ مِن بَعدِ قوه ضَعفَاً وشَیبهً یَخلُقَ مایَشا وَ هُوا لعَلیم القَدیرُ، خدا همان کس است که شما را آفرید در حالی که ضعیف بودید، سپس بعد از ناتوانی، قوت بخشید و باز بعد از قوت، ضعف و پیری قرار داد. او هرچه بخواهد می‌آفریند و دانا و تواناست. این آیه از سه دوره مهم زندگی، به سه مشخصه ضعف، قوت و ضعف ثانویه یاد می‌کند. از بررسی تفاسیر و روایات وارده در این آیه استفاده می‌شود که مراد از ضعف، همان دوره کودکی و مراد از قوت، دوران نوجوانی و جوانی و مراد از ضعف دوم، دوران پیری است. آنچه از اکثر این آیات استخراج می‌شود مسئله رشد و توان دست‌یابی به مال و تصرف مشروع در آن است که اصل عاقل بودن و فهم و درک را ملاک این نوع تصرف ذکر می‌کنند (جلال‌الدین سیوطی، 1369).

خانواده
خانواده، اوّلین و کوچک‌ترین نهادی است که افراد در آن، ارتباط با دیگران را تجربه می‌کنند و علاوه بر آغاز ارتباط با اعضای دیگر خانواده، چگونگی ارتباط با دیگر افراد اجتماع را نیز فرا می‌گیرند. همان‌گونه که در خانواده، بنیان‌های اساسی شخصیت انسان‌ها شکل می‌گیرد، نوع تعامل آنان با دیگران در آینده هم در همین جا مشخص خواهد شد. این که انسان‌ها در آینده، شخصیتی متعادل و آرام داشته باشند یا شخصیتی ناآرام و پرخاشگر، با دیگر افراد جامعه ارتباط موفقی داشته باشند و یا ناموفق، همه و همه در محیط آغازین ارتباط (یعنی خانواده)، ظهور و بروز خواهد یافت. البته عوامل مهم دیگری چون وضعیت وراثت و محیط‌های طبیعی نیز در این شکل‌گیری نوع شخصیتی افراد دخیل هستند؛ امّا نقش خانواده در این میان، برجسته‌تر است. «خانواده، از گروهی از آدم‌ها تشکیل می‌شود که از راه خون، زناشویی و یا فرزند پذیری با یکدیگر ارتباط می‌یابند و طی یک دوره زمانی نامشخص با هم زندگی می‌کنند» ( بروس کوتن1375).

کارکرد‌های خانواده
محیط خانواده مساعدترین مکان برای رشد کودک و تعالی فکری و جسمی اوست و در صورت برخورداری کودک از تربیت و حفاظت از سوی والدین، او می‌تواند به عنوان سرمایه‌ای گران‌بها وارد جامعه شود. اما زمانی که والدین برخلاف مسئولیت خود عمل کرده و در تربیت کودک سهل‌انگاری کنند، آن زمان کودک پرورش یافته در این نوع خانواده به سهولت در معرض بزهکاری قرار می‌گیرد (یاووزار، ص250). بنابراین مشخص می‌شود که خانواده نیز دو نوع کارکرد می‌تواند داشته باشد که در زیر به آن پرداخته خواهد شد.
الف- کارکردهای مثبت: خانواده مهم‌ترین نهاد تغذیه کننده جامعه است و این نفوذ تا حدی است که جامعه‌شناسان، جرم‌شناسان، حقوقدانان، روان‌شناسان اجتماعی و مربیان، شرافت یا انحراف، بهنجاری یا نابهنجاری جامعه را نشأت گرفته از خانواده می‌دانند (معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم، ص263). اهمیت نهاد خانواده تا اندازه‌ای است که در همه فرهنگ‌ها، به عنوان عامل اصلی اجتماعی شدن کودک در دوران کودکی به شمار می‌آید؛ اما چون نظام‌های خانواده بسیار متفاوت هستند، دامنه تماس‌هایی که کودک تجربه می‌کند نیز در فرهنگ‌های مختلف به هیچ وجه یکسان نیست (منشی، ص144). یکی از مهم‌ترین کارکردهای خانواده، تأثیر بر روی شکل‌گیری هویت فرزندان است. از دیدگاه پارسونز نیز در میان کارکردهای خانواده، دو کارکرد اساسی و تقلیل ناپذیر وجود دارد که عبارتند از: اجتماعی کردن اولیه فرزندان و تثبیت تشخیص و هویت در جامعه. پارسونز بر دو فرآیند بنیادی در اجتماعی شدن اولیه تأکید می‌کند: 1) نهادی شدن و درونی شدن فرهنگ جامعه و شکل‌گیری شخصیت 2) تثبیت شخصیت. بدون درونی شدن فرهنگ و بدون هنجارها و ارزش‌های مشترک، زندگی اجتماعی امکان‌پذیر نخواهد بود. اما نکته مهم این است که فرهنگ به سادگی آموخته نمی‌شود و آموزش اولیه آن نیز فقط از خانواده ساخته است. آن گاه که شخصیت شکل گرفت، نوبت به تثبیت آن می‌رسد و این دومین کارکرد غیر قابل تفویض خانواده است.
ب- کارکردهای منفی: با وجود آثار مثبت خانواده بر روی فرزندان، اما این نهاد می‌تواند منشأ بروز بسیاری از مشکلات و نابهنجاری‌ها در فرزندان باشد. به طور مثال، از نظر هابز، بسیاری از کودکان پریشان حال و آشفته، به خانواده‌هایی تعلق دارند که از زندگی اجتماعی مجزا و بیگانه‌اند. به همین دلیل او اعتقاد داشت که کودک و خانواده باید فعالانه در امور اجتماعی سهیم باشند (مجدفر، ص143). هارلوک نیز منشأ نابهنجاری‌ها را در ساختارهای خانوادگی جست‌وجو کرده و آن را معلول نحوه تربیت، مکانیسم‌های جامعه‌پذیری خانواده و چگونگی و کیفیت رشد شخصیت کودک در خانواده می‌دانست (بیات و همکاران، ص 100 و 99). همچنین ساترلند (1942) بزهکاری را در اثر خطای خانواده‌ها عنوان کرد که قادر به یاد دادن ارزش‌ها و هنجارها نبوده‌اند. به نظر وی، نگرانی‌ها و نیازهای ارضاء نشده در افراد عادی و بزهکار شبیه به هم است؛ اما روش‌های یادگیری واکنش به این نگرانی‌ها و محرک‌ها در آنان متفاوت است و خانواده به عنوان اولین محیط یادگیری، ‌در بزهکاری فرزندان موثر است (احمدی، ص131). از طرفی، والدینی که سعی می‌کنند کودکان خود را بر مبنای معیارهای ارزش ذهنی خود و یا بر مبنای روش‌های تربیتی جوامع بیگانه تربیت کنند، ناآگاهانه به ناسازگاری اجتماعی کودک خود در آینده کمک می‌کنند (معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم، ص 265 و 264). پژوهش‌های متعدد تأیید می‌کنند که فرآیندها و سیستم خانواده یکی از عناصر بسیار مهم در رفتارهای بزهکارانه است؛ به ویژه فعالیت‌های مجرمانه پدر و مادر یا برادران و خواهران خطر افزایش بزهکاری را در اعضای جوان خانواده افزایش می‌دهد (شامبیاتی، ص44). به طور مثال، مصرف مواد توسط والدین باعث می‌شود کیفیت ارتباطات آنها با فرزندانشان خدشه‌دار شود و در معرض خطر قرار گیرند. همچنین نگرش والدین سهل انگار راجع به مواد، فرزندان را تشویق به مصرف مواد می‌کند (مددی و نوغانی، ص61).

اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام
در قرآن کریم از واژه «الاسرة» که در زبان فارسی، «خانواده» معنا می‌شود، یاد نشده است، ولی یکی از واژه‌هایی که در آیات قرآن بسیار به کار رفته و در برخی موارد معنای خانواده را دارد، واژه «اهل» است. هرگاه این واژه به نام افراد نسبت داده شود یا به ضمیری اضافه شود که به اشخاص بازمی‌گردد، به معنای خانواده خواهد بود خانواده در دیدگاه قرآنی خشت بنای اجتماع است و از همین رو، آن را در عرصه‌های مختلف بررسی کرده است. خانواده از نگاه اسلام و آموزههای دینی، نهادی مقدس، سازمانی حرکت آفرین، ساحلی برای آرامش و بستری برای رشد و تربیت، جایگاه پیشرفت مادی و معنوی و تجلّیگاه شکوفایی و بالندگی است. اگر ضروری باشد تا انسان برای نیل به کمال و بهروزی از یک نردبان چند پلهای صعود کند و بالا برود، به طور حتم و یقین اولین پله این نردبان ترقی و رشد، تشکیل خانواده است. به همین دلیل، یعنی به دلیل تأثیر شگرف خانواده در شکوفایی و رشد افراد، بیشتر اندیشمندان دینی و بزرگان علوم انسانی و اجتماعی درباره خانواده، توصیه‌ها و دستوراتی بیان نموده‌اند در نگاه تعالیم سازنده اسلام، خانواده کانونی مقدّس، مبارک و مورد رضایت حق تعالی تلقّی شده و مورد ستایش و تمجید خداوند متعال قرار گرفته است. در آموزهها و تعالیم اسلام به صورت جدی و بنیانی بر لزوم رعایت سلسله مراتب در خانواده توصیه گردیده و به دلیل حفظ مصالح خانواده و اقتدار بیشتر در مدیریت بهینه آن، به برخی از اعضای خانواده نقشهای ویژهای واگذار شده است. اگر چنانچه نقش و مسئولیتی به شخصی واگذار شود و در کنار آن اقتدار و اختیارات لازم وجود نداشته باشد، این کار لغو و بیهوده بوده و ثمرهای در پی نخواهد داشت. در اداره خانواده نیز باید مسئولیتها و نقشها همراه با اقتدار کافی و اختیارات کافی باشد. در خانواده، والدین به ویژه پدر، بیشترین نقشها و مسئولیتها را به عهده دارد. از اینرو، باید از اختیارات بیشتری نسبت به سایر اعضا که نقش کمتری دارند، برخوردار باشد.

تربیت دینی عامل تقلیل بزهکاری
مذهب که ریشه در فطرت انسان دارد با توجه به تمام تقسیمات عوامل محیطی، رهنمودهایی ارائه داده است که اولاً جنبه پیشگیری دارد و ثانیاً اگر کسی به هر دلیل، از وقوع جرم جلوگیری نکرد باید به روش‌های درمانی دین اسلام پناه ببرد. مثلاً در بعد پیشگیری چون خانواده نقش فوق‌العاده‌ای در شکل‌گیری شخصیت بزهکار و مجرم ایفا می‌کند به گونه‌ای که پژوهش‌های متعدد ثابت کرده است وقتی فسادی موجب بروز اختلال در عمل طبیعی خانواده نسبت به طفل شود پس از مدتی شاهد بروز بزهکاری خواهیم بود. قابل ذکر است که عامل مزبور می‌تواند به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم در شکل‌گیری شخصیت کودک مجرم، تأثیر بگذارد اما در بیشتر موارد نفوذ جرم‌زایی خانواده به نحوی غیرمستقیم بر کودک اعمال می‌شود، از این رو اسلام نقش خانواده را در به وجود آمدن یا نیامدن تبهکاری و انحراف در حالات و مراحل متفاوت بسیار مهم دانسته و توصیه‌های پیشگیرانه متعدد و ارزشمندی را به پیروان خود و سایر افراد بشریت برای بهسازی نسل بیان کرده است. فرزند انسان نتیجه آمال و آرزوهای او می‌باشد؛ زیرا که او ثمره حیات وی محسوب می‌گردد که به عنوان جانشین در روی زمین باقی می‌ماند. شایسته است که این نماینده واقعی انسان، به خصوصیات ویژه‌ای آراسته گردد، و نمی‌توان به این هدف نایل گردد؛ مگر اینکه فرزند را به آداب نیکو تربیت نمود. پیامبر((ص)) می‌فرمایند: «اکرِمُوا أولادَکُم و أحسِنوا آدابَهُم یُغفَرلَکُم؛ (میزان الحکمه، ج 1، ص 103) فرزند خود را گرامی بدارید و آنان را خوب تربیت کنید تا آمرزیده شوید.» برای رسیدن به این هدف، خود والدین باید اهل تحقیق و مطالعه باشند تا بر اساس تحقیق و بررسی‌های که به دست آورده‌اند، آنچه را که می‌خواهند به فرزندشان بیاموزند، درستی آن را باور داشته باشند. متأسفانه بسیاری از اطلاعاتی که والدین دارای آن می‌باشند بر اساس القائات محیطی و تعصبات والدین به آن‌ها رسیده است و باید توجه داشت که این اطلاعات ممکن است نادرست و همراه با خطا باشد. محیط، اولین معمای کودک است که تمام القائات فکری و فرهنگی و آموزشی خود را به کودک ارائه می‌کند؛ زیرا که پس از سه چهار سال، وقتی با کودک سخن می‌گوییم، ملاحظه می‌کنیم که کودک، درست به زبانی سخن می‌گوید که والدین، اطرافیان و به طور کلی محیط تربیتی او به او القاء کرده است. پس می‌توان گفت که محیط پرورشی کودک، اطلاعات فرهنگی خود را بر ذهن و قلب کودکان به طور اجباری القا می‌کند. چنین القایی نه تنها در مورد زبان، بلکه در موارد دیگر نظیر فرهنگ اقتصاد و … دین وجود دارد. حضرت امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید: «بهترین میراث پدران برای فرزندان، ادب است نه مال و ثروت زیرا ثروت از میان می‌رود و ادب پایدار می‌ماند»(میزان الحکمه، ج 1، ص 101). پیش شرط تأثیر امر و نهی والدین این است که خود آن‌ها عامل به مسائل و احکام دینی باشد و پیش شرط عامل بودن والدین، باور قلبی آنها به آموزه‌های الهی است. در تعالیم دینی آمده است که در یک مورد اجازه‌ی ریا داریم، آن هم هنگام آموزش اخلاق به فرزندانمان است؛ یعنی انجام اعمال دینی در معرض دید کودک باشد تا او نیز به آن سمت و سو تشویق شود؛ مانند خواندن نماز در کنار فرزند و یا کمک به نیازمندان توسط کودک. از همین رو به دیگران نیز توصیه شده است که در طول زندگی، دیگران را با رفتار خود به دین دعوت کنند.

نتیجه‌گیری
دوره نوجوانی از مهمترین و حساس‌ترین دوره‌های زندگی انسان به شمار می‌رود. در این دوره، تغییراتی در جسم و روان نوجوان رخ می‌دهد که هرکدام به نوعی بر او اثر می‌گذارد اسلام از همان ابتدای تولد برنامه‌ها و دستورات خاصی را برای رشد و تربیت کودک تنظیم فرموده و اجرای آن را بر عهده خانواده قرار داده است. به طوری که در سراسر دوره کودکی و نوجوانی که مهمترین دوران رشد و تربیت کودک است برنامه‌های خاص و سفارش‌های تربیتی بسیاری را در انتخاب اسم، شیر دادن و از شیر گرفتن، در محبت و مهروزی به کودکان و در رعایت عدالت، وفای به عهد نسبت به آنها چه در دوره بلوغ و چه در دوره نوجوانی بیان داشته است. شیوه‌های فرزند پروری یکی از مهمترین فاکتورهای تربیت فرزند نوجوان در کانون خانواده محسوب می‌گردد به گونه‌ای که در خانواده‌های تسامح گرا و استبدادی فرزندان دچار لطمات تربیتی و رشدی خواهند شد بر اساس نظرات اهالی جامعه شناسان و دین پژوهان و روانشناسان شیوه فرزند پروری اقتدارگرا بهترین نوع در تربیت و پرورش نوجوانان می‌باشد والدینی که از این شیوه استفاده می‌کنند، واقعیت‌ها را به کودکان خود منتقل می‌سازند، و تمایل بیشتری برای پذیرش دلایل کودک خود در رد یک رهنمود (دستور) از خود نشان می‌دهند. این والدین سخنوران خوبی هستند و اغلب برای مطیع سازی از استدلال و منطق بهره می‌جویند و به منظور توافق با کودک با او گفت‌وگو می‌کنند، از رفتارهای نامطلوب نمی‌ترسند و تاب مقاومت در برابر عصبانیت کودک را دارند. والدین مقتدر به تلاش‌های کودکان در جهت جلب حمایت و توجه پاسخ می‌دهند و از تقویت‌های مثبت بیشتری استفاده می‌کنند. به طور کل بر اساس آموزه‌های اسلامی خانواده مهمترین جایگاه تربیت نوجوان و سالم نگاه داشتن وی را بر عهده دارد خانواده، با داشتن یکی از ویژگی‌های زیر، نقشی پررنگ در ناهنجاری اخلاقی و اعتقادی فرزندان ایفا می‌کند:
الف) رفتاری بی‌ثبات والدین با فرزند؛
ب) پای بند نبودن خانواده به ارزش‌های اخلاقی و اعتقادی؛
ج) تبعیض و تفاوت گذاشتن میان فرزندان؛
د) درگیری‌ها و اختلاف‌های خانوادگی و رفتارهای نادرست خود والدین؛
هـ) طلاق والدین.
بدین ترتیب مشخص می‌گردد که در خانواده‌های اقتدارگرای اسلامی علاوه بر توجه بر نیازهای عاطفی نوجوان، تربیت وی را بر اساس شریعت اسلام پایه‌ریزی می‌کند.

منابع
- آسیب‌های اجتماعی و روند تحول آن در ایران (مجموعه مقالات)، تهران، انجمن جامعه‌شناسی ایران، تهران، 1381.
- اسکیدموم، ویلیام، نظریه‌های جامعه‌شناسی تفکر نظری در جامعه شناسی، ترجمه علی محمد حاضری و دیگران – چاپ دوم، تهران، انتشارات تابان، 1375.
- اشرف، احمد، «کژ رفتاری و مسایل انسانی و آسیب شناسی اجتماعی، مجموعه گفتارهای درسی»، تهران، انتشارات آموزشگاه عالی خدمات اجتماعی، 1355.
- اعرافی، علیرضا، اصول روابط خانوادگی، نگارش اصغر صفرزاده، قم، اشراق، 1399.
- بارکر، فیلیپ، خانوادهدرمانی پایه، ترجمه محسن دهقانی و زهره دهقانی، تهران، رشد، 1382.
- ﺑﺎزرﮔﺎن، زﻫﺮا، ﺑﺮرﺳﯽ اﻧﺘﻈﺎرات اوﻟﯿﺎ از ﻣﺪرﺳﻪ، ﺗﻬﺮان، اﻧﺠﻤﻦ اوﻟﯿﺎ و ﻣﺮﺑﯿﺎن، 1374.
- همو، ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﯿﻮه‌ﻫﺎی ﻧﻮﯾﻦ ارﺗﺒﺎط اوﻟﯿﺎء و ﻣﺮﺑﯿﺎن، ﺗﻬﺮان، اﻧﺠﻤﻦ اوﻟﯿﺎ و ﻣﺮﺑﯿﺎن، 1377.
- خسروشاهی، قدرتاللّه، «پیشگیری از جرم در آموزههای قرآنی»، بصیرت، ش 30ـ31، ص 55ـ73.
ـ رابینگتون، ارل و مارتین واینبرگ، رویکردهای نظری هفتگتانه در بـررسی مـسائل اجتماعی، ترجمه صدیق سروستانی، انتشارات دانشگاه تهران، 1386.
- سلیمی، ع و داوری، م، جامعه شناسی کجروی، چاپ چهارم، قم، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم، 1387.
- شرفی، محمّدرضا و همکاران، دانش خانواده، تهران، سمت، 1383.
- طریقی، شکراله، روان شناسی و روان پزشکی کیفری، تهران، انتشارات دهخدا، 1355.
- عظیم‌زاده، ش، پایداری در بزهکاری، چاپ اول، تهران، نشر جنگل، 1390.
- کجروی، بزهکاری و انحراف‌های اجتماعی (مجموعه مقالات)، انجمن جامعه‌شناسی ایران، تهران، 1391.
- معظمی، شهلا، بزهکاری کودکان و نوجوانان، انتشارات دادگـستر، 1390.  
تاریخ ثبت در بانک 29 تیر 1400