کد | jr-46490 |
---|---|
عنوان اول | آسیبشناسی اجتماعی در ارتباط با عفاف بانوان |
نویسنده | منصور شادکام |
مترجم | حسین سراوانی |
عنوان مجموعه | بررسیهای اجتماعی و فرهنگی برای بهزیستی معلولان |
نوع | کاغذی |
ناشر | انتشارات توانمندان |
سال چاپ | 1399شمسی |
شماره صفحه (از) | 148 |
شماره صفحه (تا) | 157 |
زبان | فارسی |
متن |
جامعهشناسان پاکدامنی و دوری گزینی از تمایلات نفسانی زنان و مفاهیم در مقابل عفت یعنی ولنگاری، تن فروشی، روسپیگری، روابط اجتماعی غیر ضابطهمند و روابط جنسی غیر متعارف را با فقر، تبعیض، عدم رفاه و گرسنگی، تکدیگری، بیسوادی، اعتیاد به مواد مخدر، طلاق و بحران در خانواده، فقدان ثبات و تداوم در نهاد خانواده، بیکاری، فساد اجتماعی و فحشاء، ایدز، آزار جنسی و قتلهای ناموسی، فرار دختران از منزل، قاچاق زنان و دختران، تجارت سکس، رفتارهای پرخطر جنسی و بسیاری از آسیبهای اجتماعی دیگر در ارتباط میدانند. از اینرو عفاف به عنوان ارزش در جامعه بشری و به ویژه در جوامع اسلامی اهمیت بسیار دارد. در کنار عفاف، پوشش همچون آرامش روانی و آرامش اجتماعی به ارمغان میآورد و آغاز ورود به انواع آسیبها است. با کنار نهادن حجاب، جامعه آرامش خود را از دست میدهد و دچار تزلزل خواهد شد و افراد آن به بیماریهای روحی مبتلا میشوند. روح سرکش و غریزه اشباع نشدنی انسان قابل درک است. یکی از بنیادیترین اعتقادات مسلمانان حجاب است. از نظر قرآن هدف از این پژوهش بررسی مفهومی حجاب و عفاف و تبیین روابط آن با تمدنسازی و در صورت منفی با مدنیت سوزی و تخریب اجتماعی و گسترش آسیبهای اجتماعی است. روش این پژوهش اسنادی و کتابخانهای است. کلمات کلیدی: آسیب اجتماعی؛ مدنیت؛ حجاب؛ عفاف؛ تمدن سازی؛ تمدن سوزی. همبستگی مفاهیم این مقاله درصدد است عفت و عفاف بانوان را در ارتباط با آسیبهای اجتماعی بررسی کند. رویه دیگر همبستگی و بستگی این دو متغیر در رابطه عفت با مدنیت و پیشرفت اجتماعی است. رهیافت و نتیجهای که در پی اثبات آن هستم دو معادله زیر است: ـ فقدان عفاف (فحشاء و فساد) در پیدایش و گسترش آسیبهای اجتماعی موثر است. ـ عفاف و پاکدامنی در پیدایش و گسترش مدنیت و تمدن موثر است. این پژوهش را به روش میدانی و تحقیقات موردی و آماری و نیز به روش کتابخانه و تکیه بر منابع موجود در کتابخانهها میتوان انجام داد. شیوه دوم را برگزیدم و با تکیه بر اسناد و مدارک مکتوب تلاش کردهام روابط این مفاهیم را بررسی کنم. عفت، یعنی نگاه داشتن نفس از چیزهایی که حرام است یا انجام آن شایسته نیست. شهید مطهری در تعریف عفاف نوشته است: عفت، حالتی نفسانی است به معنی رام بودن قوه شهوانی تحت حکومت عقل و ایمان؛ یا تحت تأثیر قوه شهوانی نبودن. حضرت علی(ع) درباره حقیقت عفت میفرماید: الصبر علی الشهوة عفة. عفت مقاومت در برابر شهوتها است. همچنین در روایت دیگری میفرماید: مومن، پاکدامن، قناعت پیشه، پاک سرشت و خویشتندار است. عفت، بیرغبتی نسبت به خواستههای نفسانی است اما عفیف به کسی گفته میشود که در برابر خواستههای نفسانی، از جمله، کششهای جنسی، مقاومت نموده، خود را حفظ نماید. در انسان قوهای هست که او را به سوی خواستنهای افراطی و بدون حد و مرز میکشاند. این قوه که شهوت نامیده میشود فقط جنسی نیست بلکه قلمرو آن وسیع است و شامل خوراکی و خوردنی و آشامیدنیها، لباس و پوشاک، اموال و امکانات و خلاصه هر آنچه متعلق به دنیا است میشود. ترمز و مهارکننده شهوت، عفت و عفاف است. انسان با عفت، شهوت و خواستنها را کنترل میکند و مواردی که برایش سودمند است اجرا میکند و موارد خطرناک و غیر سودمند را کنار میگذارد و از این طریق در تمایلات خود اعتدال ایجاد میکند. در زنان تمایلات شهوانی در برخی مسائل بیشتر است و آنان نیاز بیشتر به عفت و عفاف دارند. در فرهنگ ایران کنونی واژه حجاب و عفاف را با هم به کار میبرند و رسانهها دائم از حجاب و عفاف بانوان سخن میگویند. در منطق اینان حجاب مرادف بلکه مترادف عفاف است. اما به نظر میرسد عفت در فرهنگ اسلامی مهمتر و اساسیتر است ولی برای کنترل تمایلات شهوانی، زنان نیاز به پوشش مناسب دارند. و پوشش نوعی صیانت و پیشگیری از بروز شهوات است و به بانوان کمک میکند که بهتر بتوانند بر تمایلات خود مسلط شوند. البته مردان هم باید پوشش و لباس مناسب داشته باشند. آسیب اجتماعی به رفتارهای غیر متعارف و ناهنجایهایی گفته میشود که گروهی از جامعه به صورت مکرر انجام میدهند. تفاوت آسیبهای فردی با آسیبهای اجتماعی در این نکته است که آسیبهای اجتماعی، توسط جمعی انجام میشود و با این ویژگی که قابل تکرار هستند. اما اگر رفتار ناهنجار و غیر متعارفی خصلت تکرارپذیری نداشته باشد، نمیتوان آن را اجتماعی نامید. رفتارهایی مثل دزدی، همسر آزاری، ایدز، اعتیاد، مهاجرت، خودکشی، بزهکاری خیابانی، روسپیگری، تکدی، قاچاق، پوشش بد، کودک فروشی، طلاق و انحرافات جنسی وقتی در جامعه توسط گروهی از اعضای آن جامعه مکرر اجرا میشود، آسیب اجتماعی نامیده میشود. کارکرد تاریخی عفاف بانوان عفیف و پاکدامنی در جوامع در تواریخ گذشته بودهاند که منشأ خیرات و نیکوکاری و سازندگیهای فراوان شدهاند. فردوسی در شاهنامه به زنان توجه نشان داده و نقش و جایگاه زنان را در استقرار تمدن ایرانی یا بعداً در فرایند معکوس و تخریب تمدن ایرانی بررسی کرده است. شاهنامه کتابی است که در اصل باید آن را تمدن نامه ایران نامید؛ زیرا سراسر گویای فراز و فرودها ایران و مدنیت ایرانیان از عهد باستان تا پایان دوره ساسانیان است. فردوسی از زنانی چون گرد آفرید، سودابه، فرنگیس، رودابه، منیژه، کتایون، گلنار و همای نام برده و نقش آنان را بررسی کرده؛ از پاکدامنی یا هوسرانی، دلاوری یا زبونی، میهن پرستی یا میهن فروشی، چارهگری یا فسونکاری، تدبیر عقلانی یا پیتارگی، عشق یا شهوت، وفاداری یا بیوفایی، تکبر یا افتادگی یاد کرده و حوادث تاریخ ایران را بر اساس عملکرد مثبت یا منفی این زنان تدوین و ترسیم کرده است. روزی شاپور شهریار ساسانی در نخچیر برای اسب دوانی بیرون میرود تا اینکه خسته شده و از دور روستایی میبیند و به سوی روستا اسب میتازد. دختر ماهرویی را میبیند که دلوی در چاره فرو کرده و میخواهد آب بکشد. وقتی دختر، شاپور را دید، پیش رفت و به او گفت: ای سوار گمان میکنم اسب تو تشنه است و اجازه بده تا آب بیرون آورم و اسب تو را سیراب کنم. شاپور به دختر میگوید، تو چرا چنین کاری انجام دهی و به یکی از مردانش میگوید آب بکشد ولی آن مرد به دلیل سنگینی دلو نتوانست، آب بکشد، خود شاپور رفت و با زحمت آب کشید و دختر را تحسین کرد که زور بازوی خوبی و در سخن گفتن تبحر دارد. سرانجام دختر را از مرد دهقان خواستگاری میکند. و این دختر کنیز به نام مهرک نوش زاد از بانوان دربار ساسانی میشود. یعنی دختری عفیف با زیبا سخن گفتن و اخلاق خوب و مهارت داشتن از پایین به بالاترین مراتب اجتماعی میرسد (آیینها در شاهنامه فردوسی، ص 275-276). گلنار کنیزک دانا و زیبا و کاردانی بود که در دوره اردشیر پادشاه ساسانی با کار و مهارت داشتن و سخنوری، به دربار راه مییابد (همان، ص 276-277). وقتی رستم برای پیدا کردن رخش به شهر سمنگان میرود دختر شاه سمنگان به نام تهمینه را میبیند و چون پاکدامن بوده و از هر دانشی و از هر هنری بهره داشته، از موبدی میخواهد تا برود و از پدرش خواستگاری کند (همان، ص 286-287). در ایران باستان زنانی به مناصب عالی و پستهای بالای جامعه میرسیدند که خردی استوار، روانی روشن، میانی لاغر، رویی زیبا، رفتاری خوب و دامن پاک میداشتند؛ اینان در سازندگی جامعه و پیشرفت امور کشور فعال بودند (همان، ص 295ـ296). بنابراین ملاک اصلی در زنان مثبت و فعال، عفت و پاکدامنی بود. فردوسی به شعر میگوید: ز پوشیده رویان یکی شهر ناز دگر پاک دامن بنام ارنواز زنان در ایران باستان تا عالیترین پستها را میتوانستند تصاحب کنند و حتی پادشاه میشدند، از اینرو در پیشرفت جامعه موثر بودند. زنان بسیاری را میبینم که به دلیل عفاف و پاکدامنی و خردورزی و زیبایی به شاهی رسیدند و تاج بر سر نهادند، چنان که قیدافه زنی است که به هنگام حمله اسکندر در اندلس شاه شد. به قیدافه گوی ای هشیوار زن جهاندار و بینا دل و رأی زن بدارم وفای تو تا زندهام روان را به مهر تو آکندهام ویژگیهای قیدافه را بینا دل و رأی داشتن (صاحب نظر بودن) میداند. به همین دلیل مردم و دربار تا پایان عمر به او وفادار و دوستدار و مهردار او بودند (همان، ص304). همای دختر اردشیر پس از پدر، تاج بر سر نهاد و سرزمین ایران را با مدیریت خویش آباد کرد، دادگری و عدالت را برقرار کرد، در خزانه دولت را به رو مردم گشود و به آنان آنقدر داد تا در رفاه زندگی کنند. در شیوه کشورداری رویه و دیدگاه جدیدی پدید آورد. همه اموال و امکانات را برای خودش نخواست بلکه به مردم داد تا به خوبی و رفاه زندگی کنند و کشور پیشرفت نماید (ص304). به بیماری اندر بمرد اردشیر همی بود بیکار تاجر و سریر همای آمد و تاج بر سر نهاد یکی راه و آیین دیگر نهاد سپه را همه سر به سر بار داد در گنج بگشاد و دینار داد نخستین که دیهیم بر سر نهاد جهان را به داد و دهش مژده داد گزارشهایی که آوردم نمونههایی است که توسط فردوسی و در شاهنامه نقل شده و در همه اینها زنان پاکدامن در آبادانی و عمران و پیشرفت کشور و رهایی مردم از آسیبهای اجتماعی موثر هستند. چنین زنانی یا خود در مناصب عالی کشوری قرار میگرفتند و به اداره امور میپرداختند و یا در کنار پادشاهان و امرا و کمک فکری و جسمی به آنان، یاریرسان آنان در خدمت به کشور بودند. تاریخ جوامع تجربیات بسیار هست، دورههایی که بر اثر فساد و دوری از عفاف، به ورشکستگی و بدبختی رسیدند و دورههایی که به دلیل پاکدامنی مردان و زنان به آبادانی و پیشرفت دست یافتند روم باستان نشانگر این است که رومیان در مقطعی به انحطاط اخلاقی و فساد اجتماعی گرفتار شدند. خوشگذرانی با زنان، لذتجویی جنسی، گسترش مجالس رقص و آواز توسط زنان عریان آنچنان گسترش یافت که به تدریج عظمت روم تبدل به شکست و شهرهای پر از آسیب شد (حدود خسارت جهان، ص 246ـ251). برعکس با بعثت پیامبر اسلام در سرزمین عربستان، عرب جاهلی و فاقد مدنیت، آراسته به اخلاق نیک گردید، زنان باید ضوابط اخلاقی را مراعات میکردند که مهمترین آن پاکدامنی و تقوا بود. از اینرو در ظرف مدت اندک عربستان جاهل تبدیل به کشوری دارای مدنیت گردید (همان، ص163ـ168). عفاف در قرآن کریم کلمه عفیف و عفاف در قرآن به کار نرفته ولی واژههای هم خانواده آن آمده است. در سوره نور آیه 33 آمده است: وَلْیسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یجِدُونَ نِکاحًا حَتَّیٰ یغْنِیهُمُ اللّه مِنْ فَضْلِ، کسانی که امکان ازدواج ندارند، پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند با فضل خود آنان را بینیاز گرداند. این آیه به صراحت هرگونه اقدام برای آسیب اجتماعی را به بهانه نداشتن امکانات و نداشتن مال برای ازدواج مردود میشمارد. جوانی بگوید من فقیر هستم و توانایی ازدواج ندارم و به سراغ دزدی برود تا از این طریق بخواهد اموالی به دست آورد یا به سراغ رشوه گرفتن برود، همه اینها را ممنوع کرده و میگوید چنین فردی باید پاکدامنی پیشه کند و با پاکی زندگی کند و البته خدا هم قول داده درهای رحمت و فضلش را به روی او باز میکند. البته به سراغ پاکدامنی رفتن به این معنا نیست که دست روی دست بگذارد و کاری انجام ندهد؛ چنین نیست و باید با تلاش و کوشش و دوری از مفاسد اجتماعی راه خود را به سوی یافتن امکانات مالی هموار میسازد. قرآن کریم در همین سوره نور در آیه 60 زنان سالخورده را در لباس پوشیدن استثنا کرده و میگوید زنان سالخورده مشروط به اینکه امیدی به ازدواج نداشته باشند، مشکلی نیست لباس رویی خود را بیرون آورند؛ اما نباید با آرایش غلیظ، دیگران را تحریک کنند. در ادامه هم میگوید: اگر عفاف و پاکدامنی پیشه کنند، بهتر است. در آیه بعد آمده است: لَیسَ عَلَی الْأَعْمَیٰ حَرَجٌ وَلَا عَلَی الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَی الْمَرِیضِ حَرَجٌ، بر نابینا و بر افراد لنگ و بر افراد مریض مانع و گناهی نیست. این آیه به دلیل اینکه دنبال آیه زنان سالخورده و استثنای آنها از پوشش شده، به نظر میرسد میخواهد مثل سالخوردگان، معلولان را هم استثنا کند و بگوید دختران و زنان دارای معلولیت به دلیل شرایطی که دارند لازم نیست پوشش کامل را مراعات کنند بلکه تا اندازهای که میتوانند و تا مقداری که برایشان مقدور است پوشش را مراعات کنند. آیه دیگر که کلمه یَسْتَعْفِفْ دارد در مورد اموال ایتام است. کسانی که اموال یتیم را در اختیار دارند، وقتی یتیم به بلوغ میرسد باید اموالش را به او تحویل دهند، متولی اموال یتیم اگر ثروتمند است باید خود را پاکدامن نگه دارد و مزدی از اموال یتیم برای خود بر ندارد ولی اگر ثروتمند نیست برای متولی بودن به اندازه متعارف بردارد. مَنْ کانَ غَنِیا فَلْیسْتَعْفِفْ(سوره نساء، آیه 6) در هر سه مورد مزبور کلمه یَسْتَعْفِفْ به کار رفت، و یک مورد دیگر هست که میگوید یحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ (سوره بقره، آیه 273) سخن درباره یکی از آسیبهای اجتماعی یعنی فقر است و درباره شرایط فقیران میگوید. از نظر قرآن هر کسی که امکانات و دارایی نداشته باشد، نمیتوان فقیر شمرد و به او انفاق و مساعدت کرد. بلکه شرایطی دارد. اولین شرط این است که در شرایط عادی فقیر شده باشند. ولی اگر کسی با باختن اموالش در قمار فقیر شده باشد، از نظر قرآن، فقیری که بتوان به او انفاق کرد، نیست. دوم اینکه به اندازهای فقیر باشند که بتوانند با کوچ کردن به جای دیگر و تغییر شرایط زندگی خود، خودشان را از فقر نجات دهند. در ادامه میگویند چنین افرادی آنچنان آبرومندانه زندگی میکنند و با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارند که افرادی که مطلع نباشند فکر میکنند اینان ثروتمند هستند. در حالی که با دقت میتوان از چهرههایشان آنان را شناخت و آنان هرگز از مردم با اصرار چیزی نمیخواهند (سوره بقره، آیه 273). در این آیه عفاف از صیغه تفَعُل یعنی تعفُف به کار رفته است. یعنی فقیران موردنظر از شدت پاکدامنی و خویشتن داری، به گونهای هستند که مردم فکر میکنند آنها سرمایهدار هستند. از اینرو قشری و گروهی از فقراء به نام «فقیران مُتُعَفِف» هست یعنی فقیران خویشتندار و دامن پاکیزه (تفسیر نمونه، ج2، ص415). در مجموع این چهار آیه از ریشه عفاف در قرآن آمده است. ولی واژههای مترادف عفاف مثل تقوا و متقی و مشتقات آن به فراوانی در قرآن آمده است. عفاف از دیدگاه پیامبر(ص) و ائمه (ع) پیامبر گرامی اسلام که از وی به عنوان مظهر عفاف یاد میکنیم، تلاش بسیاری برای مالکیت عفاف و پاکدامنی نموده تا جامهای بسازد که در آن، عفاف و پاکی، ارزش و بیعفتی، ضد ارزش به شمار آید. پیامبر در جریان بیعت با زنان مکه از آنان پیمان گرفت که پاسدار پاکدامنی و عفاف باشند و فرمودند: لَا یقْعُدْنَ مَعَ الرِّجَالِ فِی الْخَلَاءِ، زنان با مردان نامحرم نباید در خلوت بنشینند. عفاف در روایات، جایگاه خاصی دارد که به چند حدیث از جملات نورانی حضرت علی(ع) اشاره مینماییم:«اَفْضَلُ العِبادَةِ الْعِفافُ، بهترین عبادت، پاکدامنی است. العِفَّةُ رَأسُ کلِّ خَیرٍ، عفت ریشه و اساس تمام خوبیهاست. مَا المُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللّه بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّن قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ العَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلاَئِکَةِ.». مجاهد شهید در راه خدا اجرش بیشتر از کسی نیست که قدرت بر گناه دارد اما خویشتن داری میکند، چنین شخصی نزدیک است فرشتهای از فرشتگان خدا باشد. عفاف با همه ارزش و اهمیتی که دارد متأسفانه روز به روز شاهد کم رنگ شدن آن هستیم. حضرت علی(ع) ضمن بیان علائم آخرالزمان میفرماید: وَصَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً، وَالْعَفَافُ عَجَباً، در آن زمان مردم به گناه افتخار میکنند و از پاکدامنی در شگفت فرو میروند. امروزه در جهان عفاف به عنوان یک ارزش شناخته نمیشود؛ حتی در کشورهای اسلامی، زنان عفیف و پاکدامن منزوی هستند و اصولاً بافت اینگونه جوامع به گونهای است که زنان پاکدامن نتوانند حضور اجتماعی فعال داشته باشند و گاهی رسماً اعلام میکنند که حضور دختران محجبه در مدارس و دانشگاهها ممنوع است. نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نهایت تلاش خود را بر عفت عمومی جامعه معطوف داشته است؛ ولی متأسفانه کم نیستند خود باختگان و عزیزشدگان و افراد خوشگذرانی که میخواهند بنیان عفت را در این کشور اسلامی واژگون کنند؛ بنابراین همه غیرتمندان جامعه وظیفه دارند در برابر فساد و بیعفتی ایستادگی کنند تا زنان و دختران، بهتر بتوانند مروارید عفاف خویش را پاسداری نمایند. عبداللّه بن سنان گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم که ملائکه بالاترند یا انسان حضرت فرمود: از جدم علی(ع) به خاطر دارم که فرمود: خداوند به ملائکه، عقل بدون شهوت و به چهارپایان، شهوت بدون عقل داد؛ اما به انسان هم عقل داد هم شهوت. همین انسان اگر عقل وی بر شهوتش غالب شود از ملائکه برتر و اگر شهوت وی بر عقلش فایق آید از چهارپایان پستتر میگردد. امام صادق(ع) درباره تأثیر عفاف در جامعه میگوید: بَرُّوا آبَاءَکمْ یبَرَّکمْ أَبْنَاوُکمْ وَ عِفُّوا عَنْ نِسَاءِ النَّاسِ تُعَفَّ عَنْ نِسَائِکم. به پدرانتان نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند و نسبت به زنان مردم خویشتندار باشید تا دیگران درباره زنانتان عفاف پیشه کنند. آثار و فواید عفاف در روایات در صدر اسلام با تلاشهای پیامبر(ص) و معصومین(ع)، در زمینه پاکسازی جامعه از انواع آسیبها فرهنگسازی شد و به سرعت مردم با وظایف خود در زمینه عفاف آشنا شدند. اکنون به معرفی برخی از دستورالعملها که در آن دوره اجرایی شد میپردازم. امام علی(ع) عفت را علت همه خوبیها در جامعه میداند و میگوید: رأس کل خیر العفة. وقتی خیر و خوبی را بررسی و تجزیه کنیم به مواردی پی میبریم که در روایات دیگر بیان شده است: 1- حفظ نفس عفاف موجب کنترل و حفظ نفس از بدیها است، علی(ع) فرمود: پاکدامنی، نفس را حفظ میکند و از پستیها دور میدارد و در روایتی دیگر میفرماید: ثَمَرَةُ العِفَّةِ الصِّیانَةُ، میوه عفت، محفوظ ماندن است. 2- عزت و سربلندی انسان در سایه عفاف، عزت پیدا میکند و کسانی که هرچه میخواهند، میخورند و آنچه میخواهند، میگویند و دائماً به دنبال هوسرانی هستند، نزد دیگران اعتبار و ارزشی ندارند. 3- سلامت جامعه عفاف سلامت جامعه را به دنبال دارد؛ زیرا جامعه را افراد آن تشکیل میدهند و اگر افراد، اصلاح شوند جامعه نیز اصلاح خواهد شد. عفاف موجب مصونیت پسران و دختران جوان از آشفتگیهای ذهنی، بزهکاری، آوارگی و بالاخره بیماریهای روحی و روانی میشود و از انحطاط اخلاقی جامعه و از هم پاشیدگی خانوادهها جلوگیری میکند. 4- فرونشاندن آتش شهوت حضرت علی(ع) میفرماید: العفه تضعف الشهوه: عفت، شهوت را کاهش میدهد. 5- پاکی اعمال حضرت علی(ع) میفرماید: بالعفاف تزکوا الاعمال: به وسیله عفاف اعمال، پاک میشود. آنگاه که پای نفس و امیال نفسانی در میان نباشد اخلاص در عمل جای خود را باز خواهد کرد. 6- قدر و منزلت الهی از دیگر برکات عفاف، قدر و منزلت و تقرب یافتن در درگاه خداوند است. حضرت علی(ع) میفرماید: من عفّ خفّ وزره و عظم عند اللّه قدره: کسی که عفت داشته باشد، گناهانش سبک و منزلتش در درگاه خداوند زیاد خواهد شد. 7- قناعت حضرت علی(ع) میفرماید: ثَمَرَةُ العِفَّةِ القَناعَةُ، محصول پاکدامنی قناعت است. انسان عفیف مسلماً شخص قانعی نیز هست، زیرا کسی که مزین به زینت عفاف است روح بلندی دارد که خود را از بیعفتی در امور مختلف بینیاز میبیند و از حد خویش تجاوز نمیکند. 8- استحکام بنیاد خانواده همانطور که عفاف، موجب تحکیم خانواده است میتوان گفت یکی از علل تزلزل خانوادهها نیز بیعفتی است. اگر جوانان، قبل از ازدواج، با جنس مخالف خود در تماس نباشند ازدواج برای آنها به یک آرزو تبدیل میشود. نقش اجتماعی عفاف عفاف یا پاکدامنی و کنترل خویش در مقابل تمایلات و امیال شهوانی در صورت فقدان، جامعه به سوی آسیبهای اجتماعی خواهد رفت. بدیهی است در صورتی که شهوت خوردن، شهوت تجملات زندگی، شهوت به جنس مخالف، شهوت در جمعآوری مال و انواع شهوات دیگر که سیری ناپذیر هم هست، در انسانهای یک جامعه نهادینه شود و به صورت یک بیماری شروع به فعل و انفعال نماید، این جامعه سرنوشت خطرناکی خواهد داشت و آینده پر آسیب برای آن میتوان پیشبینی کرد. طلاق زیاد خواهد شد، بنیادهای خانواده متزلزل میشود، انواع خشونتها رواج مییابد و حتی به تنفیر و گسترش قتل میانجامد؛ بیماریهای مقاربتی مثل ایدز گسترش پیدا میکند، انواع انحرافات اجتماعی و بزهکاریها چون سرقت، قاچاق، اعتیاد، فحشاء، تنفروشی افزایش پیدا میکند و دهها مشکل و آسیب و انحراف اجتماعی دیگر (نگاه کنید: آسیبهای اجتماعی خانواده؛ کجروی، بزهکاری و انحرافات اجتماعی؛ جامعهشناسی روسپیگری؛ آسیبهای اجتماعی. اما نتایج ملموستر نبود عفاف در افراد عبارتاند از: 1- بیاعتمادی در جامعهای که بیعفتی رواج داشته باشد افراد نسبت به یکدیگر بیاعتماد خواهند شد؛ پسر جوانی که قصد ازدواج دارد مدت زیادی را صرف تحقیقات میکند و سرانجام به جایی نمیرسد و دختری که میخواهد ازدواج کند نمیتواند در مورد خواستگارانش به طور قطع تصمیمگیری کند و همسران نیز به گونهای به هم بدبین میشوند؛ چرا که هر یک، احتمال خیانت و بیوفایی نسبت به دیگری میدهد. 2- سقوط بیعفتی پرتگاهی است مخوف و هر ملتی که در این پرتگاه سقوط کند، عزت و عظمت و همت و مردانگی خود را که یگانه ضامن سلامت و سعادت جامعه است از دست خواهد داد. 3- جدایی و طلاق هنگامی که عفت و حیا در جوامع، جای خود را به بیعفتی و بیبند و باری بدهد، اعتماد از بین مردم و افراد خانواده و زن، شوهر، رخت برمیبندد و این شک و تردیدها خود یکی از عواملی است که به اختلافات دامن میزند و بالاخره کارشان به جدایی خواهد انجامید. 4- سست شدن بنیاد خانواده نیاز جنسی از عوامل بنیادین تشکیل خانواده و پایداری آن است؛ در سرزمینی که برآوردن این نیاز با شیوههای متنوع و آزادانه ممکن باشد، افراد جامعه دلیلی برای تن دادن به محدودیتها و مشکلات زندگی و تشکیل خانواده در خود نمیبینند؛ از اینرو سن ازدواج بالا میرود و کانونهای گرم خانواده تشکیل نخواهد شد، که این خود آثار سوء دیگری را در پی خواهد داشت. 5- رکود فکر و استعداد یکی دیگر از آثار بیعفتی، رکود فکری و عدم رشد استعدادهای عالی چون خداگرایی و کسب علم است. عدم کنترل میل جنسی سبب میشود که تمام حواس و توجهات انسان بر هوسبازیها و بیبندباریها معطوف گردد و دیگر جایی برای انجام هیچ کار و شکوفایی هیچ اندیشه و استعدادی باقی نمیماند. از اینرو تمام استعدادهای عالی انسان با ورود این دشمن قوی پنجه، میدان تلاش را ترک گفته و به گوشهای میخزند. گسترش فرهنگ مصرفگرایی فقدان عفاف موجب میشود افراد در تغذیه، لباس، مسکن و نیازهای جنسی تابع و مطیع امیال و تمایلات شهوانی خود باشند. به ویژه در کالاهای ضروری، تمایلات بر آنان چیره و مسلط شده و افراد را به سوی مصرف و تجملات بیشتر سوق دهد. در نتیجه فرهنگ مصرف گرایی گسترش چشمگیر پیدا میکند. منابع ـ قرآن کریم ـ نهجالبلاغه ـ آبادی باویل، محمد، آیینها در شاهنامه فردوسی، تبریز، دانشگاه تبریز، 1350. ـ آسیبهای اجتماعی ایران (مجموعه مقاله)، انجمن جامعهشناسی ایران، تهران، 1383. ـ آسیبهای اجتماعی خانواده: نابسامانی، خشونت و طلاق، (مجموعه مقاله)، انجمن جامعهشناسی، ایران، تهران، 1391. ـ آسیبهای اجتماعی و روند تحول آن در ایران (مجموعه مقاله)، انجمن جامعهشناسی ایران، تهران، 1381. ـ احمدی، احمد، روانشناسی نوجوانان و جوانان، اصفهان، انتشارات مشعل، 1368. ـ اسماعیلی یزدی، عباس، فرهنگ تربیت، قم، دلیل ما، 1390. ـ افشار، اباذر، رسانه ملی و نهادینهسازی فرهنگ حجاب و عفاف، قم: صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، مرکز پژوهشهای اسلامی، 1393. ـ جوادی آملی، عبداللّه، زن در آئینه جلال و جمال، قم، مرکز نشر اسراء، دارالهدی، 1378. ـ حائری تهرانی، مهدی، شخصیت انسان از نظر قرآن و عترت، قم، انتشارات بنیاد فرهنگی امام مهدی(عج)،1387. ـ الحسنی، سید ابوالحسن، حدود خسارت جهان و انحطاط مسلمین، ترجمه مصطفی زمانی، قم، پیام، 1354. ـ رضایی، محمد، شکافهای جامعه ایرانی، تهران، آگاه، 1394. ـ شریفی، احمد حسین، آئین زندگی، قم، نشر معارف، 1385. ـ شیلینگ، لودیس، نظریههای مشاوره و روانشناسی، ترجمه: سعید، خدیجه آرین، تهران، انتشارات اطلاعات، 1375. - فتاحیزاده، فتحیه، حجاب از دیدگاه قرآن و سنت، دفتر تبلیغات اسلامی، 1379. ـ فیض الاسلام، نهجالبلاغه، تهران، 1356. ـ کجروی، بزهکاری و انحرافهای اجتماعی، (مجموعه مقاله)، انجمن جامعهشناسی ایران، تهران، 1392. ـ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، 1998م. ـ مدنی قهفرخی، سعید، جامعهشناسی روسپیگری، بررسی آسیبهای اجتماعی، تهران، پارسه، 1396. ـ مطهری، مرتضی، مسأله حجاب، تهران، صدرا، 1386. ـ معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، امیرکبیر، 1371. ـ مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1395 ـ نراقی، مهدی، علم اخلاق اسلامی، ترجمه جامع السعادات، ترجمه جلال الدین مجتبوی، تهران، حکمت، 1365. |
تاریخ ثبت در بانک | 29 تیر 1400 |