کد jr-46488  
عنوان اول ازدواج معلولان: بر اساس فرهنگ علوی و اندیشه ایرانی  
نویسنده منصور شادکام  
مترجم حسین سراوانی  
عنوان مجموعه بررسی‌های اجتماعی و فرهنگی برای بهزیستی معلولان  
نوع کاغذی  
ناشر انتشارات توانمندان  
سال چاپ 1399شمسی  
شماره صفحه (از) 123  
شماره صفحه (تا) 138  
زبان فارسی  
متن افراد دارای معلولیت نیازهایی مثل دیگران دارند، از جمله ازدواج و تشکیل زندگی و خانواده در نهاد آنان هست. ازدواج سنگ بنای اولیه خانواده و عاملی اساسی برای تسکین روانی و همدلی برای همگان اعم از نابینا و بینا، شنوا و ناشنوا و غیره است. بالندگی، رشد و پیشرفت انسان به ازدواج بستگی دارد. البته ضوابط ازدواج و شرایط آن در جوامع با همدیگر متفاوت است و در واقع، هر جامعه‌ای با توجه به سبک زندگی و نظام فرهنگی خود، شیوه‌ها و روش‌های خاصی برای زوجیت به وجود آورده است. در فرهنگ اسلامی برای همگان توصیه گردیده که ازدواج در زمان مناسب آن انجام گیرد تا برکات معنوی، روانی، تربیتی و اجتماعی بیشتری نصیب همسران جوان گردد. در سیره علوی هم ازدواج از اهمیت بالایی برخوردار است.
هدف از این مقاله، تبیین اهمیت ازدواج با اندیشه فرهنگ علوی در ایران اسلامی است. نوع این پژوهش به صورت کتابخانه‌ای انجام یافته است.

کلمات کلیدی: آسیب‌شناسی؛ ازدواج، فرهنگ علوی؛ اندیشه ایرانی؛ ازدواج معلولان.

مقدمه
بشر موجودی است که با دیگر موجودات و حیوانات دیگر تفاوت‌های اساسی دارد، از جمله این تفاوت‌های که در منابع و کتب علوم اجتماعی به آن اشاره شده عبارت است از: گروه جویی و زیست اجتماعی، سخن گفتن، ابزارسازی، اندیشمندی، و هدف‌داری. همه انسان‌ها اعم از معلول و عادی در این تفاوت‌ها اشتراک دارند.
آدمی از آغاز برای ادامه حیاتش، باید نیازهای خود را تأمین می‌کرد؛ ولی تلاش برای تأمین نیاز بدون کار ممکن نبود، از این‌رو انسان به کار رو آورد. همچنین باید ابزار می‌ساخت و با وسایل و امکانات مختلف اقدام به تولید می‌کرد. تولید، تلاش آدمی برای فراهم کردن و ساختن، چیزهایی است که مورد دلخواه انسان است و در طبیعت و یا تولید نیازمند وسایل و ابزار است، از این‌رو انسان ابزارسازی را پیشه کرده است، ابزارسازی و ایجاد امنیت، لزوم همکاری با دیگر انسان‌ها را مورد توجه قرار داد، از این رو آدمی به جمع توجه می‌کند. در جهت ایجاد ارتباط با همنوعان سخن گفتن ضروری می‌شود و سخن گفتن، علاوه بر ایجاد ارتباط به تقویت و انتقال تجربه افراد می‌انجامد. به این ترتیب هر گروه اجتماعی‌، اقدام به ساختن ابزارها و تولید مشترک می‌کنند. تا به حیات مورد نظر و دلخواه خود ادامه دهند. ازدواج مقدمه و لازمه تشکیل خانواده بوده و موفقیت در آن به ‌دلیل نقش بنیادین خانواده در اجتماع، از اهمیتی بسیار برخوردار است، البته در مسیر انتخاب همسر، معیارها و ارزش‌های زیادی حاکم هستند؛ مواردی نظیر: قوانین و مقررات، مسائل دینی، مسائل اخلاقی، آداب و رسوم و فرهنگ غالب؛ نیز آداب و رسوم بسیار حائز اهمیت است. بدون توجه به معیارهای فرهنگی حاکم بر جامعه، پیوند ازدواج با مشکلاتی مواجه می‌شود. البته فرهنگ‌ها و آداب و رسوم اصیل مربوط به برگزاری ازدواج در عصر حاضر به تقلید از جوامع دیگر و به ‌دلیل ارتباطات آسان روز ‌به ‌روز به عنوان ضد فرهنگ به ارزش تبدیل شده و با دور شدن از ارزش‌ها و فرهنگ غنی اسلامی با واردکردن هزینه‌های زیاد و تشریفات زاید بر دوش جوانان، مانعی برای ازدواج محسوب می‌شود.
سالم بودن و کارکرد مثبت جامعه تا حدی به ازدواج بستگی دارد. اگر بخواهیم جامعه نابینایان، جامعه ناشنوایان، جامعه معلولان حرکتی از هر نظر مطلوب باشد، باید به سراغ ازدواج برویم و آب را از سرچشمه اصلاح کنیم.

طرح مسأله
ازدواج یکی از مهمترین اتفاقات زندگی است و از نظر اجتماعی به عنوان پیوندی با ثبات و هدفمند میان زن و مرد شناخته می‌شود. هر چند ازدواج به عنوان یک عمل ارادی تابع خواست، تمایلات و دیدگاه‌های فردی است اما زندگی اجتماعی انسان و روابط پیچیده او با پیرامونش، ازدواج را در ارتباط متقابل با متغیرهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و حتی سیاسی قرار می‌دهد. ازدواج علاوه بر پاسخگویی به نیازهای جنسی و عاطفی فرد، نیازهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی او را نیز تنظیم می‌نماید. برخی از افراد در سنین نوجوانی این نیاز را احساس نموده و مبادرت به ازدواج می‌کنند، برخی دیگر در سنین جوانی و تعدادی نیز پس از سپری کردن دوران جوانی مبادرت به ازدواج می‌کنند. البته باید اشاره نمود که در جوامع سنتی، قبل از اینکه هر یک از این نیازها خودنمایی کند والدین یا اطرافیان برای فرزندان خود همسر انتخاب می‌کنند. ازدواج یک پیوند مقدس، عقلانی و عاطفی بین دو نفر است برای رسیدن به یک خانواده مستقل که در سایه آن فرد به دریافت حس آرامش، هماهنگی، همدلی و همسویی در زندگی نایل می‌گردد. در عین حال عاملی برای رشد، شکوفایی، تکامل طرفین و رفع نیازهای اساسی انسان است. با توجه به اینکه در کشور ایران مسأله ازدواج با توجه به دامنه قومیت‌ها و ورود دین راستین اسلام تغییرات زیادی را متوجه اصل خویش ساخت.
جامعه هدف یا جامعه متشکل از افراد دارای معلولیت، مشکلاتی دارد که از طریق ازدواج می‌توان این مشکلات را اصلاح کرد. برای مثال ناشنوایان از مشکل ارتباط رنج می‌برند. اما با تشکیل خانواده در واقع جامعه کوچکی ایجاد می‌کنند و می‌توانند تعاملات و تفهیم و تفاهم‌‌ها و کلاً ارتباطات را در این جامعه کوچک تمرین کرد و گسترش داد و تجربه‌آموزی کرد. نابینایان با ازدواج می‌توانند انواع استرس‌ها و فشارهای روانی را کاهش دهند.
ازدواج اگر برای افراد عادی خیر و برکت دارد، برای افراد دارای معلولیت تأثیرات مضاعف و چند برابر خواهد داشت؛ مشروط به اینکه مسیر و ضوابط به درستی رعایت شود.

ضرورت پژوهش
همگان می‌دانند جامعه معلولان دارای مشکلات بسیار است از تبعیض و فقر تا فقدان اشتغال و درآمد تا فشارهای روحی و روانی و ده‌ها معضل دیگر؛ اما درباره این مشکلات و روش حلّ آنها، تحقیقات جامع کمتر انجام یافته است.
تحقیق حاضر درصدد است بین ازدواج و رفع مشکلات اجتماعی معلولان پل زده و اثبات کند با ازدواج می‌توان بسیاری از مشکلات معلولین را برطرف کرد.
از این‌رو ازدواج و گزینش همسر، انتخاب مطلوب‌ترین همراه و ترسیم روشن‌ترین طریق سعادت و پاسخی مناسب به عالی‌ترین نیاز فطری انسان یعنی وصول به کمال و سعادت است، و به این معنا حضرت علی(ع) اشاره فرمود: هیچ یک از یاران رسول خدا(ص) ازدواج نکرد، مگر اینکه ایشان پس از ازدواج آنان فرمود: ایمانش کامل شد. در فرهنگ غنی ایرانی ازدواج و پیوند زناشویی پایه و اساس یک خانواده و در نتیجه یک جامعه موفق و اخلاقی است. بزرگان این سرزمین به موجب جلوگیری از سست شدن اخلاقیات در جامعه و کنترل انحطاط و فحشا و همچنین استواری تفکر و اندیشه زنان و مردان ایرانی، ازدواج را یکی از مهم‌ترین ارکان جامعه بر‌شمرده‌اند. از دیدگاه اجتماعی چه در حیات اقتصادی، چه مادی، چه معنوی و روحانی این سنت نتایج پر ثمری دارد که مهم‌ترین آن قوام خانواده‌ها و در نتیجه یک اجتماع است. هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش می‌کند. به طور کلی می‌توان گفت که انسانی موفق و پویا است که هر روز زندگی‌اش از روز گذشته‌اش کامل‌تر باشد. سیر طبیعی گیتی چنین است که دختران و پسران خردمند در پی رسیدن به استقلال فکری هستند و در نتیجه برای جبران نواقص و تأمین نیازهای بی‌شمار خود به سوی تکامل و دانش و راهکارهای رسیدن به کمال هستند. ازدواج و گزینش همسر مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل زنان و مردان را فراهم می‌کند‌. متأسفانه در این میان نیز دختران و پسرانی هستند که مستثنی می‌باشند، زیرا با عدم درک درست و منطقی از فلسفه ازدواج نه تنها به تفکر، اندیشه و روان خود ضرر می‌رسانند بلکه در دراز مدت به سهم خود به روی یک جامعه نیز تأثیر منفی می‌گذارند. فرهنگ ایران از روز نخست دین‌گرا بوده است و به همین جهت از مهم‌ترین و موثرترین فرهنگ‌های جهان در پیدایش ادیان بزرگ محسوب می‌شود. در شهرهای مختلف ایران مسیحیان، زرتشتیان، کلیمیان، یهودیان، شیعیان، سنی‌ها و ... صدها سال پیش از آنکه سازمان حقوق بشری ایجاد گردد در کنار یکدیگر زیسته‌اند. هیچ‌گاه در فرهنگ ایرانی مردم برای همسان نبودن دینشان به دیگر هم میهنانشان شمشیر نکشیدند. هیچ‌گاه نبردهای دینی در ایران رخ نداد و هزاران سال است که ده‌ها آئین و باور و مذهب مختلف در کنار یکدیگر زندگی کرده‌اند. امری که میان اعراب و حتی اروپاییان تا پیش از رنسانس رایج بود و هست افلاطون در کتاب قوانینش می‌گوید: پارسیان (ایرانیان‌) اندازه میان بردگی و آزادگی را نگاه می‌داشتند. از این‌رو نخست خود آزاد شدند و سپس سرور بسیاری از ملت‌های جهان شدند. در زمان او (‌کورش بزرگ) فرمانروایان به زیردستان خود آزادی می‌دادند و آنان را به رعایت قوانین انسان دوستانه و برابری‌ها راهنمایی می‌کردند. مردمان رابطه خوبی با پادشاهان خود داشتند از این‌رو در موقع خطر به یاری آنان می‌شتافتند و در جنگ‌ها شرکت می‌کردند. از این‌رو شاهنشاه در رأس سپاه آنان را همراهی می‌کرد و به آنان اندرز می‌داد. آزادی و مهرورزی و رعایت حقوق مختلف اجتماعی به درستی انجام می‌گرفت. در فرهنگ ایرانی یاری رساندن و نیکی به دیگر مردمان امری ستودنی است و به همین جهت ایرانیان خود را بر اساس کتیبه‌ها و اسناد جهانی، نخستین پایه‌گذاران حقوق بشر جهان می‌دانند. کوروش بزرگ پایه‌گذار نخستین منشور جهانی حقوق بشر در واپسین سخنانش در کتاب زندگی کوروش بزرگ اثر نامورترین مورخ یونانی گزنوفون چنین می‌فرماید: نیکی به دیگران در من خوش دلی و آسایش فراهم می‌ساخت که این آسایش برایم از تمامی لذت‌های زندگی بالاتر بود بعد از آنکه فرهنگ اسلامی در دوره ساسانیان وارد ایران شد، نوعی ادغام بین فرهنگ ایرانی و اسلامی به وجود آمد و مجموعه شواهد نشان می‌دهد که جامعه ایرانی تعارضی بین فرهنگ ایرانی و اسلامی نمی‌بیند. در فرهنگ ما انسان برای آن لباس نمی‌پوشد که خود را عرضه کند بلکه برای آن لباس می‌پوشد که حریم او باشد و چون دژی از کرامت او نگهبانی کند. اما در فرهنگ غرب هدف انسان از لباس پوشیدن درست برعکس فرهنگ ماست. در فرهنگ غرب برای این لباس می‌پوشند که خود را تزئین کنند و به راه بیاندازند و چون کالایی خود را در معرض دید هر کس و ناکسی بگذارند. لباس هر جامعه نشانگر فرهنگ و هویت آن جامعه و افراد آن جامعه است. از منظر اسلام و قرآن کریم و فرهنگ اهل بیت علیهم‌السلام زن دارای مرتبه‌ی بسیار بالا و فوق ‌تصوّری است. زن جلوه‌گاه جمال الهی است و این مقام، مقام فوق‌العاده عظیمی است. از منظر قرآن و اسلام، در مقامات و مراتب کمال انسانی هیچ مرتبه‌ای وجود ندارد که برای مرد دسترسی‌پذیر باشد و زن از دسترسی به آن محروم باشد. همه مقامات و کمالات انسانی که یک مرد می‌تواند به آن نائل شود؛ برای زن هم دسترسی‌پذیر است و این نکته بسیار مهمی است. علت آن هم این است که کمالات انسانی ناظر بر روح انسان است و در بُعدِ روح، مذکّر و مونّثی قابل تصوّر نیست. اگر سخن از مرد و زن و مذکّر و مونّث گفته می‌شود، ناشی از لایه‌های رویین وجود انسان است. مذکّر و مونث، مرد و زن، در جسم و نفس (روان) مصداق و مفهوم و معنا دارد. لذا اگر در همین سالن، همه ما این قدرت را داشتیم که دو جامه را از وجود خود بیرون کنیم؛ جامه رویین، بدن و جسم؛ جامه زیرین، نفس و روان، چیزی که باقی می‌ماند روح انسانی بود و روح انسانی زن و مرد ندارد. لذا اگر ما قادر بودیم چنین کاری را انجام دهیم، دیگر هیچ تمایزی بین حضّار وجود نداشت؛ اصلاً زن و مردی وجود نداشت؛ چون روح نه زن و نه مرد است. کمالات انسانی انسان ناظر بر روح انسان است، نه ناظر بر نفس و روان، یا جسم و بدن او و چون در جنبه روح و گوهر و حقیقت انسانیِ انسان، زن و مرد یکسانند، به هر مرتبه‌ای از مقامات معنوی و کمالات انسانی که مرد می‌تواند نائل شود، زن هم عیناً می‌تواند نائل گردد. اگر مرد می‌تواند در طریق عبودیّت حقّ متعال به مقام خلیفة اللّهی برسد که اوج قله کمال یک انسان است؛ زن هم عیناً با طی طریق عبودیّت و بندگی خدا می‌تواند به مقام خلیفة ‌اللّهی نائل شود. هیچ تفاوتی وجود ندارد.

فرهنگ اسلامی
پس از اینکه کارآیی ازدواج در پیشرفت جامعه معلولان معلوم شد به سراغ متون اسلامی و فرهنگ مسلمانان می‌رویم تا راه کارها و توصیه‌های موجود در این فرهنگ را استخراج و به جوانان دارای معلولیت معرفی نماییم.
واژه‌شناسی: تعریف از ازدواج را ابتدا از واژه‌شناسی آن شروع می‌کنیم. ازدواج، مصدر باب افتعال است. حروف اصلی آن، «ز ـ و ـ ج»، از نظر لغت به ‌معنای جفت، (در مقابل فرد) عبارت از دو چیز همراه و قرین است؛ چه مماثل باشند، مانند دو چشم و دو گوش، و چه متضاد، مانند شب و روز. در مواردی، واژه زوج در معنای فرد، به شرط داشتن قرین، به‌کار رفته است. بر این اساس، به هر یک از زن و شوهر، زوج و به هر دوی آنها زوجین گفته می‌شود؛ چنان‌که در قرآن آمده است: «و‌اَنّه خَلَقَ الزَّوجینِ الذَّکرَ والأُنثی». (نجم، آیه 45) به ‌کار بردن دو واژه زوج و زوجه (مذکر و مونّث)، برای زن صحیح است؛ ولی قرآن، در مورد زن، همه‌جا «زوج و ازواج»، به جای «زوجه و زوجات» به‌کار برده است (بقره، آیات 35، 102، 234 و 240 و احزاب، آیات 28، 50، 59). راغب می‌گوید: از آیه ‌49 ذاریات، به ‌دست می‌آید که همه چیز در جهان دارای زوج و قرین (ضد یا مثل یا جزء ترکیبی) هستند. در کتاب‌های لغت، کمتر به واژه ازدواج توجّه شده است؛ ولی با توجّه به ‌معنای زوج، کلمه ازدواج، مفهوم اقتران و اتّحاد دو چیز را در برخواهد ‌داشت. از پیمان زناشویی در قرآن به «نکاح» نیز تعبیر شده، و به دو معنا به‌کار رفته است:
1.‌آمیزش جنسی (بقره، آیه230; نساء، آیه 6).
2.‌عقد ازدواج (نور، آیه‌32). لغویان و مفسّران در تعیین معنای حقیقی و مجازی آن، بر یک نظر نیستند. گروهی معنای حقیقی نکاح را آمیزش و کاربرد آن در عقد را مجاز می‌دانند. متقابلاً برخی معنای حقیقی آن را عقد ازدواج قرار داده‌اند. در قرآن، بیش از 80 بار مادّه «زوج» و مشتقات آن و حدود 23 بار، کلمه «نکاح» و مشتقاتش به‌کار رفته است.
‌کلمه «استمتاع» نیز درباره ازدواج، در قرآن استفاده شده؛ نیز واژه‌هایی از قبیل طلاق، ظهار، ایلاء، عدّه، مرئه، بعل، نساء، ذکر و انثی، احصان، صداق، مهریه، اجر، مَس، تحریم و احلال نیز در دامنه گسترده بحث ازدواج قرار ‌می‌گیرند به طور کل، ازدواج فرآیندی است که از کنش متقابل بین دو فرد، یک مرد و یک زن که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده‌اند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود برپا داشته‌اند و به طور کلی، عمل آنان مورد پذیرش قانون قرار گرفته، اطلاق شده است. در بینش اسلامی، مقصود از ازدواج، پیوند زناشویی رسمی میان دو جنس مخالف است که اغلب بالغ بوده و طبق شرایط شرعی و قانونی لازم انجام گرفته است دین اسلام به تشکیل خانواده و حفظ کانون آن اهمیت زیادی داده و در روایات و احادیث متعددی به ازدواج به‌عنوان گام اول، حیاتی و مهم برای تشکیل خانواده و تداوم آن توصیه شده است.
ازدواج از دیدگاه آیات قرآن: آیات متعددی به بیان موضوع ازدواج اختصاص داده شده است و خداوند متعال به‌گونه‌ای ظریف مطلب را تبیین کرده است. در زیر برخی از این آیات بیان می‌شوند. تأکید و ترغیب‌هایی که از ناحیه آیات در زمینه ازدواج وارد شده و بر اهمیت و ضرورت آن دلالت دارد، به چند دسته تقسیم می‌شود: در مذمت مجرد ماندن و اختیار نکردن همسر و تأکید بر تشویق و ترغیب دیگران به ازدواج؛ قرآن به پرهیزگاران دستور می‌دهد زنان و مردان را به همسری یکدیگر در آورید و نگذارید زنان و مردان مجرد باقی بمانند «و انکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و اِمائکم» (نور، آیه 32).
منشأ طبیعی ازدواج: ازدواج به معنای جمع شدن نر و ماده اختصاص به افراد بشر ندارد؛ بلکه در مجموعه هستی این قانون حاکم است و انسان‌ها و افراد بشر جزئی از این مجموعه هستند «وَ مِنْ کلِّ شَی‌ءٍ خَلَقْنا زَوْجَینِ لَعَلَّکمْ تَذَکرُونَ» (ذاریات، آیه 49).
غریزه جنسی: قرآن اصل مسأله شهوت و غریزه جنسی، همچنین مسیر ارضای آن و این را بیان کرده است که کدام مسیر صحیح و کدام یک باطل است. «وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَکمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّن الْعَالَمِینَ، إِنَّکمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَآءِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ» (اعراف، آیات 81-80)
نیاز به سکون و آرامش: از عوامل ازدواج، همان نیاز و تمایل انسان‌ها به آرامش و سکون است که در سایه ازدواج، تحقق پیدا می‌کند. خداوند متعال در این رابطه می‌فرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیسْکنَ إِلَیهَا...» (اعراف، آیه 189).
نیاز به انس و مودت: نیاز روحی و فطری انسان‌ها به انس و مودت، امری بدیهی است. قرآن کریم می‌فرماید: «این انس و مودت را ما در کانون ازدواج و همسری قرار داده‌ایم و زن و شوهر را مأنوس و محبوب یکدیگر قرار دادیم؛ وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ أَزْواجاً لِتَسْکنُوا إِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِک لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکرُونَ» (روم، آیه 21).
میل به تداوم وجود خویش: ازدواج منشأ بقای نسل و حفظ نوع بشری است و قرآن کریم، زناشویی را تنها وسیله حفظ نسل و بقای نوع انسان و داشتن فرزندان صالح معرفی کرده است. «وَاللّه جَعَلَ لَکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَکمْ مِنْ أَزْوَاجِکمْ بَنِینَ وَحَفَدَةً» (نحل، آیه72) یکی از صفات عبادالرحمن این است که از خداوند متعال می‌خواهند که به آنها فرزندان صالح بدهد در احادیث و روایات متعددی ائمه اطهار علیهم‌السلام جوانان را به ازدواج و خانواده‌ها را به فراهم کردن شرایط و مقدمات ازدواج توصیه و سفارش کرده‌اند. از میان احادیث به چند مورد می‌توان اشاره کرد. پیامبر اکرم صلی‌اللّه علیه و آله: بهترین ازدواج‌ها آن است که آسان‌تر انجام گیرد (نهج الفصاحه، ص248). پیامبر اکرم صلی‌اللّه علیه و آله: در اسلام هیچ بنایی ساخته نشد که نزد خدای عزوجل محبوب‌تر و ارجمندتر از ازدواج باشد (بحارالانوار، ج 103). امام صادق علیه‌السلام: هر که از ترس تهیدستی ازدواج نکند، به خدای متعال گمان بد برده است. خدای متعال می‌فرماید: اگر تهیدست باشند، خداوند از فضل خود توانگرشان می‌کند (نورالثقلین، ج 3).
ازدواج در فرهنگ علوی: ازدواج به دلیل اینکه ابعاد گسترده دارد، از این‌رو به آن فرهنگ ازدواج هم گفته‌اند. فرهنگ دارای تعاریف متنوع است ولی در اینجا به معنای مجموعه‌ای شامل معارف، معتقدات، اخلاق، قوانین، آداب و رسوم، سنن است.
وقتی گفته می‌شود فرهنگ اسلامی منظور مجموعه‌ای شامل این موارد است: اعتقادات، اندیشه‌ها، اخلاقیات، ارزش‌ها، الگوهای رفتاری، سنن، آداب و رسوم و عادت‌هایی که ریشه در قرآن و سنت پیامبر و پیروان راستین آنها دارد. قرآن، اصلی‌ترین منبع فرهنگ اسلامی است که خداوند تبارک و تعالی خود تعهد کرده است آن را حفظ کند. از همین روی، از تحریف مصون مانده و دستخوش هیچ تغییری نگشته است. عادات و افعال پیامبر اکرم صلی‌اللّه علیه و آله سنت و اصول او نیز که دومین منبع فرهنگ اسلامی محسوب می‌شود نیز از لحاظ تاریخی روشن است؛ زیرا اقوال و اعمال ایشان را محدثان ثبت کرده‌اند.
علی علیه‌السلام در حیات پر بار و سودمندش فرهنگ غنی و جامعی به یادگار گذاشت. در این فرهنگ نکات مهم هم درباره ازدواج آمده است. در جاهایی از نهج‌البلاغه به ازدواج، تأثیر و ضوابط و اهمیت آن پرداخته است (تصنیف نهج‌البلاغه، ص 642-643).

آثار و کارآیی‌های ازدواج در سیره علوی
علی علیه‌السلام زندگی پر تحول و پر حادثه‌ای داشته و تجارب و دستاوردهای زندگی‌اش برای نسل‌های بعد مهم است. لازم است به آن بپردازیم و مطالعه کنیم. علی علیه‌السلام و زهرا زندگی موفقی داشتند که می‌تواند الگو باشد. تمام دوران زندگی و ازدواج آنان الگویی است برای کسانی که می‌خواهند در دنیا و آخرت سعادتمند شوند. از سیره علوی و سپس سیره فاطمی ده موضوع در زمینه ازدواج یافته‌ایم و اکنون به توضیح آنان می‌پردازیم.
عفاف و پاکدامنی: حضرت زهرا (س) الگویی است به تمام معنی برای عفاف و حجاب و پاکدامنی، چرا که در هر حالتی پایبند به عفت و حجاب خویش بود، که نمونه‌های آن بسیار است، مثلاً روزی مرد نابینایی، پس از اجازه، به خانه فاطمه(س) آمد، پیامبر(ص) در آن جا حاضر بود، فاطمه(س) خود را از آن نابینا پوشانید و از او فاصله گرفت، پیامبر(ص) به او فرمود: چرا از مرد نابینا فاصله گرفتی، با این که او تو را نمیبیند؟ فاطمه(س) پاسخ داد: او اگر مرا نمیبیند من که او را میبینم، وانگهی او بوی مرا استشمام میکند. رسول خدا(ص) به نشانه تصدیق گفتار فاطمه(س)، خطاب به او فرمود: أَشْهَدُ اَنّک بَضْعَةٌ مِنّی؛ گواهی میدهم که تو پاره تن من هستی (بحارالانوار، ج43، ص91).
علی می‌گوید با زنان بر اساس زیبایی یا اموال آنها ازدواج نکنید بلکه به دلیل دین و شخصیت متدین و پاکدامنی با آنان ازدواج کنید (تصنیف، ص642).
کفو و همتا بودن: یکی از اصول اساسی و رازهای موفقیت در ازدواج، کفو و همتا بودن دختر و پسر با هم است، زیرا تنها در صورت همتا و هم‌شأن بودن دو زوج است که درک متقابل آنان از یکدیگر امکان‌پذیر است.
برخی تصور می‌کنند کفویت تنها به شرایط ظاهری از قبیل مسائل نژادی و یا وضعیت مادی و رفاهی بستگی دارد. در صورتی که چنین نیست، بلکه همتایی و هم سویی آرمان‌ها، خواست‌ها و تمایلات روحی و روانی افراد، میزان آگاهی‌های علمی و دینی و میزان تعهد عملی به مکتب و مذهب، و ارزش نهادن به ویژگی‌های اخلاقی و فرهنگی است. اگر مسئله همتایی نبود، بدون تردید دختران زیبایی در مدینه بودند که از ازدواج با حضرت علی (ع) خرسند می‌شدند. اما او حتی از آنان خواستگاری هم نکرد و برای حضرت فاطمه (س) نیز خواستگاران فراوانی بودند امّا حضرت فاطمه (س) و پیامبر(ص) به این وصلت‌ها راضی نشدند تنها حضرت فاطمه (س) و روح والای او بود که زیبایی‌ها و شکوه معنوی حضرت علی‌(ع) را درک می‌کرد. در این مورد پیامبر اکرم (ص) فرمودند: اگر خدا علی را نمی‌‌آفرید برای فاطمه کفو و همتایی وجود نداشت (ینابیع الموده، ص 177 و 237).
به تجربه ثابت شده شخص نابینا گر با نابینا ازدواج کند زندگی شیرین‌تر و بادوام‌تر و بهتری خواهند داشت. همچنین شخص ناشنوا با ناشنوا. ناشنوایان موفقی مثل سید رضا شهیدی بودند که با درک و مطالعه کامل، همسری مثل خود برگزید و با او ازدواج کرد و تا پایان عمر زندگی شیرین و زیبایی داشتند. او اولین ناشنوایی است که تابوی ازدواج با ناشنوا را شکست و همسری ناشنوا گرفت.
تقسیم کار: یکی از مسائل مهم در هر خانواده‌ای، چگونگی تقسیم کار بین زن و شوهر و تعیین محدوده وظیفه و مسئولیت هر کدام از آنها است. این مسئله آن‌قدر با اهمیت است که حتی علی (علیه‌السلام) و زهرا (سلام‌اللّه‌علیها) نیز نزد رسول خدا (صلی‌اللّه علیه و آله) آمدند و از ایشان خواستند تا کارها را میان آنها تقسیم کند و حدود مسئولیت هر یک را معین سازد. پیامبر (صلی‌اللّه علیه و آله) با درایت ویژه خود و بر اساس آموزه‌های الهی در تقسیم‌بندی بسیار زیبایی، کارهای درون خانه را به حضرت زهرا (سلام‌اللّه ‌علیها) و کارهای بیرون خانه را به داماد شایسته خویش سپرد. این تقسیم کار آن چنان تازه عروس را به وجد آورد که فرمود: خدا می‌داند که من چقدر از این مطلب خوشحال شدم که کارهای بیرون خانه بر دوش من نیافتاد. (بانوی نمونه اسلام، ص 96). امام صادق (علیه‌السلام) فرموده است: علی (علیه‌السلام) هیزم و آب خانه را فراهم می‌آورد و خانه را رفت و روب می‌کرد. حضرت زهرا (سلام‌اللّه‌علیها) نیز آسیاب می‌کرد و با خمیر، نان می‌پخت. (بحارالانوار، ج 43، ص 151) این تقسیم کار بر پایه ویژگی‌های جسمی و روحی مرد و زن صورت گرفت. با این حال، آنان هیچ‌گاه از همکاری با یکدیگر غافل نگشتند، بلکه گاه و بی‌گاه، سنگینی کار را از دوش طرف دیگر برمی‌داشتند. روزی رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) به خانه پر نور آنان وارد شد و دید که عروس و داماد هر دو با هم سرگرم آسیاب کردن هستند. پرسید: کدامتان خسته‌تر است؟ علی (علیه‌السلام) فرمود: فاطمه از من خسته‌تر است. رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) به جای دختر نازنینش نشست و علی (علیه‌السلام) را در آسیاب کردن، یاری رساند. (بهجة قلب المصطفی (صلی اللّه علیه و آله)، ص 495)، در این روایت، همکاری علی (علیه‌السلام) در کارهای خانه و مهر و محبت و ایثار ایشان نسبت به همسرش آشکار است. به همین ترتیب، فاطمه (سلام‌اللّه‌علیها) در کارهایی که بر عهده علی (علیه‌السلام) گذاشته شده بود، به وی یاری می‌رساند. امیرالمومنین (علیه‌السلام) به یکی از یارانش فرمود: می‌خواهی از وضع و رفتار خودم و فاطمه برای تو تعریف کنم؟ (فاطمه) آن‌قدر در خانه‌ام، آب می‌آورد که آثار مشک بر بدنش آشکار بود. آن قدر آسیاب می‌کرد که دست‌هایش تاول زد. آن قدر در پاکیزگی خانه زحمت می‌کشید که لباس‌هایش کثیف می‌شد (بانوی نمونه اسلام، ص 97). کوشش در کارهای منزل و ضعف جسمی که بر اثر آزار و اذیت‌های صدر اسلام بر او وارد گشته بود، سبب شد از توانایی فاطمه (سلام‌اللّه‌علیها) روز به روز کاسته گردد، بنابراین نزد پدر رفت تا از ایشان بخواهد خادمی را برای کمک کردن به او در کارهای خانه، در نظر بگیرد. با این حال، بدون گفتن مطلب خویش، نزد علی (علیه‌السلام) برگشت. علی (علیه‌السلام) پرسید: چه شد؟ فاطمه گفت: به خدا سوگند! با دیدن هیبت رسول خدا نتوانستم از او چیزی بخواهم. این بار علی (علیه‌السلام) به همراه فاطمه (سلام‌اللّه‌علیها) راهی منزل پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) شدند و نیاز خود را بیان کردند. پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) با پاسخ خود، آنان را مجذوب خویش ساخت: فاطمه جان! می‌خواهی کاری را به شما یاد بدهم که از خادم خدمتکار بهتر باشد؟ چون خواستی بخوابی، 34 مرتبه اللّه‌اکبر و 33 بار الحمداللّه و 33 بار سبحان اللّه بگو، در این هنگام علی (علیه‌السلام) با مهربانی رو به فاطمه کرد و گفت: برای طلب دنیا نزد رسول خدا رفتیم، ولی پاداش آخرت نصیبمان شد (بحارالانوار، ج 43، ص 85) پس هر دو، با خوشحالی به خانه برگشتند. پس از تولد بچه‌ها، مسئولیت هر دو بیشتر شد؛ زیرا وظیفه‌ی پرورش فرزندان نیز بر کارهای پیش افزوده گشت. با این حال، دشواری این کارها را بر خود هموار می‌کردند. روزی، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) فاطمه (سلام‌اللّه‌علیها) را دید که لباس کم ارزشی بر تن دارد و با یک دست آسیاب می‌کند. بچه را نیز در دامن خود نهاده است و شیر می‌دهد. با دیدن این منظره، اشک از چشمان پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) جاری شد و فرمود:
ای دختر عزیزم! سختی دنیا را بچش تا به شیرینی آن دنیا برسی. فاطمه (سلام‌اللّه‌علیها) نیز به زیبایی تمام فرمود: خدا را برای نعمت‌هایش سپاس‌گزارم. (بحارالانوار، ج 43، ص 85 و 86) سختی کارها به گونه‌ای بود که حتی دیگران نمی‌توانستند به راحتی از آن بگذرند و این، خود، نشان‌دهنده اوج خلوص نیت فاطمه(سلام‌اللّه‌علیها) و علاقه‌مندی او به علی (علیه‌السلام) بود. روزی بلال موذن پیامبر(صلی اللّه علیه و آله) ـ دیرتر از معمول به نماز صبح رسید. چون رسول خدا(صلی اللّه علیه و آله) علت را جویا شد، گفت: وقتی به مسجد می‌آمدم، از کنار خانه علی(علیه‌السلام) و فاطمه گذاشتم. دیدم فاطمه سرگرم آسیاب کردن است و بچه‌اش گریه می‌کند. گفتم: ای دختر پیامبر(صلی اللّه علیه و آله)! یکی از کارهایت را به عهده من بگذار تا کمکی به شما کرده باشم. فاطمه بچه‌داری را بر عهده گرفت و من، به گرداندن آسیاب پرداختم. به این دلیل، دیرتر به مسجد رسیدم. پیامبر(صلی اللّه علیه و آله) به بلال فرمود: به فاطمه ترحم کردی، خدا بر تو ترحم کند. (بانوی نمونه اسلام، ص 118).
همسرداری: رفتار زوجین نسبت به یکدیگر به ظرفیت وجودی و شخصیت آن دو بستگی دارد. هر قدر شأن و شخصیت زوجین بیشتر باشد و از جایگاه بالاتری برخوردار باشند، بر مسئولیت‌پذیری همسران نسبت به یکدیگر افزوده می‌شود. با نگریستن به جایگاه علی(علیه‌السلام) و زهرا(سلام‌اللّه‌علیها) حساسیت‌ها و مسئولیت‌های همسرداری این دو بزرگوار را درخواهیم یافت. عروس، دختر رسول خدا(سلام‌اللّه‌علیها) و عزیزترین مردم نزد او است. فاطمه‌(سلام اللّه علیها)، ام ابیها، برترین زنان دو جهان و مصداق بارز کوثر است. داماد نیز علی(علیه‌السلام) است؛ نخستین مسلمان پس از رسول خدا، وصی پیامبر(صلی اللّه علیه و آله) و انسان کاملی که در کعبه به دنیا آمده و همه زندگی‌اش را وقف اسلام کرده است. بنابراین، هر دو با شناخت کامل از یکدیگر، بهترین الگوی همسرداری در اسلام و جهان هستند. بر اساس آموزه‌های اسلامی، همسرداری برای زن و مرد اهمیت دارد؛ زیرا جهاد زن، خوب شوهرداری است. (وسائل الشیعه، ج 14، ص116) همچنین پیامبر(صلی اللّه علیه و آله) فرموده است: بهترین شما کسی است که برای خانواده‌اش، بهترین باشد و من بهترین شما هستم برای خانواده‌ام. (همان، ص 122). در آن روزهای پرآشوب پا گرفتن اسلام که هر از چند گاهی، شعله‌های جنگ برافروخته می‌شد، علی(علیه‌السلام) همچون شیر از حریم رسالت و اسلام پاسداری می‌کرد. در بازگشت به خانه نیز تنها نوازش‌ها و دلگرمی‌های همسر مهربان و دلسوزش بود که خستگی را از بدن خسته و مجروح او بیرون می‌ساخت. تنها مایه امید او در این شرایط، زهرا(سلام‌اللّه‌علیها) بود تا بر زخم‌های جسمی و روحی علی(علیه‌السلام) مرهمی بنهد. او هم چنان که لباس‌های خونین علی(علیه‌السلام) را می‌شست، گرد و غبار خستگی را از چهره شوهرش می‌زدود. به همین دلیل، علی(علیه‌السلام) می‌فرمود: چون به خانه می‌آمدم و به زهرا می‌نگریستم، همه غم و غصه‌هایم زدوده می‌شد. (بانوی نمونه اسلام، ص 103)، و به راستی چنین بود؛ زیرا همه پیروزی‌های علی(علیه‌السلام) مرهون آرامشی بود که نگاه مهربان و نگران زهرا در جان علی(علیه‌السلام) می‌ریخت. زهرا (سلام‌اللّه‌علیها) مانند پروانه‌ای پیرامون علی (علیه‌السلام) می‌گردید تا بتواند او را برای تلاش یا جهاد دیگری آماده سازد؛ چون وجود اسلام با وجود علی (علیه‌السلام) و شمشیر و کلام علی (علیه‌السلام) در هم آمیخته بود. زهرا(سلام‌اللّه‌علیها) از مقام عصمت برخوردار بود و دارنده چنین مقامی هیچ‌گاه در فکر این نبود که شوهر خویش را برنجاند یا نافرمانی کند. در واقع، هرگونه اخلاق ناپسند از فاطمه (سلام‌اللّه‌علیها) به دور و همه اخلاق حسنه و نیک در وجود او، جمع بود. از دیگر سو، علی(علیه‌السلام) نیز مردی متفاوت از دیگر مردان بود. هیچ‌گاه رنج‌های همسر باوفایش را نادیده نمی‌گرفت و با مهربانی وصف ناپذیری در راه آسایش اسلام و خانواده‌اش می‌کوشید. با چهره‌ای شاداب و خندان ـ که در ورای آن، زخم شمشیر و تیر و نیزه بود ـ به همسرش دلگرمی می‌داد و قلب و جسم خسته زهرا (سلام‌اللّه علیها) را با گفتار و کردار شیرین خود تسلی می‌بخشید. از هیچ کاری برای آسایش و رهایی همسرش از مشکلات، دریغ نمی‌کرد تا جایی که حتی کار در نخلستان یهودی را برای رضایت فاطمه (سلام‌اللّه‌علیها) می‌پسندید.
روزی رسول خدا(صلی اللّه علیه و آله) به منزل علی(علیه‌السلام) شرفیاب شد. حسن و حسین(علیهماالسلام) را در خانه نیافت. چون از احوال آنان پرسید، دخترش فرمود: امروز در خانه ما چیزی برای خوردن نبود. علی(علیه‌السلام) آنان را با خود برد تا گریه نکنند و از من غذا نخواهند. رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) در جست و جوی داماد خویش بیرون رفت او را در نخلستان یهودی در حال آبکشی یافت. دید حسن(علیه‌السلام) و حسین (علیه‌السلام) نیز سرگرم بازی هستند و مقداری خرما در برابرشان قرار دارد. پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) به علی (علیه‌السلام) فرمود: پیش از این که هوا گرم شود، حسن و حسین را به خانه بر نمی‌گردانی؟ علی (علیه‌السلام) فرمود: وقتی از خانه بیرون آمدم، غذایی در خانه نداشتیم، صبر کنید تا قدری خرما برای فاطمه تهیه کنم. من با این یهودی قرار گذاشته‌ام که در برابر هر سطل آب، یک دانه خرما بگیرم. پس از مدتی، علی (علیه‌السلام) با مقداری خرما به خانه برگشت. (ذخائر العقبی، ج1، ص49) علی(علیه‌السلام) با این کارها رنج‌های همسرش را جبران می‌کرد.
کار کردن برای تأمین مخارج زندگی در نظر علی علیه‌السلام مذموم نبوده و حتی برای یهودیان کار می‌کرده تا درآمدی کسب کند. ابن ابی الحدید جمله زیبایی از علی علیه‌السلام نقل کرده است: چیزی ذلت‌آورتر و خوارکننده‌تر و شکننده‌تر از تنگدستی (فاقد) نیافتم (جامعه از دیدگاه نهج‌البلاغه، ص214). علی علیه‌السلام فقر و تنگدستی را بسیار بد می‌دانست و عامل فروپاشی زندگی‌ها را در همین نکته می‌دانست.
فاطمه (سلام‌اللّه‌علیها) در حساس‌ترین صحنه‌ها نیز شوهر خویش را تنها نگذاشت و دوشادوش او برای اعتلای اسلام تلاش کرد. یکی از این صحنه‌ها، جنگ و جهاد بود. نخستین حضور زهرا (سلام‌اللّه ‌علیها) در جهاد پس از ازدواج، شرکت در غزوه‌ی احد بود، درگیر و دار غزوه احد و در حالی که دشمن به سبب سهل انگاری پاسداران تنگه احد به مسلمانان هجوم آورده بودند، دندان و لب مبارک رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) مجروح شد. در جنگ احد، چهارده زن از جمله فاطمه (سلام‌اللّه ‌علیها) دختر رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) حضور داشتند که آب و غذا می‌بردند، زخم‌ها را مداوا می‌کردند و به مجروحان آب می‌دادند. فاطمه (سلام‌اللّه‌علیها) از گروه زن‌ها خارج شد و چهره پدر را خونین دید. زخم پیامبر (صلی‌اللّه علیه و آله) را شست و شو می‌داد و علی (علیه‌السلام) با سپر آب می‌ریخت. هنگامی که فاطمه (سلام‌اللّه‌علیها) دید خون بند نمی‌آید، قطعه حصیری برداشت و سوزانید و آن را بر زخم گذاشت تا از خون ریزی پیش‌گیری کند. (مغازی، ج1، ص250). پس می‌توان نتیجه گرفت که هر کدام از این همسران مهربان در نهایت صبر و متانت، افزون بر انجام کارهای خود، کمک و مددکار یکدیگر بودند. آنان الگوی جاودانه‌ای برای همسرداری گشتند که تا امروز، هیچ نظیری برای آن نمی‌توان جست.
پرورش فرزندان: زهرا (علیهاسلام) و علی (علیه‌السلام)، این دو همسر مهربان که خود تجسم عینی پرورش اسلامی به دست آموزگار بزرگ تعلیم و تزکیه؛ پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله) بودند، فرزندان خویش را به گونه‌ای پرورش می‌دادند که بنابر شرایط و اوضاع زمانه، بتوانند رهبری امت را در دست بگیرند. حسن و حسین، زینب، ام‌کلثوم (علیهم السلام)، گل‌های وجود زندگی علی و زهرا (علیهما السلام) بودند که آنان چنان پرورش یافتند که هر کدام، آموزگار جاودان انسان‌ها شدند. و این ممکن نبود مگر با همکاری، همیاری و هم فکری این دو همسر گرانقدر. حسن (علیه‌السلام) و حسین (علیه‌السلام)، پس از پدر، مسئولیت امامت امت را بر عهده گرفتند. زینب و کلثوم نیز پیام ناب اسلام و تشیع را در اوج ظلمت‌ها به گوش خفتگان جامعه رساندند. بدین گونه هر صفحه‌ای از زندگی آنان، سرفصل نوینی را در اسلام گشود و این در پرتو پرورشی بود که از پدر و مادر خویش آموخته بودند. برای علی (علیه‌السلام) و فاطمه (سلام‌اللّه‌علیها) چه سعادتی و افتخاری بهتر از این که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) درباره فرزندانشان فرمود: «الولد ریحانة و ریحانتای: الحسن و الحسین» فرزند، ریحانه است و ریحانه من، حسن و حسینند. یا در جای دیگر فرمود: «الحسن و الحسین سید الشباب اهل الجنة»؛ حسن(علیه‌السلام) و حسین(علیه‌السلام)، سرور جوانان اهل بهشت هستند(بحارالانوار، ج 43، ص264).
سبک بودن مهریه: بهترین مرد و بهترین زن جهان با هم پیوند زناشویی بستند، در حالی که بیش‌ترین بهایی که برای مهریه زهرا گفته شده، 500 درهم است. آری، اسلام محمدی (صلی اللّه علیه و آله) نه تنها مهر فراوان را نشانه ارزش و بزرگی زن نمی‌داند، بلکه برعکس، فراوانی مهر را نشانه شومی یک زن می‌شمارد. چنان که امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: شومی زن به فراوانی مهر و عقیم بودن اوست (وسائل الشیعه، ج15، ص9). پیامبر اکرم(صلی اللّه علیه و آله) دختر دردانه و محبوبش را به مهریه‌ای اندک، شوهر داد تا این سیره در میان مسلمانان گسترش یابد، هر چند متأسفانه این‌گونه نیست. همچنین می‌بینیم پیامبر(صلی اللّه علیه و آله) از شمشیر، زره و شتر که دامادش، علی (علیه‌السلام) برای مهریه زهرا (سلام‌اللّه‌علیها) در نظر داشت، تنها به زره بسنده کرد. و شمشیر و شتر را که وسیله جهاد و زندگی بود، برای علی (علیه‌السلام) باقی گذاشت. این نکته نیز نشان می‌دهد که اسلام، بر حداقل مادیات تأکید دارد، نه حداکثر. در دیدگاه اسلامی، کم توقعی باید سرلوحه زندگی خانواده‌ها، قرار گیرد.
جهیزیه به اندازه نیاز: یکی از مشکلات خانواده‌های امروزی برای ازدواج دخترانشان، فراهم آوردن جهیزیه است. این پدیده که جنبه مدگرایی و چشم و هم چشمی نیز به خود گرفته است، گاهی به درگیری، اختلاف و کشمکش‌های اقتصادی میان خانواده‌ها می‌انجامد. چنین وضعیتی را با جهیزیه فاطمه ‌(سلام‌اللّه‌علیها) و علی(علیه‌السلام) مقایسه کنید. پیامبر اکرم(صلی اللّه علیه و آله) برای عروسی دخترش ـ که عصمت کبرای الهی و سرور زنان دو جهان است ـ از محل فروش یک سوم بهای زره علی (علیه‌السلام) جهیزیه‌ای بسیار ساده و آبرومند فراهم آورد، به گونه‌ای که شگفتی همگان را برانگیخت. پیامبر(صلی اللّه علیه و آله) با شوهر دادن دختر خویش و چگونگی این پیوند می‌خواست فرهنگ و سنتی نوین در اندازد و بر روی همه اندیشه‌های غلط مادی، خط بطلان بکشد. به راستی، اگر پیامبر(صلی اللّه علیه و آله) جهیزیه فراوان و گران بها را مایه ارزشمندی زن می‌دانست، آیا هیچ‌گاه حاضر می‌شد که برای دخترش که از همه دنیا برایش عزیز‌تر بود، وسایل اندک آن هم سفالین بخرد؟ آری، با به کار بستن چنین روش پسندیده‌ای، می‌توان امید داشت که گره بسیاری از مشکلات امروزی ما گشوده شود.
جشن عروسی و دوری از گناه: محفل عقد و عروسی باید محل نزول فرشتگان الهی باشد، چنان که درباره عروسی علی (علیه‌السلام) و زهرا (سلام‌اللّه‌علیها) گفته‌اند: در شب زفاف فاطمه، جبرئیل و میکاییل و اسرافیل به همراه هفتاد هزار فرشته نازل شدند (کشف الغمه، ج1، ص496). محفل‌هایی که مالامال از لعب و لهو و حرام و دیگر مسائل غیر شرعی و اخلاقی است، مورد تأیید اسلام نیست. در چنین محفل‌هایی نه تنها فرشتگان الهی فرود نمی‌آیند، بلکه برپا کنندگان در آن به خشم الهی گرفتار می‌شوند. علی(علیه‌السلام) و زهرا (سلام‌اللّه‌علیها) در مسجد ـ خانه‌ی خدا ـ با شنیدن خطبه پیامبر بزرگ اسلام، زندگی مشترک خود را آغاز کردند. در این مراسم، فرشتگان فوج فوج وارد مسجد می‌شدند و به یکدیگر تبریک و تهنیت می‌گفتند. بسیار مایه تأسف است که مسلمانان از این مراسم پرفیض و برکت، سرمشق نمی‌گیرند. هر چند کسی نمی‌تواند به پای برگزارکنندگان آن مراسم برسد، ولی دست کم شایسته است محفل‌های عروسی پیروان این بزرگان از لهو و لعب و کردار و گفتار نامشروع و حرام تهی باشد.
منافات سادگی با خوشحالی: برنامه‌ریزی چنین محفل با برکتی نیز آموزنده است. این مراسم با شکوه و معنوی، به سادگی و بدون هزینه اضافی برگزار شد، به گونه‌ای که جابر می‌گوید: ما در عروسی علی(علیه‌السلام) و فاطمه (سلام‌اللّه‌علیها) ـ که خداوند از هر دو خشنود باشد ـ حاضر بودیم و هیچ عروسی بهتر از آن عروسی ندیدیم (فاطمة الزهرا (سلام‌اللّه‌علیها) من المهد الی اللحد، ص190)، پس مراسم عروسی را می‌توان در عین سادگی و کم خرجی، با برنامه‌ریزی مناسب، برپا کرد و در این راه، مراسم عروسی علی (علیه‌السلام) و فاطمه (سلام‌اللّه ‌علیها) الگوی مناسبی خواهد بود.
بی‌تکلفی: برگزاری مراسم عقد و عروسی، به روزها و ماه‌ها برنامه‌ریزی نیاز ندارد، بلکه با کمی دقت می‌توان در چند روز، همه امور آن را سامان داد. پیامبر چون از تمایل علی(علیه‌السلام) برای بردن همسرش به خانه برای آغاز زندگی مشترک آگاه شد، به او فرمود: امشب یا فردا شب، فاطمه را به خانه‌ات می‌فرستم و ترتیب کارها را خواهم داد (فاطمة الزهرا(سلام‌اللّه‌علیها) من المهد الی اللحد، ص 187).
علی و زهرا زندگی ساده ولی پر از مهر و محبت داشتند. علی علیه‌السلام در جایی می‌گوید: فلم أر قرناً اغلب من المرأة. یعنی در همدم و همراهان، غالب‌تر از زن ندیدم (جامعه از دیدگاه نهج‌البلاغه، ص214). زنی که با عشق و محبت همراهی کند به روح و اندیشه انسان مسلط خواهد شد.
معیارهای همسرگزینی: انسان موجودی انتخاب‌گر است و در بیشتر اوقات دست به انتخاب می‌زند. یکی از انتخاب‌هایی که نتیجه و پیامد آن برای همه عمر ماندگار خواهد بود. «همسر گزینی» است و دقت و دوراندیشی در این گزینش امری منطقی است چون در این زمینه معیارهای متنوعی به چشم می‌خورد در نظر گرفتن سه نکته زیر از دشواری مسئله می‌کاهد:
اول اینکه ملاک مورد نظر ما پدیده‌ای گذرا نباشد بلکه نسبتاً پایدار باشد. مثلاً: عامل زیبایی ابتدا جلب نظر می‌کند ولی به مرور زمان رنگ می‌بازد و در سال‌های بعدی زندگی از اثر می‌افتد در حالی که خصوصیات اخلاقی نظیر ادب، متانت یا بزرگواری بستگی به عامل گذشت زمان ندارد و به تدریج احتمال قوت گرفتن آنها نیز هست.
2- ملاک موردنظر صرفاً جنبه بیرونی و ظاهری نداشته باشد بلکه درونی باشد مثلاً ویژگی‌های شخصیتی نظیر تدبیر زندگی و خلاقیت جنبه ذاتی و درونی دارد ولی خصوصیتی نظیر تمکن مالی جنبه بیرونی دارد.
3- ملاک موردنظر به نحوی حافظ ارزش‌های انسانی باشد مثل باورهای دینی و ایمان نکته بعدی در انتخاب این است که از بروز احساسات و هیجاناتی که مانع تمرکز و تصمیم عاقلانه می‌شود پرهیز کند، در واقع کنترل احساسات و هیجانات قبل از تصمیم‌گیری می‌تواند از ورود فرد به حیطه کاملاً احساسی پیشگیری نماید و او در تصمیم‌گیری بر اساس معیارهای صحیح کمک نماید.
اگر چه تبادل احساس و عاطفه در برخورد یک زن و مرد برای انتخاب و شروع زندگی جدید از اهمیت خاصی برخوردار است اما آگاهی از وضعیت موجود می‌تواند از مخاطرات بعدی پیشگیری نماید. گاه عشق‌های تصادفی بدون در نظر گرفتن معیارهای تناسبی، بعد از ازدواج دو فرد را به آستانه طلاق کشانده است در حالی که اشکال تنها در انتخاب غلط و ناصحیح و تنها بر اساس معیار احساس و علاقه بوده است. از طرفی سطحی انگاری در امر ازدواج هم مشکلات زیادی را برای زوجین جوان ایجاد کرده است. توجه صرف به مراسم و تشریفات و هدف شدن آن باعث عدم دقت در امر شناخت زوجین شده موجب جدایی آنها می‌گردد. دین مبین اسلام که از پاک‌ترین ادیان الهی است در کنار توصیه‌های متعدد به تشکیل خانواده به امر ازدواج اهمیت وافری داد است که وجود آیات و روایات متعدد در این باره، نشان از اهمیت ازدواج از دیدگاه اسلام دارد. تجربیات علمی و نتایج یافته‌های محققین هم نشان داده که خانواده‌های مذهبی که با توسل به دین و آموزه‌های دینی، به ‌ویژه مطابق فرهنگ و سنن اسلامی شکل گرفته‌اند، استحکام و تداوم بیشتری دارند. بر این اساس، بهره‌گیری از آموزه‌های دینی ـ اسلامی و الگو قرار دادن سبک زندگی اسلامی و پیوند مشترک زندگی مطابق توصیه‌های دینی و فرهنگ غنی آن، می‌تواند در موفقیت زندگی فردی و سلامت اجتماعی افراد مفید واقع شود. افراد دارای معلولیت بر اساس معیارهای فوق می‌توانند همسر گزینی مناسبی داشته باشند.

نتیجه
زندگانی مجلل از عشق و صفا امیر مومنان و حضرت فاطمه(س) منبع و نور هدایت کننده برای جوان در حال ازدواج است. ازدواج و تشکیل خانواده سنگ بنای هر جامعه بزرگ انسانی است که در انجام وظایف فردی و روابط اجتماعی آنها نقش اساسی و بنیادین دارد و یکی از مهم‌ترین و زیباترین سنن اجتماعی انسان‌ها در طول تاریخ است که ریشه در فطرت و آفرینش ویژه آدمی دارد و تأمین‌کننده و تعدیل کننده بسیاری از نیازهای روانی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی، اعتقادی و حتی اقتصادی انسان می‌باشد که در اسلام بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. جایگاه ازدواج در بین اقوام و ادیان مختلف در کشور ما قبل ستایش است دین مبین اسلام که از پاک‌تر  
تاریخ ثبت در بانک 28 تیر 1400