کد | jr-46477 |
---|---|
عنوان اول | پیشرفت جامعه هدف به عنوان شاخص در ارزیابی مدیریت نهادهای معلولیتی |
نویسنده | منصور شادکام |
نویسنده | حسین سراوانی |
عنوان مجموعه | بررسیهای اجتماعی و فرهنگی برای بهزیستی معلولان |
نوع | کاغذی |
ناشر | انتشارات توانمندان |
سال چاپ | 1399شمسی |
شماره صفحه (از) | 13 |
شماره صفحه (تا) | 22 |
زبان | فارسی |
متن |
پیشرفت هر جامعهای مرهون یک مدل مدیریتی است. در جوامع مسلمان و برای معلولان، به دلیل مشکلات بیشتر، این مهم اهمیت بیشتری دارد. مهمترین شاخص برای ارزیابی مدیریت نهادهای معلولیتی خدمت محور، تأثیر این سازمانها در پیشرفت جامعه هدف است. یعنی شاخص مبنا و اصلی خود خدمت نیست بلکه پیشرفت است و خدمت باید در راستای پیشرفت تعریف و ارزیابی گردد. در نهادهای خدمت محور افراد در بهترین حالت به دنبال "انجام درست کار" و ارائه خدمت هستند - هر شخصی خود را مسئول یک قطعه از پازل بزرگتر میداند بدون اینکه در قبال آن پازل مسئولیتی احساس کند. این مهم لازم است ولی کافی نیست چرا که امکان دارد اصل انجام آن کار صحیح نباشد یکی از مسایلی که امروزه در جوامع بشری، پیش از هر چیز دیگر مورد توجه قرار گرفته است و از اهمیت ویژهای برخوردار شده، مسأله عملکرد این نهادها در کل سیستم است. نظام اداری توأم با بوروکراسی زیاد و سرگردانیهای پیچیده و رو به تزاید مردم در سازمانهای مختلف دولتی، دعاوی خدمتگزاری در سیستم را با تردید و ابهام مواجه مینماید. هدف از این پژوهش، بررسی الزامات مدیریت نهادهای خدمت محور در جامعه اسلامی با رویکرد پیشرفت است. روش تحقیق بهصورت اسنادی میباشد. و از مهمترین نتایج این پژوهش، این است که نهادهای خدمت محور در جامعه هدف، باید به سوی پیشرفت جهتگیری داشته باشند. کلمات کلیدی: مدیریت هدفمند؛نهاد معلولیتی؛ خدمت محور؛ جامعه هدف؛ پیشرفت. ملاک داوری جایگاه مدیریت در جامعه هدف قابل توجه است. بدون تردید مدیر لایق، باتجربه، توانا و صاحب انواع مهارتها میتواند در رهایی جامعه معلولان از مشکلات و نواقص موثر باشد؛ اما همواره این پرسش مطرح است که چه نوع مدیریتی و کدام دسته از مدیران مقبولتر و ایدهآلتر هستند؟ بعضی فکر میکنند مدیرانی مطلوباند که خدمات داشته باشند و دائم درصدد ارائه خدمت باشند. یعنی هیچ زمانی بیکار نیستند و همواره درصدد ارائه کار و تلاش هستند. مثل ماشینی که دائم روشن و به کار است. گروه دیگر کار و خدمت را معیار سنجش مطلوبیت نمیدانند بلکه آن را با شاخصهای دیگر نظیر «نیت»، «هدف» و «تأثیر» میسنجند و مثلاً میگویند کاری مطلوب است که بر اساس نیت مقبول و نیک انجام یافته باشد؛ یا میگویند کاری مطلوب است که در جهت هدف مقبول باشد یا تأثیر فرهنگی و اجتماعی مقبولی داشته باشد. به دلیل اینکه در جامعه اسلامی زندگی میکنیم و درباره معلولان مسلمان بحث مینماییم، باید ببینیم اسلام در این باره چه دیدگاهی دارد؟ البته اسلام کار و عمل هر کس را با معیارها و شاخصهای مطلوبیت مثل نیت میسنجد، سپس درباره ارزش آن کار داوری میکند و آن عمل را مطلوب یا نامطلوب میشمارد. این مقاله درصدد بررسی شاخص دوم است. یعنی پیشرفت جامعه را به عنوان یک شاخص در سنجش و ارزیابی فعالیتهای مدیران در نظر میگیریم. این مقاله درصدد بررسی اخلاقیات و شخصیت مدیران نیست. در نگرش اسلامی مدیران بیتعهد، دنیاپرست، بداخلاق، بیعرضه، ترسو و سطحینگر جایگاهی ندارند. نهجالبلاغه به دلیل اینکه تجارب مدیریتی چند دولت را بیان کرده و از جمله تجربه اداره جامعه در عصر خلافت علی (ع) را گزارش کرده، یک کتاب «سیاست نامه» است. مدیران مطلوب و ناشایسته در این کتاب بازشناسایی و ویژگیهای هر یک بیان شده است. بر اساس دیدگاه امام علی(ع)، در جامعه اسلامی باید وارستهترین، مبارزترین و توانمندترین عناصر در پست مدیریتی قرار بگیرند و هیچ تسامحی در این زمینه نباید صورت بگیرد. برخورد امام علی (ع) با مدیران و استانداران متخلف را نباید فراموش کرد. عهدنامه مالک اشتر که یک منشور کامل در زمینه تبیین سلوک مدیران در جامعه اسلامی است، باید نه در مقام شعار، بلکه در مقام عمل به روح حاکم در بدنه مدیریتی کشور مبدل گردد. در جامعهای که وزیر آن با استفاده از انواع رانتها در زمره ثروتمندان قرار گرفته و با پررویی از عمل خلاف خود دفاع میکند، پیشرفت اسلامی بیمعناست. و بدین ترتیب از اهداف خدمت رسانی نهادها به سوی اهداف مورد نظر پیش نخواهد رفت (مطهری، ص74) خلاصه اینکه مدیر کار کن و فعال در اندیشه اسلامی به شرطی مورد تأیید است که عملش در راستای اهداف مطلوب باشد؛ یعنی اولاً شخصیت و اخلاقیات انسانی و کریمانه داشته باشد و دوم کارهایش در جهت پیشرفت اجتماعی نه تخریب جامعه باشد. بنابراین مدیرانی میتوانند جامعه هدف را از مشکلات و انواع نابسامانیها مثل فقر، فقدان اشتغال، کمبود مهارتها و دهها معضل دیگر نجات دهند که این دو ویژگی را داشته باشند: شخصیت خود ساخته داشته باشند؛ فعالیتهای آنها در جهت پیشرفت جامعه هدف باشد. حتی اگر انسانی در ظاهر متدین و با اخلاق باشند ولی برای پیشبرد اهداف خودشان یا اهداف گروه و حزبشان فعالیت کنند، مورد تأیید نیستند و کارشان مذموم است. در اینجا پنج مطلب در توضیح شاخص پیشرفت میآورم؛ هدفم تبیین پیشرفت جامعه هدف عنوان یک شاخص و تراز برای سنجش عملکرد و کارنامه مدیران است. فعلاً کاری با شخصیت فردی، اخلاق و عملکرد مدیران در قلمرو شخصی خودشان ندارم و به این موضوع نمیپردازم. اما کارنامه اجتماعی و عملکرد مدیر در جامعه هدف را زیر ذرهبین میگذارم و میخواهم با تراز «پیشرفت» درباره این مدیران داوری کنم. ضرورت بحث از پیشرفت توسعه و پیشرفت از مفاهیم اساسی و کانونی در دوره جدید است. همه جوامع چه در سطح ملی و کشوری یا در سطح خُرد و مقیاس کوچکتر درصدد هستند از عقبماندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رهایی یافته و به سوی تکنولوژی، کسب و کار پر رونق، رفاه، آموزش و پرورش پیشرفته، نهادهای مدنی مطلوب و خلاصه زندگی آبرومندانه و بدون دغدغه برای شهروندان ایجاد نمایند. در مورد جوامع آسیب دیده و دارای عقبماندگیهای بیشتر که از نظر اشتغال، رفاه، معیشت، آموزش و غیره عقبتر هستند، بحث توسعه و پیشرفت جدیتر و لازمتر است. از جمله جامعه معلولین در ایران به دلیل مشکلات در زمینههای مختلف باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. خطمشی توسعه، مدل توسعه، مراحل توسعه و امکانات مورد نیاز در این زمینه نیاز به بحث و بررسیهای عالمانه دارد. امیدواریم با طرح چنین مباحثی، به تدریج مشکلات جامعه هدف برطرف گردد و در آینده به رفاه، اشتغال و زندگی مطلوب برای آحاد جامعه و نهادهای مدنی کارآمد در کل جامعه تحقق پذیرد. اما مطلب مهمی که میخواهم در اینجا مطرح کنم این است که فکر نشود اگر در رأس سازمان بهزیستی و در رأس معاونتها و ادارات آن و در پستهای مدیریتی مربوط به معلولان، آدمهای اخلاقی و نمازخوان و متدین گمارده شود، مشکلات مرتفع شده و پس از چند سال جامعه هدف توسعه یافته و پیشرفته خواهیم داشت. مدیران پاک و متدین لازماند ولی کافی نیستند و باید علاوه بر آن به آنها طرح و برنامه، نقشه توسعه، و چگونگی تحقق پیشرفت بدهیم؛ سپس ریلگذاری گردد و پس از قرار دادن جامعه در مسیر درست پیشرفت و سکان مدیریت را به آن مدیران بسپاریم. از اینرو لازم است از پیشرفت و شیوه تحقق بحث شود (نوری، پیشرفت معلولان، ص 20ـ22). اما بررسی جوانب پیشرفت جامعه معلولان، نیاز به فرصت طولانی دارد و در یک مقاله نمیتوان همه جوانب آن را بررسی نمود. اینجا فقط یکی از جوانب آن یعنی شاخص بودن پیشرفت در سنجش کارنامه مدیران را بحث میکنم. خلاصه بحثم این است که مدیری مطلوب است که در جهت پیشرفت جامعه هدف فعال و کوشا باشد. اما کوشا بودن در جهت توسعه بر اساس آموزههای اسلامی، به پنج شاخص دیگر ارجاع میگردد. بنابراین این مقاله به بررسی این پنج شاخص خواهد پرداخت. عدالت و مبارزه با تبعیض عدالت و مساوات در پیشرفت جامعه معلولان بسیار موثر است، زیرا از یک نظر یکی از انواع پیشرفت، عدالت گستری و تبعیض زدایی است و از نظر دیگر عدالت و مساوات علت توسعه یافتگی و پیشرفت است. به هر حال یکی از ضرورتهای زندگی جمعی، رعایت عدل و نفی تبعیض به منظور حفظ امید و آرمان عمومی به رشد و پویایی است. امیرالمومنین(ع) در سخن زیبایی تأکید میفرمایند که عدالت، پایه استقرار زندگی انسانها است: «العدل حیاة» و در سخن دیگری، عدالت را نخستین آرمان و عمل والیان میدانند و آن را رمز محبوبیت والی در جامعه میشمرند. (نهجالبلاغه، نامه، 53) و در کلامی دیگر آن را رمز استواری عالم معرفی میکنند: «العدل اساس به قوام العالم» (مجلسی، ج 78، ص83). در دستورهای ائمه دین آمده است که برای عموم مردم همانگونه باش که برای خودت و خانوادهات هستی؛ زیرا چنین رفتار بالسویهای، قاطعیت سخن تو را افزایش میدهد و زیردستان را آرامش میبخشد (مجلسی، ج 72، ص27). نخستین خدمت شایسته به عموم کارمندان و افراد در جامعه، آن است که شخص مسئول از اعمال هرگونه نظر و ارفاقی بدون رعایت موازین عامه در حق افراد خاص اجتناب نماید و حتی اگر برادر فردی که مسئول است از او تقاضایی خارج از قانون کرده، چنان علی(ع) بر دست وی آهن تفتیده نهد تا توقع استئثار و ترجیح دادن وابستگان بر دیگران منتفی گردد. مدیری موفق است که بتواند عدالت و مساوات را در جامعه هدف گسترش دهد؛ یعنی این اقدامات را داشته باشد: 1ـ اقدامات و تصمیمگیریهای او عامتر و شاملتر باشد و افراد و گروههای بیشتری را در برگیرد. اینگونه نباشد که گروهی را ترجیح بدهد و امکانات را به آنان اختصاص دهد و از دیگران دریغ ورزد. 2ـ با فرهنگ سازی و متقاعد کردن مسئولین کشوری و منطقهای، تلاش کند بین معلولان و عموم مساوات برقرار کند؛ تا بین آنان و دیگران فرصتها و امکانات به شیوه مساوی تقسیم گردد. حتی اگر مساوات برقرار نیست سهم معلولان را دریافت و بین آنان تقسیم کند. 3ـ از منابع اصلی درآمدهای کشوری و از منابع کشوری، اثبات کند معلولان سهم دارند و سهمشان را دریافت و تقسیم کند. 4ـ مدیر نباید تلاش کند بخش مربوط به مدیریت خودش را رشد دهد بلکه باید همه معلولان را در نظر آورد و اقداماتی انجام دهد تا همه آنان با هم رشد کنند. نیز نباید فقط شهر خودش یا گروه خودش را برتری دهد. از واژههایی که امام علی (ع) به آن توجه داشته استئثار است. این واژه در فارسی به صورت استیثار هم نوشته شده ولی معنای معادل برایش نگفتهاند. برخی برگزیدگی یا برگزیده بودن را گفتهاند (دهخدا، ص1865). که گویای تمام ابعاد آن نیست. از اینرو مجبوریم به توضیح آن بپردازیم. شخصی خودش را خاص و برجستهتر از دیگران میداند و به همین دلیل به مساوات با دیگران تن نمیدهد و امکانات و مزایا و اموال افزونتر برای خود مطالبه میکند. از اینرو وقتی به قدرت میرسد یا مسئولیتی دارد، امکان پیدا میکند به اموال و حقوق دیگران دست درازی کند. این را استئثار گویند. بهترین معنایی که در فارسی میتوان برای آن گفت ویژه خوای یا ویژه خواهی است. استئثار زمینه ساز تبعیض است و در مقابل مساوات قرار دارد. علی (ع) درباره استئثار سخنان پختهای دارد: وَإِیَّاکَ وَالاِسْتِئْثَارَ بمَا النَّاسُ فِیهِ أُسْوَةٌ، وَالتَّغَابیَ عَمَّا تُعْنَی بهِ مِمَّا قَدْ وَضَحَ لِلْعُیُونِ، فَإِنَّهُ مَأْخُوذٌ مِنْکَ لِغَیْرِکَ، وَعَمَّا قَلِیل تَنْکَشفُ عَنْکَ أَغْطِیَةُ الاُمُورِ، وَیُنْتَصَفُ مِنْکَ لِلْمَظْلُومِ. یعنی: بر حذر باش، از اینکه چیزهایی که همه مردم در آن مساوی هستند، برای خود را برگزینی و برای خود سهم بیشتری بخواهی و بر حذر باشد از اموری که باید مورد توجه و عنایت تو قرار گیرد (از قبیل اینکه، یکی از نزدیکانت، کار خلافی مرتکب شده باشد و تو باید به این امر رسیدگی کنی) از آن چیزهایی که بر همه چشمها واضح است و همه آن را میدانند، خود را به نادانی و بیاطلاعی بزنی، که همانا تو در این صورت، مسئول عملی هستی که خود مرتکب نشدهای، و به زودی پرده از روی کارها، کنار میرود و داد مظلوم را تو گرفته میشود. (فقیهی، ص601) در اموری که مردم حقوق مساوی دارند، همگان باید به شرایط مساوی پایبند و مستلزم باشند. عبارت «وَإِیَّاکَ وَالاِسْتِئْثَارَ بمَا النَّاسُ فِیهِ أُسْوَةٌ» را عبده اینگونه معنا کرده است: احذر ان تخص نفسک بشیء تزید به عن الناس، و هو مما تجب فیه المساواه من الحقوق العامه (فقیهی، ص601) یعنی از اینکه خودت را خاص بدانی و زیادتر از مردم بخواهی آن هم در مواردی که لازم است مردم به مساوات تن دهد چون از حقوق عمومی است. ظاهراً کلمه اُسوة غلط است و باید اسواء باشد. اما ویژه خواهی اقسام و مصادیق زیاد دارد. هر کسی خودش را به هر دلیل در محدوده حقوق عمومی و مساوی با مردم نداند به استئثار گرفتار شده و سخنان حضرت در مورد او درست است (نوری، حقوق معلولین، ص254). کرامت انسانی پیشرفت ایدهآل به کرامت انسانی منجر میشود؛ از طرف دیگر جامعه عقبمانده، موجب از بین رفتن کرامت و شرافت انسان میشود. در آموزههای اسلامی، انسان عنصر اساسی است به این معنی که خداوند انسان را جانشین خود قرار داده و انبیاء را برای هدایت انسان مأمور کرده است. مدیران وظیفهای جز پرداختن به انسان ندارند به این خاطر مبنی در مدیریت اسلامی انسان است، اگر انسان نباشد مدیریت و رهبری معنی ندارد، انسان است که به مدیریت شکل میدهد، امور زندگی انسان است که باید اداره شود، انسان است که باید به مقاصد عالی برسد، انسان است که تکامل دارد، طبیعت در تسخیر انسان است، انسان گل سرسبد آفرینش است و بالاخره همین انسان است که نیاز به مدیر و مدیریت دارد. انسانی که با خدا معنا و مراد مییابد تا آنجا که خدا نیز خود را وقف انسان نموده و عالم را به تسخیر او در آورده است: «وَسَخَّرَ لَکمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا». (جاثیه/13) یعنی آنچه در آسمانها و زمین است، تمام را مسخر شما گردانید تا از همهی موجودات عالم به علم و عمل بهرهی معرفت یابید. اساساً در بیان قرآن کریم، انسان کرامت ذاتی دارد: «وَ لَقَدْ کرَّمْنا بَنِی آدَمَ». (اسرا/70) یعنی آدمیان را کرامت بخشیدیم. و این کرامت ذاتی، هنگامی که با کرامت اکتسابی انسان در مدار تقوا همراه گردد: «إِنَّ أَکرَمَکم عِندَ اللّه أَتقاکم». (حجرات/13) یعنی گرامیترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شما است. آدمی به مقام خلافت الهی ارتقا مییابد. در این مرحله، خدای سبحان، همه چیز انسان میگردد. تقرب انسان به این درجه متعالی، نوع خدمترسانی خدا را به او تغییر میدهد. به همین دلیل، مفهوم خدمترسانی از مفاهیمی است که در اسلام عالیترین تعابیر در مورد آن در کلام و سخن معصومان علیهمالسلام ارائه شده است. پیشرفت انسان و پیشرفت جامعه هدف در واقع به معنای با کرامت زندگی کردن و کریمانه زیستن است. یعنی تن به فقر و بدبختی ندادن و به سراغ گدایی نرفتن، مهارت دانستن، سواد و دانش داشتن است. و مدیر موفق کسی است که جامعه هدف را به پیشرفتی برساند که رفاه، عزت و شرافت به فراوانی وجود داشته است. همگرایی و اخلاق جامعه مجموعهای است که هر مقدار اعضا به هم مرتبطتر و چسبیدهتر باشند، استحکام و دوام و کارآیی آن جامعه بیشتر است و از طرف دیگر پیشرفت و رشد آن جامعه افزونتر میباشد. اخلاق و مراعات دستورات اخلاقی موجب افزایش پیوندهای اجتماعی میشود. مدیر موفق کسی است که به شیوههای مختلف تضادها و تنشها و اختلافها و جدالها را کاهش دهد و دلها را به یکدیگر نزدیک سازد. پیامبر اسلام با همین روش توانست جامعه اسلامی را پیشرفت دهد. فرهنگ تبسم و لبخند، یادگاری است از سیمای نورانی پیامبر اکرم(ص) که اسوه نیکویی برای مدیران و ملت ما معرفی گردیده است. در روایات حضرات معصومان(ع) بر «گشادهرویی» و «خوشبرخوردی» تأکید شده و در بیان پیامبر اعظم(ص)، «ادخال سرور بر مومنان» از محبوبترین اعمال نزد خدا خوانده شده است: «إِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللّه عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَی الْمُوْمِنِین» (کلینی، ج3، ص272) یعنی بهترین اعمال نزد خداوند، وارد ساختن سرور و خوشحالی بر مومنان است. امیرالمومنین(ع) نیز تأکید میفرمایند: «المومن... بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه». (کلینی، ج3، ص321) یعنی مومن چهرهاش غرق در تبسم و قلبش خانه غم او است. در روایتی از امام باقر(ع) رسیده است که: «تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِی وَجهِ أخِیهِ حَسَنَةٌ، وصَرفُ القَذَی عَنهُ حَسَنَةٌ». (کلینی، ج3، ص271) یعنی لبخند شخص به روی مومنان دیگر حسنه است و برداشتن خاشاکی از روی وی حسنه است. تصور کنید اگر این خدمت در ادارات ما رایگان شود، پزشکان، متخصصان، استادان، فرماندهان و مسئولان ما با زیردستهای خود با محبت برخورد کنند، سلامت روانی و روحی جامعه ما از چه تحولی برخوردار میشود. بدون هیچگونه هزینهای، پرهزینهترین پروژهها یعنی پروژه سلامت روانی جامعه انجام میپذیرد. اخلاق مذمومی مثل تفاخر، فخرفروشیها، منیّتها و خودبزرگبینیها منشأ تضادهای اجتماعی است. تضادها موجب میشود اولاً همگرایی، هماندیشی، تعاون و همکاری نباشد و برعکس تمامی ظرفیتها و امکانات در جهت حذف یکدیگر مصرف شود. در نتیجه امکاناتی که باید برای پیشرفت و ترقی به کار گرفته شود در راه دشمنی و عناد استفاده میشود. برای ارزیابی عملکرد یک مدیر، باید دید چقدر آحاد جامعه را به هم نزدیک ساخته و شقاقها و تضادها را بر طرف ساخته است. اما مدیری که به جدالها و کینهها و نفرتها دامن زده و آنها را شعلهورتر ساخته، از نظر موفقیت، نمره قبولی دریافت نمیکند. افزایش مهارتها و توانمندی پیشرفت اجتماعی بستگی به رشد انفرادی همه افراد جامعه دارد. اگر افراد مهارتهای مورد نیاز را فرا گرفته و حتی در کسب درآمد، مهارت آموخته باشند، اینان مستقلاً و بدون وابستگی به دیگران میتوانند، نیازهای فردی و گروهی خود را مرتفع نمایند، چنین جامعه در مسیر رشد و پیشرفت گام خواهد برداشت. یک فاکتور اساسی در مهارتافزایی و مهارتآموزی، ارتباطات بدنه جامعه با نخبگان یا روابط عمود جامعه با مسئولان و مدیران است. متأسفانه در عرف موجود، شخصیت افراد به تعداد گماشتگان دربار و حاجبان دیدار سنجیده میشود و هر تماسی؛ چه حضوری و چه غیرحضوری، با فیلتر افراد بسیاری کنترل میگردد و در نهایت به نتیجه نمیرسد. در حالی که این نوع مدیریتها، ارمغانی جز نفرت و خشم مردم و بیگانگی مسئولان از واقعیات و محبوس بودن در پس تاریکخانههای بیخبری و خودسانسوری ندارد. حضرت علی(ع) در نامهای به نماینده خود در مکه مینویسد: پس از نماز ظهر و عصر در مسجد بنشین و به مراجعات مختلف شرعی، شهری و شکوائیهها پاسخ بده و واسطه بین مردم و تو فقط چهره تو باشد و هیچکس را از ملاقات با خود محروم مدار؛ زیرا اگر کسی از پشت در اتاق تو بهعنوان اینکه وقت ملاقات نیست، رانده شود هر چند بعداً مشکلش به دست تو مرتفع گردد، موجبات شادمانی و رضایت او فراهم نخواهد شد. (نهجالبلاغه، نامه 67) بنابراین مدیر اگر بتواند ظرفیت بیشتری را برای ملاقات با ارباب رجوع ایجاد کند، به شادابی و طراوت روحی و رضایتمندی زیرمجموعه خویش کمک کرده است؛ حتی اگر چه در برآوردن خواستههای آنان امکانات و توان لازم را در اختیار نداشته باشد. امام علی (ع) وقتی از نابینایان و ناشنوایان و معلولان حرکتی صحبت میکند، به مالک اشتر به عنوان استاندار مصر دستور میدهد: 1ـ با کبر و نخوت با معلولین برخورد نکن و چهره خود را به دلیل تکبر از آنان برمگردان. وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لَهُم یعنی صورت خود را سر فخرفروشی از معلولان برنگردان (نوری، منشور، 19). 2ـ جلسه عمومی تشکیل بده و آنان در این جلسات گفتگو حضور داشته باشند. تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً یعنی نشست عمومی با آنان داشته باش و به سخنان آنان گوش بده (همان، ص27). 3ـ معلولان و مددجویان به آسانی به تو دسترسی داشته باشند. تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَکَ وَأَعْوَانَکَ مِنْ أَحْرَاسِکَ وَشُرَطِکَ یعنی پاسداران، پاسبانها، سربازان، نزدیکان و یاران خود را از راه آنها دور کن (همان، ص29). این آموزهها بخش اندکی از توصیههایی است که علی (ع) بیان کرده است و همه این نزدیکیها موجب رشد و پیشرفت جامعه معلولان خواهد شد. تأمین نیازمندیها و کارگشایی افراد دارای معلولیت، سالخوردگان، زنان بیسرپرست، کودکان و آسیب دیدگان بر اساس قوانین بینالملل و نیز قوانین کشوری باید تحت نظام تأمین اجتماعی قرار میگیرند (دانشگستر، ج5، ص667). تأمین اجتماعی، مساعدتهای مالی، رسیدگی بیمهای و پزشکی، رسیدگی آموزشی و تأمین انواع نیازهای آنان است. در دستورات و آموزههای اسلامی به اهتمام و تعاون و رسیدگی به امور اقشار ضعیف از جمله معلولان توصیه شده است. خداوند متعال خود قادر است به نحو آبرومندی نیاز عیال و بندگان خود را برطرف نماید. اگر کسی را به عنوان واسطه این امر خیر برمیگزیند، نه از سر درماندگی است. بلکه توان خیررسانی و خدمتگزاری، منتی است که بر او نهاده و فضلی است که به او اختصاص یافته است. پس در قبال این منت عظیم خداوندی و نعمت قویم الهی، شکرگزاری باید. در پارهای روایات از حاجات دیگران تحت عنوان «نعمت الهی» نام برده شده است. امام حسین(ع) میفرمایند: «إعْلَمُوا أنَّ حَوَائِجَ النّاسِ إلَیکمْ مِنْ نِعَمِ اللّه عَلَیکمْ فَلا تَمَلُّوا النَّعَمَ فَتَتَحَوَّلُ إلی غَیرِکمْ». (مجلسی، ج74، ص318) یعنی بدانید که نیازهای مردم به شما نعمتی است که خدا به شما داده است. از آن احساس ملالت نکنید که این نعمت به غیر شما منتقل میگردد. ائمه بزرگوار ما در دعاهای خود از انتقال این نعمت به دیگران اظهار نگرانی کرده و از خداوند خواستهاند غیر آنان را برای این نعمت برنگزیند. در پارهای از دعاها خواسته شده که خداوندا یاری دینت را از طریق من انجام ده و غیر مرا برای این کار انتخاب نکن. در برخی از دعاها افزوده شده که: «جایگزینی دیگران به جای من برای تو کاری آسان و بر من امری دشوار است» (مجلسی، ج92، 332). امام علی (ع) در مورد معلولان توصیه میکند حقوق مشخصی از بیتالمال برای تأمین نیازهای آنها اختصاص بدهید (نوری، منشور، ص 16ـ17). تأمین اجتماعی در ایران باستان بوده (همایونپور، ص 25ـ40)، اما در دوره جدید پس از انقلاب صنعتی گسترش چشمگیر یافت و همه کشورها از جمله ایران به تقنین و اجرای قانون اقدام کردند (همان، ص 7ـ20). یکی از وظایف مهم مدیران در جامعه هدف رسیدگی به امور معلولان و گسترش تأمین اجتماعی است. نتیجه برای اینکه بدانیم کارنامه کدام مدیر مثبت و مطلوب است و کدام مدیر کارنامه قابل قبولی ندارد، یکی از مهمترین شاخصها برای ارزیابی و داوری، بررسی پیشرفت جامعه هدف است. منظور از پیشرفت جامعه، پنج مورد است: عدالت و نفی تبعیض، کرامت انسانی، همگرایی و اخلاق، مهارتها و توانمندی و کارگشایی و تأمین نیازمندی. اگر جامعه در این موارد پیشرفت و رشد کرده باشد، ارزیابی و داوری نسبت به مدیران آن جامعه مثبت است. اسلام به منظور فرهنگسازی، در بحث از اهمیت خدمتمحوری نهادها به مواردی نظیر سودمندی و نفعرسانی، تحمل بار مسئولیت و زحمت دیگران، برآوردن نیاز مومن، نوعدوستی و یاری همنوعان و نیز کمک به خانوادههای بیسرپرست تأکید میورزد و خدمترسانی را ملاک برتری، برترین عبادت و شرط مسلمانی دانسته است که موجب حمایت و دعای ملایک و شادمانی پیامبر(ص) میگردد و در قیامت نیز خداوند سبحان، جبران بیحساب آن را به خویشتن واگذار کرده است. منابع - قرآن کریم - نهجالبلاغه - آمدی تمیمی، عبدالواحد، غررالحکم و درر الکلم، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، الطبعه الاولی، 1407ق. - افغانلودین، شهین، اصول مدیریت از دیدگاه قرآن و حدیث، انتشارات مشهد - باباپور، محمدمهدی، درآمدی بر سیاست و حکومت در نهجالبلاغه، موسسه انتشارات عصر ظهور، اول، 1380 ـ دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، 1375 ـ فقیهی، علیاصغر (مترجم)، نهجالبلاغه، شرح محمد عبده، قم، ادبیات، 1395 - کلینی، محمد بن یعقوب (بیتا). اصول کافی. ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهلالبیت (علیهمالسلام)، جلد سوم. - مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1404ق. - مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، بیجا، نشر چاپ بینالملل، 1379. ـ مطهری، مرتضی، سیری در نهجالبلاغه، قم، دفتر نشر اسلامی، 1361. ـ نوری، علی، منشور حقوق معلولان: توصیههای امام علی (ع) به مالک اشتر، قم، توانمندان، 1396 ـ نوری، محمد، پیشرفت معلولان، قم، توانمندان، 1398 ـ نوری، محمد، حقوق معلولین: بررسی مبانی عدالت و مساوات، قم، توانمندان، 1399 ـ همایونپور، هرمز، تأمین اجتماعی در ایران و جهان، تهران، موسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی، 1386. |
تاریخ ثبت در بانک | 28 تیر 1400 |