کد jr-46139  
عنوان اول لزوم آموزش کودکان معلول در مدارس تلفیقی  
نویسنده سید فاطمه شفیعی  
عنوان مجموعه آسیب‌شناسی آموزش و پرورش استثنایی  
نوع کاغذی  
ناشر انتشارات توانمندان  
سال چاپ 1398شمسی  
شماره صفحه (از) 119  
شماره صفحه (تا) 121  
زبان فارسی  
متن سید فاطمه شفیعی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری ایران (ایسنا)، منطقه گیلان، درباره آموزش کودکان دارای معلولیت به ویژه روش تلفیقی، مباحث و نکاتی را بیان کرده و تجارب خودش را بیان کرده است. خانم شفیعی روان‌شناس است و به بررسی آموزش کودکان دارای معلولیت از این منظر پرداخته است.

عدالت اجتماعی و رعایت حقوق بشر ایجاب می‌کند کودکان معلول و با نیازهای ویژه، لزوماً در مدارس ویژه جایابی نشوند، بلکه می‌توان آنان را در مدارس تلفیقی و فراگیر جایابی کرد اما تحت آموزش ویژه و خدمات ویژه قرار داد تا توانایی‌های بالقوە آنان شکوفا شود.
در چهار دهه اخیر، نظام آموزش و پرورش به ویژه در سراسر دنیا در حال گذر بوده است. توجه به حقوق بشر، آموزش برای همه، فراهم کردن فرصت‌های برابر، پذیرش اجتماعی تمام شهروندان یک جامعه و تسهیل فرایند اجتماعی شدن یا جامعه پذیری از اهداف مهم برنامه‌های آموزش تلفیقی یا یکپارچه سازی آموزشی و آموزش فراگیر محسوب می‌شود.

روش‌های تلفیقی و فراگیر
نکته قابل توجه این است که برخی متخصصان آموزش و پرورش بر این باورند که دانش‌آموزان دارای نیازهای ویژه باید در مدارس ویژه به تحصیل بپردازند و با اجرای برنامه‌های آموزش تلفیقی مخالفت می‌کنند. آنها برای مخالفت خود دلایلی همچون نبود یا کمبود خدمات ویژه و موقعیت‌های فیزیکی مناسب و وجود نگرش منفی معلمان و دانش آموزان عادی نسبت به دانش آموزان دارای نیازهای ویژه را بیان می‌کنند.
در مقابل بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت اعتقاد دارند که جداسازی آموزشی برای افراد دارای نیازهای ویژه، غیر انسانی است و به رشد همه جانبه آنان آسیب می رساند و در نتیجه از برنامه‌های آموزش تلفیقی و در سال‌های اخیر از آموزش فراگیر حمایت می‌کنند. یکپارچه سازی آموزشی، فرایندی است که طی آن کودکان دارای نیازهای ویژه با کودکان عادی، به طور تمام وقت یا پاره وقت کنار هم آموزش می‌بینند. در ایران نیز، در سال‌های اخیر یکی از گام‌های مهمی که برای تحقق این هدف‌ها برداشته شده، یکپارچه‌سازی آموزشی دانش آموزان نابینا در مدارس عادی است.
اکثر متخصصان بر اهمیت نگرش مثبت معلمان، دانش آموزان و اولیای آنان تأکید می‌کنند و به طور خاص یکی از مهم‌ترین عوامل موثر بر موفقیت برنامه‌های یکپارچه آموزشی را نگرش مثبت معلمان معرفی می‌کنند. در شکل‌گیری نگرش نسبت به افراد دارای نیازهای ویژه عوامل متعددی ممکن است، دخالت داشته باشند. این عوامل را می‌توان در فرهنگ افراد، باورهای مذهبی، زمینه خانوادگی و تاریخی آنها، میزان و نوع رابطه و تعامل اجتماعی و همچنین میزان آگاهی و اطلاعات دربارۀ موضوع موردنظر جست‌وجو کرد.

ارزیابی روش تلفیقی در ایران
بررسی پیشینه موجود در جهان و ایران نشان می‌دهد که مدارس و کلاس‌های تلفیقی با واکنش‌های گوناگون پذیرش و عدم پذیرش توسط معلمان روبه‌رو شده و برنامه‌های یکپارچه‌سازی با موفقیت‌ها و شکست‌هایی همراه بوده است. چنانچه معلمان در تماس با این‌گونه کودکان آنها را درک کرده و بپذیرند، برنامه‌های یکپارچه‌سازی می‌تواند با موفقیت کامل به انجام برسد. موفقیت برنامه‌های یکپارچه‌سازی و رضایت معلمان عادی در پذیرش دانش‌آموزان با نیازهای ویژه در کلاس‌هایشان، بر سازگاری اجتماعی و عاطفی و همچنین پیشرفت تحصیلی این‌گونه دانش آموزان موثر است.
در آموزش تلفیقی، دانش‌آموز دارای نیازهای ویژه در مدارس عادی و همراه با دانش آموزان عادی و با همکاری معلم‌های رابط که از سوی کارشناسان آموزش و پرورش استثنایی تعیین می‌شوند، به تحصیل می‌پردازند. دانش‌آموزی که برای آموزش تلفیقی در نظر گرفته می‌شود، دانش‌آموزی است که دارای محدودیت‌های جسمانی و ذهنی است، اما درجه معلولیت او در حد خفیف است بنابراین با استفاده از وسایل کمک آموزشی و توانبخشی و معلم رابط قادر است در مدارس عادی به تحصیل بپردازد. یکی از عناصر مهم در آموزش تلفیقی، معلم‌ها و نوع نگرش آنها به آموزش تلفیقی است. وجود نگرش‌های مثبت برای اجرای موفقیت آمیز برنامه‌های تلفیقی از نیازهای اصلی برای ایجاد تعهد در کارگزاران و دست‌اندرکاران مربوط جهت به فعل رساندن تلفیق کامل و نیز سوق دادن هر چه بیشتر و کامل‌تر دانش آموزان دارای نیازهای ویژه به سوی مدارس عادی است.
اجرای راهبردهای نهضت عادی‌سازی و برنامه‌های یکپارچه‌سازی فقط به محیط‌های آموزشی محدود نمی‌شود، در سال‌های گذشته مسئولان و برنامه ریزان گمان می‌کردند برنامه‌های آموزش تلفیقی صرفاً با جایابی و قرار دادن یک یا دو نفر دانش‌آموز با نیازهای ویژه در کلاس‌های عادی، خاتمه می‌یابد و هدف‌های آموزش تلفیقی محقق می‌شود، در صورتی که امروزه اجرای برنامه‌های یکپارچه‌سازی آموزشی تنها به یکپارچه‌سازی مکانی و فیزیکی ختم نمی‌شود و اجرای برنامه‌های یکپارچه‌سازی اجتماعی و داشتن تعامل‌های اجتماعی واقعی، غنی‌سازی محیط‌های آموزشی و یکپارچه‌سازی کارکردی نیز ضرورت یافته است، زیرا که بیش از هر امر دیگری، یکپارچه‌سازی آموزشی مسأله ای نگرشی است.
برای تغییر نگرش، نخست به حضور هر چه بیشتر افراد کم توان حسی، ذهنی و جسمی در مدارس، اجتماعات، محیط‌های کاری، مراکز تفریحی و همچنین رسانه‌های گروهی نیاز است.  
تاریخ ثبت در بانک 19 تیر 1400