کد | jr-45318 |
---|---|
عنوان اول | ویلیامز، بویس رابرت |
عنوان دوم | تلاشگر ناشنوا و فعال در موضوعات اجتماعی و فرهنگی ناشنوایان در امریکا |
نویسنده | ادنا پی. ادلر |
مترجم | احسان اسماعیلی |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد سوم |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 1318 |
شماره صفحه (تا) | 1320 |
زبان | فارسی |
متن |
ویلیامز، بویس رابرت ، تلاشگر ناشنوا و فعال در موضوعات اجتماعی و فرهنگی ناشنوایان در امریکا. در 29 آگوست 1910 در رسین ویسکانسین به دنیا آمد و در هفده سالگی در اثر مننژیت نخاعی، شنوایی خود را کاملاً از دست داد. وی در 1932 از دانشکده گالودت دانشآموخته شد و بلافاصله با حقایق تلخ زندگی ناشنوایان و نبود فرصتهای شغلی برای آنان در دوره رکود بزرگ، روبهرو شد. ویلیامز با آغاز تدریس در مدرسه ناشنوایان ویسکانسین در 1933 به حوزه آموزش ناشنوایان قدم گذاشت. از سال 1935 تا 1945 او با مدرسه ناشنوایان ایندیانا ، نخست به صورت معلم و سپس به عنوان مدیر آموزشهای شغلی همکاری کرد. در 1937 با یکی از همکاران شنوای خود به نام هیلدا سی. تیلینگاست ازدواج کرد و ثمره ازدواج آنها، سه پسر به نامهای بویس کوچک، جان دیوید و توماس ادوارد بود. در سالهایی که با مدرسه ایندیانا همکاری میکرد، در دورههای تابستانی دانشگاه کلمبیا شرکت جست و در 1940 موفق به کسب درجه کارشناسی ارشد شد. در 1945، دفتر توانبخشی شغلی , آژانس امنیت فدرال در واشنگتن، در جستوجوی فردی برای آماده ساختن زمینه برای یک برنامه توانبخشی شغلی ناشنوایان و کمشنوایان بود. اصلاحیات قانون توانبخشی شغلی 1943، برنامه توانبخشی شغلی اولیه را که در 1920 به تصویب رسیده بود، گستردهتر کرد و برای ریشهکنی و یا کاهش ناتوانیها، دستورهای جدیدی صادر کرد. در آغاز کار، این شرط که فرد استخدام شده باید بتواند از فاصله حداقل دو متر صداها را بشنود، مانع استخدام متقاضیان ناشنوا بود؛ اما اعتقاد یکی از کارفرمایان، به برابری موقعیت شغلی برای ناشنوایان و شنوایان، این شرط را نیز نادیده انگاشت. تجربه ویلیامز در آموزش شغلی، که موازی برنامه توانبخشی شغلی بود، او را برای این کار بسیار مناسب جلوه داد و او استخدام شد. وی کار خود را در یکم آگوست 1945 در دفتر توانبخشی شغلی وقت در واشنگتن آغاز کرد و منصبی را پذیرفت که تا 38 سال عهدهدار آن بود. او که نخست به عنوان مشاور بخش ناشنوایان و کمشنوایان آغاز به کار کرد، به تدریج ارتقا یافت و به مقام ریاست بخش ناشنوایی و اختلالات ارتباطی رسید تا اینکه در 1983 بازنشسته شد. هنگامی که ویلیامز به دفتر توانبخشی شغلی پیوست، در نظر او آشکار بود که برنامه توانبخشی شغلی ناشنوایان را نمیتوان در خلأ پدید آورد. به همین دلیل، بخش عمدهای از اقدامات اولیه او، آمادهسازی تعاریف رسمی برای موسسات و سازمانهایی بود که مربوط به ناشنوایی و ناشنوایان میشدند. موافقتهای جداگانه همکاری میان دفتر توانبخشی و کنفرانس مدیران آموزشی ناشنوایان امریکا، مجمع مربیان ناشنوایان امریکا، جامعه شنوایی امریکا، انجمن بینالمللی اخوت ویژه ناشنوایان و انجمن ملی ناشنوایان به امضا رسید. این موافقتها، چارچوبی بود برای همکاری و تفاهم میان توانبخشی و آموزش ویژه، سازمانها و آژانسهای حرفهای داوطلب و ناشنوایان متقاضی کار. بدین ترتیب، این موافقتها پایه و اساس صدها کارگاه و کنفرانس کوچک منطقهای، ایالتی و ملی بودند که از آن زمان تا کنون، با مسائل مربوط به توانبخشی ناشنوایان مرتبط بودهاند. بزرگترین هدف ویلیامز در اقدامات خود، ارتقای درک ناتوانیها، مشکلات و نیازهای ناشنوایان بزرگسال بوده است. او همواره در گزینشهای شغلی، بر قدرت، تحرک و هوش طبیعی ناشنوایان تأکید داشت و بر نیاز ناشنوایان به دریافت فرصتهای آموزشی مناسب برای به دست آوردن توانایی حرفهای بالقوه خود پافشاری میکرد. به علاوه، با اینکه خود او از توانایی گفتار بالایی برخوردار بود، از هواداران سرسخت روش دستی میان ناشنوایان به شمار میرفت. تلاش مداوم او در تشویق آژانسهای توانبخشی شغلی ایالتی، به استخدام مشاوران توانبخشی که در امور ناشنوایان آموزش دیده و قادر به برقراری ارتباط با زبان اشاره بودند، موثر بود. امروزه در هر ایالت مشاورانی هستند که فقط به امور توانبخشی ناشنوایان رسیدگی میکنند. به علاوه، بیشتر آژانسهای ایالتی یکی از کارکنان خود را مسئول هماهنگی برنامههای توانبخشی شغلی افراد دارای ناتوانی شنوایی کردهاند. رقم 25 هزار ناشنوایی که از آژانسهای توانبخشی ایالتی خدمات دریافت میکنند، گواهی بر تلاش ویلیامز در بهبود و گسترش دسترس ناشنوایان به امکانات توانبخشی بیشتر و بهتر است. دو رویداد در اوایل دهه 1950، ویلیامز را در پیشرفت برنامههای توانبخشی برای ناشنوایان یاری کرد. در 1950، خانم مری ای. سویتزر به عضویت هیئت توانبخشی درآمد وی که فردی بسیار انساندوست و ژرفاندیش بود، اعتقاد داشت توانبخشی شغلی میتواند وسیلهای برای تحقق اهداف آرمانی ویلیامز باشد. از آن پس، سویتزر به عنوان همکاری فعال، به مدت پانزده سال ویلیامز را در ایجاد ساختاری نوین برای خدمات توانبخشی مورد نیاز ناشنوایان یاری کرد. در این دوره برنامههای بسیاری به تحقق پیوستند. مانند تئاتر ملی ناشنوایان، بایگانی مترجمان ناشنوایان، فیلمهای زیرنویسدار برای ناشنوایان، برنامه مهارتهای ارتباطی، برنامه آموزشی رهبری ملی برای ناشنوایان و شبکهای از برنامههایی برای ادامه تحصیلات برای ناشنوایان، مانند موسسه فنی کشوری برای ناشنوایان. رویداد دوم، تصویب اصلاحیاتی بر قانون توانبخشی شغلی در 1954 بود که پروژههای خلاقانه برای برآوردن نیازهای ناتوانان و تحقیقات، نمایشگاهها و فعالیتهای آموزشی را در برمیگرفت. بدین ترتیب، راهی برای ایجاد پروژههای مخصوص (که مدتهای مدیدی مورد نیاز بودند) برای افراد شدیداً ناتوان و کمتوان گشوده شد تا درباره ناشنوایان و ناشنوایی و برنامههای کوتاه و بلند مدت آموزشی، در جهت افزایش شمار کسانی که به صورت حرفهای و غیرحرفهای قادرند با ناشنوایان و برای آنها کار کنند، تحقیقاتی صورت پذیرد. از 1955، که نخستین پروژه تحقیقاتی توانبخشی آغاز شد، ویلیامز فعالانه به کار ارتقا، گسترش، نظارت، ارزیابی و افزایش کاربرد بیش از صد پروژه تحقیقاتی مشغول بوده است که ستون ایجاد برنامههای توانبخشی برای افراد دارای ناتوانی شنوایی را تشکیل میدهند. ویلیامز همچنین در پیشبرد تحقیقات برای ناشنوایان در کشورهای دیگر، مانند یوگوسلاوی، لهستان، ایتالیا، هند، فلسطین اشغالی و مصر نقش داشت. آثار، مکاتبات و سفرهای خارجی، او را به شهرت بینالمللی در زمینه توانبخشی ناشنوایان رساند. وی در نشستهای همایش جهانی ناشنوایان شرکت میکرد. در 1976 به عنوان پروژهای توانبخشی با همکاری انجمن ملی ناشنوایان، این کنگره را در امریکا برگزار کرد. یکی دیگر از اهداف بلندمدت ویلیامز، بهبود افزایش خدمات بهداشت روانی برای ناشنوایان بود. او در اوایل دهه 1950 و با حمایت مالی اداره خدمات توانبخشی و با همکاری متخصصان بهداشت روانی نیویورک، طرحی ارائه داد مبنی بر پژوهش در ارائه شیوههایی برای مداوای حین خدمت و خارج از خدمت ناشنوایان بزرگسالی که اختلالات روحی و یا بیماریهای روانی دارند. پیشرفت دایم در برنامههای بهداشت روانی در سالهای پس از آن، همواره موجب خشنودی و دلگرمی ویلیامز بود. اوج موفقیت وی در این زمینه، سرمایهگذاری اداره خدمات توانبخشی در ایجاد مرکز تحقیقات و آموزش برای بهداشت روانی و ناشنوایان در 1979 بود. ویلیامز نقش مهمی در ارتقا، طراحی، ارزیابی و شرکت فعال در اغلب دویست طرح آموزشی کوتاه مدتی داشت که با سرمایهگذاری اداره خدمات انجام شد. شروع آن، از کارگاهی قدیمی به نام «تطابقهای شخصی، اجتماعی و شغلی برای ناشنوایی کامل» بود که در 1975 در مدرسه ناشنوایان نیویورک برگزار شد. بسیاری از این طرحها تحت قوانینی بودند که مسئولیت آنها را در زمینه ناشنوایان، ویلیامز برعهده داشت. مسائلی که دیگران درباره نیازها و مشکلات ناشنوایان طرح میکردند، از مدتها پیش از آن، مورد توجه ویلیامز بود. در نظر ویلیامز، پیدایش و رشد کسانی که قابلیت رهبری ناشنوایان را داشتند، یکی از مهمترین ثمرات این کارگاهها بود. ویلیامز همچنین استعداد، توان و مهارتهای خود را داوطلبانه وقف اطرافیان خود میکرد. او با جدیت در اغلب هیئتهای اجرایی سازمانهای حرفهای مربوط به ناشنوایی و ناشنوایان کار میکرد. ایجاد صندوق صدساله انجمن دانشآموختگان دانشکده گالودت، اندیشه و طراحی او بود. او نخستین دانشآموخته گالودت بود که وارد هیئت آن دانشکده شد و به عنوان نخستین رئیس هیئت اُمنای آن خدمت کرد. بویس آر. ویلیامز، بیش از هر فرد دیگری در امریکا مسئول پیدایش و پیشرفت برنامههای ایالتیـ کشوری برای توانبخشی شغلی ناشنوایان و سایر افرادی بود که ناتوانیهای ارتباطی دارند. او تمام عمر خود را در خدمت ناشنوایان گذراند. بویس آر. ویلیامز، افتخارات فراوانی کسب کرد؛ مانند درجات افتخاری از دانشکده گالودت و دانشکده کارتاژ ، جوایز خدمات شایسته از فدراسیون جهانی ناشنوایان ، شورای مدیران آموزشی ناشنوایان و اداره خدمات توانبخشی و لوحهای سپاس خدمات ارزنده از سازمانهای محلی و مذهبی. انتصاب ویلیامز به کرسی دکتر پوری وو ، رئیس بخش مطالعات ناشنوایان دانشکده گالودت, در 1983 اوج افتخارات زندگی پربار او بود. مأخذ: GEDPD, Vol. 3, P. 340-342. ادنا پی. ادلر ترجمه احسان اسماعیلی |
تاریخ ثبت در بانک | 18 اردیبهشت 1400 |