کد | jr-44642 |
---|---|
عنوان اول | ناک، جیمز |
عنوان دوم | شاعر ناشنوای امریکایی |
نویسنده | تاراس بی. دنیس |
نویسنده | هری جی. لانگ |
مترجم | لقمان سرمدی |
مترجم | فهیمه شیرازی |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد سوم |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 1247 |
شماره صفحه (تا) | 1248 |
زبان | فارسی |
متن |
ناک، جیمز، شاعر ناشنوای امریکایی. در چهارم ژانویه 1809 در فضای پررقابت نیویورک به دنیا آمد. تولد وی مقارن بود با زمانی که ورشکستگیهای مالی پدر تاجرش، خانواده را از پای درآورده بود. تنها شانس ناک جوان این بود که توانست زیر نظر خواهر بزرگترش در خانه آموزش ببیند؛ به گونهای که در چهار سالگی، خواندن را یاد گرفت. در هشت سالگی استعدادش در زمینه شعر و شاعری ظهور یافت، اما در همان هشت سالگی بود که حادثهای مهم برایش اتفاق افتاد و موجب پیآمدهایی جدی در تمام عمرش شد. هنگامی که در حال بالا رفتن از پلکان بود، شئ سنگینی روی سرش افتاد و کاملاً بیهوش شد. او پس از چندین هفته به هوش آمد و حالش بهتر شد، اما شنواییاش را کاملاً از دست داده بود. هرچند جیمز ناک به عنوان یکی از نخستین نویسندگان ناشنوای امریکا شناخته میشود، اما به نظر میرسد در زمان خود متحمل سختیهای زیادی شده باشد. او در سراسر زندگی خود جز تحقیق و تتبع به کار دیگری نپرداخت؛ محقق و پژوهشگری بسیار حساس بود که با فقر و تنگدستی و ناتوانی دست و پنجه نرم میکرد و از اجتماع دوری میگزید؛ آثار و تألیفات گوناگونی داشت که برخی از آنها منتشر نشدهاند؛ برخی با نام مستعار منتشر شدهاند و بخشی دیگر را با دستان خودش از میان برد. جیمز ناک در وهله نخست یک شاعر بود؛ تحت تأثیر جوشش درونی یا برای رسیدن به کمال و تعالی شعر میگفت؛ اما از سوی دیگر فردی ناشنوا بود. براساس اسناد رسمی موجود در مدرسه ناشنوایان نیویورک، با عنوان «اطلاعات مربوط به محصلان قدیمی » طی 1818 تا 1852، ناک در نُه سالگی و در پنجم اوت 1818، به مدرسه ناشنوایان نیویورک راه یافت. هرچند او در دستور زبان و ریاضیات شاگرد ممتازی بود، اما تا زمان ترک مدرسه، در دسامبر1823، تنها شعر و شاعری بود که تمام ذهنش را اشغال کرده بود. جمیز در چهارده سالگی، شعر «دختر چشم آبی » را سرود که مورد توجه آبراهام اوستن ، از اعضای شورای شهر نیویورک و حومه قرار گرفت. او کسی بود که بعدها ناک را به انجمن ادبی شهر معرفی کرد. برخی از اعضای انجمن ادبی، متوجه استعداد خارقالعاده جیمز ناک شدند و او را به جمعآوری 68 شعری که پیش از هجده سالگی سروده بود، تشویق کردند. بدین ترتیب، نخستین کتاب وی با عنوان افسانه صخرهها و سایر اشعار (1827) منتشر گردید. جیمز با انتشار این کتاب به شهرت رسید. او با وکیل ثروتمندی دوست بود که از هر کمکی مضایقه نمیکرد. این جوان ناشنوا، هیچ فرصتی را برای یافتن کتابهای متعددی، که درباره موضوعات مختلفی همچون زبان بودند، از دست نمیداد. در این راستا, لرد بایرون کمک بسیاری به او کرد و کتابخانه خود را در اختیار وی قرار داد. چندی بعد آستن او را به عنوان مشاور و دستیار در امور دفتری کاونتی استخدام کرد. ناک بیش از سی سال در همان جا به فعّالیت پرداخت. هرچند در مدت فعالیت خود، بیش از حد به مسائل جزئی و بیارزش نسخ قانونی و حقوقی توجه میکرد، اما کارش قابل تحسین بود. او در 1838، با زنی شنوا به نام مارتا دبلیو. سیمون ازدواج کرد و دومین مجموعه شعر خود را با عنوان اِرل راپرت و سایر افسانهها و اشعار (1839) به چاپ رساند. او و مارتا سه دختر داشتند که همگیشان از لحاظ شنوایی سالم بودند. جیمز مردی خانواده دوست، بخشنده و وفادار بود که بچهها را خیلی دوست داشت. او در 1850, جاودانه: یک رمان نمایشی و سایر اشعار را منتشر کرد که در 1852 با عنوان اشعار، تجدید چاپ شد. او پس از چند سال، آخرین کتاب خود را با عنوان افسانه حلقه و سایر اشعار (1859) کامل کرد. ناک در این مدت به کار ترجمه از زبانهای فرانسه، هلندی و آلمانی نیز میپرداخت. کارهای ترجمه وی تحسین منتقدان را برانگیخت؛ زیرا معتقد بودند با توجه به اینکه او ناشنوا بود و تجربهای نیز در زمینه مکالمه زبانهای خارجی نداشته است، چنین فعالیتها و آثاری اعجاب برانگیز است. شعر جیمز ناک، بازتابی از گرایش به احساسات در آن دوره است. با اینکه او در سنین پایین ناشنوا شده بود، اما از استعداد و موهبت خاصی برخوردار بود که میتوانست از سکوت گذر کند. حتی ریتم و موسیقی را به آن بیفزاید و با وجود مشکلات و فشارهای فزایندهای که مکرر بر او وارد میشد، درصدد پرورش و شکوفایی این استعداد خود برآمد و در این مسیر، پشتکار و سرسختی را توشه راه خویش ساخت. به طور کلی، با توجه و مداقه در شعر و شاعری و یا ناشنوایی ناک، چشماندازی از زندگی او به دست نمیآید، بلکه عزم راسخ و تصمیم جدی او درباره آنچه میخواسته است، تصویری دقیقتر از او و زندگیاش خواهد داد. ناک در سالهای پایانی عمرش، از راه ترجمه نوشتههای فرانسوی، هلندی و آلمانی، امرار معاش میکرد. از آنجا که تا 1817 آموزش رسمی برای دانشآموزان ناشنوا در امریکا وجود نداشت، موفقیت ناک به یک داستان شبیه بود. آموزگاران کودکان ناشنوا بر خود میبالیدند که موفقیتهای او را تشریح کنند؛ زیرا الگوی خوبی برای آگاهسازی عموم مردم درباره توانایی بالقوه آموزش به منظور آمادهسازی مردان و زنان ناشنوا برای هنرها و علوم مختلف که تا آن زمان، به ندرت صورت گرفته بود، ارائه میداد. برای نمونه, در 1854، جان کارلین در گردهمایی سالانه ناشنوایان امریکا و برای تأسیس یک دانشگاه ملی دانشآموزان ناشنوا (دانشگاه گالودت ) از نام و شهرت ناک استفاده کرد و از او به عنوان بهترین مدرک بر این حقیقت که ناشنوایان مستعد و با اراده میتوانند محققان خوبی باشند، نام برد. جیمز ناک در 23 سپتامبر 1879 بدرود حیات گفت. مآخذ: DPAS, P. 269-271; GEDPD, Vol. 2, P. 219-220. تاراس بی. دنیس ؛ هری جی. لانگ ترجمه لقمان سرمدی؛ فهیمه شیرازی |
تاریخ ثبت در بانک | 29 فروردین 1400 |